گيشههاي نگران!
به مخاطبان امتياز داده ايم!
بدون توجه به حواشی پیش آمده پيرامون طرح تازه مصوب شده در شوراي عالي اكران، سینما را باید یکی از مهمترین تفریح هایی دانست که هر ایرانی علاقه مند است از آن بهره مند شود اما باید گفت همانطور که کیفیت ضعیف بیشتر فیلم های تولید شده در سینمای ایران باعث دوری مردم از سینما شده است، به دلیل مشکلات اقتصادی به خصوص در یک دهه اخیر، سینما از سبد مصرفی خانواده های ایرانی نیز به تدریج حذف شده است كه البته این نکته را نمیتوان به تمام جامعه تعمیم داد. محمد قاصد اشرفی ، رییس انجمن سینماداران با اشاره به اینکه این طرح برای ارزیابی نتیجه احتیاج به زمان دارد،اين طرح را آشتي مردم با سينماها قلمداد كرده و به «قانون» می گوید: «این طرح هنوز طرح پخته ای نیست.ما هفته پیش در شورای عالی این طرح را مصوب کردیم اما در همین مدت کم و به نسبت اطلاع رسانی اندک،شاهد استقبال خوب تماشاگران بودیم.طبیعی است که باید چند ماه سپری شود تا بتوان ارزیابی کرد که این طرح جواب داده یا نه.این طرح نیاز به اطلاع رسانی بیشتر و حمایت رسانه ها دارد و باید امتحان زمان را پس بدهد».وی با تاکید بر این نکته که مزایای این طرح از معایبش بیشتر است، ادامه می دهد :«ما در وضعیت وخیم اقتصادی هستیم و این شوخی بردار نیست. در این اوضاع،شاید تنها جایی که مردم می توانند پناه آورند،سینماست.ما سعی کردیم این ماوا را از لحاظ اقتصادی نیز برای مخاطبان امن تر کنیم.
فراموش نکنید که بحران اقتصادی برای تمام جامعه است و خانواده سینما نیز جزئی از این جامعه هستند.سالن های سینما هزینه های گزافی را متحمل هستند اما بعد از چندبار شناور شدن قیمت بلیت ها در نهایت ما به جای اینکه قیمت را بالا ببریم، تازه به مخاطب امتیاز هم داده ایم».
مدیر سینما «ماندانا» همچنین با اشاره به اینکه سینما «ماندانا» نزدیک به 15 سال است که این طرح را اجرایی کرده و موفق بوده، ادامه می دهد:«تجربه این 15 سال به من ثابت کرده که آخر هفته ها مخاطب خاص خودش را دارد و اینکه عده ای می گویند اين طرح باعث ریزش پنجشنبه ها و جمعه ها مي شود اشتباه است ،چراکه اگر بر فرض ریزش هم پیدا کند در دو روز نیم بها جبران خواهد شد.ضمن اينكه بايد بگويم،اين روزها به واسطه فيلم هاي طنز و نياز مردم به اين حال و هوا،ما شاهد وضعيت متعادلي در سينما هستيم و هركس به نوبه خود در تلاش است تا اين وضعيت را به ايدهآلترين حالتي كه مي تواند برساند».
اين طرح، مخاطب را سردرگم مي كند!
