زخمهای منگولهدار بر چهره اراضی ملی
با لهجه افغانی میپرسد: «ویلای.... را میگویی؟ اما من تا به حال خودش را اینجا ندیدم.» ویلای اعیانی اوشان را همه محلیها میشناسند و میگویند تقریبا از 4، 5سال قبل، ساختش را آغاز کردهاند و هنوز ادامه دارد.
گرچه در مجاورت و مقابل این ویلا هم ویلای بزرگی ساخته شده اما این یکی بیشتر نگاهها را جلب میکند؛ نه فقط شکل ظاهریاش که دیواره پلکانیای که در پشت ساختمان و در دل کوه احداث شده است. بخشی از کوه کاملا تراشیده شده؛ محلیها میگویند آماده کردن زمین و کندن کوه زیاد زمان برد. مقابل همین ویلا و آن سوی رودخانه هم کوهی واقع شده که بخشی از آن را ویلا یا آپارتمانهای چند طبقه اشغال کردهاند؛ از پای کوه تا آن بالادستها. آن بالاترینها را آفتاب نمیگذارد درست ببینی. «به ما اجازه ساخت نمیدهند، میگویند در ارتفاع 1500متر است. اما اینها اعیان هستند و کسی کاری به کارشان ندارد. چرا باید بهشان گیر بدهند؟!» این را مرد میانسالی از اهالی قدیمی اوشان میگوید که به گفته خودش اجدادش از 150سال قبل ساکن اینجا بودهاند. ویلاسازیها از قدیم در اوشان، فشم، میگون و دیگر نقاط این محدوده رایج بوده اما در 10سال اخیر شدت بیشتری یافته؛ بهخصوص از زمان گازکشی. صاحب یکی از خواروبارفروشیها که سالها قبل، زمین ویلای اعیانی، محل بازی فوتبالشان بوده، میگوید: «افزایش ساخت و سازها بیشترین تأثیری که بر منطقه گذاشته، قیمت زمینها را بالا برده که این اتفاق به نفع اهالی تمامشده است. یکیاش همین ویلایی که میگویند مال.... است. این ویلا را به او نسبت دادهاند اما او روحش هم خبر ندارد.»
گلایه اوشانیها از قبض گاز تا شیر پاکتی
اهالی به جز افزایش قیمت زمین که آن را اتفاق خوبی میدانند، از ترافیک سنگین پایان هفته در بعضی ماههای سال نیز گلایهمندند؛ «تاکنون3 خانم باردار از اهالی اینجا در راهبندان جاده مانده و داخل خودرو وضع حمل کردهاند.» اما یکی از مشکلاتی که چند نفر از محلیها از آن گلایهمندند، افزایش تعرفه قبوض برق و گازشان است. میگویند که تعرفه ما را جزو مناطق سردسیر حساب نکرده و جزو منطقه ویلایی محاسبه میکنند. به گفته یکی از مغازهداران، تا همین چند وقت پیش، قبض گاز با تعرفه بالایی صادر میشد اما با پیگیری اهالی مشکل رفع شد؛ «قبض گاز 100هزار تومانی، یک میلیون صادر میشد.» پیرمردی از اهالی قدیمی اوشان که به سالها زندگی آبا و اجدادی در این منطقه افتخار کرده و از تغییر چهره آن طی سالهای اخیر تأسف میخورد، میگوید: «سالها قبل که خبری از این ویلاسازیها در دل کوه نبود، دامها برای چرا به کوه میرفتند. آن زمان چند وقت یکبار 10تا 15وانت شیر تازه به تهران ارسال میشد. اما حالا خود ما هم از شیر پاکتی استفاده میکنیم. خیلی از اهالی هم بیکار شدهاند و اینجا را ترک کردهاند.»
طرح طوبی، کوه و زمین ملی را از بین برد
محلیهای بسیاری از ساخت و سازهای انجام شده در دل کوه گلایه دارند. همین گلایهها تاکنون پای چند نماینده را هم به اینجا باز کرده و پای درددل اهالی نشستهاند؛ نمایندگانی که به گفته اهالی خودشان از همهچیز خبر دارند اما چون صاحبان این ویلاها از ما بهترانند، نمایندگان مجلس هم زورشان به آنها نمیرسد. یکی از محلیها که بقیه او را فرد آگاه و مطلعی از ماجراها و مشکلات شهر معرفی میکنند، ادعا میکند: «یکی از نمایندگان را بر سر زمین وسیعی بردم که ظاهرا متعلق به منابع طبیعی است. وقتی گفتم فلان شخص مالک این زمین است به سرعت برگشت و سوار خودرویش شد.»
