حیاتوحش؛ ازاحیا تا فرار گورها
شکست طرح احیای ببر میانکاله یکی از بزرگترین ناکامیهای مسئولان حیاتوحش کشور در سالهای اخیر بود
طرح انتقال گورها از پارک ملی توران به پارک ملی کویر، نقطه ابهام دیگری به پرونده حیاتوحش کشور اضافه کرد. قرار بود 10گورخر از سایت تکثیر گورها در پارک ملی توران با هدف احیا و تکثیر این گونه روبهانقراض به پارک ملی کویر منتقل شوند، ولی با تلفشدن 5 گورخر پیش از رسیدن به مقصد، این ماجرا رنگ تراژدی به خود گرفت. ماجرای گورها اما به همینجا ختم نشد؛ هنوز خبر تلفشدن 5 گورخر نقل محافل زیستمحیطی بود که خبرگزاری مهر دوشنبه گذشته خبر فرار 5 گورخر جان بهدر برده از طرح انتقال را منتشر کرد.
خبر فرار گورها از قرنطینه به طبیعت بلافاصله صدرنشین اخبار فضای مجازی شد و واکنشهای متعددی را برانگیخت. اما آنطور که یک منبع آگاه در سازمان حفاظت محیطزیست به همشهری گفته است، 5 گورخر جان سالم بهدر برده از طرح انتقال شامل 3 گور بالغ و 2 کره که همگی ماده هستند، پس از خروج از محوطه فنسکشی شده دوباره به محوطه بازگشتند. این منبع آگاه افزود: از آنجا که همه گورهایی که قرار بود منتقل شوند در منطقه فنسکشیشده متولد و همانجا بزرگ شده بودند و تجربه زندگی در طبیعت را نداشتند بهدلیل نداشتن مهارت زندگی در طبیعت به منطقه فنسکشیشده بازگشتند و اکنون همه آنها سالم هستند. جمعیت گورها آنطور که مسئولان محیطزیست اعلام کردهاند بالغ بر هزار رأس برآورد میشود.
نجات یوز با فداکاری زن روستایی
حیاتوحش، داستانهای شنیدنی بسیاری دارد. درحالیکه بیشتر زیستگاههای یوزپلنگ - گونهای که از آن بهعنوان نماد حیاتوحش کشور نام برده میشود - به جولانگاه دامداران و سگهای گله تبدیل شده است و شکارچیان غیرمجاز، با شکار طعمههای یوز، مجالی برای شکار یوزها باقی نگذاشتهاند، انتشار یک خبر، موجی از امید و شادی در دل دوستداران حیاتوحش ایجاد کرد. اوایل مهرماه گذشته یک توله یوز از 5 یوزی که برای یافتن طعمه به حاشیه یک روستا در پناهگاه حیاتوحش میاندشت (خراسان شمالی) رفته بودند، با حمله سگهای گله از درختی بالا میرود. همزمان زنی روستایی با دیدن این صحنه، مقابل سگها میایستد و یکی از پسرانش را بهدنبال محیطبانان میفرستد و تا رسیدن محیطبانان به منطقه که 2ساعت به درازا میکشد، از توله یوز دفاع میکند و بدینترتیب توله یوز از مرگ حتمی نجات پیدا کرده و به طبیعت بازمیگردد.جمعیت یوزها حالا در خوشبینانهترین حالت بین 40تا 60 قلاده برآورد میشود.
