بازیگر باید خودش را در قبال اثر مسؤول بداند
هرمز هدایت كار بازیگری در تئاتر را از اواخر دهه 40 و با همراهی علی نصیریان و عزتا... انتظامی آغاز كرد و از اوایل دهه 50 بود كه با ایفای نقش و كارگردانی در نمایشنامههایی از ژان پل سارتر، نیكلای گوگول و غلامحسین ساعدی در كانون توجه مخاطبان تئاتر قرار گرفت.
هدایت كار در تلویزیون را از ابتدای دهه 50 و ایفای نقش در تلهتئاترها استارت زد و این روند را تا سالها ادامه داد و البته كنار ایفای نقش در تلهتئاترهایی نظیر تلهموش، كشتی اسپرانزا و جادهای به سوی كعبه در ادوار مختلف در برخی مجموعههای تلویزیونی ماندگار مانند میوه ممنوعه، یك مشت پر عقاب و جستوجو در شهر نقشآفرینی كرد. هرمز هدایت، بازیگر اندیشمندی است كه معدود حضورهای سینماییاش در آثاری مانند مجسمه و مسافران هم در خاطرات مانده است با این حال مدتهاست كمكار شده و بهجای بازیگری وقتش را صرف تدوین سایت شخصیاش كرده است. بازپخش مجموعه «مهر و ماه» با بازی هدایت از رسانه ملی موجب شد به سراغش برویم و از دنیای این روزهایش بپرسیم.
بازپخش مجموعه مهر و ماه و ایفای نقش بزرگانی همچون شما و علی نصیریان، بار دیگر این واقعیت را پیشرو گذاشت كه طی سالهای متمادی چه گنجینهای از بازیگری را در تلویزیون داشتهایم؛ گنجینهای كه در سالهای اخیر كمتر دیده میشوند. درباره شخص شما این كم كاری از كجا نشأت گرفته؟
نزدیك به ده سال است بازیگری نمیكنم و این دوری از بازیگری هم از سر ناچاری است، چون متنهایی كه پیشنهاد میشود به درد نمیخورد و پیشنهاد خوب نایاب شده! طبیعی است وقتی به خاطر كیفیت پایین، فیلمنامهها را رد میكنید بتدریج پیشنهادهای كمتری به شما میرسد. بماند در همان كارهایی كه متنشان بد نبوده و در آنها ظاهر شدهایم مشكلات مالی باعث شده خاطره خوشی از كار باقی نماند. پس دلیلی ندارد وقتمان را صرف كارهایی كنیم كه نه ارزش مادی دارند و نه معنوی.
در این كمكاری بازیگری به فكرتان نرسیده خودتان آستین بالا بزنید و به سبك دهههای قبل كارگردانی را تجربه كنید؟
برای كارگردانی ولو كارگردانی یك نمایش به پشتیبان مالی نیاز دارید و جلب حمایت برای امثال من از همان دهههای قبل هم سخت بود چه برسد به حالا. به هر حال گروهگرایی و باندبازی اغلب مانع فعالیت نیروهای مستقل میشود و چون با نوع تفكر امثال من مشكل داشتهاند هیچ گاه كمترین حمایتی از ما نكردهاند. یادم میآید سالها پیش چند طرح سینمایی را برای تولید ارائه كردم، اما برخورد خوبی نشد. ضمن اینكه طرحهایی را برای تلویزیون هم نوشتم كه به جایی نرسید. ما طرح میدهیم كه به تولید برسد، اما وقتی بازخورد مثبتی نمیبینیم چه میشود كرد؟
چرا به جایی نرسید؟ زیربار توصیهها نرفتید یا طرحهایتان خاص بود؟
ما از جمله بازیگران برآمده از تئاتر بودیم كه حقانیتمان را، هم در سینما و هم در تلویزیون ثابت كردیم و هیچگاه كم نگذاشتیم، اما رسوبات تفكرات قدیمی درباره ما در دهههای مختلف باقی بود و مانع شد ایدههایمان عملی شود.
دوری از بازیگری برای فردی همچون شما كه زندگیش را بر این مسیر گذاشته سخت نیست؟
بیكاری حتی اگر از نظر اقتصادی هم مشكلساز نباشد از نظر روحی آسیب میزند، اما حفظ اصول اخلاقی اجازه نمیدهد به خاطر بیكار نماندن در هر نوع محصولی بازی كنیم. من در سالهای بیكاری خودم را درگیر تكمیل كردن سایتم كردم؛ سایتی شخصی كه هم سرگرمم میكند و هم عاملی میشود برای ثبت اتفاقات زندگی هنری.
