تفاوت بحران موشکی کوبا با بحران قتل خاشقجی
بحرانهای سیاسی همواره در دنیا وجود دارند و برخیشان نیز سرتیتر اخبار رسانههای جهان را تا مدتها به خود اختصاص میدهند. مثل این روزها که سرنوشت جمال خاشقجی، مشاور امنیت و اطلاعات سابق و روزنامهنگار فعلی تبعه سعودی که در کنسولگری عربستان در استانبول به قتل رسیده، به تیتر نخست اکثر روزنامهها و سایتهای پرمخاطب دنیا تبدیل شده است. این که امروز به موضوع گمشدن و قتل فردی مثل خاشقجی صفت بحران بینالمللی میدهیم، یحتمل به جوانهای قدیمی که کل زندگی خود را در دوران جنگ سرد سپری کردند، برمیخورد! چرا؟ خب مشخص است؛ زیرا در آن سالها شخصیتهای بحرانساز در سطح بینالملل کسانی چون نیکیتا خروشچف، جانافکندی، ریچارد نیکسون، فیدل کاسترو، رونالد ریگان، جمال عبدالناصر و... بودند و مثل امروز کفگیر بحرانها آن قدر به ته دیگ نخورده بود که قتل کسی مثل خاشقجی به دستور بن سلمان سعودی بحران تلقی شود و رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا برای حلوفصل یا به عبارتی ماستمالی قضیه تمام قدرت خود را به کار گیرد.
بگذارید خاشقجی را برای مدتی فراموش کرده و داستان یک بحران سیاسی واقعی را با هم مرور کنیم. امروز سالروز بحران موشکی کوبا است. ٥٦ سال پیش در چنین روزی برابر با ٢٢ اکتبر ١٩٦٢ جانافکندی، رئیسجمهوری آمریکا، دستور محاصره دریایی کوبا را صادر کرد. چرا؟ چون هواپیماهای جاسوسی ایالات متحده که بر فراز کوبا پرواز میکردند، عکسهایی گرفته بودند که نشان میداد اتحاد جماهیر شوروی مشغول ساخت سکوهای پرتاب موشک در خاک کوبا است. کندی هم پس از دودوتا چهارتاکردن به این نتیجه رسید که وقتی کوباییها سکوی موشکی میسازند، یحتمل به زودی موشکش هم از راه خواهد رسید، پس دستور داد که کشتیهای جنگی ارتش، کوبا را محاصره کنند. البته کندی خیلی هم اشتباه نمیکرد؛ چون واقعا کشتیهای حامل موشکهای روسی و کلاهکهای اتمی در راه کوبا بودند.
این ماجرا میرفت که بحرانی عظیم در حد جنگ اتمی بین دو ابرقدرت را رقم بزند. نیکیتا خروشچف به عنوان صدر هیأترئیسه اتحاد جماهیر شوروی قصد بازگرداندن کشتیها را نداشت و کندی هم تهدید کرده بود که اگر لازم باشد دستور غرقکردن کشتیهای روسی را صادر خواهد کرد. بحران روزبهروز پیچیدهتر میشد. کشتیهای روسی لحظهبهلحظه به کوبا نزدیکتر میشدند و شمارش معکوس برای کلیدخوردن مهیبترین جنگی که تاریخ به خود دیده، آغاز شده بود. تقریبا هر دو طرف دلشان میخواست نفر مقابل کوتاه بیاید تا ماجرا تمام شود. همینطور هم شد. روسها اعلام کردند که اگر آمریکاییها بپذیرند که موشکهای اتمی خود را از ترکیه خارج کنند ما هم از خیر انبارکردن موشکهایمان در کوبا میگذریم. واشنگتن با بیمیلی ظاهری اما خوشحال از به خیر گذشتن ماجرا پیشنهاد مسکو را پذیرفت. سالها بعد از فروکشکردن ماجرا، زمانی که خروشچف از قدرت کنار رفته و کندی در دالاس ترور شده بود، مشخص شد که کشتیهای روسی وقتی روز ٢٨ اکتبر دور زدند و به مسکو برگشتند، تنها چند صد متر با مکانی که نیروهای آمریکایی به عنوان نقطه برخورد تعیین کرده بودند، فاصله داشتند؛ یعنی اگر فقط ٥ دقیقه دیرتر تصمیم به بازگشت میگرفتند، امروز یحتمل دنیا شکل و شمایل دیگری داشت!