نگار و ترانه سینمای ایران
برای ترانه علیدوستی و نگار جواهریان به مناسبت زادروزشان
۲۲ دی تاریخ تولد دو بازیگر زن ایرانی است؛ چهرههایی محبوب و باوقار که هر دو متولد اوایل دهه شصت هستند و در اوایل دهه هشتاد به سینما معرفی شدند. ترانه علیدوستی و نگار جواهریان، در طول حدودا بیست سال فعالیت هنری خود در قاب تصویر، موفق به خلق نقشهای ماندگاری شدهاند که برخی از آنها هرگز از ذهن علاقهمندان به سینما پاک نخواهد شد.
هردو آنها، با ورود به ایام میانسالی، میتوانند کارنامه بازیگری خود را، با هدایت آن به مسیری تازه، به شکلی متفاوت احیا کنند و بهجای نقشهای دخترانه، با امتحان کردن چالش نقشهای مادرانه و ایفای شخصیت زنان میانسال که تبعا میتوانند پیچیدگیهای بیشتری هم داشته باشند، به جهان تازه و متفاوتی پای بگذارند.
نگار جواهریان
بازی در مجموعه ناموفق «باران عشق» احمد امینی و ایفای نقش کوتاه مریم در فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» باعث نشدند که نگار جواهریان برای مردم شناخته شود. اما دو سال بعد، یک مجموعه تلویزیونی و یک فیلم قدرتمند، رسما ظهور ستارهای به نام نگار جواهریان را به طرفداران هنرهای نمایشی در ایران نوید دادند. جواهریان برای اولین بار وقتی بین مردم گل کرد که با مجموعه «این راهش نیست»، اثر نوید میهندوست، در شبکه سه سیما حضور یافت و با اشکان خطیبی همبازی شد که او هم در ابتدای راه شهرت قرار داشت.
سریال «این راهش نیست» اثر چندان شاخصی نبود، اما به خوبی استعداد دو بازیگر جوانش، بالأخص نگار جواهریان را به رخ کشید تا نام و چهره این بازیگر تازهکار در ذهن مردم به ثبت برسد. جواهریان، با فاصله کوتاهی از این سریال، مقابل دوربین فیلم تحسین شده «قدمگاه»، به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور، قرار گرفت و در کنار بابک حمیدیان که او هم برای نخستین بار فرصت به رخ کشیدن استعدادش در یک نقش اصلی پررنگ را پیدا کرده بود، تجربه مؤثر و تازهای را به کارنامه خود اضافه کرد.
پس از این سال، نگار جواهریان به طور کامل به سینما کوچ کرد و تنها یک بار در سریال «زیر تیغ» محمدرضا هنرمند به تلویزیون بازگشت که این مجموعه هم تجربه چندان موفقی برایش نبود. ضمن آنکه بعدها دو بار هم به عنوان مهمان در مجموعه محبوب «کلاه قرمزی» روی آنتن شبکه دو حضور یافت که البته بخشی از کار بازیگری او به حساب نمیآید.
نگار جواهریان از آن دست بازیگرانی نیست که بخواهد با ایفای نقشهای بسیار متنوع از جهانهای گوناگون و ژانرهای متفاوت، در سینما فعالیت کند. او معمولا بیشتر سعی کرده تمرکزش را بر روی ظرافت ایفای نقشها و رنگآمیزی خصلتهای جزئی آنها بگذارد. به نظر نمیرسد که نگار جواهریان نیز، مانند بسیاری از هنرپیشههای همنسل خودش، چنین اعتقادی داشته باشد که تلاش برای فرو رفتن به قالب شخصیتهای متفاوت، از دزد و معتاد گرفته تا معلم و تاجر و. فینفسه ارزشمند است. برعکس، او فکر میکند که یک بازیگر، در صورت داشتن استعداد و توانایی مناسب، میتواند نقش افراد مشابه را، جوری با دقت و وسواس ایفا کند که هر کدام هویت منحصربهفرد خودشان را در خاطر بیننده باقی بگذارند.
از همین روی، بیشتر شخصیتهایی که نگار جواهریان در طول این سالها نقششان را بازی کرده، معمولا نزدیک به شمایل یک زن جوان از طبقه متوسط شهری بودهاند و بهجز چند تجربه منحصربهفرد مانند «حوض نقاشی»، «طلا و مس» و «یه حبه قند»، بیشتر نقشهایی که جواهریان ایفا کرده، ویژگی برجسته ظاهری یا اجتماعی خاصی نداشتهاند.
