جامعه ایران برای روزهای سخت چقدر آماده است
مهدیه تقوی راد/ خبرنگار
تابآوری اجتماعی ظرفیت سازگاری و مقابله با تنشها و بحرانهای اجتماعی است. جامعه تابآور در برابر بحرانها و مسائل اجتماعی قابلیت ایستادگی بیشتری را دارد و بهنحو بهینه میتواند با مسائل و مشکلات روبهرو شود. در روزهای گذشته اخبار ناگواری از خودکشی مادر و 2فرزند خردسالش، خودکشی مردی در ایستگاه مترو و به قتل رساندن 4عضو خانوادهای (از جمله 2دختر جوان 17 و 19ساله) توسط پدر بوکسورشان بودهایم. همه این مسائل و مسائلی شبیه به آن نشان از کم شدن ظرفیت تابآوری در میان افراد جامعه دارد؛ اتفاقاتی که همزمان با چالشهای اقتصادی اوج بیشتری گرفته است. همشهری در گفتوگو با کارشناسان راهحلهای افزایش تابآوری اجتماعی در جامعه را بررسی کرده است.
جامعه برای تابآوری آموزش ندیده است
غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه با بیان اینکه تابآوری 2وجه عینی و ذهنی دارد، گفت: وجه ذهنی تابآوری گاهی عمیقتر از وجه عینی آن است. زمانی که جامعه بهدرستی آموزش نمیبیند و برای شرایط سخت آماده نمیشود شاهد این هستیم که در شرایط خاص مانند فضای کنونی کشور همه مجموعههای رسانهای، دستگاههای تبلیغاتی و محافل خانوادگی پیامهای منفی را به یکدیگر منتقل میکنند که این همافزایی پیامهای منفی باعث کم شدن تحمل شده و در میزان صبوری، کاهش تحمل جامعه و مدارا نقش مؤثری دارد.
بهگفته این جامعهشناس خودکشی شکل حاد این مسئله است اما در جامعه شاهد اشکال مختلف از این تاب نیاوردن به شکل افسردگی و پرخاشگری هستیم که در عرصههای مختلف وجود دارد و به شکل درگیری، طلاق، انزوا و گوشهگیری حاد نمود پیدا میکند. پس در شرایطی که فضای منفی همه اطراف ما را فراگرفته، بهدلیل اینکه آمادگی لازم را برای مقابله با شرایط منفی کسب نکردهایم، با مشکلات جدی ذهنی روبهرو میشویم.
ظریفیان تأکید کرد: درخصوص شرایط عینی تابآوری اجتماعی هم اگر نظام اجتماعی خود را بهدرستی مدیریت نکنیم و نسبت به آینده پیشبینی نداشته باشیم و مدیران نیز تحلیل درستی از نظام اقتصادی نداشته باشند و توزیع منابع بهدرستی صورت نگیرد شاهد افزایش فاصله طبقاتی و تبعیض خواهیم بود. در این شرایط هر روز وعدههایی را میشنویم که محقق نمیشود و امید به آینده در بین افراد آسیب میبیند.
بهگفته او همین شرایط باعث میشود که این عدمتحمل را در ترافیک، ادارات، محیطهای کارگری و درنهایت خانواده شاهد باشیم. او ادامه میدهد: متأسفانه در میان مدیران جامعه نیز شاهد گفتوگوهای تند و خشن هستیم که همه اینها در کنار هم کمک میکند تابآوری در جامعه تضعیف شود.