مرگ پلنگ بر اثر ندانمکاری
اما حیاتوحش، داستانهای تلخی هم دارد. خردادماه سال گذشته انتشار خبر مرگ «هیرکان» با اعتراض گسترده کارشناسان محیطزیست مواجه شد. هیرکان و ورکان، 2توله پلنگ نر و مادهای بودند که فرد یا افرادی که هیچگاه هویتشان کشف نشد، آنها را جلوی اداره محیطزیست شهرستان کردکوی در غرب استان گلستان رها کرده بودند. قرار بود برای این توله پلنگها که از مرداد93 تا اوایل سال 95 در قفس و زیرنظر دامپزشک در اداره کل محیطزیست گلستان نگهداری میشدند، با فنسکشی، فضایی مناسب با هدف رهاسازی آنها در اسارت ایجاد شود تا آنها با زندگی در طبیعت بهتدریج آشنا شوند و سپس مقدمات رهاسازی آنها در طبیعت فراهم شود اما یکباره مسئولان محیطزیست تصمیم گرفتند هیرکان -توله پلنگ ماده- را بدون آنکه آماده زندگی در طبیعت باشد، در طبیعت رها کنند؛ اقدامی که بسیاری از کارشناسان حیاتوحش با آن موافق نبوده و نسبت به عواقب آن هشدار داده بودند. با وجود این، دوم شهریورماه 95، هیرکان در طبیعت رها شد و با آنکه مسئولان محیطزیست بارها بر حیات هیرکان در طبیعت تأکید کرده بودند، سرانجام پس از کشمکشهای فراوان ناگزیر به مرگ هیرکان اعتراف کردند.
نه گورها احیا شدند، نه ببر میانکاله
گورها تنها قربانیان طرح احیا نیستند. آزمون و خطا در حوزه احیا، نمونه دیگری هم دارد؛ احیای ببر میانکاله پروژهای پرسروصدا اما بینتیجه که هنوز از حافظه دوستداران حیاتوحش پاک نشده است. سودای احیای ببر میانکاله که نزدیک به 60 سال از انقراض آن میگذرد، سبب شد تا مسئولان وقت محیطزیست زمستان 88 تفاهمنامهای مشترک با همتایان روسی خود امضا کنند و در پی آن، سوم اردیبهشت سال89 یک جفت ببر سیبریایی با یک فروند هواپیمای اختصاصی به ایران آورده و در عوض یک جفت پلنگ ایرانی با همان هواپیما از ایران به روسیه منتقل شد تا آنطور که مسئولان سازمان محیطزیست خبر داده بودند، ببرهای وارداتی جای ببر میانکاله را بگیرند؛ ببری که با ببر میانکاله بسیار متفاوت بود و حتی درصورت موفقیت طرح هم نمیتوانست جایگزین ببر میانکاله شود. با وجود این، ببرهای سیبریایی طی مراسم خاصی به باغوحش ارم منتقل شدند تا مقدمات رهاسازی آنها در منطقه فنسکشیشده در میانکاله فراهم شود. اما دهم دیماه 89 درحالیکه تنها 8 ماه از انتقال ببرهای سیبریایی به ایران گذشته بود، ببر نر بر اثر بیماری مشمشه - ناشی از خوردن گوشت الاغهای آلوده - در قفس تلف شد. از آن زمان ببر ماده در تنهایی در پارک ارم در قفس روزگار میگذراند. بدینترتیب پروژه احیای ببر میانکاله هم در کمتر از 8 ماه با شکست مواجه شد. اما بهنظر میرسد این آزمون و خطاها پایانی ندارد؛ همچنانکه هشتم مردادماه امسال، مدیرکل تنوع زیستی و حیاتوحش سازمان حفاظت محیطزیست از امکانسنجی احیای 2 گربهسان منقرضشده - شیر ایرانی و ببر خزری (بخوانید میانکاله) - خبر داده است. هر چند در دلسوزی مسئولان محیطزیست شکی وجود ندارد اما اگر این طرحها بدون پشتوانه کارشناسی و بدون مشورت صاحبنظران کارآزموده حیاتوحش اجرایی شود جز هدررفت هزینه و سرخوردگی نتیجهای نخواهد داشت.
