درمان های مقطعی ، بلایای دائمی
وضعیت اقتصادی کشور در یک دهه گذشته با شیب تندی سیر قهقرایی داشته و تا حد زیادی تخریب شده است. تلاشهای دولت روحانی تنها توانسته است در برخی زمینهها این شتاب را کم کند. میراث شوم بهجامانده از سیاستهای اقتصادی بیحساب و کتاب دولت نهم و دهم که بعضاً در دولت روحانی نیز علیرغم جهتگیریهای اصلاحی اعلامشده، همچنان سایهاش بر سر اقتصاد و معیشت مردم مستولی است.
سخن از رفتار پوپولیستی و آسیبهای ناشی از آن است که در تاریخ ایران کمابیش این رفتار از سوی فعالان سیاسی دیده شده و آثار آن دههها سال در کشور خواهد ماند. بخش اعظمی از بحرانها در دولتهای بعدی بهویژه در حوزه اقتصاد ناشی از سیاستهای دولت گذشته است. خطای دولت محمود احمدی نژاد به قدری بوده است که تا سالهای سال گریبان کشور را رها نخواهد کرد و ملت ایران تاوان آن را پس خواهند داد.آنچه که در 8 ساله دوره احمدینژاد برای کشور ما «بلای اصلی» محسوب میشد، افول و حتی اضمحلال سرمایه اجتماعی و انسانی بود.
تعریف عوامگرایی یا پوپولیسم
محققان علوم سیاسی میگویند عوامگرایی رویکردی سیاسی است که فعالان سیاسی و حاکمان در طرفداری کردن یا طرفدار نشان دادن خود نسبت به حقوق و علایق عامه مردم در برابر گروه نخبه به نمایش در میآورند. وعده آب و نان، وعده مسکن رایگان از جمله شعارهایی است که پوپولیستها را بر هیجانات توده مردم سوار میکند. پوپولیسم اصولا سوار شدن بر امواج احساسات و هیجانات توده مردم، برای پیش بردن اهداف خود است بدون آنکه سیاستمدار حاضر شود آثار و تبعات آن شعارها را به بحث بگذارد.
برخی از کارشناسان معتقدند کشورهایی که درآمد آنها حاصل از فروش نفت است در به قدرت رسیدن پوپولیسم کاملا موثر هستند. ترکیبی از درآمدهای نفتی و نظام نیمهدموکراتیک بهترین زمینه و فرصت را برای پوپولیستها فراهم میآورد تا آنها با استفاده از موجسواری بر احساسات مردم و درآمدهای نفتی به قدرت برسند. در واقع پوپولیسم در جامعهای که سرمایهها و درآمدهای رانتی در آن وجود دارد، بیش از دیگر جوامع شکل میگیرد بنابراین اقتصاد رانتی زمینه شکلگیری پوپولیسم در یک جامعه را فراهم میکند.
شرایط تسلط پوپولیستها
پوپولیسم زمانی تقویت میشود که مردم به جای آنکه از طریق نمایندگان و نخبگان خود با حاکمیت در ارتباط و تعامل باشند به صورت تودهای با حاکمیت ارتباط برقرار کنند. بدین ترتیب فریب دادن تودههای مردم نسبت به نخبگان جامعه بسیار راحتتر خواهد بود، چون نخبگان خارج از فضای هیجانی تصمیم میگیرند؛ بنابراین فریب دادن آنها با وعده و شعار برای سیاستمداران به راحتی صورت نمیپذیرد. به عبارت دیگر رشد پوپولیستها در جایی حالت تصاعدی و چشمگیر پیدا میکند که مردم حالتی تودهوار داشته باشند.
در ایران، دولتهای نهم و دهم که محمود احمدینژاد ریاست آنها را برعهده داشت، نمونه عینی «پوپولیسمگرایی» بود. رفتار دولت احمدینژاد در قالب حضور در اقصی نقاط کشور در قالب سفرهای استانی و در بین مردم، ساده سخن گفتن با مردم، طرح مسکن مهر، سهام عدالت، اوراق قرضه، پرداخت یارانه و اقداماتی از این قبیل، همواره به عنوان فردی پوپولیسم، عوامفریب از وی یاد میشود.