قرار داشتن ویلای اعیانی معروف و چند ویلای دیگر در دل کوه که گفته میشود جزو منابع طبیعی است و در زمره اراضی ملی محسوب میشود و هرگونه تصرف در آنها خلاف است، تاکنون به گفته محلیها چند مرتبه موجب اعتراض معتمدان و هیأت امنای شهر هم شده است؛ «اعتراضها بینتیجه بود. منابع طبیعی گفت ما متولی هستیم. برخی از کارکنان منابع طبیعی خودشان در همان زمینها باغ دارند. سال پیش که درختان آلبالو را سرما زد، از خوششانسی بعضی از همین منابع طبیعیها، آلبالوهای باغشان سالم مانده بود، آنها را جعبه کردند و بردند.» فارغ از اینکه این گفتهها چقدر صحت داشته باشد، معمولا مردم از حدود اراضی منابع طبیعی بیخبرند و همین بیاطلاعی، موجب دلخوری آنها از مخالفت اداره منابع طبیعی و قطع چند اصله درخت در اراضی ملی شده و با ناراحتی میگویند: «ببینید، درست چند متر آن طرفتر یکی از اهالی درخت کاشت. کاری با آن نداشتند اما این رستوران چند درخت گردو داشت که منابع طبیعی همه را قطع کرد.»
آن دسته که از تخریب کوه و زمین ناراحت هستند، طرح طوبی را از مقصران اصلی این اتفاق میدانند. یکی از بنگاهداران قدیمی میگوید: «چند سال قبل در قالب این طرح، منابع طبیعی زمین واگذار میکرد و اجازه کاشت درخت گردو داده بود. بعد از چند سال که گردو کاشتند و زمین را صاحب شدند، در همان زمینها ویلا ساختند. آنها که پارتی داشتند و هیچ کدامشان هم از اهالی اینجا نبودند از این زمینها نصیبشان شد و هکتارهکتار زمین به آنها دادند.»
یک روایت متفاوت
برای محلیها جای سؤال است که اگر بخش قابلتوجهی از زمین ویلاهای ساخته شده در زمره اراضی ملی و منابع طبیعی محسوب میشود، چطور اجازه ساخت آنها صادر شده است. یکی از اهالی قدیمی اما روایت دیگری از مجموعه ویلاهای ساخته شده و بهخصوص ویلای اعیانی نقل میکند؛ روایت و قضاوتی که بسیار متفاوت با دیگر اهالی است. او میگوید: « زمین ویلای اعیانی، سند مالکیت دارد. این زمین سالها قبل متعلق به من و برادرانم بود که آن را میان خودمان تقسیم کرده بودیم. در سال 1326که تحدید حدود کرده بودند، اینجا تعیین حدود شد و الان هم سند دارد و جزو مستثنیات محسوب میشود. بعد از چند سال اینجا به نوه عمویمان رسید. او هم درست 15سال قبل اینجا را به قیمت 300میلیون تومان فروخت.» او در ادامه تأکید میکند: «اینجا هیچ مشکل ندارد و اصلا تخلفی صورت نگرفته است؛ بیخود به آن گیر دادهاند. شاید از نظر شهرداری در ساخت و سازش تخلف باشد اما از دیگر جهات بدون مشکل است.» یکی از همراهانش که او هم پیرمردی کهنسال است، میگوید: «اصلا چهکسی گفته اینجا کوه را تراشیدهاند؟! سالها قبل به اینجا میگفتند کوه خرابه. همیشه هم رانش داشت. مالک این زمین و ویلا هیچ تخلفی انجام نداده است. «برخلاف دیگر محلیها، این دو در نخستین پرسش از چگونگی ساخت و سازها در دل کوههای منطقه، پاسخی به آن نداده و تنها مشکلاتی را برشمردند که بحق، نگرانش بودند. نگران از حذف پلهایی هستند که سالهای سال برای رفتوآمد ویلانشینها روی رودخانه نصب بوده و بهتازگی و البته بدون اطلاع قبلی، یکباره سازمان آب بهدلیل نداشتن مجوز لازم، این پلهای آهنی را تخریب و لاشه آنها را داخل رودخانه رها کرده است. آنها نگرانند که اگر باران شدید ببارد، آب رود طغیان کند و بالا بیاید. نگران خراب کردن دیوارههای کنار رودخانه هستند که همیشه جلو سیلاب را میگرفت و حالا بخشی از آن را تخریب کردهاند. نگران ویلاها و رستورانهای متعددی هستند که به حریم رودخانه تجاوز کرده و 10سال پلمب شده بودند اما سال قبل همه آنها دوباره فعالیتشان را از سر گرفتند. نگران از آب رودخانه رودبار قصران که نصیب تهرانیها میشود و پولی عاید اهالی منطقه نمیشود تا از محل آن، جاده کمرخانی را درست کنند که دائم سنگریزش میکند و سال گذشته جان زن و مرد جوانی را گرفت. همه اینها ازجمله مسائل و مشکلات همین منطقه ویلانشین قدیمی شمیرانات است اما تأکید میکنند که ویلاهای ساخته شده در دل کوه خلافی ندارند؛... قیمت زمین در این سالها افزایش قابل توجهی در این محدوده داشته است و همچنان اسکلت ساختمانهای بزرگ و کوچک، کوه، رود و دشت را زیر آجر، آهن و سیمان له میکنند.