اما سوال اينجاست که چرا سینمای ایران بعد از پشت سرگذاشتن این همه آزمون و خطا و حتي امتياز دادن به مردم ، همچنان در جذب مخاطب موفق عمل نمیکند و چرا سینمای ایران در طول سال تنها با دو،سه فیلم پرفروش به حیات خود ادامه مي دهد،در حالی که متولیان دولتی سینما از بالا رفتن فروش سینماها در دو سال اخیر خبر میدهند و مستند به آمار و ارقام تاکید دارند که حال اقتصادی سینما خوب و رو به ارتقاست ولی باز هم انتظار میرود که سینما در ایران اقتصادی مستحکمتر و زودبازدهتر داشته باشد. کافی است در این میان نگاهی به رقم فروش فیلمها در سینمای جهان و به ویژه کشورهای آسیایی بیندازیم تا متوجه شویم آنچه مدیران سینما از آن به رونق اقتصادی تعبیر میکنند در قبال سرمایههایی که از فروش فیلم در سینماهای کشورهایی همرتبه ما به دست میآید چیزی در حد شوخی است.آنچه در گزارشهای آماری مورد استناد مدیران سینمایی قرار میگیرد بیشتر ناظر به مقایسه فروش سینما در سالهای متمادی و قیاسی درونی است و میزان سوددهی و فروش سینماها در قیاس با هزینههای جاری سینماداران، تولید در سینما و به ویژه تورم عمومی جامعه در نظر گرفته نمیشود یا اگر هم گرفته میشود جزو المانهای اصلی نیست.مهدي نيك آيين مدير سينما «سپيده»، با اشاره به اين نكته كه طرح نيم بها شدن هنوز نياز به زمان دارد تا نقاط مثبت و يا منفي آن بروز پيدا كند به «قانون» مي گويد:«این طرح تازه عملیاتی شده و تا بخواهد میان مردم جا بیفتد طول می کشد.اما طی تجربه ای که من سال ها پیش در سینما «شاهد» داشتم در دراز مدت، اين نيم بها شدن هم ریزش سه شنبه ها را به دنبال دارد و هم دیگر روزهای هفته را.یعنی مخاطب بین شنبه نیم بها،سه شنبه نیم بها و آخر هفته که تعطیل است دچار سردرگمی شده و این سردرگمی مخاطب را در نهایت از روزهای هفته و سینما رفتن منصرف میکند.
سینما «سپیده» از قدیم ،ارزان ترین سینمای کشور بود و با شعار «این سینما هوای جیب شما را دارد» فیلم هایش را اکران می کرد. مثلا اگر سینماهای دیگر بلیت 10هزار تومانی می فروختند،سینما «سپیده» بلیت پنج هزارتومانی ارائه میکرد.این باعث شد بسیاری ازمخاطبان تصور کنند که حتما کیفیت صدا و تصویر پایین است و این سینما مشکلی دارد که بلیت ارزان ارائه می کند.این بازخورد مردم بود.من می گویم گاهی ارزان کردن، سطح یک کالای فرهنگی را پایین می آورد.یعنی ارزش معنوی آن را.شاید در دراز مدت سینما به یک کالای ارزان و دم دستی تبدیل شود که به زعم عموم وظیفه دارد با قیمت پایین،بيشترين آپشن ارائه کند.معتقدم اگر سینما واقعا ارزش دارد.پس من نوعی باید 12 هزار تومان پول بلیتش را هم بدهم».
او در ادامه مي گويد: «سینما رفتن بیشتر از آنکه یک فعالیت فرهنگی باشد، رفتاري اجتماعي است كه بايد راه خود را در جامعه پيدا كند و این مساله زمانی رخ می دهد که نیاز آن یعنی نیاز به سینما رفتن در جامعه احساس شود اما چه زمانی نیاز به سینما رفتن احساس می شود؟زماني كه بليت ارزان شود؟!من مي گويم زمانی که سینما معنای واقعی خود را پیدا کند.در واقع در تعریف سینما مسائل مهم دیگری وجود دارد که از قيمت بليت بسيار مهم تر است».
بهاي اين طرح را سينماداران مي دهند!