احمدینژاد سیاستهای مشخص پوپولیستی را دنبال کرد که آسیبی جدی به اقتصاد ایران زد از جمله یارانههای نقدی که دولت وقت در سال اول، آغاز به پرداخت آن کرد، همزمان با تحریمها و فقدان سرمایه مورد نیاز برای سرمایهگذاری در استحصال و استخراج نفت و گاز بود. ما میبینیم استمرار پرداخت یارانه نقدی، دولتهای بعدی را نیز در موضعگیریهای سیاسی قرار داد و آنها را نیز به لحاظ ملاحظات سیاسی ناتوان از حذف پرداخت این یارانهها به صورت نقدی کرد. در طرح دیگر دولت که بهعنوان مسکن مهر پیگیری شد، هم مفاسد بزرگی به وجود آمد، ازجمله آنکه به دلیل چگونگی تامین مالی این پروژهها از منابع بانکی موجب تورمهای هولناکی در کشور شد. اتلاف منابع بزرگ بانکی، بدهیهای بزرگی را روی دست دولت باقی گذاشت که هنوز هم ادامه دارد و برای دولتهای بعدی هم باقی خواهد ماند.
سعید حجاریان، تئوریسین اصلاحطلب در تعریف رفتار پوپولیستی با اشاره به برخی از تصمیمات در دولت احمدینژاد میگوید: فرد پوپولیست برای مثال به منطقهای بیآب میرود و دستور حفر چاه صادر میکند و در واقع با اتکا به برق ارزان، ذخایر آب را از میان میبرد؛ در این قبیل فرایندها، رضایت مردم حاصل میشود، اما به قیمت تاراج منابع یا میبینیم فرد پوپولیست نزد مردم بیمسکن میرود و در حالی که بسترها فراهم نیست، در بیابان پروژه مسکن انبوه را کلید میزند؛ در اینجا نیز مردم عاجلا راضی میشوند، اما نمیدانند مسکن مهر قابلیت سکونت ندارد و بر سرشان آوار میشود. بر همین سیاق، به همه دهکها یارانه میدهد و آن را پول امام زمان(عج) میخواند و قس علی هذا. بنابراین میتوان گفت فرد پوپولیست دنبال مردم راه میافتد و منافع زودگذرشان را اجابت میکند.
آیا ریشه رفتارهای پوپولیسمی خشک شده است؟
به نظر میرسد ریشههای پوپولیسم با همه عوارض پیدا و پنهان هنوز به طور کامل خشک نشده است و افرادی از قشرهای مختلف در پی آبیاری آن هستند. در حال حاضر با توجه به شرایط اقتصادی کشور و تحریمهای تحمیلی بر ملت ایران دولت روحانی برای اینکه فشار کمتری بر قشر ضعیف و کم درآمد جامعه وارد شود اقدام به توزیع بستههای حمایتی وهمچنین تخصیص سبد کالا در بین این اقشار ضعیف و کم درآمد جامعه کرده است. این تصمیم و رفتار دولتمردان دولت یازدهم به خصوص شخص «حسن روحانی» با مردم این نگرانی را دامن میزند که این ادامه رفتار پوپولیستی دولت قبل باشد و پوپولیسم تبدیل به یک سیاست دائمی در بین دولتمردان ایرانی شده است.
این ترس وجود دارد که تصمیم دولت یازدهم مبنی بر توزیع مقداری ناچیز از مایحتاج اولیه بین اقشار خاصی از مردم به نام «سبد کالا» نیز رفتاری پوپولیستی از سوی دولت روحانی باشد. چرا که برای رهایی از مشکلات این مسکنهای کوتاه مدت جواب نخواهد داد و در عوض پیامد آن چیزی نیست جز افزایش توقعات افکار عمومی بر ادامه این روند کوتاه مدت به جای درمان قطعی مشکلات، که در صورت عدم ادامه آن از سوی دولت بی اعتماد افکار عمومی و جامعه مدنی به دولت را در پی خواهد داشت.
