از حضور زنان تا نمره به كي روش و تيم ملي
آیا چالش اخلاقی کارلوس کیروش جنبههای فنی بالای وی را در فوتبال ایران تحتالشعاع قرار نداده است؟ چرا یک مربی در سطح بینالمللی مانند کیروش همواره در حاشیه قرار دارد؟
این مساله اتفاقی است که از ابتدای حضور کیروش در ایران رخ داده است. فدراسیون فوتبال و فوتبال ایران کارفرمای آقای کیروش محسوب میشوند. با این وجود فدراسیون از ابتدا به شکلی دیگری با ایشان برخورد کرده و به همین دلیل آقای کیروش رفتارهایی را از خود نشان میدهد که زیاد زیبنده ایشان نیست. آقای کیروش تحت قرارداد فدراسیون فوتبال است و هنگامی که فردی تحت قرارداد یک فدراسیون است باید در راستای برنامهها و سیاستهای فدراسیون حرکت کند. این در حالی است که در عمل عکس این قضیه اتفاق افتاد و در بسیاری از مقاطع این فدراسیون فوتبال بود که در راستای سیاستهای کیروش حرکت میکرد. این در حالی است که بسیاری از این مسائل نیز در حیطه اختیارات ایشان نبود. با این وجود در زمان آقای کیروش فوتبال ما نتیجه گرفته و ما موفق شدیم دو دوره پیاپی به جام جهانی صعود کنیم. در نتیجه از نظر فنی آقای کیروش عملکرد قابل قبولی از خود ارائه داده است. کسانی هم که با آقای کیروش مشکل دارند بحث فنی با ایشان نمیکنند، بلکه بیشتر بحثهای حاشیهای مطرح میکنند. ما از ابتدای حضور آقای کیروش در ایران با وی برخورد صحیحی نداشتیم و کیروش به کارفرمای فوتبال ایران تبدیل شده و همه امکانات فدراسیون در اختیار وی قرار گرفته است. این در حالی است که مربیان زیادی چه در رده ملی و چه در رده باشگاهی در فوتبال ایران حضور داشتهاند که وضعیت هیچکدام مانند آقای کیروش نبوده است. در اغلب کشورهای جهان مربی فوتبال تنها مسئولیت مستطیل سبز را برعهده دارد و باید نسبت به وضعیت فنی و نتایج تیم پاسخگو باشد. بقیه مسائل اعم از اردوها و تهیه امکانات تمرینی و برگزاری مسابقات برعهده فدراسیون فوتبال است. در نتیجه ما از ابتدا راه را اشتباه رفتهایم و هرچه زمان بیشتری گذشت این اشتباهات نیز بیشتر شد. از سوی دیگر برخی نیز به حواشی آقای کیروش دامن زدند و با شلوغ کاری و سروصدا شرایط را به شکلی رقم زدند که حاشیههای پیرامون آقای کیروش روزبهروز بیشتر از گذشته شود. نکته دیگر اینکه رسانههای گروهی هم که در ابتدای حضور کیروش در ایران از وی حمایت و سروصدا زیادی بهپا میکردند امروز متوجه شرایط شدهاند و به شکل دیگری با وی رفتار میکنند. بنده به خاطر دارم در جام جهانی سال2006 که آقای برانکو سرمربی تیم ملی بود پس از پایان آخرین بازی ایران در جام جهانی گزارشگران و مجریان صداوسیما همانجا آقای برانکو را عزل کردند و عنوان کردند: «خداحافظ آقای برانکو». این در حالی است که پس از جام جهانی2014 که تیم ایران از نظر نتیجه وضعیتی شبیه سال 2006 داشت رسانههای گروه «بهبه» و «چهچه» به راه انداخته بودند که اگر آقای کیروش از ایران برود فوتبال ایران نابود میشود و در سراشیبی سقوط قرار میگیرد.
