علی کفاشیان برای چه کسی لابی میکند؟
انتخاب رئیس فدراسیون انتخاب رئیسجمهور نیست که عامه مردم بخواهند رأی بدهند که اگر این بحث بود، علی کریمی مثل آبخوردن رأی میآورد.
انتخابات فدراسیون فوتبال نزدیک است و حجم بسیاری از اخبار فوتبال در ایران این روزها حول همین محور میچرخد. بعد از بررسی صلاحیتها، مشخص شده علی کریمی، کیومرث هاشمی، شهابالدین عزیزیخادم و مصطفی آجورلو، چهار گزینهای هستند که باید برای نشستن روی صندلی فدراسیون فوتبال با یکدیگر رقابت کنند. بهجز این چهار نفر، حیدر بهاروند، سرپرست کنونی فدراسیون فوتبال هم یکی از کاندیداهای پست ریاست فدراسیون فوتبال بود که صلاحیتش تأیید نشده و نمیتواند در انتخابات پیشرو نقشی داشته باشد.
با کناررفتن حیدربهاروند، به نظر میرسد معادلات برای ریاست به هم خورده است؛ او با شهاب عزیزیخادم وارد ائتلاف شده بود و هرکدام به نوبت، دیگری را بهعنوان نایبرئیس انتخاب کرده بودند. با ردصلاحیت بهاروند، به نظر میرسد شرایط برای عزیزیخادم هم پیچیده شده است؛ بهطوری که عدهای، ردصلاحیت بهاروند را به سود او و عدهای دیگر این موضوع را به ضرر عزیزیخادم میدانند.
اگرچه تا روز انتخابات یعنی دهم اسفند نمیتوان نتیجهای قطعی از انتخابات فدراسیون فوتبال گرفت، ولی همین حالا جو رسانهای بهراهافتاده مشخص میکند علی کریمی به همراه کیومرث هاشمی وارد جدال پایاپایی شدهاند. به این موضوع میتوان از شایعههایی که در رسانهها در چند روز اخیر راه افتاده، پی برد. ولی از آن مهمتر، اتفاق دیگری رخ داده که حساسیت کار را دوچندان میکند؛ ورود علی کفاشیان به لابی به نفع یک گزینه خاص! این مورد بهصورت رسمی به تأیید نرسیده، اما یکی، دو نفر درباره آن حرف زدهاند و اسم علی کفاشیان به میان آمده است؛ اینکه رئیس اسبق و نایبرئیس سابق فدراسیون فوتبال به رؤسای هیئتها زنگ میزند تا به نفع یک کاندیدای خاص لابی کند و آرا را به سبد او بیاورد. این ادعایی است که کاظم محمودی، سرپرست سابق تراکتور، دارد و میگوید: «شنیدهام آقای کفاشیان به بعضی از هیئتها زنگ میزند و میگوید به فلان گزینه رأی بدهید. این کارها خوب نیست و امیدوارم صحت نداشته نباشد. بگذارند خود اعضای مجمع تصمیم بگیرند. این باندبازیها باید جایی تمام شود تا فوتبال نفس بکشد. هر عضو مجمع باید خودش عاقل و بالغ باشد و منتظر نمیماند که دولت یا رؤسای سابق فدراسیون بگویند به چه کسی رأی بدهید».
پیش از او، اما امیر حاجرضایی، کارشناس برجسته حوزه فوتبال، در گفتگو با رادیو، چنین موضوعی را بدون اینکه اسم کسی را بیاورد، مطرح کرد. او گفت: «گذشته برایم تاریک بوده است و نمیخواهم گذشته را به ۱۰ اسفند بچسبانم، اما من را میترساند؛ به این علت که در دوران گذشته نیز خیلی کارها کردند، لابی کردند، این و آن را دیدند تا هرچه میخواست بشود، اتفاق افتاد. خوشبین نیستم و فوتبال را یک ورزش سیاسی میدانم؛ بنابراین از نهادهای قدرتمند برای نشاندن آدمهای مورد علاقه خود به صندلی ریاست فدراسیون فشارهایی وارد میشود».
