عبادیپور: نمیتوانم برای تیمی لهستانی بازی کنم اما به تیم ملیاش احترام نگذارم
ملیپوش والیبال ایران گفت: هر بار که تیم ملی ایران با لهستان دیدار میکند، شرایط برای من خیلی سخت میشود، چون نمیتوانم برای یک تیم لهستانی بازی کنم اما به تیم ملی این کشور احترام نگذارم.
میلاد عبادیپور، ملیپوش والیبال ایران و بازیکن تیم «اسکرا» لهستان که در حال حاضر مورد توجه خاص رسانههای این کشور قرار گرفته در مورد حضورش در پلاس لیگا اظهار داشت: درآمد برای من تعیین کننده نبود، چون زمانی که با اسکرا قرارداد بستم، پیشنهادی از تیم «اوفا» در لیگ برتر روسیه داشتم که ارزش آن 3 برابر رقم تیم اسکرا بود. من لهستان را به خاطر راحتی خانوادهام انتخاب کردم.
عبادیپور در مورد تفاوتهای ایران و لهستان گفت: باشگاههای لهستانی کمی حرفهایتر هستند، چون آنها همیشه تلاش میکنند تا مشکلات بازیکنان خود را حل کنند. در ایران هم تیمها همین کار را میکنند اما در شرایط سختتر. در اروپا همه چیز در دسترس و نزدیک است. مثلا اگر من در لهستان دچار بیماری شوم در عرض یک ساعت و نیم در ایتالیا به نزد بهترین پزشک جهان میروم. همان کاری که تیلور سندر (بازیکن آمریکایی تیم اسکرا) انجام داد. در ایران این کار حداقل 10 ساعت طول میکشد. در کشور من، پزشک و متخصص خوب بسیار زیاد است اما دسترسی به آنها آسان نیست. یادم می آید که یک بار دچار آسیبدیدگی شدید پا شدم و شانس بزرگ من این بود که در تهران بودم.
ملیپوش والیبال ایران در مورد زندگی در لهستان اظهار داشت: من 3 سال است که در لهستان زندگی میکنم. شخصیت مردم ایران و لهستان، شباهت زیادی به هم دارد. در تمام کشورهای جهان، آدمهای خوب و بد زندگی میکنند. در روزهای ابتدایی حضورم در لهستان، جایی را بلد نبودم و تنها توانستم یک فروشگاه کوچک را برای تهیه صبحانه پیدا کنم. در روزهای بعدی، همتیمیهایم به من تمام نقاط شهر را نشان دادند. مردم شهر در برخی موارد، کمکهای زیادی به من کردند و به نظر من خیلی مهربانتر از مردم سایر کشورهای جهان هستند.
عبادیپور تصریح کرد: من هرگز شاهد برخوردهای نژادپرستانه و نامناسب در لهستان نبودم و همه چیز خوب بود.
وی در مورد رویای کسب مدال المپیک گفت: البته آرزوی من مدال المپیک است اما به هیج عنوان کار سادهای نیست. من به تنهایی هیچگاه نمیتوانم برنده باشم و این کار تیمی است که تعیین کننده است. ما راهی طولانی در پیش داریم. دوران بازیگری من پس از المپیک توکیو تمام نمیشود.
دریافت کننده تیم ملی والیبال ایران در مورد قطع همکاری ناگهانی ایگور کولاکوویچ با فدراسیون ایران تصریح کرد: من به این موضوع فکر نکردم، چون این مسئله کاملاً به فدراسیون مربوط می شود. قرارداد ایگور تا سال 2020 بود اما در همین سال با شیوع گسترده کرونا مواجه شدیم. آنها نمیخواستند به همکاری ادامه دهند و کسی هم در این مورد با ما صحبت نکرد. در هر حال ما به مربی خود احترام میگذاریم و با حضور آلکنو در ایران هم با تمام جود برای تیم ملی بازی خواهیم کرد. هم بازیکنان و هم مربی تیم ملی، کاملاً حرفهای هستند.
