جستجو
رویداد ایران > رویداد > در چنگال استعمار روس

در چنگال استعمار روس

در چنگال استعمار روس
(این مطلب خلاصه‌ای است از مقاله بلند علی‌اصغر مصدق رشتی، استاد تاریخ معاصر گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در دانش‌نامه جهان اسلام درباره جنگ‌های ایران و روسیه)سوم آبان، سالروز امضای عهدنامه گلستان میان ایران و روسیه تزاری در عهد فتحعلی‌شاه است.
قرن از امضای این قرارداد میان ایران و همسایه شمالی‌اش می‌گذرد. درست 200 سال از امضای عهدنامه گلستان می‌گذرد. عهدنامه‌ای که به موجب آن مناطق دربند، باکو، شيروان، قره‌باغ و قسمتی از تالش به روسيه منظم شد و دولت ايران از کليه دعاوی خود بر گرجستان و داغستان و ابخازی صرف‌نظر کرد. این عهدنامه بعد از یک دوره 10‌ساله جنگ میان ایران و روسیه و شکست سپاه ایران امضا شد. این البته دور نخست جنگ میان ایران و روسیه بود و دور دوم جنگ‌‌ها که 13 سال بعد آغاز شد و دو سال به طول انجامید به شکست‌های سنگین‌تر ایران و امضای عهدنامه ترکمانچای منجر شد. این جنگ‌ها از اثرگذارترین وقایع دو قرن اخیر ایران در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بودند.

نبردهای آقامحمدخان و سپاه کاترین‌کبیر امپراتور روسیه

مهم‌ترین علت این جنگ‌ها، سیاست‌های توسعه‌طلبانه روسیه بود، سیاستی که از زمان پترکبیر و با رشد سرمایه‌های تجاری روسیه شروع شد. سیاست‌مداران این کشور، برای پیشرفت، تسلط بر هند را شرط لازم می‌شمردند و از این رو، ایران و خلیج فارس به مثابه دروازه هند مورد توجه ایشان قرار گرفت. توسعه‌طلبی دولت روسیه همسنگ سیاست‌های استعماری دولت‌های اروپایی بود. از دوره کاترین، امپراتور روسیه، این کشور توسعه یافت و توجه آن کشور به قفقاز و سواحل غربی و جنوبی دریای خزر بیشتر شد، زیرا حفظ این مناطق به منزله حفظ مرزهای روسیه در برابر عثمانی بود. اهمیت تجاری و حاصلخیز بودن قفقاز و نیز دستیابی به دریای مازندران از دیگر انگیزه‌های روسیه برای تصرف این ناحیه بود. در این دوره مناسبات ایران و روسیه بر پایه بی‌اعتمادی، طرح اتهامات متقابل و برخورد نظامی قرار داشت. دولت روسیه، به ویژه در دوره پتر و کاترین، به بهانه حمایت از گرجیان و ارمنیان و نجات آنان از حاکمیت مسلمانان، برای آمال توسعه‌طلبانه خود توجیه مذهبی ساخت. ارمنیان و گرجیان نیز به آنان وعده همکاری بر ضد ایران داده بودند. علت دیگر بروز جنگ، اردوکشی نظامی آقامحمدخان در ۱۲۰۹ و ۱۲۱۰ شمسی به گرجستان برای پیشگیری از تبدیل آن منطقه به پایگاه روسیه علیه تمامیت ارضی ایران بود، که کاترین دوم را برای تصرف قفقاز بیش از پیش مصر کرد. کاترین رسما خود را حامی گرجی‌ها خواند و در بیانیه‌ای در سال ۱۲۱۰ اعلام کرد که قصدش از حمله به ایران، رهانیدن مردم ایران از فشار ستم آقامحمدخان است. پس از تصرف تفلیس توسط آقامحمدخان، کاترین به سپاهی هشت‌هزار نفره دستور حمله به ایران را داد. در ۱۲۱۰ شمسی دربند، باکو، طالش، شماخی، گنجه و سراسر غرب دریای خزر، از مصب رود اترک تا گر، به تصرف روسیه در آمد. اما پس از مرگ کاترین در ۱۲۱۱/ ۱۷۹۶، ناگهان به سپاه روسیه دستور تخلیه گنجه و بازگشت به روسیه داده شد. آقامحمدخان نیز دست به ضد حمله زد تا قلعه شوشی را تصرف کند، اما در ۱۲۱۲ در آنجا به قتل رسید. مرگ کاترین و قتل آقامحمدخان رابطه دو کشور را در وضع نه جنگ و نه صلح قرار داد و مساله قفقاز حل نشده باقی ماند.

