قمار در بازار هیجانی
اوضاع بازار همواره تابعی از موقعیت کلان اقتصادی است. موقعیتی که شرایط خریداران و مراجعهکنندگان به بازارها را سامان میدهد. این شرایط به بازارها رونق بخشیده و گاه موجب رکود آن میشود. با این وصف، در برخی مواقع بازارها با رونق کاذب مواجه میشوند. به گونهای که خریدهای هیجانی از بخشهای مختلف بازار به اوج خود میرسد.
این روزها در بازارهای مختلف، رفتار و خریدهای هیجانی بسیاری را شاهد هستیم. یک روز متقاضیان طلا برای خرید صف میکشند و روز بعد بازار ارز مملو از جمعیت میشود و این روند همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. در چند ماه اخیر تقریبا بیشتر بازارها این هیجانها را تجربه کردهاند و در این میان یک عده خاصی متضرر میشوند چرا که بسیاری از خریداران و فعالان بازار میدانند که در چه زمانی و در چه بازاری سرمایهگذاری کنند و تنها افرادی که تحت تاثیر رفتار این خریداران و فعالان قرار میگیرند طعم تلخ ضرر را میچشند. مهدی تقوی، اقتصاددان از تاثیر رفتار دلالان و فعالان بازار بر رفتار هیجانی عموم مردم به «ابتکار» میگوید: مسئله اساسی که وجود دارد این است که در این شرایط چه کسانی برای خرید کالاهایی که لازم ندارند اقدام میکنند. عدهای هستند، تصور میکنند که تولید یکسری کالا کاهش پیدا میکند و عرضه ناکافی میشود و در آن صورت قیمت اجناس بالا میرود. این عده اقدام به خرید کرده و آنها را انبار میکنند. اما عدهای دیگر هستند که با تصور اینکه قیمت کالا افزایش پیدا میکند و امید به آنکه کمی سود ببرند کالایی را خریداری و انبار میکنند که این افراد را میتوان دلالان دانست. در اقتصاد اصطلاحی تحت عنوان سفتهبازی وجود دارد که در آن مردم کالایی را که شاید در درازمدت هم نیاز نداشته باشند با تصور افزایش قیمت خریداری میکنند و این خرید هم میتواند انگیزههای متفاوتی داشته باشد یا برای سود در آینده باشد و یا تامین کالا برای مواقعی که اجناس گران میشود.
تقوی از گروه متضرر در جریان خریدهای هیجانی میگوید: در این خرید و فروشها اگر قیمتها بالا برود و به نوعی بازار در رکود برود همه متضرر خواهند شد. چه افراد حرفهای در خرید و فروش و چه عموم مردم، اما باید توجه داشته باشیم تا مردمی که جزو طبقات پایین و متوسط هستند بیشتر ضرر میبینند. اگر ماجرا را از سوی دیگری ببینیم، میتوانیم بگوییم که در صورت این خریدهای هیجانی و انبار کردن کالاهای متفاوت و گران شدن اجناس باز هم عموم مردم با درآمدهای پایین ضرر افزایش قیمت کالا را میبینند.
این اقتصاددان تاکید میکند که باید در این زمینه به مردم هشدار لازم را بدهیم. وی میگوید: در چنین شرایطی باید به مردم هشدار بدهیم که از خریدهای هیجانی خود جلوگیری کنند و عمده این وظیفه هم برعهده بنگاههای اقتصادی و تولیدکنندگان است. آنها باید این آگاهی را به مردم بدهند و مانع خریدهای آنها شوند.