با این حساب به سایتتان به چشم
یك رسانه نگاه میكنید؟
جز این هم نیست! فضای مجازی گستردگی مشهودی دارد و باعث میشود آدمی بیدغدغه میزان كلماتی كه مینویسد، آثارش اعم از فیلمنامه و نمایشنامه را در اختیار مخاطب قرار دهد.
به این ترتیب ممكن است روزی برسد كه بنویسید برای انتشار در سایت شخصی؟
وقتی متن را مینویسید عطش اجرایش را دارید و وقتی متن اجرا نمیشود نوعی بیهودگی سراغ آدمی میآید. اصلیترین اثرش این است كه بعدها كمتر سراغ نوشتن میروید، اما شاید این كار را هم كردم؛ یعنی نوشتم و گذاشتم در سایت برای آیندگان. به هر حال در فضای مجازی امكان همه كاری فراهم هست و حتی تولید نمایش و عرضه آن در فضای مجازی، ولی خیلیها هنوز از این ویژگیها استفاده نكردهاند.
از مهر و ماه بگویید. مجموعهای كه بازپخش آن هم حكایت دارد از وسواس در ایفای نقش.
یادم میآید سریال مهر و ماه دیالوگهای زیادی داشت و كارگردان هم وسواس زیادی داشت بر ذكر عین دیالوگها و من هم عادت داشتم به ویرایش دیالوگ و جایگزینی واژگان برای بهتر و روانتر شدن كار. این جایگزینیها برای كارگردان سریال فیاض موسوی سخت بود، چون دلش میخواست عین فیلمنامهاش اجرا شود. حالا كه بازپخش سریال را میبینم مشخص است چقدر آن ویرایش من درست بود، چون در برخی سكانسها حجم بالای دیالوگ باعث
یكطرفه شدن گفتوگوها شده است.
آیا در زمان تولید درباره یكطرفه شدن دیالوگها به كارگردان هم گفتید و در این بین چالشی بین شما رخ نداد؟
من نظرم را گفتم ولی كارگردان، ایشان بود و ترجیح میداد ایدههای خود را عملی كند! چالش چندانی هم رخ نداد، چون من حداقل دیالوگهای خودم را روتوش كردم ولی تماشای دوباره سریال حكایت دارد از افتادن ریتم سریال به دلیل همان نقصانی كه اشاره كردم.
دقت و ریزبینی شما در فیلمنامه، چقدر باعث شده در پشت صحنه درگیر اصطكاك با كارگردانان شوید؟
اصلا وارد پروژههای بیكیفیت نمیشوم چه برسد به اینكه وارد شوم و گرفتار جنگ اعصاب شوم! اما اگر كاری باشد كه از اواسط كار متوجه ضعف اجرا شوم اگر تئاتر باشد خودم را كنار میكشم، اما در سینما و تلویزیون میكوشم تجربهام را عاملی كنم بر اصلاح و به انتها رساندن كار، چون خودم را در برابر محصول نهایی مسؤول میبینم و نمیشود بخشی از كار با حضور من ضبط شود و بخشی بدون حضور من یا با حضور بازیگر جایگزین.
با این حساب نباید كاری كرده باشید كه رضایتتان را جلب نكرده باشد؟
خیلی كم پیش آمده كاری انجام داده باشم و بعدا پشیمان شوم! همیشه سعی كردهام با وجود تمام حاشیهسازیها در جای درست خودم قرار گیرم.
به عنوان یك بازیگر پیشكسوت ارزیابیتان از محصولات سالهای اخیر تلویزیون چیست؟
تلویزیون كلی شبكه دارد، اما خوراك كم دارد. جسته گریخته محصولات تلویزیون را میبینم، اما اغلب آنها با سلیقه من جور درنمیآید به یك دلیل و آن هم متنهایی كه كشش ندارد. وقتی متنی كشش نداشته باشد اینكه انتظار داشته باشیم بازیگر شقالقمر كند هم كم است پس
محصول نهایی هم نمیتواند جاذبه لازم را برای پیگیری داشته باشد و در نهایت بعد از دیدن یكی دو قسمت قیدش را میزنیم.
همان مقوله ضعف فیلمنامه كه پاشنه آشیل تمامی محصولات نمایشی ماست؟!