بدعهدی حاکم گرجستان به ایران و آغاز دور اول جنگ‌

در سال ۱۲۱۳ شمسی برابر با ۱۷۹۸ میلادی، گئورکی، حاکم گرجستان، از پاول اول، جانشین کاترین، درخواست حمایت و اعزام نیرو کرد. در ۱۳۱۴/ ۱۷۹۹، سربازان روسی به تفلیس وارد شدند و مورد استقبال قرار گرفتند و گئورگی از بیم برادرش که به دربار ایران پناهنده شده بود و مدعی تاج و تخت گرجستان بود، خود را تابع روسیه اعلام کرد. در ۱۲۱۵/ ۱۸۰۱، الکساندر تزار روسیه شد و سیسیانوف را با اختیارات تام به گرجستان فرستاد و او در ۱۳۱۸/ ۱۸۰۳ شهر گنجه را تصرف کرد. به این ترتیب، صلح پایان یافت و دوره اول جنگ‌های ایران و روسیه آغاز شد. این دوره از جنگ‌ها از آن رو دارای اهمیت است که به ضرورت این درگیری‌ها، ایران ناچار شد برای نخستین بار به طور وسيع نه تنها با روسیه که با دولت‌های اروپایی بریتانیا و فرانسه تماس حاصل کند و در پی اصلاحاتی، به ویژه در زمینه نظامی، برآید. با توجه به تحولات جنگ و ارتباط آن با مسائل خارج از ایران، دوره اول جنگ‌های ایران و روس را می‌توان به سه مرحله تقسیم کرد:

۱) از ۱۴۱۸ تا ۱۲۲۲/۱۸۰۷ - ۱۸۰۳ ، که با انعقاد معاهده تیلسیت بین روسیه و فرانسه پایان یافت.

۲) از ۱۲۲۲/ ۱۸۰۷ تا معاهده بخارست در۱۲۲۷ / ۱۸۱۲

۳) از معاهده بخارست تا عهدنامه گلستان در۱۲۲۸ / ۱۸۱۳ .

پس از فتح گنجه در شوال ۱۲۱۸ و تخریب مسجد آن و ساختن کلیسا به جای آن و اخراج مسلمانان از شهر، روس‌ها به ادامه جنگ ترغیب شدند. از ۱۲۱۹ تا ۱۲۲۰/ ۱۸۰۴ ۱۸۰۵، آن‌ها در نظر داشتند از ارس بگذرند و حوزه جنوبی آن را تصرف کنند. ارتش ایران در این زمان تحت فرماندهی عباس میرزا و چهار افسر فرانسوی قرار داشت. آن‌ها توانسته بودند قوای ایران را تحت یک مرکز فرماندهی در نخجوان در آورند اما هنوز خود را با شرایط جدید جبهه منطبق نکرده بودند. ایرانیان قصد داشتند زودتر از روس‌ها به قره‌باغ برسند و گنجه را آزاد کنند و پس از آن به طرف تفلیس بروند و گرجی‌ها را بر ضد روس‌ها بشورانند. در ۲۹ صفر ۱۲۱۹ سپاه ایران تعرض خود را آغاز کرد اما از سپاه سیسیانوف که محمدخان ایروانی (قوانلو) او را به تصرف ایروان دعوت کرده بود، شکست خورد و به اردوی عباس میرزا که در اوچ کلیسا در سه فرسخی ایروان بود، عقب نشست. سپس اوچ‌کلیسا به محاصره روس‌ها درآمد اما با مقاومت اهالی و رسیدن فتحعلیشاه با پنج هزار نیروی کمکی، نیروهای روس به سمت تفليس عقب رانده شدند و ایروان مدت کوتاهی به دست ایرانیان افتاد.

