جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > روایت «ستاره بازی» از سونامی مواد مخدر در دنیا/ انگار فیلم اولم را ساخته‌ام

روایت «ستاره بازی» از سونامی مواد مخدر در دنیا/ انگار فیلم اولم را ساخته‌ام

روایت «ستاره بازی» از سونامی مواد مخدر در دنیا/ انگار فیلم اولم را ساخته‌ام
کارگردان فیلم «ستاره بازی» می‌گوید اگر بدون دغدغه و تنها با هدف نشان دادن زن بی‌حجاب فضاهای فیلم را در خارج از کشور فیلمبرداری کنیم، صد در صد در این مسیر بازنده‌ایم.
هاتف علیمردانی امسال نهمین فیلمش یعنی «ستاره بازی» را به جشنواره فیلم فجر آورده است. او پس از چندین تجربه فیلمسازی به سراغ موضوع اعتیاد و کارتل‌های مواد مخدر رفته است و روایت متفاوتی از تاثیر مواد مخدرهای جدید در اعتیاد جوانان را مطرح می‌کند. با او به بهانه نمایش فیلمش در جشنواره فیلم فجر به گفتگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید: 
«ستاره بازی» سراغ موضوع اعتیاد و کارتل مواد مخدر رفته، چطور این موضوع را انتخاب کردید و چرا فیلم را در کشور آمریکا ساختید؟ 
موضوع اعتیاد چه به لحاظ اجتماعی و چه به لحاظ جغرافیایی یک موضوع فراسرزمینی است که کل دنیا را درگیر می‌کند. ما در «ستاره بازی» درباره ریشه‌های اعتیاد و موادهای مخدری صحبت می‌کنیم که برای بسیاری از مردم ناشناخته است، مواد مخدری که می‌تواند در دو هفته یک جوان را از پا در بیاورد. جامعه‌ای که هنوز بسیاری از این مواد مخدر را خانواده‌ها نمی‌شناسند، جوانان درگیر اعتیادهایی می‌شوند که بسیار خطرناک است و هر روز پیچیده‌تر و ترسناک‌تر می‌شود. البته موضوعات مطرح شده در «ستاره بازی» کاملا منطبق بر واقعیت است و با تحقیق کامل سراغ ساخت آن رفتم. سعی کردم در بستر جامعه آمریکا به صورت شهودی تحقیق کنم و این فضا را از نزدیک بشناسم. من چندین روز کنار معتادان در آمریکا خانه‌ای اجاره و در آن زندگی کردم و رفتارهای اجتماعی آن‌ها را دیدم و در نهایت یکی از همین افراد را انتخاب کردیم و با کسب اجازه از خانواده‌اش فیلمنامه را بر اساس زندگی این فرد و دیالوگ‌ها و گفته‌هایی که برای روانپزشکش فرستاده بود، نوشتیم. 
سینمای ایران در نشان دادن شخصیت معتاد همواره درگیر یکسری کلیشه‌هاست. با توجه به اینکه مواد مخدر صنعتی حالات و رفتارهای متفاوت از معتاد سنتی دارند چطور سعی کردید از این کلیشه‌ها دوری کنید؟ 
معمولا در سینما نقش معتاد را به بازیگرانی با استاندارد بالا می‌سپارند. هر بازیگری نمی‌تواند اعتیاد را بازی کند برای اینکه شخص معتاد یکسری اختلالات رفتاری دارد که اگر بازیگر این واکنش‌ها را به یکسری رفتارهای اغراق‌آمیز تبدیل کند خنده‌دار می‌شود. همیشه می‌گویند نقش‌های اعتیاد در سینما خوب دیده می‌شود درحالیکه معتقدم ایفای این نقش‌ها توسط بازیگران توانمند؛ باعث دیده شدن نقش می‌شود. ضمن اینکه بازی در این نوع نقش‌ها یک شمشیر دو لبه است و هر چقدر که می‌تواند بر توانمندی‌های یک بازیگر صحه بگذارد، می‌تواند بازیگر را به زمین هم بزند. در «ستاره بازی» هم با یک نقش بسیار پیچیده از کاراکتر معتاد روبرو هستیم. در تمام این سال‌ها فوکوس و توجه من همواره روی بازیگری بوده و همواره بیشترین توجه به فیلم‌های من در زمینه بازیگری رخ داده است. به خاطر همین به نظرم «ستاره بازی» گل نقش‌های فیلم‌های من است و یکی از سخت‌ترین کاراکترهایی است که در آثارم خلق کردم. من اگرچه بازی فرهادی اصلانی و باران کوثری در «کوچه بی‌نام» را تحسین می‌کنم و فاطمه معتمدآریا در «آباجان» حیرت‌انگیز بازی کرده است ولی نقش حوای فیلم «ستاره بازی» ویژگی‌های بسیار خاصی دارد که در کارنامه کاری من دارای جایگاه ویژه‌ای است. 
ملیسا ذاکری چهره تازه‌ای هم برای مخاطب است. 