با توجه به تجربه نیم بها بودن گیشه سه شنبههای هر هفته و استقبال مردم از آن،شايد این انتظار وجود دارد که نیم بها شدن بلیت در روزهای شنبه هم بتواند بر جذب مخاطب تاثیر بگذارد و رونق تازهای به سینماها ببخشد. البته این طور که به نظر میرسد برخی سینماها مخصوصا پردیسهای سینمایی اجرای این طرح را از شنبه هفته گذشته آغاز کردهاند و سینماهای محلی هم که قیمت بلیتشان با توجه به ردهبندیهای کیفی سینماها پایینتر از دیگر سینماها است، آنچنان با اين طرح موافق نيستند زیرا قیمت بلیت در روزهای معمولی برای آنها به میزان قیمت نیم بهاي یک پردیس سینمایی است!
در همين رابطه حسين مقيمي،مدير مجتمع سينمايي مركزي در خيابان انقلاب ،اين طرح را به ضرر سينماهاي محلي مي داند و به «قانون» مي گويد:«من صد در صد با شنبههاي نيم بها مخالف هستم و معتقدم این طرح به هیچ وجه به نفع سینماها نیست.چون زماني كه یک روز در هفته جا افتاده بود ، همه مردم برنامه ریزی می کردند و به آن روز ميرسيدند.اما حالا هم سه شنبه ها خراب شده و هم شنبه ها.ما از وقتی شنبه ها را نيم بها اعلام كرده ايم با افت فروش در سه شنبه ها مواجه شديم.خودتان هم حتما گیشه ها را دیده اید و شاهد بوديد كه امروزبهرغم نيم بها بودن چقدر خلوت است.
او با تاكيد بر اين نكته كه اين طرح بيشتر به نفع پرديسهاي سينمايي است، ادامه مي دهد: «ما نسبت به سه شنبه هایی که شنبه نیم بها نداشت،این هفته 20 درصد افت فروش داشتیم.لابد مسئولان دیدند سه شنبه ها شلوغ است، تصور كردند كه شايد اگر يك روز ديگر هم به مردم از لحاظ اقتصادي آوانس بدهند دوباره جواب خواهند گرفت اما مي بينيد آن نتیجه ای که می خواستند را نگرفتند. شما پرديس هاي بزرگ را که در هر شرايطي فروش خود را دارند، با سينماهاي يک يا دو سالنه مقايسه نکنيد. من تقريبا 40 سال است که در ميدان انقلاب سينما دارم و مخاطبي که بخواهد نيم بها بليتي را بخرد روزهاي سه شنبه به سينما مي آيد. در واقع روز سه شنبه در ذهن مردم تثبيت شده و حالا اگر بخواهيم آن را به دو روز در هفته اجرا کنيم، به نوعي لوث مي شود».
اودررابطه با هزينه هاي جاري سينما كه روز به روز بيشتر مي شود، ادامه می دهد:«الان قیمت بلیت تنها چیزی است که به نسبت تفریحات فرهنگی دیگر بسیار پایین است. قیمت بلیتهای سینما هیچ تناسبی با هزینههای جاری در سینما ندارد و سینماداران از بطن همین بلیتها حدود 16 درصد عوارض و مالیات پرداخت میکنند و این پرداختیها به صورت خالص از فروش بلیت پرداخت میشود.سینمای ما هم زیرنظربنیاد خیریه است و تمام درآمدمان صرف سالمندان می شود.خود سینما هم هزینه های گزافی را متحمل است. مثل پرداخت حقوق پرسنل و نگهداری سالن و تجهیز سیستمهای روز سینمایی که واقعا هزینهبر است و قیمت بلیت در مقابل این هزینهها بسیار ناچیز است.حال اگر طرح بليت نيم بها يا طرح هايي از اين قبيل دو روز در هفته اجرا شود، مشکل مان نسبت به قبل مسلما بیشتر خواهد شد. البته از آن طرف اگر در اين روزها، پول آب، برق و... سينماها را هم نيم بها کنند مشکلي نيست اما مساله اينجاست که هميشه بهاي چنين حرکت هايي را سينمادار بايد بپردازد».
بحران، قيمت بليت نيست، بي قانونياست!