لابیکردن در آستانه برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال امر چندان عجیبی نیست و کاندیداها با توجه به قدرت و نفوذی که دارند، میتوانند از این موضوع به نفع خودشان سود ببرند؛ با این حال از آنجا که عملکرد فدراسیون فوتبال در دو ۱۰ سال اخیر در انتصاب یا انتخاب رؤسای هیئتهای فوتبال همواره با حرفوحدیث همراه بوده، الان این لابی به ضرر چهرههای مستقلی مثل علی کریمی است؛ موضوعی که خداداد عزیزی هم در گفتگو با فرهیختگان به آن اشاره میکند و میگوید: «رأی فوتبالیها اهمیت زیادی دارد که یکی مثل علی کریمی رئیس فدراسیون فوتبال شود. منتها خیلیها میگویند، چون در انتخابات این فدراسیون لابی حرف اول را میزند، او شانسی ندارد. انتخاب رئیس فدراسیون انتخاب رئیسجمهور نیست که عامه مردم بخواهند رأی بدهند که اگر این بحث بود، علی کریمی مثل آبخوردن رأی میآورد. الان تعدادی خاص در مجمع فدراسیون فوتبال رأی میدهند، اگر حدود صد نفر را در مجمع در نظر بگیریم، از این تعداد شاید ۱۰ درصد فوتبالی باشند و ۹۰ درصد غیرفوتبالی بهشمار بروند. آن ۱۰ درصد هم شامل کاپیتان تیمهای ملی یا مربی تیم ملی هستند و ۳۰ درصد را رئیس هیئتها که هیچکدام فوتبالی نیستند، تشکیل میدهند و طبیعتا از خدایشان هم هست که علی کریمی انتخاب نشود. همین فوتبالیهای خودمان هم بعضیهایشان حاضر نیستند به علی رأی بدهند، چون آنها هم تحت تأثیر مدیران و رؤسای خود هستند و نگاه میکنند ببینند که آقای رئیس چه میگوید؛ بنابراین شانس علی خیلی کم است؛ چون او آدم خیلی سالمی است که اهل زدوبند، رابطه و خیلی چیزهای دیگر نیست».
سؤالی که در این بین مطرح میشود، این است که اگر شایعه لابی علی کفاشیان صحت داشته باشد، او برای لابی به نفع کدام کاندیدا وارد گود شده است؟ برای رسیدن به پاسخ دقیق این پرسش، نیاز است تا یکی از رؤسای هیئتها پرده از این موضوع (اگر صحت داشته باشد) بردارد، ولی تا آن زمان میشود با نگاهی به نشانههای موجود به پاسخ تقریبی دراینباره رسید.
ابتدا باید به جدال روزهای اخیر تیم انتخاباتی کیومرث هاشمی با علی کریمی پرداخت؛ جایی که حتی شایعه شده آنها به علی کریمی پیشنهاد انصراف دادهاند تا بعد بهعنوان نایبرئیس اول تیم کیومرث هاشمی وارد فدارسیون فوتبال شود؛ خبری که با واکنش تند علی کریمی مواجه شده است. پس دوباره نیاز است به همان فرضیه اول رجوع کرد که این روزها جدال سختی بین علی کریمی و کیومرث هاشمی در راه رسیدن به صندلی فدراسیون فوتبال درگرفته است.
از طرفی، حملات اخیر علی کریمی به علی کفاشیان هم چندان بیدلیل نیست و میتواند پرده از سؤال موجود بردارد. علی کریمی در یک هفته اخیر دو بار بهشدت علیه کفاشیان پست گذاشته است؛ یک بار او را تهدید کرده و نوشته «دعاکن که من به صندلی ریاست نرسم، وگرنه همه شما باید جواب پس بدهید. شک نکن آقای خوشخنده». مورد دوم هم در پاسخ به اظهارنظر علی کفاشیان بوده که گفته است: «{علی کریمی} اگر توانست مثل ما نتیجه بگیرد، هرچه بگویید درست است». کریمی به این صحبتها واکنش نشان داد و برای کفاشیان نوشت: «۱۲ سال فدراسیون دست شما بود، فقط دو صعود به جام جهانی؟! بهجیبزدن حق پخش بازیهای جام جهانی هم جزء نتیجههای شما حساب میشود؟! مطمئنا به افراد دیگر هم ۱۲ سال فرصت بدهند و بگذارند کارشان را انجام دهند، بهتر عمل میکنند».