درخواست کمک فتحعلی‌شاه از ناپلئون

جنگ در جبهه‌ها با آغاز فصل سرما متوقف شد. در این زمان فتحعلی‌شاه از ناپلئون کمک خواست. رقابت‌های استعماری در اروپا، فرانسه را برای اتحاد علیه روسیه و دسترسی به هند متوجه ایران کرد. رومیو، فرستاده ناپلئون، در ۱۲۱۹/ ۱۸۰۵ و ژوبر در ۱۲۲۱/ ۱۸۰۶ به تهران رسیدند. آنان در نامه‌هایی قصد ناپلئون را که می‌خواست در دو جبهه اروپا و ایران با روسیه بجنگد، به ایران اعلام کردند. رومیو زمینه عقد قرارداد فینکنشتاین را فراهم کرد. در دو سال اول جنگ، عباس‌میرزا سازماندهی ارتش را با کمک «اركان حرب» پیش می‌برد. اركان حرب حکم شورای اجرایی را داشت که با کمک افسران اروپایی ایجاد شده و به ایرانیان کمک کرده بود تا با فنون جدید نظامی آشنا شوند.

ادامه نبرد در گنجه و بندرانزلی

در ۱۲۲۰، عباس میرزا با 20‌هزار سپاه روانه جنگ شد. ایرانی‌ها در جبهه‌های ایروان، قره‌باغ، طالش و دریای مازندران قرارگاه‌های خود را تقویت کرده و روس‌ها نیز به فرماندهی تليرفسکی صف‌آرایی کرده بودند. عباس میرزا تعرض را از جبهه قره‌باغ، که حاکم آن از روس‌ها تقاضای حمایت کرده بود، آغاز کرد، قلعه‌ پناه‌آباد و شوشی را از روس‌ها گرفت و به سمت گنجه رفت. فتحعلی‌شاه نیز در پی سپاه از ارس گذشت. پس از شکست قوای روس در گنجه، سیسیانوف به سوی رودخانه ترتر حرکت کرد و در گنجه درگیری آغاز شد. روس‌ها مردم گنجه را قتل‌عام کردند. نیروی مرکزی به رهبری عباس میرزا شکست خورد و از گنجه عقب نشست، شاه نیز به تهران بازگشت. در رجب سال ۱۲۲۰، دسته‌ای از سپاهیان روسی، به فرماندهی شفت، در بندرانزلی پیاده شدند و به سوی رشت حرکت کردند تا از آن طریق بتوانند تهران را تصرف کنند اما دشواری‌های عبور از مرداب انزلی و نیز حمله غیرمنتظره موسی خان لاهیجی(منجم رشتی)، فرمانده ایرانی، با کمک گیلک‌ها قوای روسی را وادار به عقب‌نشینی به باکو کرد. سپاه عباس‌میرزا نیز در باکو متعرض نیروهای شفت شد و سپاهیان روس به انزلی گریختند. در این میان، سیسیانوف نیز به دست حسینقلی خان، حاکم باکو، به قتل رسید.