نگار جواهریان پس از درخشش در فیلم «قدمگاه»، یک دوره نسبتا پرکار را پشت سر گذاشت و اغلب به دنبال آن بود که با حضور در فیلمهای معمولا متوسط، خودش را به آثار درجه یک سینمای ایران تحمیل کند؛ تلاشی که کاملا نتیجهبخش بود و در سالهای پایانی دهه هشتاد و سالهای ابتدایی دهه نود به بار نشست. او در فاصله بین سالهای ۸۲ تا ۸۷ قریب به ده فیلم را تجربه کرده که از میان آنها شاید فقط «پا برهنه در بهشت» بهرام توکلی قابل ذکر باشد.
اما دوران درخشان کاری نگار جواهریان با «طلا و مس» همایون اسعدیان از راه رسید و این بازیگر موفق شد با حضور متفاوت و تأثیرگذارش در نقش زهرا سادات، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی زن از بیستوهشتمین جشنواره فیلم فجر و همچنین برنده تندیس بهترین بازیگر زن از چهاردهمین جشن خانه سینما شود؛ افتخاراتی که تا امروز هم مهمترین جوایز کارنامه او به شمار میروند.
پس از این فیلم، دوران درخشش جواهریان آغاز شد و دومینوی بازیهای طلایی او از راه رسید. حضور در دو فیلم ماندگار عبدالرضا کاهانی به نامهای «هیچ» و «بیخود و بیجهت»، قرار گرفتن شکوهمندش در مرکز فیلم «یه حبه قند» رضا میرکریمی که تعداد زیادی از بهترین بازیگران آن زمان را در خود جای داده بود، اجرای نقش تراژیک و دشوار یلدا در «اینجا بدون من» بهرام توکلی و بازی متفاوت و چالشبرانگیزش در «حوض نقاشی» مازیار میری که بیش از هر چیزی شجاعت این بازیگر را نشان میداد، بخشی از بازیهای فراموشنشدنی دوران اوج نگار جواهریان را تشکیل میدهند.
پس از این دوران بود که کارنامه نگار جواهریان افت محسوسی را به خود دید و ترکیب انتخابهای ضعیف با برخی حواشی، باعث شد از صلابت او تا حدی کاسته شود؛ به طوری که حتی بازی در «نگار» رامبد جوان هم نتوانست انتظارها را برآورده کند و «طلا» ساخته پرویز شهبازی نیز، ارتباط کمرنگ شده جواهریان با بدنه مخاطبان سینمای ایران را ترمیم نکرد.
این بازیگر فیلم «مجبوریم» رضا درمیشیان را در آستانه اکران دارد که، با توجه به سابقه کارگردان، ممکن است نقطه عطفی در کارنامه عواملش باشد.
ترانه علیدوستی
هنرپیشهای که در نخستین تجربه بازیگری خود از سینما یک شاهنقش میگیرد، قبل از بیست سالگی به قله بازیگری سینما، یعنی کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» میرسد و از همان اول کار در کانون توجهات قرار میگیرد، باید خیلی باهوش و حرفهای باشد که بتواند خودش را از بیانگیزگی، حواشی و افول مصون نگه دارد.
ترانه علیدوستی اما، دقیقا چنین هنرمندی است که با بیش از پانزده فیلم سینمایی و یک سریال شبکه خانگی، به مجموعهای از افتخارات دستیافته و هنوز هم یکی از بهترینهای بازیگری ایران به شمار میرود.
هنوز نقش ترانه و جایزهاش کمرنگ نشده بود که یک فرصت دیگر هم در خانه ترانه علیدوستی را زد و این بازیگر را در مسیر اوج گرفتن قرار داد. شاید در آن سالها کمتر کسی فکر میکرد که یک مرد جوان و آرام که در تدارک تولید دومین فیلم سینمایی خود است، کمتر از پانزده سال بعد، تبدیل به موفقترین فیلمساز سینمای ایران خواهد شد. اما در اوایل دهه هشتاد بود که حضور در فیلم «شهر زیبا»، به کارگردانی اصغر فرهادی، ترانه علیدوستی را در بهترین مسیر ممکن قرار دارد و استعداد این بازیگر را به شکوفایی رساند.
علیدوستی که دومین بازی سینمایی خود را مقابل دوربین اصغر فرهادی تجربه کرده بود، در سالهای بعد، سه بار دیگر هم با این کارگردان همکاری کرد که همین چهار فیلم برای تبدیل شدن یک بازیگر معمولی به یک هنرپیشه درجه یک کفایت میکنند. با این حال، علیدوستی زندگی حرفهای و عطش موفقیتهای بیشتر را به درستی آموخته بود و در کنار فیلمهای مهم اصغر فرهادی، با چند تن دیگر از بهترین فیلمسازان ایرانی همکاری کرد.