ملیسا ذاکری بازیگری است که در دل همین سینما بزرگ شده است. بازیگری است که آکادمیک این حرفه را دنبال کرده و یک شبه ره صدساله را نرفته و به واسطه چشم رنگی و ظاهر وارد این فضا نشده است و پله پله مسیر پیشرفت را در فیلم‌هایش طی کرده است. یکی از مهم‌ترین نکته‌ها در عرصه بازیگری این است که بتوانید خلاف جهت شنا کنید و مسیر را گم نکنید و راه‌تان را پیدا کنید و به نظرم ملیسا ذاکری این توانایی را داشته است که در طول این مسیر راهش را پیدا کند و «ستاره بازی» یک اتفاق ویژه در مسیر کاری او به حساب می‌آید. 
فیلمسازان زیادی در سینمای ایران سعی کردند تجربه فیلمسازی در کشورهای دیگر را هم داشته باشند. وقتی دوربین فیلمسازی به خارج از کشور می‌رود چالش‌های زیادی از جمله تفاوت فرهنگ‌ها و زبان و تعامل با بازیگران خارجی برای فیلمساز شکل می‌گیرد. آیا می‌توان برای رسیدن به یک فهم مشترک در زبان فیلمسازی تمهیداتی انجام داد که جلوه آن در اثر مطلوب واقع شود؟ 
در طول این سال‌ها شاهد بودیم که فیلم‌هایی که در کشورهای حوزه خلیج‌فارس یا کشورهای جنوب شرق آسیا ازجمله تایلند با هدف کسب درآمد و فعالیت تجاری ساخته شده و بیشتر بر اساس ذائقه سرمایه‌گذاران شکل گرفته است؛ فیلم‌های موفقی نبودند. تولید فیلم در آمریکا البته کاملا پیچیده و متفاوت است. تولیداتی که در هالیوود و آمریکا صورت می‌گیرد کاملا با تولیدات حتی اروپا فرق می‌کند. مراحل پیش تولید و تولید و پس از تولید به صورت حرفه‌ای انجام می‌شود. ما در ایران شکل دیگری کار می‌کنیم و یاد گرفتیم دورهمی و دوستانه یک فیلم را بسازیم. سینمای ایران بسیار قدرتمند است اما تفاوت زبان در شکل ساختاری و تولیدی با دیگر کشورها از جمله آمریکا وجود دارد. من که هشت تا فیلم در ایران ساختم و به دلیل محبتی که مردم دارند و حمایتی که مسئولان می‌کنند هر جایی که دلمان بخواهد می‌توانیم فیلمبرداری کنیم و همه جا به ما احترام می‌گذارند و هر لحظه که تصمیم بگیریم می‌توانیم هر کجا کار کنیم؛ در آمریکا این شکلی نیست و برای یک متر جا باید اجازه بگیریم. برای استفاده از یک بازیگر باید هزار نوع مراحل را پشت سر بگذاریم و یک پروسه پیچیده‌ای است. حداقل برای من بسیار این موضوع پیچیده و تازه بود و من در نهمین ساخته‌ام با آزمون و خطاهایی روبرو شدم که انگار فیلم اولم را ساخته‌ام. منتهی چون تجربه چند سال زندگی در خارج از کشور را داشتم، سعی کردم فیلمنامه را از زاویه دید خودم بنویسم و از دانسته‌های خودم جدا نشوم. ما فیلمسازان اجتماعی مثل جراحان جامعه می‌مانیم. آگاهی ما نسبت به مسائل روز جامعه است که فیلم‌های ما را شاخص می‌کند. من مردم سرزمین خودم را می‌شناسم. در «آباجان» در شهرستان زنجان زندگی کردم. «کوچه بی‌نام» را نفس کشیدم. برای همین مشکلات یک مرد آمریکایی را نمی‌دانم و از دردسرهای زندگی یک خانواده آمریکایی با خبر نیستم. فیلمساز درجه یکی مثل ایناریتو وقتی از سرزمینش جدا می‌شود و آن شهودی بودن اتفاقات گرفته می‌شود با اینکه یک بلک باستر قوی می‌سازد و اسکار را هم می‌برد اما دیگر زبان و لهجه و کارکرد فیلمساز تاثیرش را از دست داده است. اون دیگر ایناریتو نیست که فیلم می‌سازد. یک بلک باستر ساز هالیوودی است. تلاشم این بود که از زبان خودم جدا نشوم. من با دانسته‌های خودم و با آنچه که از خودم می‌شناختم فیلم ساختم. مایکل مدسن که در «ستاره بازی» بازی کرد بازیگر مورد علاقه تارانتینو است و بازیگر توانمندی است. وقتی یکی از دوستان فیلم را دید به من گفت چرا تو در فیلم خانه این فرد که نقش همسایه فرهاد اصلانی را بازی می‌کند نشان نمی‌دهی؟ گفتم برای اینکه من این آدم را نمی‌شناسم و از داخل خانه آن خبر ندارم. من آن فرهنگ را نمی‌شناسم. من پنج سال در آمریکا زندگی کردم و یک همسایه آمریکایی دارم که تنها تا پشت در خانه‌اش رفتم و نمی‌دانم او در خانه‌اش چطور رفتار می‌کند. بنابراین به نظر من اگر ندانیم برای چه به خارج از کشور می‌رویم و صرفا برای اینکه یک دختر مو باز را نشان دهیم و از ممیزی فرار کنیم با شکست صد در صد مواجه خواهیم شد. من حرف مهمی در ذهنم بود که باید برای ساختش به خارج از کشور سفر می‌کردم و در آنجا فیلم می‌ساختم و امیدوارم توانسته باشم حرفی که دغدغه‌ام بود را به مخاطب منتقل کنم.
41

برچسب ها
نسخه اصل مطلب