شاید در طرح های این چنینی که بر اساس فرضیه بلیت ارزان و فراهم کردن شرایط حضور برای اکثریت مردم و بخش های مختلف جامعه طراحی شده است، کاهش قیمت انگیزه مهمی برای حضور در سینماها باشد اما حیات سالن های سینما و صنعت سینما را نمی توان و نباید به طرحهای درمان موقت گره زد. اگر تعاملی میان شورای صنفی نمایش و سینمادارها شکل گیرد و این طرح به درستي و در تمام سينماها اجرا شود در نهايت مي توان با جمع بندی و تحلیل به ریشه ها و دلایل رفتن یا نرفتن مردم به سینماها بهتر از پیش پرداخت. اما آيا معضل سينماي ايران تنها همين موضوع است؟نبود قانون و واحد و خط مشي ثابت در حيطه سينما،معضلي است كه بسياري آن را بغرنج تر از قيمت بليت و كمبود مخاطب مي دانند. اتفاقي كه چند سال است توسط حوزه هنري و برخي ارگان ها صورت ميگيرد.ممنوعیت بلاموضوع و غیرقانونی نمایش برخی از فیلمهای اجتماعی در تعدادی از سالنهای سینما که به عنوان بخشی از بیتالمال در اختیار ارگانها و نهادهاي مختلف قرار دارد،به زعم بسياري و به حق تضییع حقوق سازندگان و مالکان فیلم و مخاطبان سینماست.از سوی دیگر شاهد هستیم که حوزه هنری پا را از قانون فراتر گذاشته و اقدام به تشکیل شورای پروانه نمایش موازی برای سانسور مجدد آثار هنرمندان بعد از پروانه نمایش ارشاد کرده است، به طوری که نسخههای نمایش برخی فیلمها در سالنهای تحت پوشش حوزه هنری با سایر سینماها تفاوت دارد.جهانگير كوثري، تهيه كننده سينما ضمن ابراز رضايت از طرح بليت هاي نيم بها، بحران سينماي ايران را وسيعتر قلمداد كرده و به «قانون» مي گويد:«بحران اقتصادي روز به روز حادتر مي شود.در اين شرايط طبيعي است كه قشر متوسط جامعه كه بّعد وسيعي از كشور را در برگرفته و اتفاقا مي تواند بخش اصلي تماشاگران سينما را تشكيل بدهد،نسبت به قيمت بليت ها حساس شوند.اين طرح شايد معايبي هم داشته باشد ولي مزاياي آن با اختلاف بيشتر است.اما مشكل از جايي آغاز مي شود كه عده اي معضل سينماي ايران را ركود مي دانند و اين طرح را در راستاي رفع آن معضل پياده مي كنند.ما در سينما ركودي نداريم كه اين طرح بتواند باعث نجات آن بشود يا نشود. وقتي يك فيلم طنز مي تواند 37 ميليارد بفروشد واقعا سينماي ايران با ركود گريبانگير است؟ 37 ميليارد يعني يك سال فروش كل فيلم ها در دهه هفتاد، و اين فروش بر خلاف نظر بسياري تنها مختص فيلمهاي كمدي نيست ، مثلا فيلم «جدايي نادر از سيمين» در زمان خودش فروش 17 ميلياردي داشته است.اين بيانگر اين نكته است كه سينماي ما پتانسيل بالايي هم از نظر كيفي هم از نظر كمي و هم از نظر اقتصادي دارد. عده اي ديگر نيز اين طرح را آشتي مردم با سينما قلمداد مي كنند،مگر مردم با سينما قهر هستند؟ همين مردم با حضورشان در سينماها فيلم «هزارپا» را قبل از اين طرح نيمبها شدن به پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران تبديل كردند؛ يعني با همان بليتهاي 15 هزار توماني!محتوا مهم است و راه آمدن با سليقه مردم.اما آنچه گريبان گير سينماي ايران و معضل اصلي آن است،برنامه و تبعيض در زمان بندي و اختصاص سالن براي اكران است.ما تعداد زيادي متولي و تصميمات بيشمار سليقه اي پيدا كرده ايم. اينهاست كه سينما را زمين مي زند!وقتي فيلمي از صافي هاي وزارت ارشاد عبور مي كند و مجوز مي گيرد ديگر حوزه و بنياد مستضعفان و شهرداري و انصار و هزار متولي سليقهاي ديگر حق مخالفت و دخالت ندارند.