آزمون دیگری برای احیا
ببر مازندران یا میانکاله ازجمله گونههای حیات وحش ایران است که احیای آن در دستور کار سازمان محیطزیست قرار دارد. آنطور که بررسیها نشان میدهد سال 1332آخرین ببر مازندران در پارک ملی گلستان شکار شد؛ تصویری هم از ببر شکار شده موجود است. گفته میشود 6سال بعد ازاین شکار، برای آخرین بار یک قلاده ببر میانکاله در پارک ملی گلستان مشاهده شده است اما از آن پس، هیچ سندی مبنی بر مشاهده این گونه بیهمتای حیات وحش وجود ندارد. تلاش جمعی از محققان هم برای یافتن این گونه حیات وحش در جنگلهای شمال کشور نتوانست خبر خوشی را به ارمغان بیاورد. آنچه مسلم است ببر میانکاله بیش از 60سال است که به تاریخ پیوسته است. شیر ایرانی از دیگر گونههایی است که سازمان حفاظت محیطزیست تلاش میکند آن را احیا و به طبیعت ایران بازگرداند. غرش شیرایرانی تا 75سال پیش در جنگلهای اطراف رودخانههای کرخه، دز و کارون در کازرون تا دشت ارژن واقع در غرب شیراز طنینانداز بود اما شکار بیرویه سلطان جنگل بهدست عشایر و افراد محلی از یک سو و از سوی دیگر، تخریب زیستگاه وکم شدن گوزن زرد - مهمترین طعمه این حیوان - رفته رفته انقراض سلطان جنگل را رقم زد. آنطور که برخی مستندات نشان میدهد آخرین بار یک نقشهبردار هندی ارتش بریتانیا در سال 1942م (1322ه. ش) در شمال غربی دزفول موفق به مشاهده شیرایرانی شد. حالا مدتهاست که شیرهای ایرانی در منطقه حفاظت شده جنگلهای گیر هند زیست میکنند. کارشناسان سازمان حفاظت محیطزیست اواسط دهه 70م. (1359ـ 1349) درصدد برآمدند تا شیر ایرانی منقرض شده در طبیعت را به زیستگاه پیشین در دشت ارژن بازگردانند، اما این پروژه به دلایلی به حالت تعلیق درآمد. حالا مدتهاست هندیها پسوند شیر ایرانی را به هندی تغییر دادهاند. باوجود این، احیای ببر مازندران و شیر ایرانی در دستور کار محیطزیست قرار دارد؛ باید منتظر ماند و دید این بار مسئولان محیطزیست چه خاطرهای از احیای ببر و شیر بر جای میگذارند.
خبر فرار گورها از قرنطینه به طبیعت بلافاصله صدرنشین اخبار فضای مجازی شد و واکنشهای متعددی را برانگیخت. اما آنطور که یک منبع آگاه در سازمان حفاظت محیطزیست به همشهری گفته است، 5 گورخر جان سالم بهدر برده از طرح انتقال شامل 3 گور بالغ و 2 کره که همگی ماده هستند، پس از خروج از محوطه فنسکشی شده دوباره به محوطه بازگشتند. این منبع آگاه افزود: از آنجا که همه گورهایی که قرار بود منتقل شوند در منطقه فنسکشیشده متولد و همانجا بزرگ شده بودند و تجربه زندگی در طبیعت را نداشتند بهدلیل نداشتن مهارت زندگی در طبیعت به منطقه فنسکشیشده بازگشتند و اکنون همه آنها سالم هستند. جمعیت گورها آنطور که مسئولان محیطزیست اعلام کردهاند بالغ بر هزار رأس برآورد میشود.