جدال لفظی علی کریمی با علی کفاشیان بعد از آن رو به فزونی گذاشت که شایعه شد علی کفاشیان به نفع کیومرث هاشمی وارد گود شده است و به نظر میرسد اظهارات جنجالی جادوگر، واکنشی سریع به شایعات مطرحشده باشد. با کنار هم چیدن این موارد میتوان به موضوع اصلی رسید؛ اینکه علی کفاشیان و کیومرث هاشمی سابقه همکاری با یکدیگر را داشتهاند. پیشتر و زمانی که کیومرث هاشمی رئیس کمیته المپیک بود، علی کفاشیان عضوی از هیئت اجرائی کمیته بود و ارتباط تقریبا خوبی با هم داشتند.
پس برای نتیجهگیری میتوان به این موضوع رسید که اگر شایعه زنگزدن کفاشیان به رؤسای هیئتها برای لابی به نفع کاندیدای خاص صحت داشته باشد، آن کاندیدا، احتمالا کیومرث هاشمی است که میخواهد از تمام ظرفیتهای موجود برای رسیدن به ساختمان فدراسیون فوتبال استفاده کند.
با کناررفتن حیدربهاروند، به نظر میرسد معادلات برای ریاست به هم خورده است؛ او با شهاب عزیزیخادم وارد ائتلاف شده بود و هرکدام به نوبت، دیگری را بهعنوان نایبرئیس انتخاب کرده بودند. با ردصلاحیت بهاروند، به نظر میرسد شرایط برای عزیزیخادم هم پیچیده شده است؛ بهطوری که عدهای، ردصلاحیت بهاروند را به سود او و عدهای دیگر این موضوع را به ضرر عزیزیخادم میدانند.
پیش از او، اما امیر حاجرضایی، کارشناس برجسته حوزه فوتبال، در گفتگو با رادیو، چنین موضوعی را بدون اینکه اسم کسی را بیاورد، مطرح کرد. او گفت: «گذشته برایم تاریک بوده است و نمیخواهم گذشته را به ۱۰ اسفند بچسبانم، اما من را میترساند؛ به این علت که در دوران گذشته نیز خیلی کارها کردند، لابی کردند، این و آن را دیدند تا هرچه میخواست بشود، اتفاق افتاد. خوشبین نیستم و فوتبال را یک ورزش سیاسی میدانم؛ بنابراین از نهادهای قدرتمند برای نشاندن آدمهای مورد علاقه خود به صندلی ریاست فدراسیون فشارهایی وارد میشود».
لابیکردن در آستانه برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال امر چندان عجیبی نیست و کاندیداها با توجه به قدرت و نفوذی که دارند، میتوانند از این موضوع به نفع خودشان سود ببرند؛ با این حال از آنجا که عملکرد فدراسیون فوتبال در دو ۱۰ سال اخیر در انتصاب یا انتخاب رؤسای هیئتهای فوتبال همواره با حرفوحدیث همراه بوده، الان این لابی به ضرر چهرههای مستقلی مثل علی کریمی است؛ موضوعی که خداداد عزیزی هم در گفتگو با فرهیختگان به آن اشاره میکند و میگوید: «رأی فوتبالیها اهمیت زیادی دارد که یکی مثل علی کریمی رئیس فدراسیون فوتبال شود. منتها خیلیها میگویند، چون در انتخابات این فدراسیون لابی حرف اول را میزند، او شانسی ندارد. انتخاب رئیس فدراسیون انتخاب رئیسجمهور نیست که عامه مردم بخواهند رأی بدهند که اگر این بحث بود، علی کریمی مثل آبخوردن رأی میآورد. الان تعدادی خاص در مجمع فدراسیون فوتبال رأی میدهند، اگر حدود صد نفر را در مجمع در نظر بگیریم، از این تعداد شاید ۱۰ درصد فوتبالی باشند و ۹۰ درصد غیرفوتبالی بهشمار بروند. آن ۱۰ درصد هم شامل کاپیتان تیمهای ملی یا مربی تیم ملی هستند و ۳۰ درصد را رئیس هیئتها که هیچکدام فوتبالی نیستند، تشکیل میدهند و طبیعتا از خدایشان هم هست که علی کریمی انتخاب نشود. همین فوتبالیهای خودمان هم بعضیهایشان حاضر نیستند به علی رأی بدهند، چون آنها هم تحت تأثیر مدیران و رؤسای خود هستند و نگاه میکنند ببینند که آقای رئیس چه میگوید؛ بنابراین شانس علی خیلی کم است؛ چون او آدم خیلی سالمی است که اهل زدوبند، رابطه و خیلی چیزهای دیگر نیست».