موضع‌خان‌های‌قفقازی‌درنبرد ایران وروسیه

خان‌های منطقه قفقاز، برای حفظ استقلال خود در برابر دولت‌های روسیه و ایران، همواره سیاستی دوگانه داشتند و از دو دولت امتیازات بیشتری می‌خواستند. در ۱۲۲۱ اتحادی از خان‌های شکی، طالش، قر‌ه‌باغ و داغستان ایجاد شد و آنان به عباس‌میرزا قول همکاری دادند. ارتش ایران در ساحل دریای مازندران، طالش، قره باغ، نخجوان، ایروان و اوچ کلیسا مستقر شد. در این زمان اسدا...خان نوری، وزیر جنگ، مامور شد تا يكصد فوج محلی را گرد آورد. مهم‌ترین منبع درآمد دولت ایران، در آن زمان، مالیات از بخش زراعت بود که بر اثر جنگ وصول آن لطمه جدی دیده بود. وضع نامطلوب نیروی نظامی ایران را سربازان فراری و متمرد بدتر می‌کردند. با این همه، عباس میرزا توانست یکصدهزار مرد جنگی گرد آورد و سواره نظام ایلات را تقویت کند. سپاه روسی، که در اروپا متحمل شکست شده بود، تا اوایل تابستان۱۲۲۱ حرکتی نکرد ولی نیروی دریایی آن‌ها بندرهای غازیان و لنکران را به توپ بستند. عباس‌میرزا، با اطلاع از وضع جبهه‌های اروپا و شکست روسیه از فرانسه، اقدامات خود را در ربیع الاول ۱۲۲۱از جبهه قره‌باغ شروع کرد. ایرانیان روس‌ها را عقب راندند. با این حال، قلعه شوشی در تصرف روس‌ها ماند. در جبهه‌های طالش و باکو روس‌ها تفوق پیدا کردند. خان‌های پنبک، شوره گل، گنجه و گرجستان علیه ایران دست به کار شدند. عباس‌میرزا، برای جنگ با روس‌ها و خان‌های متحد روسیه، سپاهی به شوره‌گل و پنبک فرستاد که در نتیجه، روس‌ها به قلاع خود گریختند.

ایران وجه‌المصالحه صلح روسیه و ناپلئون

سال ۱۲۷۱ از لحاظ سیاسی سالی دشوار و پیچیده برای دولتمردان ایران بود. آنان گرفتار بند و بست‌های سیاستمداران غربی شده بودند. ناپلئون پس از پیروزی در اروپا، برای رسیدن به هند، ایران را وارد بازی‌های سیاسی جهانی کرد. قرارداد فینکنشتاین که در ۱۲۲۲/ ۱۸۰۷ با فرستاده ایران، محمد رضاخان، بسته شد، ایران را به ادامه نبرد و فرانسه را به ارسال کمک‌های نظامی متعهد کرد. به دنبال این قرارداد، گاردان مستشار نظامی فرانسه به ایران آمد و به نوسازی ارتش ایران پرداخت؛ در اصفهان کارخانه توپ‌ریزی و در تهران زرادخانه و توپخانه صحرایی ایجاد کرد و چهارهزار سرباز ایرانی را به روش اروپایی آموزش داد و تجهیز کرد. همچنین ناپلئون نفوذ خود را در قسطنطنیه افزایش داد و از اختلاف روسیه و عثمانی، بر سر حاکمیت بر قفقاز غربی و امیرنشین‌های گرجی، استفاده کرد و عثمانی را به اتحاد با ایران بر ضد روسیه تشویق كرد.

