شادمهر عقیلی و مهراد جم از نظر حقوقی مجرم هستند؟
چرا سایتهای شرطبندی و این تجارت که بدون کمک درگاههای بانکی داخل کشور امکان فعالیت ندارند تا این حد گسترده شدهاند و آیا سلبریتیهایی که در این عرصه به فعالیت تبلیغی میپردازند هم از نگاه قانون مجرم محسوب میشوند؟ اینها سوالاتی بود که به بهانه آنها با کامبیز نوروزی حقوقدان متمرکز در عرصه حقوق فرهنگی گفتوگو کردیم.
درباره پیوستن افرادی مثل شادمهر عقیلی به تبلیغ این سایتها چه نظری دارید؟
معمولا در میان عامه مردم هنرمندان به نوعی افراد کاملی تلقی میشوند. به این معنا که وقتی یک فردی خواننده خوبی است حتما از جهت دیگر مسائل انسانی هم آدم خوبی است. این تصور نادرست است. ممکن است کسی نوازنده یا هنرپیشه خیلی خوبی باشد ولی از لحاظ خصلتهای انسانی دیگر فرد ناموفق یا نادرستی باشد. در بقیه زمینهها هم همین است. ممکن است کسی دانشمند یا محقق بزرگی باشد ولی در زندگیاش آن مقدار موفق نباشد. به هر حال سلبریتیها نزد عامه مردم اعتباری دارند و میتوانند به یک رفتار خاصی اعتبار ببخشند یا اعتبارزدایی کنند وقتی یک سلبریتی وارد این عرصه میشود میتواند جلب اعتماد کند ولی در اینجا به نوعی خطر سو استفاده از اعتماد عمومی وجود دارد که ظاهرا چنین اتفاقی میافتد.
اگر بخواهیم از سوی دیگر به این موضوع نگاه کنیم، در ماههای اخیر چندین سلبریتی عرصه هنر از کشور خارج شدند و هر کدام به نوعی در مسیر این اتفاق قرار گرفتند. حضور این افراد در تبلیغ سایتهای شرطبندی هم جرم است؟
نمیشود به راحتی گفت. اگر ما قمار را جرم تلقی کنیم که قوانین داخلی ما آن را جرم تلقی میکند، از نظر حقوقی هر کس که دیگران تشویق و ترغیب به رفتار مجرمانهای کند او را ما معاون در جرم میدانیم. در اینجا هم باید دید. این یک حکم کلی است و نمیخواهم فرد خاصی را مجرم تلقی کنم ولی به طور کلی وقتی قمار جرم و دایرکردن قمارخانه جرم است، تشویق و ترغیب به ارتکاب قمار یعنی ارتکاب جرم هم میشود معاونت در جرم.
این مالباخته ها که برخی زندگیشان از دست رفته اگر شکایت کنند خودشان هم مجرم تلقی میشوند؟
معمولا در این قبیل موارد دادسراها و دادگاهها نگاه مثبتی دارند و بعید میدانم با چنین دیدی به آنها نگاه کنند.
چه باید کرد که اساسا مردم سراغ چنین موضوعاتی نروند؟
همه حرفهایی که ما در این گفتگو گفتیم و چیزهایی که کارشناسان و روزنامهنگاران در موارد مشابه مطرح میکنند همه درست است اما از یک نکته غفلت نباید کنیم و آن هم بحث سیاستهای فرهنگی در کشور که متاسفانه با نیازهای عمومی و شرایط اجتماعی جامعه ایران سازگار نیست و قادر نیست خوراک فرهنگی مناسب برای جامعه و مردم ایران فراهم کند و شکاف بسیار وسیعی در این زمینه وجود دارد که این شکاف کانون رشد هر نوع رفتار نابهنجار و غیرقانونی است. فقدان و کمبود شدید تولیدات فرهنگی متناسب با نیازهای فرهنگی جامعه ایران عملا باعث شده اقشار بسیار وسیعی از جامعه ایران نیازهایشان را به انواع کالاهای فرهنگی یا تفریحات مختلف نتوانند تامین کنند. این چیزی است که متاسفانه سیاستگذاران فرهنگی در ایران، دولت، قانونگذار و ... به آن توجه نمیکنند. از همه اینها مهمتر صداوسیما به آن توجه نمیکند و به طور کامل آموزش و پرورش از آن غافل است و در شرایط جدید و با تکنولوژیهای جدید شرایط بسیار سختی را به جامعه ایران تحمیل میکنند. افرادی الان میگویند که اینستاگرام یا توئیتر یا تلگرام خوب نیستند؛ اما به این سوال جواب نمیدهند که چرا مردم ایران به چنین وسعتی از این پلتفرمها استفاده میکنند. اینقدر که در هیچ جامعه دیگری نیست. پاسخش در این است که انواع و اقسام ممیزیها و محدودیتها در نپذیرفتن تنوع سلیقههای مردم باعث شده که بخش عظیمی از جامعه ایران نتواند نیازهای فرهنگی خودش را پیدا کند و در واقع به این ترتیب سازمانهای حکومتی هم قادر به کنترل و مهار مدیریت مصرف فرهنگی در ایران نیستند. مساله اصلی اینجاست. اینجور پدیدهها که حالا فعلا بحث قمار اینترنتی مطرح است عمدتا نشاندهنده ناکارآمدی مفرط سیاستگذاری فرهنگی در کشور است. باید به این نکته توجه شود.