نه فقط نقطه ضعف تلویزیون كه اصلا نقطه ضعف هنرهای نمایشی در ایران ضعف فیلمنامه است. ما كلا در ایران در مبحث ساختارسازی مشكل داریم؛ مشكلی كه از شهرسازی تا نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی پابرجاست. بماند كه سفارشیسازی و پولمحوری هم شده است رنج مكرر.
ما تا متن قوی نداشته باشیم نخواهیم توانست محصول قدرتمند تولید كنیم و تا متن قوی نباشد نمیتوان گروه قوی جمع كرد. یك گروه قوی سراغ متن ضعیف نمیرود و به این ترتیب كارگردانان كممایه هستند كه چنین متنهایی را میسازند و نتیجه هم كه مشخص است!
بازپخش مجموعه مهر و ماه و ایفای نقش بزرگانی همچون شما و علی نصیریان، بار دیگر این واقعیت را پیشرو گذاشت كه طی سالهای متمادی چه گنجینهای از بازیگری را در تلویزیون داشتهایم؛ گنجینهای كه در سالهای اخیر كمتر دیده میشوند. درباره شخص شما این كم كاری از كجا نشأت گرفته؟
نزدیك به ده سال است بازیگری نمیكنم و این دوری از بازیگری هم از سر ناچاری است، چون متنهایی كه پیشنهاد میشود به درد نمیخورد و پیشنهاد خوب نایاب شده! طبیعی است وقتی به خاطر كیفیت پایین، فیلمنامهها را رد میكنید بتدریج پیشنهادهای كمتری به شما میرسد. بماند در همان كارهایی كه متنشان بد نبوده و در آنها ظاهر شدهایم مشكلات مالی باعث شده خاطره خوشی از كار باقی نماند. پس دلیلی ندارد وقتمان را صرف كارهایی كنیم كه نه ارزش مادی دارند و نه معنوی.
در این كمكاری بازیگری به فكرتان نرسیده خودتان آستین بالا بزنید و به سبك دهههای قبل كارگردانی را تجربه كنید؟
برای كارگردانی ولو كارگردانی یك نمایش به پشتیبان مالی نیاز دارید و جلب حمایت برای امثال من از همان دهههای قبل هم سخت بود چه برسد به حالا. به هر حال گروهگرایی و باندبازی اغلب مانع فعالیت نیروهای مستقل میشود و چون با نوع تفكر امثال من مشكل داشتهاند هیچ گاه كمترین حمایتی از ما نكردهاند. یادم میآید سالها پیش چند طرح سینمایی را برای تولید ارائه كردم، اما برخورد خوبی نشد. ضمن اینكه طرحهایی را برای تلویزیون هم نوشتم كه به جایی نرسید. ما طرح میدهیم كه به تولید برسد، اما وقتی بازخورد مثبتی نمیبینیم چه میشود كرد؟
چرا به جایی نرسید؟ زیربار توصیهها نرفتید یا طرحهایتان خاص بود؟
ما از جمله بازیگران برآمده از تئاتر بودیم كه حقانیتمان را، هم در سینما و هم در تلویزیون ثابت كردیم و هیچگاه كم نگذاشتیم، اما رسوبات تفكرات قدیمی درباره ما در دهههای مختلف باقی بود و مانع شد ایدههایمان عملی شود.
دوری از بازیگری برای فردی همچون شما كه زندگیش را بر این مسیر گذاشته سخت نیست؟
بیكاری حتی اگر از نظر اقتصادی هم مشكلساز نباشد از نظر روحی آسیب میزند، اما حفظ اصول اخلاقی اجازه نمیدهد به خاطر بیكار نماندن در هر نوع محصولی بازی كنیم. من در سالهای بیكاری خودم را درگیر تكمیل كردن سایتم كردم؛ سایتی شخصی كه هم سرگرمم میكند و هم عاملی میشود برای ثبت اتفاقات زندگی هنری.
با این حساب به سایتتان به چشم
یك رسانه نگاه میكنید؟
جز این هم نیست! فضای مجازی گستردگی مشهودی دارد و باعث میشود آدمی بیدغدغه میزان كلماتی كه مینویسد، آثارش اعم از فیلمنامه و نمایشنامه را در اختیار مخاطب قرار دهد.