عثمانی، سپس در ۱۳۲۴/ ۱۸۰۹ با ایران علیه روسیه متحد شد در ۱۲۲۲/ ۱۸۰۷، ناپلئون از ایران خواست به تفلیس حمله کند. عباس‌میرزا این پیشنهاد را نپذیرفت زیرا برای ایران توان‌فرسا بود. دولت بریتانیا نیز خواهان ادامه جنگ نبود و به متارکه و صلح بین دو کشور تمایل داشت. اما فتحعلی‌شاه به عباس‌میرزا فرمان داد تا به تفلیس حمله کند و او در پایان بهار دست به عملیات نظامی زد. در طالش ایرانی‌ها پیشروی کردند و سالیان و منطقه خنثين در قره‌باغ را گرفتند. روس‌ها بحث مصالحه را پیش کشیدند اما مذاکره نتیجه‌ای نداشت زیرا ایرانی‌ها مصالحه را مشروط به خروج روس ها از قفقاز کردند مرحله دوم جنگ‌های دوره اول از ۱۲۲۲/۱۸۰۷، پس از عقد قرارداد تیلسیت بین روسیه و فرانسه، آغاز شد و تا ۱۲۲۷ / ۱۸۱۲ ادامه یافت. روسیه با ناپلئون در دهکده تیلسیت قرارداد صلحی امضا کرد که حاکمیت روسیه بر گرجستان، قره باغ و اران را به رسمیت می‌شناخت. پس از آن ناپلئون خواستار صلح بین ایران و روسیه شد، اما راه به جایی نبرد. در پی شکست مذاکرات، گودوویج در زمستان ۱۲۲۳ با دو سپاه به ایروان و نخجوان و یک سپاه به قلعه قازص در عثمانی حمله برد. شورش ینی چری‌ها در عثمانی سبب برکناری سلطان عثمانی شد و دولت عثمانی نتوانست با ایران همکاری کند. در جنگ ایروان، ایرانیان ارتش روسیه را زمین‌گیر کردند و ذخیره تسلیحاتی زیادی به چنگ آوردند. در نخجوان نیز ایرانیان، به فرماندهی عباس‌میرزا، پس از شکست اولیه، سپاه روسیه را شکست دادند. با ادامه جنگ، گودوویج شکست خورد و به تفلیس گریخت. سرما نیز بسیاری از سپاهیان روسی را از بین برد.

ورود انگلستان به معادلات سیاسی جنگ ایران و روس

دولت بریتانیا که از اتحاد روسیه و فرانسه بیمناک بود و هند را از جانب آنان در خطر می‌دید، درصدد جلب دوستی ایران برآمد. در ۱۸۰۸/ ۱۲۲۳،جان ملکم از سوی کمپانی هند شرقی انگلیس رهسپار ایران شد تا برای اخراج فرانسوی‌ها از ایران زمینه‌سازی کند اما در ماموریتش شکست خورد، زیرا فتحعلی‌شاه هنوز به وعده‌های گاردان دلگرم بود. به علاوه، ملکم خارک و پنج نقطه در خلیج فارس را برای پایگاه نظامی تجاری خواسته بود. در بازگشت از ایران، ملکم از فرماندار هند، خواست به خارک لشکر بکشد. گاردان که بر اثر قرارداد تیلسیت قادر به انجام تعهداتش نبود، با ورود سفیر بریتانیا، سرهارفورد جونز به ایران در اواخر ۱۲۲۳ / ۱۸۰۹ ، تهران را ترک کرد. پس از آن، هارفورد جونز قرارداد مجمل را با میرزا شفیع مازندرانی، به امضا رساند. از این پس به جای مستشاران فرانسوی، مستشاران نظامی انگلیس وظیفه آموزش نظامی سپاه ایران را به عهده گرفتند، به شرط آنکه ایران به هیچ کشوری اجازه ندهد که برای رسیدن به هند از خاک ایران عبور کند. هارفورد جونز مبلغ کلانی برای ایران از کمپانی‌گرفت.