گلایه اوشانیها از قبض گاز تا شیر پاکتی
اهالی به جز افزایش قیمت زمین که آن را اتفاق خوبی میدانند، از ترافیک سنگین پایان هفته در بعضی ماههای سال نیز گلایهمندند؛ «تاکنون3 خانم باردار از اهالی اینجا در راهبندان جاده مانده و داخل خودرو وضع حمل کردهاند.» اما یکی از مشکلاتی که چند نفر از محلیها از آن گلایهمندند، افزایش تعرفه قبوض برق و گازشان است. میگویند که تعرفه ما را جزو مناطق سردسیر حساب نکرده و جزو منطقه ویلایی محاسبه میکنند. به گفته یکی از مغازهداران، تا همین چند وقت پیش، قبض گاز با تعرفه بالایی صادر میشد اما با پیگیری اهالی مشکل رفع شد؛ «قبض گاز 100هزار تومانی، یک میلیون صادر میشد.» پیرمردی از اهالی قدیمی اوشان که به سالها زندگی آبا و اجدادی در این منطقه افتخار کرده و از تغییر چهره آن طی سالهای اخیر تأسف میخورد، میگوید: «سالها قبل که خبری از این ویلاسازیها در دل کوه نبود، دامها برای چرا به کوه میرفتند. آن زمان چند وقت یکبار 10تا 15وانت شیر تازه به تهران ارسال میشد. اما حالا خود ما هم از شیر پاکتی استفاده میکنیم. خیلی از اهالی هم بیکار شدهاند و اینجا را ترک کردهاند.»
طرح طوبی، کوه و زمین ملی را از بین برد
محلیهای بسیاری از ساخت و سازهای انجام شده در دل کوه گلایه دارند. همین گلایهها تاکنون پای چند نماینده را هم به اینجا باز کرده و پای درددل اهالی نشستهاند؛ نمایندگانی که به گفته اهالی خودشان از همهچیز خبر دارند اما چون صاحبان این ویلاها از ما بهترانند، نمایندگان مجلس هم زورشان به آنها نمیرسد. یکی از محلیها که بقیه او را فرد آگاه و مطلعی از ماجراها و مشکلات شهر معرفی میکنند، ادعا میکند: «یکی از نمایندگان را بر سر زمین وسیعی بردم که ظاهرا متعلق به منابع طبیعی است. وقتی گفتم فلان شخص مالک این زمین است به سرعت برگشت و سوار خودرویش شد.»
قرار داشتن ویلای اعیانی معروف و چند ویلای دیگر در دل کوه که گفته میشود جزو منابع طبیعی است و در زمره اراضی ملی محسوب میشود و هرگونه تصرف در آنها خلاف است، تاکنون به گفته محلیها چند مرتبه موجب اعتراض معتمدان و هیأت امنای شهر هم شده است؛ «اعتراضها بینتیجه بود. منابع طبیعی گفت ما متولی هستیم. برخی از کارکنان منابع طبیعی خودشان در همان زمینها باغ دارند. سال پیش که درختان آلبالو را سرما زد، از خوششانسی بعضی از همین منابع طبیعیها، آلبالوهای باغشان سالم مانده بود، آنها را جعبه کردند و بردند.» فارغ از اینکه این گفتهها چقدر صحت داشته باشد، معمولا مردم از حدود اراضی منابع طبیعی بیخبرند و همین بیاطلاعی، موجب دلخوری آنها از مخالفت اداره منابع طبیعی و قطع چند اصله درخت در اراضی ملی شده و با ناراحتی میگویند: «ببینید، درست چند متر آن طرفتر یکی از اهالی درخت کاشت. کاری با آن نداشتند اما این رستوران چند درخت گردو داشت که منابع طبیعی همه را قطع کرد.»