در چنین شرایطی با توجه به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و تعداد زیاد مردمی که زیر خط فقر هستند خطر پذیرش پوپولیسم دو برابر است. آنها برای رهایی از مشکلات روزمرهشان به هر رفتار پوپولیستی آری میدهند. در چنین شرایطی باید بدانیم که ما در جامعه با پدیده بیاعتمادی نسبت به دولتمردان و دولت رو به رو هستیم؛ بیاعتمادی گستردهای که کاهش سرمایه اجتماعی خوانده میشود. در صورت عدم توانایی دولت در تزریق این مسکنهای کوتاه مدت آن وفاداری کاذب ناپدید شده و اکثریت مردم علیه حکومت میشوند.
تعریف عوامگرایی یا پوپولیسم
محققان علوم سیاسی میگویند عوامگرایی رویکردی سیاسی است که فعالان سیاسی و حاکمان در طرفداری کردن یا طرفدار نشان دادن خود نسبت به حقوق و علایق عامه مردم در برابر گروه نخبه به نمایش در میآورند. وعده آب و نان، وعده مسکن رایگان از جمله شعارهایی است که پوپولیستها را بر هیجانات توده مردم سوار میکند. پوپولیسم اصولا سوار شدن بر امواج احساسات و هیجانات توده مردم، برای پیش بردن اهداف خود است بدون آنکه سیاستمدار حاضر شود آثار و تبعات آن شعارها را به بحث بگذارد.
برخی از کارشناسان معتقدند کشورهایی که درآمد آنها حاصل از فروش نفت است در به قدرت رسیدن پوپولیسم کاملا موثر هستند. ترکیبی از درآمدهای نفتی و نظام نیمهدموکراتیک بهترین زمینه و فرصت را برای پوپولیستها فراهم میآورد تا آنها با استفاده از موجسواری بر احساسات مردم و درآمدهای نفتی به قدرت برسند. در واقع پوپولیسم در جامعهای که سرمایهها و درآمدهای رانتی در آن وجود دارد، بیش از دیگر جوامع شکل میگیرد بنابراین اقتصاد رانتی زمینه شکلگیری پوپولیسم در یک جامعه را فراهم میکند.
شرایط تسلط پوپولیستها
پوپولیسم زمانی تقویت میشود که مردم به جای آنکه از طریق نمایندگان و نخبگان خود با حاکمیت در ارتباط و تعامل باشند به صورت تودهای با حاکمیت ارتباط برقرار کنند. بدین ترتیب فریب دادن تودههای مردم نسبت به نخبگان جامعه بسیار راحتتر خواهد بود، چون نخبگان خارج از فضای هیجانی تصمیم میگیرند؛ بنابراین فریب دادن آنها با وعده و شعار برای سیاستمداران به راحتی صورت نمیپذیرد. به عبارت دیگر رشد پوپولیستها در جایی حالت تصاعدی و چشمگیر پیدا میکند که مردم حالتی تودهوار داشته باشند.
در ایران، دولتهای نهم و دهم که محمود احمدینژاد ریاست آنها را برعهده داشت، نمونه عینی «پوپولیسمگرایی» بود. رفتار دولت احمدینژاد در قالب حضور در اقصی نقاط کشور در قالب سفرهای استانی و در بین مردم، ساده سخن گفتن با مردم، طرح مسکن مهر، سهام عدالت، اوراق قرضه، پرداخت یارانه و اقداماتی از این قبیل، همواره به عنوان فردی پوپولیسم، عوامفریب از وی یاد میشود.
احمدینژاد سیاستهای مشخص پوپولیستی را دنبال کرد که آسیبی جدی به اقتصاد ایران زد از جمله یارانههای نقدی که دولت وقت در سال اول، آغاز به پرداخت آن کرد، همزمان با تحریمها و فقدان سرمایه مورد نیاز برای سرمایهگذاری در استحصال و استخراج نفت و گاز بود. ما میبینیم استمرار پرداخت یارانه نقدی، دولتهای بعدی را نیز در موضعگیریهای سیاسی قرار داد و آنها را نیز به لحاظ ملاحظات سیاسی ناتوان از حذف پرداخت این یارانهها به صورت نقدی کرد. در طرح دیگر دولت که بهعنوان مسکن مهر پیگیری شد، هم مفاسد بزرگی به وجود آمد، ازجمله آنکه به دلیل چگونگی تامین مالی این پروژهها از منابع بانکی موجب تورمهای هولناکی در کشور شد. اتلاف منابع بزرگ بانکی، بدهیهای بزرگی را روی دست دولت باقی گذاشت که هنوز هم ادامه دارد و برای دولتهای بعدی هم باقی خواهد ماند.