مگر ما چند مركز تصميم گيري و قدرتگذاري براي سينما داريم؟حوزه براي خودش تصميم مي گيرد، مشهد براي خودش،سينما آزادي براي خودش، به ظاهر صاحبنظراني كه مشخص نيست با چه پشتوانه اي قانون را دور مي زنند! اين غلط است و اين هاست كه به فروش فيلمها لطمه مي زند و هرج و مرج ايجاد مي كند.چرا بعضي فيلم ها در سينماهاي بزرگ اكران نمي شود؟چرا يك فيلم 120 سينما در اختيار دارد و يك فيلم حتي 40 سينما را هم در سطح ايران در اختيار ندارد؟حوزه هنري فقط 50 تا 60 سينما در سطح كشور دارد و تمام اين سينماها يك فيلم بخصوص را تحريم كرده اند.فيلمي كه پروانه ساخت گرفته،در جشنواره شركت كرده،در چند بخش كانديدا شده و جايزه گرفته،فيلمنامهاش تاييد شده، پروانه نمايش گرفته.اينهاست كه درد سينماست و درمان ميخواهد.نه صرفا بليت!»
فداكاري اهالي سينما براي مخاطب!
بدون تردید اگر کیفیت آثار تولیدی سینمای ایران افزایش یابد و شاهد ساخت فیلم های متنوع در ژانرهای گوناگون باشیم، آن زمان می توان مواردی مانند مشکلات اقتصادی و گرانی بلیت سینماها به عنوان دلایل عدم استقبال مردم از سینماها را از موضوع بررسی خارج کرد و به ریشه های دیگر این بی میلی ملی برای مراجعه به سالنهای سینما پرداخت. وقتی فیلم کودک خوب، فیلم کمدی خوب و استاندارد و فیلم های مناسب در دیگر ژانرها آن چنان كه سينماي ايران پتانسيل آن را دارد ، ساخته نمی شود، خالی بودن صندلی های سینماها را دیگر نمی توان صرفا به گرانی بلیت ها ربط داد. هر چند گروهی نیز معتقدند سینما بر خلاف کنسرت و تئاتر به مراتب قیمت بلیت های ارزان تری دارد و باید قیمت بلیت ها افزایش يابد.منوچهر محمدي تهيه كننده سينما با اظهار رضايت از اين طرح به «قانون» مي گويد: «من بر این عقيده هستم که بايد از فكرهاي تازه و بديع استقبال كرد. بنابراین من هم از اجرای این ایده، هرچند خام،حمايت مي كنم. منتها این ایده مثل هر ایدهای ديگر،همانطور كه ابعاد مثبت دارد،نقاط منفي هم دارد. نکته مثبت آن، از این نظر است که مسئولان فعلی سینما قصد دارند بهطور جدی مشکل مخاطب فیلمهای ایرانی را حل کنند و با این تمهید علاقهمندند مردم به سینماها کشیده شوند. این بسیار پسندیده و قابل اعتناست اما مردم بليت نيم بها را براي ديدن چه آثاري تهيه ميكنند؟آثاري كه آنها را بخنداند؟يا درد جامعه را نشانشان دهد؟يا سرگرمشان كند؟ما داريم ذائقه مردم را به به روندي تكراري عادت مي دهيم و اين ضعف است.اگر فيلم هاي كمدي را از گيشهها برداريم،چند فيلم كه پرفروش باشد باقي ميماند؟مي بينيد؟مشكل حاد تر از اين حرفهاست.نکته منفی اين طرح اين است که قبل از هرچیزی باید روی این مساله کارشناسی بیشتری انجام میشد و از گروههای مختلف اعم از صاحبان سالن سینما و تهیهکنندگان مشورت میگرفتند.در نهایت این ایده شاید به نفع مخاطب باشد یا پردیسهای سینمایی را تا حدودی راضی نگه دارد اما در دراز مدت شاید سینماهای محلی را با مشکل مواجه کند.به عبارتی ممکن است دخل و خرجشان نخواند.شاید بتوان گفت این طرح بیشتر، فداکاری اهالی سینما برای مردم بوده چراکه با این کارخواسته اند از ریزش مخاطب مفید سینما جلوگیری کنند و به عبارتی کالای فرهنگی را برای مردم از بحران های اقتصادی مصون نگاه دارند».