سؤالی که در این بین مطرح میشود، این است که اگر شایعه لابی علی کفاشیان صحت داشته باشد، او برای لابی به نفع کدام کاندیدا وارد گود شده است؟ برای رسیدن به پاسخ دقیق این پرسش، نیاز است تا یکی از رؤسای هیئتها پرده از این موضوع (اگر صحت داشته باشد) بردارد، ولی تا آن زمان میشود با نگاهی به نشانههای موجود به پاسخ تقریبی دراینباره رسید.
ابتدا باید به جدال روزهای اخیر تیم انتخاباتی کیومرث هاشمی با علی کریمی پرداخت؛ جایی که حتی شایعه شده آنها به علی کریمی پیشنهاد انصراف دادهاند تا بعد بهعنوان نایبرئیس اول تیم کیومرث هاشمی وارد فدارسیون فوتبال شود؛ خبری که با واکنش تند علی کریمی مواجه شده است. پس دوباره نیاز است به همان فرضیه اول رجوع کرد که این روزها جدال سختی بین علی کریمی و کیومرث هاشمی در راه رسیدن به صندلی فدراسیون فوتبال درگرفته است.
از طرفی، حملات اخیر علی کریمی به علی کفاشیان هم چندان بیدلیل نیست و میتواند پرده از سؤال موجود بردارد. علی کریمی در یک هفته اخیر دو بار بهشدت علیه کفاشیان پست گذاشته است؛ یک بار او را تهدید کرده و نوشته «دعاکن که من به صندلی ریاست نرسم، وگرنه همه شما باید جواب پس بدهید. شک نکن آقای خوشخنده». مورد دوم هم در پاسخ به اظهارنظر علی کفاشیان بوده که گفته است: «{علی کریمی} اگر توانست مثل ما نتیجه بگیرد، هرچه بگویید درست است». کریمی به این صحبتها واکنش نشان داد و برای کفاشیان نوشت: «۱۲ سال فدراسیون دست شما بود، فقط دو صعود به جام جهانی؟! بهجیبزدن حق پخش بازیهای جام جهانی هم جزء نتیجههای شما حساب میشود؟! مطمئنا به افراد دیگر هم ۱۲ سال فرصت بدهند و بگذارند کارشان را انجام دهند، بهتر عمل میکنند».
جدال لفظی علی کریمی با علی کفاشیان بعد از آن رو به فزونی گذاشت که شایعه شد علی کفاشیان به نفع کیومرث هاشمی وارد گود شده است و به نظر میرسد اظهارات جنجالی جادوگر، واکنشی سریع به شایعات مطرحشده باشد. با کنار هم چیدن این موارد میتوان به موضوع اصلی رسید؛ اینکه علی کفاشیان و کیومرث هاشمی سابقه همکاری با یکدیگر را داشتهاند. پیشتر و زمانی که کیومرث هاشمی رئیس کمیته المپیک بود، علی کفاشیان عضوی از هیئت اجرائی کمیته بود و ارتباط تقریبا خوبی با هم داشتند.
پس برای نتیجهگیری میتوان به این موضوع رسید که اگر شایعه زنگزدن کفاشیان به رؤسای هیئتها برای لابی به نفع کاندیدای خاص صحت داشته باشد، آن کاندیدا، احتمالا کیومرث هاشمی است که میخواهد از تمام ظرفیتهای موجود برای رسیدن به ساختمان فدراسیون فوتبال استفاده کند.