ظریفیان با بیان اینکه باید تابآوری اجتماعی در 2سطح ذهنی و عینی پیگیری شود، گفت: باید در فضاهای مجازی و رسانههای بزرگ به مردم آموزش دهیم که چگونه در برابر سختیها مقاومت کنند که مردم و جامعه آسیب نبینند. مهارتهای زندگی باید در تمام مقاطع و رسانهها آموزش داده شوند. از طرف دیگر اگر مدیریت یکپارچه برای حل مشکلات نداشته باشیم و نظام یکپارچه رفتار نکند و قوای مختلف برای حل مشکلات با یکدیگر همافزایی نداشته باشند، نمیتوان امیدی به آینده داشت، چراکه همین عدممدیریت باعث افت شاخصهای زندگی شده و فاصله طبقاتی روزبهروز بیشتر میشود. این استاد دانشگاه تأکید کرد: ما باید به سمتی برویم که بهجای منازعات جناحی درپی این باشیم که بتوانیم از ظرفیتها و نیروهای خوب در کشور حداکثر استفاده را داشته باشیم و در برنامهریزیهای شهر، شوراها و... بهگونهای رفتار کنیم که بتوانیم امید اجتماعی را تقویت کنیم. اما اگر امید اجتماعی در اثر ناکارآمدی حکمرانان افزایش پیدا کند درنهایت با تاب نیاوردن انبوه مردم در برابر مسائل و مشکلات روبهرو میشویم. به همین دلیل معتقدم که باید تجربه 40ساله انقلاب اسلامی آسیبشناسی شده و نقاط ضعف بدون مچگیری احصا شود و بهدنبال این باشیم که چگونه بتوانیم تابآوری اجتماعی را در جامعه بیشتر کنیم.
نمیتوان با توصیه انتظار حل مسائل را داشت
سعید معیدفر، جامعهشناس گفت: بهرغم اینکه برخی مسئولان معتقدند شرایط جامعه عادی است اما اکثر تحلیلگران وضعیت موجود را بسیار دشوار و سخت ارزیابی میکنند. او گفت: در شرایطی که ما در جامعه ظرفیتهای اقتصادی و اجتماعی مناسبی را شاهد هستیم ولی در عین حال میبینیم مشکلات اقتصادی زیادی وجود دارد که در سالهای اخیر به آن دچار شدهایم. بهعنوان مثال بهدنبال چالشهای اقتصادی چند سال اخیر، یکباره تورم به شکل سرسامآوری افزایش یافت و از طرف دیگر نیز سازمانهای اجتماعی در اشکال مختلف خود دچار گسستها و گسیختگی شدند، در این میان تنها نهادی که همچنان در مقابل مشکلات اقتصادی و اجتماعی در حال تابآوری است نهاد خانواده است. او گفت: اما نهاد خانواده نیز در برابر سرریز شدن مشکلات تا یک حدی تاب و تحمل دارد و تاکنون نیز بهصورت ضربهگیر در برابر مشکلات مقاومت کرده است. بهنظر میرسد این نهاد نیز تاب و تحملش را از دست داده است، چرا که ما مدتهاست نظارهگر آب شدن و تحلیل رفتن این نهاد و ضعیف و بیبنیه شدن آن هستیم، شاهد مثال این مدعا آمار بالای طلاق، مجرد ماندن جوانها و مشکلات خانوادههای از هم گسیخته است که حتی در دورترین نقاط کشور نیز شاهد آن هستیم.
معیدفر تصریح کرد: ما الان با شرایط اجتماعی و اقتصادی ویژه و سختی روبهرو هستیم بنابراین دیگر نمیتوانیم فرض را بر این بگذاریم که افراد یا خانوادهها میتوانند تحمل این وضعیت را داشته باشند چرا که شرایط فعلی بیشتر از طاقت و تحمل افراد است. وضعیت فعلی جامعه ما همانند وارد کردن برق فشار قوی به شبکه برق است؛ زمانیکه به یک شبکه بیش از اندازه برق وارد شود در ابتدا بخشهایی از این شبکه دچار سوختگی میشوند که قابلیت تحمل این همه فشار را نداشته باشند. این حوادثی هم که در جامعه طی روزها و ماههای اخیر اتفاق افتاده نوعی هشدار نسبت به وضعیت جامعه است. اینها همان بخشهایی از جامعه هستند که زودتر از بقیه بهدلیل نداشتن مقاومت آسیب میبینند؛ البته در این بین مسئولان با بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی و همچنین آموزش باید جلوی بروز بیشتر حوادث و آسیبهای اجتماعی را بگیرند. او تأکید کرد: این رفتارها هشدارهایی برای دستاندرکاران است چرا که جامعه دیگر تحمل این وضعیت را ندارد، ما هم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم با توصیهها و آموزههای روانشناختی آدمها نسبت به این وضعیت واکسینه شوند. همه این سوءرفتارها نشانههایی از روزهای سخت و آیندهای مبهم برای جامعه است.