انتخاب روز شنبه، هوشمندانه بود!
اما بسياري ار سينماداران معتقدند استقبال کم مخاطب به دلیل قیمت بالای بلیت نیست، چرا که مخاطب نشان داده حاضر است برای دیدن یک فیلم خوب به هر قیمتی به سینما برود اما چون فیلم خوب در سینما به تعداد بالا تولید نمیشود، مردم کمتر به سینما می روند و فعل سینما رفتن به یک رفتار اجتماعی تبدیل نشده است. به اعتقاد آنها اگر غالب آثار سینمایی از کیفیت و ساختاری قابل دفاع برخوردار باشند مردم همواره به سینما اعتماد میکنند و وقت بیشتری برای سینما رفتن میگذارند.
محمد قنبري ،مدير پرديس سينمايي «مگامال» با تاكيد بر اين نكته كه اين پرديس جزو اولين سينماهايي بود كه حتي قبل از مصوبه شوراي عالي اكران ،شنبه ها را به صورت نيم بها ميزبان مخاطبان بود به «قانون» ميگويد: «پرديس مگامال،20 ارديبهشت سال 96 ، افتتاح شد.اين سينما درست دو ماه بعد از بازگشايي، به عنوان يك سينماي مدرن تازه تاسيس در غرب تهران، طرح بليت هاي نيم بها در شنبه ها را پياده كرد كه بسيار هم براي ما موفقيت آميز بود.يعني قبل از اينكه تمام سينماها به صورت رسمي اين كار را بكنند اين طرح در مگامال جا افتاده و مخاطب خود را داشت. من حتي حس مي كنم كه بسياري از سينماها نيز در ادامه از مگامال الگو گرفتند و بعد شورا و ديگر دوستان به اين نتيجه رسيدند كه كلا شنبه را نيم بها اعلام كنند.ما چيزي حدود 80 درصد فروش سه شنبه خود را شنبه ها هم داريم.جالب است بدانيد ما حتي روزهاي پنجشنبه و جمعه را هم تا ساعت دو بعد از ظهر نيم بها اعلام كرديم تا سهم خود را در تسكين بحران اقتصادي كشور براي اقشار نيازمندتر تا حدي ادا كنيم».وي همچنين درباره استقبال سينماداران از اين طرح ادامه مي دهد:«به نظرم حتي انتخاب روز شنبه براي اين طرح هم بسيار هوشمندانه بود چراكه بسياري از مردم به واسطه تحصيل و مشغله هاي كاري،آخر هفته ها را براي سينما رفتن انتخاب مي كردند و خواه ناخواه،شنبه ها صندلي سينماها خالي مي ماند و افت فروش محرز بود.يعني تا پيش از اين طرح،روزهاي شنبه نسبت به آخر هفته ما تا 70 درصد كاهش فروش در گيشه داشتيم.اين طرح،اين درصد را تا 50 درصد تقليل داد و اين يك رشد است.شايد تنها مضرات اين طرح كاهش فروش در روزهاي مياني هفته باشد».وي با تاكيد بر ارجحيت داشتن محتوا نسبت به قيمت بليت براي مخاطبان افزود:«شما فيلمي كه همسو با سليقه اكثريت مخاطبان نباشد را حتي اگر رايگان هم نمايش دهيد كسي تماشا نمي كند،بايد بگويم اين طرح شبيه به درماني موقت با مسكن است.مسكن ها براي طولاني مدت نه تنها كارساز نيستند كه آسيب زننده هم هستند».