دوران پانزده ساله بازیگری ترانه علیدوستی در سینمای ایران، یعنی بین سالهای ۸۰ تا ۹۵، به قدری پربار است که سخت میتوانیم فیلم ضعیفی را در میان آنها پیدا کنیم. ایفاگر نقش معروف الی در فیلم تکرار نشدنی «درباره الی»، دو بار در «کنعان» و «پذیرایی ساده» با مانی حقیقی همکاری داشته که هردو فیلم با استقبال خوب مردم همراه شدند. تلاش او برای تکرار تجربه موفق ترانه هم در فیلم دیگری به کارگردانی صدر عاملی اتفاق افتاد که «زندگی با چشمان بسته» نام داشت و اثر آبرومندی بود.
بازی روان و باورپذیرش در «استراحت مطلق» عبدالرضا کاهانی، تجربه غافلگیرکننده «مادر قلب اتمی» و نقش غزل فیلم «آسمان زرد کمعمق» بهرام توکلی را هم به این فهرست اضافه کنید تا تصدیق کنید که ترانه علیدوستی یکی از موفقترینهاست؛ بازیگری که، هنوز به چهل سالگی نرسیده، تقریبا ده فیلم ماندگار در کارنامه دارد که تماشای آنها، حتی پس از یک دهه، همچنان جذاب به نظر میرسد.
اواسط دهه نود بود که ترانه علیدوستی تصمیم گرفت یک چالش تازه را در مدیومی جدید تجربه کند و با حضور در مجموعه «شهرزاد» هواداران خود را غافلگیر کرد. البته بازی علیدوستی بهترین اجرای سریال «شهرزاد» نبود، اما او به خوبی از پس جان بخشیدن به این شخصیت برآمد و پروژه را به اهداف خود که جلب نظر مخاطب در صدر آنها بود، نزدیک کرد؛ هرچند طبیعی است که کیفیت کار او، در مقایسه با فیلمهای سینماییاش، تا حدی افت کند و به همین خاطر است که برخی از مردم هنوز هم معتقدند این هنرپیشه نباید بازی طولانی در یک سریال خانگی را میپذیرفت.
علیدوستی، پس از «فروشنده»، در فیلم دیگری حاضر نشده، اما به نظر میرسد اگر به حراست از کارنامه خود ادامه دهد، هنوز هم قلههای فتح نشده زیادی در پیش دارد.
هردو آنها، با ورود به ایام میانسالی، میتوانند کارنامه بازیگری خود را، با هدایت آن به مسیری تازه، به شکلی متفاوت احیا کنند و بهجای نقشهای دخترانه، با امتحان کردن چالش نقشهای مادرانه و ایفای شخصیت زنان میانسال که تبعا میتوانند پیچیدگیهای بیشتری هم داشته باشند، به جهان تازه و متفاوتی پای بگذارند.
نگار جواهریان
بازی در مجموعه ناموفق «باران عشق» احمد امینی و ایفای نقش کوتاه مریم در فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» باعث نشدند که نگار جواهریان برای مردم شناخته شود. اما دو سال بعد، یک مجموعه تلویزیونی و یک فیلم قدرتمند، رسما ظهور ستارهای به نام نگار جواهریان را به طرفداران هنرهای نمایشی در ایران نوید دادند. جواهریان برای اولین بار وقتی بین مردم گل کرد که با مجموعه «این راهش نیست»، اثر نوید میهندوست، در شبکه سه سیما حضور یافت و با اشکان خطیبی همبازی شد که او هم در ابتدای راه شهرت قرار داشت.
سریال «این راهش نیست» اثر چندان شاخصی نبود، اما به خوبی استعداد دو بازیگر جوانش، بالأخص نگار جواهریان را به رخ کشید تا نام و چهره این بازیگر تازهکار در ذهن مردم به ثبت برسد. جواهریان، با فاصله کوتاهی از این سریال، مقابل دوربین فیلم تحسین شده «قدمگاه»، به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور، قرار گرفت و در کنار بابک حمیدیان که او هم برای نخستین بار فرصت به رخ کشیدن استعدادش در یک نقش اصلی پررنگ را پیدا کرده بود، تجربه مؤثر و تازهای را به کارنامه خود اضافه کرد.