نجات یوز با فداکاری زن روستایی
حیاتوحش، داستانهای شنیدنی بسیاری دارد. درحالیکه بیشتر زیستگاههای یوزپلنگ - گونهای که از آن بهعنوان نماد حیاتوحش کشور نام برده میشود - به جولانگاه دامداران و سگهای گله تبدیل شده است و شکارچیان غیرمجاز، با شکار طعمههای یوز، مجالی برای شکار یوزها باقی نگذاشتهاند، انتشار یک خبر، موجی از امید و شادی در دل دوستداران حیاتوحش ایجاد کرد. اوایل مهرماه گذشته یک توله یوز از 5 یوزی که برای یافتن طعمه به حاشیه یک روستا در پناهگاه حیاتوحش میاندشت (خراسان شمالی) رفته بودند، با حمله سگهای گله از درختی بالا میرود. همزمان زنی روستایی با دیدن این صحنه، مقابل سگها میایستد و یکی از پسرانش را بهدنبال محیطبانان میفرستد و تا رسیدن محیطبانان به منطقه که 2ساعت به درازا میکشد، از توله یوز دفاع میکند و بدینترتیب توله یوز از مرگ حتمی نجات پیدا کرده و به طبیعت بازمیگردد.جمعیت یوزها حالا در خوشبینانهترین حالت بین 40تا 60 قلاده برآورد میشود.
مرگ پلنگ بر اثر ندانمکاری
اما حیاتوحش، داستانهای تلخی هم دارد. خردادماه سال گذشته انتشار خبر مرگ «هیرکان» با اعتراض گسترده کارشناسان محیطزیست مواجه شد. هیرکان و ورکان، 2توله پلنگ نر و مادهای بودند که فرد یا افرادی که هیچگاه هویتشان کشف نشد، آنها را جلوی اداره محیطزیست شهرستان کردکوی در غرب استان گلستان رها کرده بودند. قرار بود برای این توله پلنگها که از مرداد93 تا اوایل سال 95 در قفس و زیرنظر دامپزشک در اداره کل محیطزیست گلستان نگهداری میشدند، با فنسکشی، فضایی مناسب با هدف رهاسازی آنها در اسارت ایجاد شود تا آنها با زندگی در طبیعت بهتدریج آشنا شوند و سپس مقدمات رهاسازی آنها در طبیعت فراهم شود اما یکباره مسئولان محیطزیست تصمیم گرفتند هیرکان -توله پلنگ ماده- را بدون آنکه آماده زندگی در طبیعت باشد، در طبیعت رها کنند؛ اقدامی که بسیاری از کارشناسان حیاتوحش با آن موافق نبوده و نسبت به عواقب آن هشدار داده بودند. با وجود این، دوم شهریورماه 95، هیرکان در طبیعت رها شد و با آنکه مسئولان محیطزیست بارها بر حیات هیرکان در طبیعت تأکید کرده بودند، سرانجام پس از کشمکشهای فراوان ناگزیر به مرگ هیرکان اعتراف کردند.
نه گورها احیا شدند، نه ببر میانکاله
گورها تنها قربانیان طرح احیا نیستند. آزمون و خطا در حوزه احیا، نمونه دیگری هم دارد؛ احیای ببر میانکاله پروژهای پرسروصدا اما بینتیجه که هنوز از حافظه دوستداران حیاتوحش پاک نشده است. سودای احیای ببر میانکاله که نزدیک به 60 سال از انقراض آن میگذرد، سبب شد تا مسئولان وقت محیطزیست زمستان 88 تفاهمنامهای مشترک با همتایان روسی خود امضا کنند و در پی آن، سوم اردیبهشت سال89 یک جفت ببر سیبریایی با یک فروند هواپیمای اختصاصی به ایران آورده و در عوض یک جفت پلنگ ایرانی با همان هواپیما از ایران به روسیه منتقل شد تا آنطور که مسئولان سازمان محیطزیست خبر داده بودند، ببرهای وارداتی جای ببر میانکاله را بگیرند؛ ببری که با ببر میانکاله بسیار متفاوت بود و حتی درصورت موفقیت طرح