پیروزی‌های ایران به مدد پشتیبانی انگلستان

در ۱۲۲۴، مراجع شیعه نظر خود را در باره جنگ با روسیه، به عنوان جهاد اعلام داشتند، فتحعلی‌شاه را موظف به جهاد در راه خدا کردند و رسالات جهادیه نوشتند و مردم ترغیب به حضور در جبهه شدند. در ۱۲۲۴/ ۱۸۰۹، ژنرال گودوویچ، به دلیل شکست در ایروان، از مقام خود خلع شد و به جای او توماسوف به فرماندهی کل قفقاز تعیین و عازم تفلیس شد. از سوی دیگر، اهالی گرجستان در نامه‌ای به فتحعلی‌شاه قول همکاری با سپاه ایران را دادند. شاه به محمدعلی میرزا دولتشاه فرمان تصرف گنجه را داد و دستور داد عباس‌میرزا نیز از پی او روانه شود. در این ماموریت، محمدعلی میرزا سپاه روس و ارمنیان و ایلات بزچلو را شکست داد. تورماسوف در ربیع الاول ۱۲۲۵/ آوریل ۱۸۱۰، بارون ویردی را برای مصالحه و متارکه جنگ روانه کرد. از سوی ایران برای مذاکره قائم‌مقام تعیین شد اما چون روس‌ها خواهان مداخله نکردن ایران در جنگ روسیه و عثمانی شدند و ایران با عثمانی قرار اتحاد بسته بود، صلح واقع نشد و عباس‌میرزا دستور قطع مذاکرات را داد و درگیری‌ها بار دیگر آغاز شد. روس‌ها لنکران را به توپ بستند.

مستشاران انگلیسی در مواضع ارس، لنکران استحکامات جدید بنا کردند. جان ملکم تعدادی توپ و توپچی ماهر از راه هند به ایران فرستاد و در تبریز به آموزش ایرانیان پرداختند. نبرد در جبهه قره باغ ، شرور ، نخجوان و پنبک ادامه یافت. روس‌ها کشته بسیاری دادند. خان‌های باکو، قبه، لزگی و داغستان با ایران متحد شدند و سپاه ایران با کمک توپچی‌های انگلیسی نیروهای روسی را شکست دادند. سپس، با قطع خطوط ارتباطی روس‌ها، نیروهای ایران در حوالی گنجه تفوق یافتند.

براساس قرارداد جدید ایران و انگلیس، بريتانيا متعهد شد به ایران در جنگ قفقاز کمک رساند و تا سه سال سالانه 200 هزار تومان کمک مالی کند، تعدادی قورخانه در ایران تاسیس كند و 30 هزار تفنگ، 30 معلم نظام و مهندس برای آموزش فنون جنگی به ایران بفرستد. اما از این پس با توافق انگلیس و روسیه، سیاست دو پهلوی انگلیس، برای عقد قرارداد صلح با روسیه و انضمام مناطق اشغالی به روسیه، آغاز شد.

ضعف‌های ارتش ایلاتی ایران در برابر ارتش کلاسیک روسیه

جنگ ایران و روس از ۱۲۲۷ وارد مرحله سوم شد و تا ۱۲۲۸ ادامه یافت. مشكل بارز ارتش ایران ضعف توپخانه و تاکتیک بود. ارتش ایران چند توپ داشت که یا از روس‌ها غنیمت گرفته بود یا از دوره صفوی باقی مانده بود و بنابراین دقت کافی نداشت. تفنگ‌های ایرانی نیز قدیمی بودند و سربازان ایرانی که با توپخانه آشنا نبودند، از توپخانه روس‌ها می‌ترسیدند. ارتش ایران نابسامان و بی‌انضباط بود. هر هنگ سوار از افراد یک ایل بودند و فقط به ایل خود وفادار بودند و با هنگ‌های دیگر همکاری نمی‌کردند. حرکت سواره نظام بی‌نظم بود و حمله نظامی بیشتر به کوچ ایلی شباهت داشت. سربازان گاه روستاییان را غارت می‌کردند. جنگ از نظر آنان شبیخون با هدف کسب غنیمت بود. در نظام سنتی ارتش ایران فرماندهی بر اساس لیاقت افراد نبود و معمولا نزدیکان دربار به مقام‌های مهم منصوب می‌شدند و فرماندهان به ولی‌نعمت خود وفادار بودند نه به ارتش و حکومت ایران.