علی مزیکی، کارشناس مسائل اقتصادی نظر دیگری را مطرح میکند. وی میگوید: در بحث خریدهای هیجانی نمیتوان مقصر را تنها دلالان و یا فعالان حرفهای در بازار دانست. بیشتر خریدهای هیجانی میتواند به دلیل احساس ناامنی که مردم نسبت به آینده اقتصادی کشور دارند و انتظار از افزایش قیمت بیشتر کالاها در آینده باشد و میدانند که شاید در دوره بعد توانایی خرید را نداشته باشند به سمت خرید هیجانی هجوم میبرند. البته عرضهکنندهها هم در این شرایط ممکن است با آگاهی عرضه را کاهش دهند و این هم دلیلی برای رفتن به سمت خرید هیجانی میشود. ولی باید بگویم که تاثیر دلالان بر خریدهای عموم مردم امر طبیعی است چون آنها با هوش زیاد به سمت خریدهای پر سود میروند و مردم هم با اطمینان سود به سمت خریدی میروند که دلالان رفتهاند. مسئلهای که وجود دارد این است که وقتی خریدی با ترس و عدم اطمینان به آینده انجام میشود را نمیتوان یک خرید هیجانی دانست و نوعی رفتار عاقلانه است. زمانی یک رفتار و خرید هیجانی محسوب میشود که کمبود کالایی در بازار وجود نداشته باشد و مردم به سمت خریدهای زیاد و هیجانی بروند و این هم غیر عاقلانه به شمار میرود.
وی میافزاید: به دلیل شرایط اقتصادی کنونی ممکن است به دلیل کمبود عرضه و یا تورمی که وجود دارد هیجانی به وجود بیاید. هیجان از اسمش مشخص است و اصولا عاقلانه هم نیست. افراد متقاضی برای خرید بیشتر را باید تقسیمبندی کرد. همانطور که گفتم اگر به دلیل ناامنی اقتصادی در آینده باشد که دیگر رفتار هیجانی نیست و اگر به امید سود باشد، بله نوعی هیجان است. شرایط در حال حاضر بسیار متفاوت است که ممکن است عموم مردم که به شکل هیجانی در بازارهای مختلف خرید میکنند متضرر شوند.
مزیکی رفتار هیجانی را نوعی قمار میداند و میگوید: فرض کنیم خرید و فروشی در بورس انجام شود و در ابتدا کمی سود به جیب فرد برود، این روند تکرار خواهد شد تا یک حباب شکل بگیرد و بعد در جایی این کار متوقف خواهد شد و این حباب میترکد. مردم هم با توجه به شرایط اقتصادی کشور میخواهند آینده خودشان را کمی تضمین کنند و همین رفتار انتظار مردم را موجه میکند. به هرحال هر سرمایهگذاری و خریدی که انجام میشود و برای سود کردن باشد، میگوییم که رفتارشان به قمار شباهت دارد. به عنوان مثال زمانی که فردی خودرو خود را میفروشد که طلا یا ارز بخرد تا شاید سود کند، خب این رفتار قطعا یک قمار به حساب میآید و چنین فردی در جو هیجانی بدی قرار گرفته است.
این اقتصاددان آگاهی دادن به مردم را امر مهمی میداند و میگوید: وقتی اقتصاددان یک پیشبینی انجام میدهد ممکن است در بلند مدت اتفاق بیفتد، به دلیل شرایط پیش آمده در کشور و عدم اعتماد مردم به سیاستها و پیشبینی اقتصادی بهترین راه این است که به مردم نشان دهیم که رفتار و خرید هیجانی در نهایت به ضرر خود مردم تمام میشود. به نظر من برای یک بار هم که شده باید سیاستگذار بهگونهای عمل کند که به مردم نشان دهد خرید و انبار کردن کالا به نفع مردم نیست و ریسک بالایی دارد و با صحبت کردن به مردم بگویند که از قمار کردن فاصله بگیرند.
تقوی از گروه متضرر در جریان خریدهای هیجانی میگوید: در این خرید و فروشها اگر قیمتها بالا برود و به نوعی بازار در رکود برود همه متضرر خواهند شد. چه افراد حرفهای در خرید و فروش و چه عموم مردم، اما باید توجه داشته باشیم تا مردمی که جزو طبقات پایین و متوسط هستند بیشتر ضرر میبینند. اگر ماجرا را از سوی دیگری ببینیم، میتوانیم بگوییم که در صورت این خریدهای هیجانی و انبار کردن کالاهای متفاوت و گران شدن اجناس باز هم عموم مردم با درآمدهای پایین ضرر افزایش قیمت کالا را میبینند.