سعید حجاریان، تئوریسین اصلاحطلب در تعریف رفتار پوپولیستی با اشاره به برخی از تصمیمات در دولت احمدینژاد میگوید: فرد پوپولیست برای مثال به منطقهای بیآب میرود و دستور حفر چاه صادر میکند و در واقع با اتکا به برق ارزان، ذخایر آب را از میان میبرد؛ در این قبیل فرایندها، رضایت مردم حاصل میشود، اما به قیمت تاراج منابع یا میبینیم فرد پوپولیست نزد مردم بیمسکن میرود و در حالی که بسترها فراهم نیست، در بیابان پروژه مسکن انبوه را کلید میزند؛ در اینجا نیز مردم عاجلا راضی میشوند، اما نمیدانند مسکن مهر قابلیت سکونت ندارد و بر سرشان آوار میشود. بر همین سیاق، به همه دهکها یارانه میدهد و آن را پول امام زمان(عج) میخواند و قس علی هذا. بنابراین میتوان گفت فرد پوپولیست دنبال مردم راه میافتد و منافع زودگذرشان را اجابت میکند.
آیا ریشه رفتارهای پوپولیسمی خشک شده است؟
به نظر میرسد ریشههای پوپولیسم با همه عوارض پیدا و پنهان هنوز به طور کامل خشک نشده است و افرادی از قشرهای مختلف در پی آبیاری آن هستند. در حال حاضر با توجه به شرایط اقتصادی کشور و تحریمهای تحمیلی بر ملت ایران دولت روحانی برای اینکه فشار کمتری بر قشر ضعیف و کم درآمد جامعه وارد شود اقدام به توزیع بستههای حمایتی وهمچنین تخصیص سبد کالا در بین این اقشار ضعیف و کم درآمد جامعه کرده است. این تصمیم و رفتار دولتمردان دولت یازدهم به خصوص شخص «حسن روحانی» با مردم این نگرانی را دامن میزند که این ادامه رفتار پوپولیستی دولت قبل باشد و پوپولیسم تبدیل به یک سیاست دائمی در بین دولتمردان ایرانی شده است.
این ترس وجود دارد که تصمیم دولت یازدهم مبنی بر توزیع مقداری ناچیز از مایحتاج اولیه بین اقشار خاصی از مردم به نام «سبد کالا» نیز رفتاری پوپولیستی از سوی دولت روحانی باشد. چرا که برای رهایی از مشکلات این مسکنهای کوتاه مدت جواب نخواهد داد و در عوض پیامد آن چیزی نیست جز افزایش توقعات افکار عمومی بر ادامه این روند کوتاه مدت به جای درمان قطعی مشکلات، که در صورت عدم ادامه آن از سوی دولت بی اعتماد افکار عمومی و جامعه مدنی به دولت را در پی خواهد داشت.
در چنین شرایطی با توجه به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و تعداد زیاد مردمی که زیر خط فقر هستند خطر پذیرش پوپولیسم دو برابر است. آنها برای رهایی از مشکلات روزمرهشان به هر رفتار پوپولیستی آری میدهند. در چنین شرایطی باید بدانیم که ما در جامعه با پدیده بیاعتمادی نسبت به دولتمردان و دولت رو به رو هستیم؛ بیاعتمادی گستردهای که کاهش سرمایه اجتماعی خوانده میشود. در صورت عدم توانایی دولت در تزریق این مسکنهای کوتاه مدت آن وفاداری کاذب ناپدید شده و اکثریت مردم علیه حکومت میشوند.