تخفيف سينماداران به مردم!
حمیدرضا رضوی،مدیر پردیس سینمایی «چارسو»،این طرح را حتی به نفع سینماهای تک سالنه هم می داند و به «قانون» می گوید: «این طرح به نوعی تخفیف سینماداران به مردم است که حال به صورت سازماندهی شده انجام می شود.به نظر شما از تخفیف استقبال نمی شود؟من معتقدم این طرح در تمام سینماها چه پردیس های سینمایی و چه سینماهای محلی و تکسالنه جواب خواهد داد.با این تفاصیل در حالت کلان شاهد کاهش مخاطب حداقل از جانب پردیس های سینمایی نخواهیم بود زیرا بین ۶۰ تا ۷۰ درصد فروش سینماها متعلق به پردیسهای سینمایی است.در پردیس چهارسو نیز با توجه به آماری که به دست آوردیم، شاهد فروش نسبتا خوبی در این شنبه بودیم.برای مثال با یک مقایسه آماری از میزان فروش فیلم «لس آنجلس تهران» بین این شنبه و شنبه هفته گذشته،میتوان گفت که اگر این فیلم در هفته گذشته سه هزار تماشاچی داشته،در شنبهای که بلیت نیم بها شده است این تعداد مخاطب به 6 هزار نفر هم رسیده است».وی درباره تاثیر این طرح بر دیگر روزهای هفته ميافزايد:«باید گفت که تازه گامهای اول اجرای این طرح است.برای پردیس چهارسو ، تاکنون تاثیری روی پنجشنبه و جمعه نداشته است.سه شنبهها نیز تغییر محسوسی نداشتیم وشنبه ها هم نسبت به قبل از طرح نیم بها ۸۰ تا ۱۰۰ درصد افزایش فروش داشتیم».در نهايت بايد گفت که سینمادار، سینماگر و مخاطب سه ضلع مثلثی هستند که از تولید تا گیشه را به هم متصل می کنند و باید در صنعت سینما رضایت هر سه آنها جلب شود. مخاطب به عنوان مصرف کننده محصول سینما معتقد است برای سینما رفتن باید فیلم خوب تولید شود و در کنار آن قیمت بلیت سینماها باید مناسب با درآمد قشر متوسط و پایین جامعه در نظر گرفته شود. سينماگر نيز انتظار دارد در كنار نگاه عميق فرهنگي به فعاليت هنري كه او خلق مي كند و در كنار وجه سرگرمي كه شايد اين روزها اصلي ترين نياز عموم است،تا حدي هزينههايش بازگشت سرمايه داشته باشد تا او را براي ادامه راه پرانگيزهتر كند و سينماداران هم با توجه به وارداتي بودن اصليترين ابزارشان در سينماها و هزينه هايي كه به گفته خودشان سر به فلك ميكشد،به دنبال خواندن دخل و خرج خود هستند تا بتوانند سينماها را سر پا نگاه دارند.يكي از سينماداران خيابان انقلاب نگران بود كه آنچه بر سر سينماهاي لاله زار و خيابان كارگر به پايين آمده،گريبانگير سينماهاي ديگر هم شود و آنها هم مجبور شوند،كركره سينماها را پايين بكشند.آن وقت ديگر سينمايي نيست كه بحث بر سر گراني بليتش باشد يا استقبال مخاطبانش و يا محتواي آثارش.