هم نمیتوانست جایگزین ببر میانکاله شود. با وجود این، ببرهای سیبریایی طی مراسم خاصی به باغوحش ارم منتقل شدند تا مقدمات رهاسازی آنها در منطقه فنسکشیشده در میانکاله فراهم شود. اما دهم دیماه 89 درحالیکه تنها 8 ماه از انتقال ببرهای سیبریایی به ایران گذشته بود، ببر نر بر اثر بیماری مشمشه - ناشی از خوردن گوشت الاغهای آلوده - در قفس تلف شد. از آن زمان ببر ماده در تنهایی در پارک ارم در قفس روزگار میگذراند. بدینترتیب پروژه احیای ببر میانکاله هم در کمتر از 8 ماه با شکست مواجه شد. اما بهنظر میرسد این آزمون و خطاها پایانی ندارد؛ همچنانکه هشتم مردادماه امسال، مدیرکل تنوع زیستی و حیاتوحش سازمان حفاظت محیطزیست از امکانسنجی احیای 2 گربهسان منقرضشده - شیر ایرانی و ببر خزری (بخوانید میانکاله) - خبر داده است. هر چند در دلسوزی مسئولان محیطزیست شکی وجود ندارد اما اگر این طرحها بدون پشتوانه کارشناسی و بدون مشورت صاحبنظران کارآزموده حیاتوحش اجرایی شود جز هدررفت هزینه و سرخوردگی نتیجهای نخواهد داشت.
آزمون دیگری برای احیا
ببر مازندران یا میانکاله ازجمله گونههای حیات وحش ایران است که احیای آن در دستور کار سازمان محیطزیست قرار دارد. آنطور که بررسیها نشان میدهد سال 1332آخرین ببر مازندران در پارک ملی گلستان شکار شد؛ تصویری هم از ببر شکار شده موجود است. گفته میشود 6سال بعد ازاین شکار، برای آخرین بار یک قلاده ببر میانکاله در پارک ملی گلستان مشاهده شده است اما از آن پس، هیچ سندی مبنی بر مشاهده این گونه بیهمتای حیات وحش وجود ندارد. تلاش جمعی از محققان هم برای یافتن این گونه حیات وحش در جنگلهای شمال کشور نتوانست خبر خوشی را به ارمغان بیاورد. آنچه مسلم است ببر میانکاله بیش از 60سال است که به تاریخ پیوسته است. شیر ایرانی از دیگر گونههایی است که سازمان حفاظت محیطزیست تلاش میکند آن را احیا و به طبیعت ایران بازگرداند. غرش شیرایرانی تا 75سال پیش در جنگلهای اطراف رودخانههای کرخه، دز و کارون در کازرون تا دشت ارژن واقع در غرب شیراز طنینانداز بود اما شکار بیرویه سلطان جنگل بهدست عشایر و افراد محلی از یک سو و از سوی دیگر، تخریب زیستگاه وکم شدن گوزن زرد - مهمترین طعمه این حیوان - رفته رفته انقراض سلطان جنگل را رقم زد. آنطور که برخی مستندات نشان میدهد آخرین بار یک نقشهبردار هندی ارتش بریتانیا در سال 1942م (1322ه. ش) در شمال غربی دزفول موفق به مشاهده شیرایرانی شد. حالا مدتهاست که شیرهای ایرانی در منطقه حفاظت شده جنگلهای گیر هند زیست میکنند. کارشناسان سازمان حفاظت محیطزیست اواسط دهه 70م. (1359ـ 1349) درصدد برآمدند تا شیر ایرانی منقرض شده در طبیعت را به زیستگاه پیشین در دشت ارژن بازگردانند، اما این پروژه به دلایلی به حالت تعلیق درآمد. حالا مدتهاست هندیها پسوند شیر ایرانی را به هندی تغییر دادهاند. باوجود این، احیای ببر مازندران و شیر ایرانی در دستور کار محیطزیست قرار دارد؛ باید منتظر ماند و دید این بار مسئولان محیطزیست چه خاطرهای از احیای ببر و شیر بر جای میگذارند.