این جامعهشناس تصریح کرد: سالهای متمادی است که در صدا و سیما و سایر رسانهها مسائل روانشناسی مطرح میشود، این موارد درصورتی کارساز است که در یک سازمان اجتماعی و نیروهای آن همبستگی وجود داشته باشد و منابع و فرصتها بهگونهای باشد که اکثر افراد آن جامعه بتوانند یک زندگی معمولی را داشته باشند. در این شرایط قطعا آموزههای تبلیغی و روانشناختی میتواند کارساز باشد اما برای اقشاری که درگیر مشکلات هستند و بخش عمدهای از جامعه را در بر میگیرند نمیتوان با توصیه و روشهای روانشناختی انتظار حل مسئله را داشت.به گفته وی باید به نخبگان و سیاستگذاران و برنامهریزان جامعه هشدار دهیم که شرایط جامعه خطرناک است و از ظرفیت تحمل افراد جامعه فراتر رفته است، به همین دلیل معتقدم که باید به نوعی شرایط را ویژه درنظر گرفت و باید همه نخبگان را به صرافت و تفکر نسبت به شرایط موجود واداشت چرا که مردم نیازمند کمک هستند و منتظرند افرادی که دارای موقعیت، جایگاه، اندیشه و فکر هستند و یا قدرت پیشبینی آینده و تحولات آن را دارند به یاری آنها بیایند.
معیدفر تأکید کرد: امروز متأسفانه یک نوع نزاع، تفرقه و جنگ ناتمام میان نخبگان سیاسی و اجتماعی پیش آمده و شاهد فرار اندیشهها و خروج نخبگان از کشور هستیم که این مسئله روزبهروز شرایط را بغرنجتر میکند. به گفته این جامعهشناس، مسئولان باید این شرایط را درک کنند و به جای انکار؛ تلاش کنند تا با مدیریت آرامش را بازگردانند.
همبستگی اجتماعی دچار تزلزل شده
حسین ایمانی جاجرمی، جامعهشناس نیز با اشاره به اینکه براساس گزارشهای رسمی سرمایه اجتماعی، همبستگی و انسجام جامعه دچار تزلزل شده است، گفت: زمانی که وضعیت اقتصادی جامعه نامتزلزل میشود پیوندهای اجتماعی بین افراد از بین رفته و افراد در سیاهچالههای مسائل فردی خود سقوط میکنند. به گفته او متأسفانه در این شرایط هر کس به فکر خودش است و افراد پیوندهای زیادی با دیگران ندارند و در مواجهه با مشکلات چارهای جز این نمیبینند که بهخود و دیگران صدمه وارد کرده و حتی دست به قتل فرزندان و کشتن خودشان بزنند. این جامعهشناس گفت: تحقیقات نشان میدهد که وضعیت روحی و روانی برای بخش قابل توجهی از جمعیت کشورمان چندان مناسب نیست و بهنظر میرسد در عرصه کلان جامعه جدای از تلاشهایی که برای بهبود اقتصاد میشود باید سیاستگذاریها برای انسجام و افزایش سرمایه اجتماعی انجام شود. متأسفانه اکنون نهاد خانواده بیپناه در جامعه رها شده و محلهها نیز که میتوانند در سطحی بالاتر از خانواده و روابط اجتماعی در میان افراد ایفای نقش کنند بهدلیل نوع شهرسازی و سیاستهای شهری برای فروش تراکم و تجاری کردن فضای شهر تا اندازه زیادی کارکرد خود را از دست دادهاند.
به گفته او منابع سنتی که در سالهای گذشته کارکردهای اجتماعی داشتند در جامعه فعلی ما در بسیاری از موارد کارکرد خود را از دست داده و جایگزینی برای آنها پیشبینی نشده است درحالیکه مددکاران اجتماعی میتوانند جایگزینی باشند که باید وضعیت افراد و جامعه را رصد کنند. متأسفانه هماکنون ما افراد جامعه را در وضعیت بغرنج رها کردهایم و در این شرایط برخی از افراد به آخر خط میرسند و تمام اینها هشدار است. بخشی از این مسائل به نبود برنامه اقدام مشترک برمیگردد. ما الان منابع، نیروی انسانی و دستگاههای مختلف حکومتی را داریم ولی این دستگاهها با هم سیاست مشخصی را دنبال نمیکنند.