به این ترتیب ممكن است روزی برسد كه بنویسید برای انتشار در سایت شخصی؟
وقتی متن را مینویسید عطش اجرایش را دارید و وقتی متن اجرا نمیشود نوعی بیهودگی سراغ آدمی میآید. اصلیترین اثرش این است كه بعدها كمتر سراغ نوشتن میروید، اما شاید این كار را هم كردم؛ یعنی نوشتم و گذاشتم در سایت برای آیندگان. به هر حال در فضای مجازی امكان همه كاری فراهم هست و حتی تولید نمایش و عرضه آن در فضای مجازی، ولی خیلیها هنوز از این ویژگیها استفاده نكردهاند.
از مهر و ماه بگویید. مجموعهای كه بازپخش آن هم حكایت دارد از وسواس در ایفای نقش.
یادم میآید سریال مهر و ماه دیالوگهای زیادی داشت و كارگردان هم وسواس زیادی داشت بر ذكر عین دیالوگها و من هم عادت داشتم به ویرایش دیالوگ و جایگزینی واژگان برای بهتر و روانتر شدن كار. این جایگزینیها برای كارگردان سریال فیاض موسوی سخت بود، چون دلش میخواست عین فیلمنامهاش اجرا شود. حالا كه بازپخش سریال را میبینم مشخص است چقدر آن ویرایش من درست بود، چون در برخی سكانسها حجم بالای دیالوگ باعث
یكطرفه شدن گفتوگوها شده است.
آیا در زمان تولید درباره یكطرفه شدن دیالوگها به كارگردان هم گفتید و در این بین چالشی بین شما رخ نداد؟
من نظرم را گفتم ولی كارگردان، ایشان بود و ترجیح میداد ایدههای خود را عملی كند! چالش چندانی هم رخ نداد، چون من حداقل دیالوگهای خودم را روتوش كردم ولی تماشای دوباره سریال حكایت دارد از افتادن ریتم سریال به دلیل همان نقصانی كه اشاره كردم.
دقت و ریزبینی شما در فیلمنامه، چقدر باعث شده در پشت صحنه درگیر اصطكاك با كارگردانان شوید؟
اصلا وارد پروژههای بیكیفیت نمیشوم چه برسد به اینكه وارد شوم و گرفتار جنگ اعصاب شوم! اما اگر كاری باشد كه از اواسط كار متوجه ضعف اجرا شوم اگر تئاتر باشد خودم را كنار میكشم، اما در سینما و تلویزیون میكوشم تجربهام را عاملی كنم بر اصلاح و به انتها رساندن كار، چون خودم را در برابر محصول نهایی مسؤول میبینم و نمیشود بخشی از كار با حضور من ضبط شود و بخشی بدون حضور من یا با حضور بازیگر جایگزین.
با این حساب نباید كاری كرده باشید كه رضایتتان را جلب نكرده باشد؟
خیلی كم پیش آمده كاری انجام داده باشم و بعدا پشیمان شوم! همیشه سعی كردهام با وجود تمام حاشیهسازیها در جای درست خودم قرار گیرم.
به عنوان یك بازیگر پیشكسوت ارزیابیتان از محصولات سالهای اخیر تلویزیون چیست؟
تلویزیون كلی شبكه دارد، اما خوراك كم دارد. جسته گریخته محصولات تلویزیون را میبینم، اما اغلب آنها با سلیقه من جور درنمیآید به یك دلیل و آن هم متنهایی كه كشش ندارد. وقتی متنی كشش نداشته باشد اینكه انتظار داشته باشیم بازیگر شقالقمر كند هم كم است پس
محصول نهایی هم نمیتواند جاذبه لازم را برای پیگیری داشته باشد و در نهایت بعد از دیدن یكی دو قسمت قیدش را میزنیم.
همان مقوله ضعف فیلمنامه كه پاشنه آشیل تمامی محصولات نمایشی ماست؟!
نه فقط نقطه ضعف تلویزیون كه اصلا نقطه ضعف هنرهای نمایشی در ایران ضعف فیلمنامه است. ما كلا در ایران در مبحث ساختارسازی مشكل داریم؛ مشكلی كه از شهرسازی تا نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی پابرجاست. بماند كه سفارشیسازی و پولمحوری هم شده است رنج مكرر.
ما تا متن قوی نداشته باشیم نخواهیم توانست محصول قدرتمند تولید كنیم و تا متن قوی نباشد نمیتوان گروه قوی جمع كرد. یك گروه قوی سراغ متن ضعیف نمیرود و به این ترتیب كارگردانان كممایه هستند كه چنین متنهایی را میسازند و نتیجه هم كه مشخص است!