این اقتصاددان تاکید میکند که باید در این زمینه به مردم هشدار لازم را بدهیم. وی میگوید: در چنین شرایطی باید به مردم هشدار بدهیم که از خریدهای هیجانی خود جلوگیری کنند و عمده این وظیفه هم برعهده بنگاههای اقتصادی و تولیدکنندگان است. آنها باید این آگاهی را به مردم بدهند و مانع خریدهای آنها شوند.
علی مزیکی، کارشناس مسائل اقتصادی نظر دیگری را مطرح میکند. وی میگوید: در بحث خریدهای هیجانی نمیتوان مقصر را تنها دلالان و یا فعالان حرفهای در بازار دانست. بیشتر خریدهای هیجانی میتواند به دلیل احساس ناامنی که مردم نسبت به آینده اقتصادی کشور دارند و انتظار از افزایش قیمت بیشتر کالاها در آینده باشد و میدانند که شاید در دوره بعد توانایی خرید را نداشته باشند به سمت خرید هیجانی هجوم میبرند. البته عرضهکنندهها هم در این شرایط ممکن است با آگاهی عرضه را کاهش دهند و این هم دلیلی برای رفتن به سمت خرید هیجانی میشود. ولی باید بگویم که تاثیر دلالان بر خریدهای عموم مردم امر طبیعی است چون آنها با هوش زیاد به سمت خریدهای پر سود میروند و مردم هم با اطمینان سود به سمت خریدی میروند که دلالان رفتهاند. مسئلهای که وجود دارد این است که وقتی خریدی با ترس و عدم اطمینان به آینده انجام میشود را نمیتوان یک خرید هیجانی دانست و نوعی رفتار عاقلانه است. زمانی یک رفتار و خرید هیجانی محسوب میشود که کمبود کالایی در بازار وجود نداشته باشد و مردم به سمت خریدهای زیاد و هیجانی بروند و این هم غیر عاقلانه به شمار میرود.
وی میافزاید: به دلیل شرایط اقتصادی کنونی ممکن است به دلیل کمبود عرضه و یا تورمی که وجود دارد هیجانی به وجود بیاید. هیجان از اسمش مشخص است و اصولا عاقلانه هم نیست. افراد متقاضی برای خرید بیشتر را باید تقسیمبندی کرد. همانطور که گفتم اگر به دلیل ناامنی اقتصادی در آینده باشد که دیگر رفتار هیجانی نیست و اگر به امید سود باشد، بله نوعی هیجان است. شرایط در حال حاضر بسیار متفاوت است که ممکن است عموم مردم که به شکل هیجانی در بازارهای مختلف خرید میکنند متضرر شوند.
مزیکی رفتار هیجانی را نوعی قمار میداند و میگوید: فرض کنیم خرید و فروشی در بورس انجام شود و در ابتدا کمی سود به جیب فرد برود، این روند تکرار خواهد شد تا یک حباب شکل بگیرد و بعد در جایی این کار متوقف خواهد شد و این حباب میترکد. مردم هم با توجه به شرایط اقتصادی کشور میخواهند آینده خودشان را کمی تضمین کنند و همین رفتار انتظار مردم را موجه میکند. به هرحال هر سرمایهگذاری و خریدی که انجام میشود و برای سود کردن باشد، میگوییم که رفتارشان به قمار شباهت دارد. به عنوان مثال زمانی که فردی خودرو خود را میفروشد که طلا یا ارز بخرد تا شاید سود کند، خب این رفتار قطعا یک قمار به حساب میآید و چنین فردی در جو هیجانی بدی قرار گرفته است.
این اقتصاددان آگاهی دادن به مردم را امر مهمی میداند و میگوید: وقتی اقتصاددان یک پیشبینی انجام میدهد ممکن است در بلند مدت اتفاق بیفتد، به دلیل شرایط پیش آمده در کشور و عدم اعتماد مردم به سیاستها و پیشبینی اقتصادی بهترین راه این است که به مردم نشان دهیم که رفتار و خرید هیجانی در نهایت به ضرر خود مردم تمام میشود. به نظر من برای یک بار هم که شده باید سیاستگذار بهگونهای عمل کند که به مردم نشان دهد خرید و انبار کردن کالا به نفع مردم نیست و ریسک بالایی دارد و با صحبت کردن به مردم بگویند که از قمار کردن فاصله بگیرند.