تغییر معادلات جهانی به ضرر ایران

در ۱۲۲۷، روسیه با عثمانی قرارداد صلح بخارست را منعقد کرد. با خروج عثمانی از جنگ، جبهه چپ ایران خالی شد و روسیه قوای بیشتری به قفقاز فرستاد. همچنین تمام کشورهای اروپایی، از جمله بریتانیا، عليه ناپلئون با روسیه متحد شدند. بریتانیا خواهان صلح بین ایران و روسیه بود. ژنرال رتیشچف، فرمانده قوای روسیه، در نامه‌ای از دربار ایران تقاضای مذاکره برای صلح کرد و از سفیر بریتانیا نیز درخواست كرد تا واسطه این صلح باشد. سفیر انگلیس، برای مذاکرات صلح، 40 روز وقت تعیین کرد و قرار شد عباس‌میرزا در جبهه طالش به فعالیت ادامه دهد. در این میان خبر شورش اسکندرمیرزا در گرجستان، سردار روس را به عباس میرزا بدگمان کرد. رتیشچف از آن پس، با بهانه‌های گوناگون، مذاکرات صلح را معلق نگاه می‌داشت . گفته شده که تاخیر در مذاکرات صلح از سوی روسیه و انگلستان برای اغفال مقامات ایران برای حمله غافلگیرکننده به اصلاندوز بوده است به علاوه، پیشنهاد صلح رتیشچف پذیرفتنی نبود، زیرا روسیه علاوه بر مناطق اشغال شده، اراضی غیراشغالی را نیز می‌خواست. سر گوراوزلی، سفیر بریتانیا در ایران، به ایران فشار می‌آورد تا تن به صلح دهد و افسران انگلیسی نیز در آموزش ایرانیان کوتاهی را شروع کردند.

شکست ایران در نبرد سرنوشت‌ساز اصلاندوز

نبرد اصلاندوز سرنوشت جنگ ایران و روس را رقم زد. رتیشچف، کتليرفسکی را از آق اوغلان با سپاهی مامور کرد و خود به تفلیس بازگشت. عباس‌میرزا نیز با سپاه و چند عراده توپ به اصلاندوز رفت. کتليرفسکی شبانه همراه مرادخان دلاغرده، که ایلش در اصلاندوز بود، از آق اوغلان حرکت کرد، تمام قراولان اردوی عباس‌میرزا را دستگیر و سپاه ایران را محاصره کرد. تلاش عباس‌میرزا برای ساماندهی به سپاه به جایی نرسید.

روس‌ها اردوی ایران را به توپ بستند. توپچی انگلیسی سپاه ایران، به بهانه عقد قرارداد صلح بریتانیا و روسیه، از جنگ دست کشید و معلمان نظامی انگلیسی سربازان را رها کردند. سپاهیان ایرانی روی به گریز نهادند. جمعی از اسیران روسی به سوی جبهه روسیه گریختند و راهنمای آن‌ها در حمله به سپاه ایران شدند. ایرانیان شکست خوردند و روس‌ها تمام وسایل اردوی ایران را به غنیمت بردند.

عباس میرزا به مشکین و سپس تبریز رفت و روس‌ها به قره باغ رفتند.گفته شده است که افراد انگلیسی حاضر در اردوی ایران برای روس‌ها خبرچینی می‌کردند. سر گوراوزلی و ابوالحسن‌خان ایلچی، به تقاضای رتیشچف، واسطه صلح شدند. سر گوراوزلی در طرح صلح جانب روس‌ها را می‌گرفت. در عین حال می‌کوشید مناطق مسلمان‌نشین را از قلمرو روسيه جدا یا حداقل تحت الحمایه بریتانیا کند. او پیشنهاد داد گرجستان را به ازای مبلغی که کمپانی هند شرقی می‌پرداخت، به ایران بازگردانند. سرانجام فتحعلی شاه پیشنهاد مذاکره صلح را پذیرفت و حاصل جنگ‌های 10 ساله ایران و روسیه با حفظ سرزمین‌های اشغالی برای روس‌ها، به انعقاد عهدنامه گلستان انجامید.


برچسب ها
نسخه اصل مطلب