چرا افکارعمومی جامعه نسبت به سرمربیگری آقای برانکو و کیروش در جام جهانی بهرغم نتایج مشابه واکنش متفاوتی نشان دادند؟
در جام جهانی 2014 مسئولان فدارسیون توپ را به زمین مردم انداختند و با مردم به شکلی سخن گفتند که گویا تیم ملی در جام جهانی شاهکار کرده است. این اتفاق در جام ملتهای آسیا هم رخ داد و ما با آقای کیروش در ضربات پنالتی به عراق باختیم و حذف شدیم. اتفاقی که در گذشته با مربیان خارجی و داخلی دیگر نیز رخ داده بود و ما از جام ملتهای آسیا حذف شده بودیم. با این وجود مجریان و گزارشگران ورزشی صداوسیما به شکلی سخن گفتند که گویا ما قهرمان جام ملتهای آسیا شدهایم و داور با اخراج بازیکن ما سر تیم ملی را بریده و اجازه نداده ایران در مسیر قهرمانی قرار بگیرد. این در حالی است که در گذشته اگر تیم ملی از جام ملتهای آسیا حذف میشد واکنش رسانهها و مجریان ورزشی به شکلی بود که گویا فاجعه رخ داده و انتقادات شدیدی را نسبت به تیم ملی مطرح میکردند. کار حتی به جایی رسید که مردم به استقبال تیم بازنده در جام جهانی رفتند. این در حالی بود که هنگامی که تیم ملی کرهجنوبی از جام جهانی حذف شد مردم این کشور با تخممرغ و گوجه فرنگی به استقبال این تیم رفتند که چرا در جام جهانی نتایج ضعیفی به دست آوردهاند.
شما نقش رسانههای گروهی را در این زمینه موثرتر از رویکرد مسئولان فدراسیون نسبت به کیروش میدانید؟
بهنظر من نقش رسانهها در این زمینه بسیار پررنگ بود. رسانههای گروهی پس از پایان جام جهانی به شکلی رفتار کردند که گویا ایران قهرمان جام جهانی شده است. در جام جهانی اخیر ایران سه بازی انجام داده که نتیجه آن یک برد، یک تساوی و یک باخت بوده است. نکته قابل توجه این است که مردم برای هر سه بازی به خیابانها ریختند و شادمانی کردند. این مساله نشان میدهد مردم هیچمعیاری برای حضور در خیابانها نداشتند و این مجریان و گزارشگران تلویزیون بودند که وضعیت را به شکل دیگری نشان دادند. گزارشگران عنوان میکردند مردم با حضور خود در خیابانها از عملکرد تیم ملی رضایت داشتند و به همین دلیل ایران عملکرد موفقی در جام جهانی داشته است. این در حالی است که از نظر فنی ما بدترین آمار را در جام جهانی داشتیم. پایینترین تعداد حمله به دروازههای حریفان، بیشترین تایم دفاع وکمترین شانس گل در بین تیمهای آسیایی در اختیار ایران بود؛ یعنی از نظر فنی در بین تیمهای آسیایی در رده آخر قرار داشتیم. با این وجود برخی حضور ایران در مقابل اسپانیا و پرتغال را به یک حماسه تبدیل کردند و عنوان کردند تیم ملی ایران در این بازیها عملکرد خارق العادهای داشته است. این در حالی است که در واقع تیم ملی ایران در جام جهانی دستاورد موفقیتآمیزی نداشت. با این وجود هیجانات و سروصداها اجازه نداد این مساله در بین افکار عمومی پررنگ شود. واقعیت قضیه این بود که تیم ملی ایران نیز مانند بقیه کشورهای آسیایی از جام جهانی حذف شد و این بازیها هیچدستاوردی برای ما نداشت. بهعنوان مثال هیچکدام از بازیکنان تیم ملی بهواسطه بازیهای خود در جام جهانی لژیونر نشدند و تیمهای معتبر اروپایی بهدنبال آنها نیامدند. تنها علیرضا جهانبخش به لیگ انگلیس رفت که آن هم بهواسطه آقای گلی در لیگ هلند بود و نه بازی در تیم ملی ایران در جام جهانی. این در حالی است که پس از جام جهانی سال98 که تیم ملی حذف شد تعداد زیادی از بازیکنان تیم ملی به تیمهای معتبر اروپایی رفتند و در لیگهای معتبر اروپایی بازی کردند.
