جستجو
رویداد ایران > خبرها > تسويه‌حساب با مردگان

تسويه‌حساب با مردگان

جسدي موميايي شبيه رضاشاه در اطراف حرم حضرت عبدالعظيم‌(ع) پيدا شده، متعاقبش بازار قصه و شايعه و تاويل و تنبيه رونق گرفته. در چنين مواقعي تاثير ادبيات و سينما را نبايد دست كم گرفت. با اينكه ما و امريكا خصم يكديگريم و درشت و چكشي به هم پيغام و پسغام مي‌دهيم و آنها قريب چهار دهه است كه ما را تحريم كرده‌اند مع‌ذلك سينماي هاليوود در اينجا خوب ديده مي‌شود و مردم ارزان‌تر و فراگيرتر از همه جاي دنيا به فيلم‌ها و سريال‌هاي امريكايي دسترسي دارند.
 كجاي دنيا را سراغ داريد كه آخرين توليدات هاليوود كنار پياده‌رو، تقريبا مفت، عرضه عمومي شود؟ رسانه‌هاي رسمي دل‌شان خوش است كه مو از ماست فيلم‌ها و كتاب‌ها و خبرها مي‌كشند و از محصولات فرهنگي- قبل از عرضه- پلشت مي‌زدايند، حتي حيوان و جماد را به قيود اخلاقي مقيد مي‌كنند. غافل از اينكه مردم به فيلم‌ها و سريال‌ها دل مي‌دهند و رفته‌رفته قهرمان‌هاي امريكايي را باور مي‌كنند. چنين تناقض‌هايي منحصر به فرهنگ و سينما و رسانه نيست. تقريبا در همه عرصه‌ها متناقض عمل مي‌كنيم به روي خودمان هم نمي‌آوريم. بحث تناقض مفصل است و با توجه به هزينه‌هاي گزافي كه از اين حيث مي‌پردازيم، لازم است به تفصيل درباره‌اش بحث كنيم. عجالتا و بطور اجمال خواستم به ياد خواننده‌ روزنامه بياورم كه بزرگ و كوچك فيلم‌ امريكايي زياد مي‌بينيم و خواه و ناخواه از ظاهر و باطن فيلم‌ها تاثير مي‌گيريم. پنجاه سال پيش اگر موميايي پادشاهي پيدا مي‌شد، عوام و خواص قصه‌هاي ديگري برايش مي‌ساختند اما الآن نمي‌توانند بي‌اعتنا به ساينس‌فيكشن خيالپردازي كنند. يكي گفت در مترو از عاقله‌مردي شنيده كه اسراييلي‌ها به تكنولوژي زنده كردن مرده دست پيدا كرده‌اند و خيلي راحت مي‌توانند رضاشاه را زنده كنند. او مي‌گفت اگر مي‌بينيد مسوولان امر رضاشاه بودن جسد را انكار مي‌كنند دليلش همين است كه مي‌ترسند ميرپنج برگردد و كار دست‌شان بدهد. مردمي كه چهل سال پيش براي تخريب آرامگاه پهلوي اول از هم سبقت مي‌گرفتند و براي عكس گرفتن با مرحوم خلخالي روي دست هم بلند مي‌شدند، حالا در لابه‌لاي اخبار موميايي دنبال روح مقتدري مي‌گردند كه بيايد و قضيه دلار و تورم و بيكاري را جمع كند. اين تصور كودكانه‌ را متاسفانه بعضي روشنفكران و راسيوناليست‌ها هم دارند و ناخواسته گمان مي‌كنند كه از مرده- به شرطي كه جنازه‌اش سالم باشد- كاري برمي‌آيد و مي‌توان اين جنازه را جاي «منجي» نشاند. فقط «ضدانقلاب» قضيه را اين‌طور نديده فقط خارج‌نشين‌ها دست به تاويل نزده‌اند بلكه در اينجا هم گروهي بحث اقتدار و توسعه آمرانه را پيش كشيده‌اند. مقارن شدن كشف موميايي با طرح «مراجعه به اربابان قدرت مسلح» چيزي نيست كه بشود به آن بي‌اعتنايي كرد. هنوز يك هفته از ارايه طريق بعضي آقايان مبني بر مراجعه به امراي مقتدر براي كنترل اوضاع نگذشته كه اصل جنس در ميان خاك و خل خودنمايي مي‌كند. اتفاقا اين «روي نياز به سوي امرا بردن» حرفي بود كه بيش از استحقاقش شنيده شد و رسانه‌ها زيادي بزرگش كردند. هم در داخل و هم در خارج، حرفي را كه في‌نفسه وزن چنداني نداشت، خبرنگاران گرفتند و مخالف و موافقش را به ميدان آوردند. شايد چون در آن روز خبر جالب ديگري نبود اين خبر بُلد شد. اما هرچه بود تقارنش با خبر موميايي بلدترش كرد و به آن رنگي تاريخي زد. در اين ميان يك اتفاق ديگر هم افتاد كه جمع بين سياست و سينما بود و ضرورت تسويه حساب با مردگان را به ياد ملت آورد. گفته شد كه بايد با اين جنازه محترمانه برخورد شود و در موزه‌اي، جايي نگه‌داري شود. شكي نيست كه بي‌احترامي به مرده‌ها اخلاقي نيست و از مسلمان‌ها چنين كاري برنمي‌آيد، اما جاي سوال است كه مگر ما با مرده رضاشاه چه كرده‌ايم كه حالا بايد درصدد جبرانش بربياييم؟ يك نگاهي به كامنت‌هاي عوام و خواص بيندازيد. در اين ميان مباحث روانشناسي هم منطوي است اما به نظر مي‌رسد كه پير و جوان مترصد فرصتي هستند تا حساب خود را با ديكتاتور بدعاقبت صاف كنند. رضاشاه را با خفت و خواري از ايران بيرون كردند. پسرش چنان از پادشاهي زودهنگام ذوق‌زده بود كه نتوانست به انگليسي‌ها اعتراض كند. به روي خودش نياورد و بر صندلي پدر نشست. چند سال بعد براي جبران مافات آرامگاهي ساخت و پدرتاجدار را نصف و نيمه اعاده حيثيت كرد. آيا امروز روشنفكران ما درصدد جبران مافات برآمده‌اند؟ آيا بابت تخ فيفي كه به هر دليلي به او داديم، امروز بايد از موميايي‌اش، چه واقعي باشد و چه جعلي، دلجويي كنيم؟ خيلي برايم عجيب بود كه خواندم يكي از نويسندگان نامدار و مصلح نوشته بود حتي اگر جنازه رضاشاه نباشد، بايد كه بر صدر بنشيند و قدر ببيند. چرا؟ آيا چيزي هست كه باعث عذاب وجدان است؟
برچسب ها
نسخه اصل مطلب