پس از این سال، نگار جواهریان به طور کامل به سینما کوچ کرد و تنها یک بار در سریال «زیر تیغ» محمدرضا هنرمند به تلویزیون بازگشت که این مجموعه هم تجربه چندان موفقی برایش نبود. ضمن آنکه بعدها دو بار هم به عنوان مهمان در مجموعه محبوب «کلاه قرمزی» روی آنتن شبکه دو حضور یافت که البته بخشی از کار بازیگری او به حساب نمیآید.
نگار جواهریان از آن دست بازیگرانی نیست که بخواهد با ایفای نقشهای بسیار متنوع از جهانهای گوناگون و ژانرهای متفاوت، در سینما فعالیت کند. او معمولا بیشتر سعی کرده تمرکزش را بر روی ظرافت ایفای نقشها و رنگآمیزی خصلتهای جزئی آنها بگذارد. به نظر نمیرسد که نگار جواهریان نیز، مانند بسیاری از هنرپیشههای همنسل خودش، چنین اعتقادی داشته باشد که تلاش برای فرو رفتن به قالب شخصیتهای متفاوت، از دزد و معتاد گرفته تا معلم و تاجر و. فینفسه ارزشمند است. برعکس، او فکر میکند که یک بازیگر، در صورت داشتن استعداد و توانایی مناسب، میتواند نقش افراد مشابه را، جوری با دقت و وسواس ایفا کند که هر کدام هویت منحصربهفرد خودشان را در خاطر بیننده باقی بگذارند.
از همین روی، بیشتر شخصیتهایی که نگار جواهریان در طول این سالها نقششان را بازی کرده، معمولا نزدیک به شمایل یک زن جوان از طبقه متوسط شهری بودهاند و بهجز چند تجربه منحصربهفرد مانند «حوض نقاشی»، «طلا و مس» و «یه حبه قند»، بیشتر نقشهایی که جواهریان ایفا کرده، ویژگی برجسته ظاهری یا اجتماعی خاصی نداشتهاند.
نگار جواهریان پس از درخشش در فیلم «قدمگاه»، یک دوره نسبتا پرکار را پشت سر گذاشت و اغلب به دنبال آن بود که با حضور در فیلمهای معمولا متوسط، خودش را به آثار درجه یک سینمای ایران تحمیل کند؛ تلاشی که کاملا نتیجهبخش بود و در سالهای پایانی دهه هشتاد و سالهای ابتدایی دهه نود به بار نشست. او در فاصله بین سالهای ۸۲ تا ۸۷ قریب به ده فیلم را تجربه کرده که از میان آنها شاید فقط «پا برهنه در بهشت» بهرام توکلی قابل ذکر باشد.
اما دوران درخشان کاری نگار جواهریان با «طلا و مس» همایون اسعدیان از راه رسید و این بازیگر موفق شد با حضور متفاوت و تأثیرگذارش در نقش زهرا سادات، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی زن از بیستوهشتمین جشنواره فیلم فجر و همچنین برنده تندیس بهترین بازیگر زن از چهاردهمین جشن خانه سینما شود؛ افتخاراتی که تا امروز هم مهمترین جوایز کارنامه او به شمار میروند.
پس از این فیلم، دوران درخشش جواهریان آغاز شد و دومینوی بازیهای طلایی او از راه رسید. حضور در دو فیلم ماندگار عبدالرضا کاهانی به نامهای «هیچ» و «بیخود و بیجهت»، قرار گرفتن شکوهمندش در مرکز فیلم «یه حبه قند» رضا میرکریمی که تعداد زیادی از بهترین بازیگران آن زمان را در خود جای داده بود، اجرای نقش تراژیک و دشوار یلدا در «اینجا بدون من» بهرام توکلی و بازی متفاوت و چالشبرانگیزش در «حوض نقاشی» مازیار میری که بیش از هر چیزی شجاعت این بازیگر را نشان میداد، بخشی از بازیهای فراموشنشدنی دوران اوج نگار جواهریان را تشکیل میدهند.
پس از این دوران بود که کارنامه نگار جواهریان افت محسوسی را به خود دید و ترکیب انتخابهای ضعیف با برخی حواشی، باعث شد از صلابت او تا حدی کاسته شود؛ به طوری که حتی بازی در «نگار» رامبد جوان هم نتوانست انتظارها را برآورده کند و «طلا» ساخته پرویز شهبازی نیز، ارتباط کمرنگ شده جواهریان با بدنه مخاطبان سینمای ایران را ترمیم نکرد.
این بازیگر فیلم «مجبوریم» رضا درمیشیان را در آستانه اکران دارد که، با توجه به سابقه کارگردان، ممکن است نقطه عطفی در کارنامه عواملش باشد.