جاجرمی با اشاره به تغییر کارکرد خانواده از گسترده به هستهای گفت: این تغییر کارکرد پیامدهایی را به همراه دارد. بهدلیل جریان صنعتی و مدرن شدن میتوان پیشبینی کرد که برخی مسائل همچون خودکشی در جامعه اتفاق بیفتد ولی باید سازوکارهای جبرانی توسط دستگاههای خدماتی و اجتماعی برای این مسائل پیشبینی شود این در حالی است که سیاستهای ما خانوادهمحور نیست و در برنامهها و سیاستها امتیازی برای خانوادهها قائل نیستیم. باید خانوادهها دارای شناسنامه اجتماعی باشند که دادههای مربوط به وضعیت آنها جمعآوری شده و آنهایی که به سطح فروپاشی نزدیک میشوند توسط مددکاری اجتماعی شناسایی و از آنها حمایت شود.
این جامعهشناس، با اشاره به اینکه سیاست پرداخت یارانه به همه آحاد ملت باید بازنگری شود، گفت: به جای پرداخت یارانه به همه افراد باید گروههای هدف که وضعیت بغرنجی دارند و به آخر خط رسیدهاند شناسایی و این یارانه برای آنها هزینه شود. نظام جمهوری اسلامی باید برای مسائل اجتماعی که در سالهای گذشته رها شدهاند، هزینه کند چرا که نتیجه سیاستزدگی و اقتصادزدگی زوال اجتماع است، زمانی که خانواده، محله و دیگر نهادهای اجتماعی فراموش میشود نتیجه آن کم شدن تابآوری اجتماعی است.
نقش رسانهها در ناملایمات اجتماعی
بهروز گرانپایه/ روزنامهنگار و فعال سیاسی، اجتماعی
وظیفه کانونی رسانهها اطلاعرسانی است، اما علاوه بر اطلاعرسانی، رسانهها کارکردهای دیگری نیز دارند. نحوه خبررسانی و تحلیل رویدادها در رسانه میتواند برای مقابله با آسیبهای اجتماعی و در مواجهه با ناهنجاریها و ترمیم بداخلاقیهای جامعه نقش ایفا کند. اگر بخواهیم در هر شرایطی روزنامه و رسانهها کارکرد و نقش مثبت داشته باشند و به تعبیری معجزه کنند، باید رسانه در پیوند و همبستگی با سایر نهادهای اجتماعی، مناسبات و نیروهای اجتماعی و نوع عملکرد آنها باشد تا بتواند نقش موفقی ایفا کند. در جامعهای که از تبعیضها، فسادها و نابرابریهای اجتماعی ملتهب و بیتاب است، برای اینکه رسانهها بتوانند وظیفه خود را بهخوبی انجام دهند، باید باقی نهادها با آن مدارا کنند و به آزادی بیان رسانهها احترام بگذارند. اگر بخواهیم نقش رسانه را در میزان تابآوری اجتماعی تجزیه و تحلیل کنیم، باید گفت رسانه در این شرایط باید از آزادی نسبی برخوردار باشد تا بتواند نقشی ترمیمکننده داشته باشد. این امر متقابل است و میتوان را آن تعمیم داد به جامعه، رسانه و نهادهای اجتماعی، اگر همه اینها از آزادی نسبی بهرهمند شوند، میتوانند به میزان قابل توجهی تابآوری در اجتماع را بالا ببرند. موضوع بعدی اعتماد است. جامعه ما باید به رسانه اعتماد داشته باشد. اعتماد به رسانه در کنار یک اعتماد عمومی به نظام، معنا و مفهوم پیدا میکند. وقتی درجه اعتماد اجتماعی پایین باشد، مردم آنچه رسانهها میگویند را باور نمیکنند. در این شرایط ذهنیتی در جامعه شکل میگیرد که نه نهادها و نه روزنامهها و رسانهها را قابل اعتماد نمیداند. بنابراین هر سعی و کوششی از جانب رسانه میشود که مردم را به رعایت هنجارها و ارزشها دعوت کند، از مقبولیت برخوردار نمیشود. در واقع باید یک نگرش جامع نسبت به ارتباط و نقش رسانه در آسیبها و ارزشهای اجتماعی ایجاد کرد. وقتی میگوییم درجه تابآوری جامعه باید در برابر ناملایمات و سختیها بالا باشد، لازم است به سایر عواملی که زمینهساز تقویت تابآوری است نیز توجه شود.