آیا با رویکردی که تیم ملی با مربیگری کیروش در پیش گرفته میتوان به قهرمانی در جام ملتهای آسیا خوش بین بود یا این مساله نیز یک سراب رسانهای است و با واقعیتها متفاوت است؟
همه ما امیدواریم که پس از سالها این اتفاق رخ بدهد و تیم ملی فوتبال ایران بتواند به قهرمانی آسیا دست پیدا کند. در جام جهانی روسیه تیم ملی ایران با برد مقابل مراکش و سپس باخت خفیف در مقابل اسپانیا برای اولین بار شانس صعود به مرحله رقابتها را داشت. با این وجود این اتفاق رخ نداد. بنده از جمله افرادی بودم که در زمانی که کیروش سرمربی تیم ملی شد زیاد به آینده تیم ملی خوشبین نبودم. با این وجود پس از مدتی و با اقدامات فنی مثبت و سازندهای که کیروش در تیم ملی و به خصوص در ساختار دفاعی تیم ملی به وجود آورد امیدوار هستم که تیم ملی ایران پس از سالها بتواند در جام ملتهای آسیا به مقام قهرمانی دست پیدا کند. انتظار ما از آقای کیروش در جام ملتهای آسیا قهرمانی است. در شرایط کنونی ما نمیتوانیم این بهانه را بیاوریم که تیمهای دیگر آسیایی مانند ژاپن، کرهجنوبی، استرالیا و عربستان وضعیت خوبی دارند. اگر قرار است ما با کیروش هم در جام ملتهای آسیا به قهرمانی دست پیدا نکنیم پس تفاوت وی با دیگر مربیان ایران در جام ملتهای آسیا چیست؟ در گذشته نیز تیم ملی ایران موفق نشده با مربیان دیگر به قهرمانی دست پیدا کند. در نتیجه اگر در جام ملتهای آینده نیز این اتفاق رخ ندهد بین کیروش و مربیان دیگر هیچتفاوتی وجود ندارد. به همین دلیل من امیدوارم دستاورد ایران در جام ملتهای آینده با گذشته متفاوت باشد. اگر به غیر از این اتفاق بیفتد ما هیچ دستاوردی از حضور آقای کیروش در تیم ملی فوتبال به دست نیاوردهایم. در گذشته ما با آقای مهاجرانی، والدیر ویرا و برانکو ایوانکوویچ به جام جهانی رفتهایم و در آینده نیز خواهیم رفت. این در حالی است که آقای کیروش مربی بزرگی است و کارشناسان فوتبال معتقدند که وی موفق شده تغییرات مهمی در ساختار تیم ملی ایجاد کند. با این وجود اگر قرار است با این مربی بزرگ و این تغییرات نیز در جام ملتهای آسیا قهرمان نشویم هیچ تفاوتی با گذشته نخواهیم داشت.
چرا بازیکنان تیم ملی در جام جهانی مورد توجه تیمهای معتبر اروپایی قرار نگرفتند؟ این در حالی است که این اتفاق در جام جهانی98 و زمانی که شما در تیم ملی بازی میکردید رخ داد. چه تفاوتی بین این دو نسل وجود دارد که تیمهای اروپایی به بازیکنان جدید اقبال جدی نشان نمیدهند؟
بهنظر من فوتبال ایران دیگر بازیکنانی مانند علی کریمی، باقری یا عابدزاده را نخواهد دید و دیگر چنین بازیکنانی در فوتبال ایران متولد نخواهند شد. وقتی بایرن مونیخ علی کریمی را جذب میکند، نشان میدهد که او دارای چه تواناییها و قابلیتهایی بوده است که تیمهای درجه یک دنیا بهدنبال جذب وی بودهاند. این در حالی است که اگر امروز تیمهای مطرح اروپایی علاقهای به جذب بازیکنان تیم ملی ایران ندارد به تواناییهای بازیکنان باز میگردد.