ترانه علیدوستی
هنرپیشهای که در نخستین تجربه بازیگری خود از سینما یک شاهنقش میگیرد، قبل از بیست سالگی به قله بازیگری سینما، یعنی کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» میرسد و از همان اول کار در کانون توجهات قرار میگیرد، باید خیلی باهوش و حرفهای باشد که بتواند خودش را از بیانگیزگی، حواشی و افول مصون نگه دارد.
ترانه علیدوستی اما، دقیقا چنین هنرمندی است که با بیش از پانزده فیلم سینمایی و یک سریال شبکه خانگی، به مجموعهای از افتخارات دستیافته و هنوز هم یکی از بهترینهای بازیگری ایران به شمار میرود.
هنوز نقش ترانه و جایزهاش کمرنگ نشده بود که یک فرصت دیگر هم در خانه ترانه علیدوستی را زد و این بازیگر را در مسیر اوج گرفتن قرار داد. شاید در آن سالها کمتر کسی فکر میکرد که یک مرد جوان و آرام که در تدارک تولید دومین فیلم سینمایی خود است، کمتر از پانزده سال بعد، تبدیل به موفقترین فیلمساز سینمای ایران خواهد شد. اما در اوایل دهه هشتاد بود که حضور در فیلم «شهر زیبا»، به کارگردانی اصغر فرهادی، ترانه علیدوستی را در بهترین مسیر ممکن قرار دارد و استعداد این بازیگر را به شکوفایی رساند.
علیدوستی که دومین بازی سینمایی خود را مقابل دوربین اصغر فرهادی تجربه کرده بود، در سالهای بعد، سه بار دیگر هم با این کارگردان همکاری کرد که همین چهار فیلم برای تبدیل شدن یک بازیگر معمولی به یک هنرپیشه درجه یک کفایت میکنند. با این حال، علیدوستی زندگی حرفهای و عطش موفقیتهای بیشتر را به درستی آموخته بود و در کنار فیلمهای مهم اصغر فرهادی، با چند تن دیگر از بهترین فیلمسازان ایرانی همکاری کرد.
دوران پانزده ساله بازیگری ترانه علیدوستی در سینمای ایران، یعنی بین سالهای ۸۰ تا ۹۵، به قدری پربار است که سخت میتوانیم فیلم ضعیفی را در میان آنها پیدا کنیم. ایفاگر نقش معروف الی در فیلم تکرار نشدنی «درباره الی»، دو بار در «کنعان» و «پذیرایی ساده» با مانی حقیقی همکاری داشته که هردو فیلم با استقبال خوب مردم همراه شدند. تلاش او برای تکرار تجربه موفق ترانه هم در فیلم دیگری به کارگردانی صدر عاملی اتفاق افتاد که «زندگی با چشمان بسته» نام داشت و اثر آبرومندی بود.
بازی روان و باورپذیرش در «استراحت مطلق» عبدالرضا کاهانی، تجربه غافلگیرکننده «مادر قلب اتمی» و نقش غزل فیلم «آسمان زرد کمعمق» بهرام توکلی را هم به این فهرست اضافه کنید تا تصدیق کنید که ترانه علیدوستی یکی از موفقترینهاست؛ بازیگری که، هنوز به چهل سالگی نرسیده، تقریبا ده فیلم ماندگار در کارنامه دارد که تماشای آنها، حتی پس از یک دهه، همچنان جذاب به نظر میرسد.
اواسط دهه نود بود که ترانه علیدوستی تصمیم گرفت یک چالش تازه را در مدیومی جدید تجربه کند و با حضور در مجموعه «شهرزاد» هواداران خود را غافلگیر کرد. البته بازی علیدوستی بهترین اجرای سریال «شهرزاد» نبود، اما او به خوبی از پس جان بخشیدن به این شخصیت برآمد و پروژه را به اهداف خود که جلب نظر مخاطب در صدر آنها بود، نزدیک کرد؛ هرچند طبیعی است که کیفیت کار او، در مقایسه با فیلمهای سینماییاش، تا حدی افت کند و به همین خاطر است که برخی از مردم هنوز هم معتقدند این هنرپیشه نباید بازی طولانی در یک سریال خانگی را میپذیرفت.
علیدوستی، پس از «فروشنده»، در فیلم دیگری حاضر نشده، اما به نظر میرسد اگر به حراست از کارنامه خود ادامه دهد، هنوز هم قلههای فتح نشده زیادی در پیش دارد.