آن دسته که از تخریب کوه و زمین ناراحت هستند، طرح طوبی را از مقصران اصلی این اتفاق میدانند. یکی از بنگاهداران قدیمی میگوید: «چند سال قبل در قالب این طرح، منابع طبیعی زمین واگذار میکرد و اجازه کاشت درخت گردو داده بود. بعد از چند سال که گردو کاشتند و زمین را صاحب شدند، در همان زمینها ویلا ساختند. آنها که پارتی داشتند و هیچ کدامشان هم از اهالی اینجا نبودند از این زمینها نصیبشان شد و هکتارهکتار زمین به آنها دادند.»
یک روایت متفاوت
برای محلیها جای سؤال است که اگر بخش قابلتوجهی از زمین ویلاهای ساخته شده در زمره اراضی ملی و منابع طبیعی محسوب میشود، چطور اجازه ساخت آنها صادر شده است. یکی از اهالی قدیمی اما روایت دیگری از مجموعه ویلاهای ساخته شده و بهخصوص ویلای اعیانی نقل میکند؛ روایت و قضاوتی که بسیار متفاوت با دیگر اهالی است. او میگوید: « زمین ویلای اعیانی، سند مالکیت دارد. این زمین سالها قبل متعلق به من و برادرانم بود که آن را میان خودمان تقسیم کرده بودیم. در سال 1326که تحدید حدود کرده بودند، اینجا تعیین حدود شد و الان هم سند دارد و جزو مستثنیات محسوب میشود. بعد از چند سال اینجا به نوه عمویمان رسید. او هم درست 15سال قبل اینجا را به قیمت 300میلیون تومان فروخت.» او در ادامه تأکید میکند: «اینجا هیچ مشکل ندارد و اصلا تخلفی صورت نگرفته است؛ بیخود به آن گیر دادهاند. شاید از نظر شهرداری در ساخت و سازش تخلف باشد اما از دیگر جهات بدون مشکل است.» یکی از همراهانش که او هم پیرمردی کهنسال است، میگوید: «اصلا چهکسی گفته اینجا کوه را تراشیدهاند؟! سالها قبل به اینجا میگفتند کوه خرابه. همیشه هم رانش داشت. مالک این زمین و ویلا هیچ تخلفی انجام نداده است. «برخلاف دیگر محلیها، این دو در نخستین پرسش از چگونگی ساخت و سازها در دل کوههای منطقه، پاسخی به آن نداده و تنها مشکلاتی را برشمردند که بحق، نگرانش بودند. نگران از حذف پلهایی هستند که سالهای سال برای رفتوآمد ویلانشینها روی رودخانه نصب بوده و بهتازگی و البته بدون اطلاع قبلی، یکباره سازمان آب بهدلیل نداشتن مجوز لازم، این پلهای آهنی را تخریب و لاشه آنها را داخل رودخانه رها کرده است. آنها نگرانند که اگر باران شدید ببارد، آب رود طغیان کند و بالا بیاید. نگران خراب کردن دیوارههای کنار رودخانه هستند که همیشه جلو سیلاب را میگرفت و حالا بخشی از آن را تخریب کردهاند. نگران ویلاها و رستورانهای متعددی هستند که به حریم رودخانه تجاوز کرده و 10سال پلمب شده بودند اما سال قبل همه آنها دوباره فعالیتشان را از سر گرفتند. نگران از آب رودخانه رودبار قصران که نصیب تهرانیها میشود و پولی عاید اهالی منطقه نمیشود تا از محل آن، جاده کمرخانی را درست کنند که دائم سنگریزش میکند و سال گذشته جان زن و مرد جوانی را گرفت. همه اینها ازجمله مسائل و مشکلات همین منطقه ویلانشین قدیمی شمیرانات است اما تأکید میکنند که ویلاهای ساخته شده در دل کوه خلافی ندارند؛... قیمت زمین در این سالها افزایش قابل توجهی در این محدوده داشته است و همچنان اسکلت ساختمانهای بزرگ و کوچک، کوه، رود و دشت را زیر آجر، آهن و سیمان له میکنند.