برنامه نود چه چالشها و فرصتهایی پیش روی فوتبال ایران قرار داده است؟ چرا برخی مدیران صداوسیما با برنامههای انتقادی رویکرد سلبی دارند؟
بهنظر میرسد صداوسیما دارای اهداف و رویکردی است که ما نمیتوانیم درباره آن اظهار نظر کنیم. بهعنوان مثال صداوسیما در حدود یک ساعت و سی دقیقه فوتبال پرسپولیس و پدیده را پخش میکند و قبل از آن نیز در حدود20 دقیقه آگهی بازرگانی پخش میکند و به ازای آن پول دریافت میکند. این در حالی است که این پول هیچ بازگشتی به باشگاههای ما ندارد. ما مدعی لیگ حرفهای هستیم اما در واقعیت حتی یکدرصد لیگ ما نیز حرفهای نیست. در شرایط کنونی تیمهای خصوصی فوتبال ایران در حال نابودی هستند و دروپیکر آنها تخته شده است. این در حالی است که تیمهای دولتی مانند سپاهان، ذوب آهن، پرسپولیس، استقلال، سایپا و پیکان که بهصورت دولتی اداره میشوند وضعیت بهتری دارند. امروز تیم پدیده مشهد صدرنشین لیگ فوتبال ایران است با این وجود یک روز استاندار و روز دیگر شهردار بهدنبال پیدا کردن پول برای این تیم است. صداوسیما بابت پخش سریالهای تلویزیونی هزینههای هنگفتی میکند و پولهای کلانی به بازیگران و دستاندرکاران تهیه سریالها پرداخت میکند با این وجود هیچپولی به تیمهای فوتبال که ساعتها برنامههای پرمخاطب تلویزیون را تامین میکنند پرداخت نمیکند. این در حالی است که تیمهای بزرگ اروپایی مانند رئال مادرید و بارسلونا بخش مهمی از هزینههای خود را از طریق پخش تلویزیونی دریافت میکنند. در شرایط کنونی یک فرد جدید مدیریت شبکه سه را برعهده گرفته است. با این وجود هنوز مشخص نیست که هدف مدیران صداوسیما از پخش برنامههای ورزشی چیست؟ آیا تنها بهدنبال سرگرم کردن مردم و جوانان هستند یا اینکه اهداف دیگری را دنبال میکنند. در شرایط کنونی بنده دقیقا اطلاع ندارم که چه اتفاقی رخ داده که برنامه نود پخش نمیشود. با این وجود آنچه مشخص است این است که برنامه نود یکی از پرمخاطبترین برنامههای صداوسیما است و کسی نمیتواند این واقعیت را کتمان کند.
دیدگاه شما درباره حضور زنان در ورزشگاهها چیست؟ آیا زمان آن فرانرسیده که در برخی رویکردها در این زمینه تجدیدنظر جدی صورت بگیرد؟
این مساله بیشتر به مسائل شرعی باز میگردد و به همین دلیل من معتقدم بهسختی اجازه خواهند داد زنان در ورزشگاهها حضور داشته باشند. شاید اگر زنان در ورزشگاهها حضور پیدا کنند هیچاتفاق خاصی هم نیفتد. با این وجود برخی عنوان میکنند ممکن است برخی مسائل غیراخلاقی در این زمینه به وجود بیاید. این در حالی است که برخی ورزشها از صداوسیما پخش میشود که مشکلات شرعی آن به مراتب از تماشای فوتبال برای زنان در ورزشگاهها بیشتر است. با این وجود کسی به این مساله نمیپردازد. من معتقدم یکی از موانعی که ممکن است برای حضور زنان در ورزشگاهها چالش آفرین باشد فحاشی تماشاگران است. من بعید میدانم حضور زنان در ورزشگاهها بتواند مانع از فحاشی تماشاگران شود. در شرایط کنونی در اغلب کشورهای توسعه یافته و حتی کشورهای عقب مانده زنان در ورزشگاهها حضور پیدا میکنند و از تماشای فوتبال لذت میبرند و هیچاتفاقی نیز رخ نمیدهد. شادی در ورزشگاهها حق طبیعی زنان هم هست و باید این حق را برای آنها در نظر گرفت. این در حالی است که فیفا نیز پافشاری زیادی دارد که زنان در ایران بتوانند در ورزشگاهها حضور پیدا کنند و تیمهای مورد علاقه و تیم ملی کشور خود را تشویق کنند. از سوی دیگر زنان زیادی نیز به تیمهای باشگاهی علاقه داشته و دوست دارند در ورزشگاهها حضور پیدا کنند و از نزدیک به تماشای بازی تیم مورد علاقه خود و یا تیم ملی بنشینند. بهنظر من ما باید این حق را برای زنان جامعه در نظر بگیریم و من امیدوارم که این اتفاق بهزودی در کشور ما رخ بدهد.