عبادیپور در مورد تنش بالای دیدارهای تیم ملی ایران و لهستان گفت: این اتفاق برخی اوقات میافتد و برای من جالب و خندهدار است. ما در طول مسابقه با حرارت و انرژی بالا با هم مبارزه میکنیم اما بعد از بازی به آن میخندیم. این حساسیت در مورد سایر تیمها هم وجود دارد. به نظر من در یک مسابقه، دو حالت وجود دارد. حالت اول، احترام به حریف است و در حالت دوم، شما احترامی به حریف نمیگذارید. حالت دوم، بدترین شکل رقابت است. هر بار که تیم ملی ایران با لهستان دیدار میکند، شرایط برای من خیلی سخت میشود، چون من در لهستان زندگی میکنم. من نمیتوانم برای یک تیم لهستانی بازی کنم اما در بازیهای ملی به تیم ملی این کشور احترام نگذارم. ما باید نحوه کنترل احساسات خود در بازی را باید بگیریم.
او در مورد آینده خود گفت: من یک سال دیگر با تیم اسکرا قرارداد دارم اما مشخص نیست چه پیش خواهد آمد. شاید تمام عمرم در لهستان بمانم یا پس از پایان قراردادم این کشور را ترک کنم. لهستان خانه دوم من است. سرچکو لیسینیاک (ملیپوش صربستانی)، مدت زیادی در تیم اسکرا بازی کرد اما به ایتالیا رفت. او به هیچوجه از لهستان ناراضی نبود اما میخواست تجربه بازی در ایتالیا را هم کسب کند. او یک بار من گفت که بهترین تماشاگران دنیا در لهستان هستند. محمد موسوی هم دقیقا همین را به من میگفت.
عبادیپور در مورد تفاوتهای ایران و لهستان گفت: باشگاههای لهستانی کمی حرفهایتر هستند، چون آنها همیشه تلاش میکنند تا مشکلات بازیکنان خود را حل کنند. در ایران هم تیمها همین کار را میکنند اما در شرایط سختتر. در اروپا همه چیز در دسترس و نزدیک است. مثلا اگر من در لهستان دچار بیماری شوم در عرض یک ساعت و نیم در ایتالیا به نزد بهترین پزشک جهان میروم. همان کاری که تیلور سندر (بازیکن آمریکایی تیم اسکرا) انجام داد. در ایران این کار حداقل 10 ساعت طول میکشد. در کشور من، پزشک و متخصص خوب بسیار زیاد است اما دسترسی به آنها آسان نیست. یادم می آید که یک بار دچار آسیبدیدگی شدید پا شدم و شانس بزرگ من این بود که در تهران بودم.
ملیپوش والیبال ایران در مورد زندگی در لهستان اظهار داشت: من 3 سال است که در لهستان زندگی میکنم. شخصیت مردم ایران و لهستان، شباهت زیادی به هم دارد. در تمام کشورهای جهان، آدمهای خوب و بد زندگی میکنند. در روزهای ابتدایی حضورم در لهستان، جایی را بلد نبودم و تنها توانستم یک فروشگاه کوچک را برای تهیه صبحانه پیدا کنم. در روزهای بعدی، همتیمیهایم به من تمام نقاط شهر را نشان دادند. مردم شهر در برخی موارد، کمکهای زیادی به من کردند و به نظر من خیلی مهربانتر از مردم سایر کشورهای جهان هستند.
عبادیپور تصریح کرد: من هرگز شاهد برخوردهای نژادپرستانه و نامناسب در لهستان نبودم و همه چیز خوب بود.
وی در مورد رویای کسب مدال المپیک گفت: البته آرزوی من مدال المپیک است اما به هیج عنوان کار سادهای نیست. من به تنهایی هیچگاه نمیتوانم برنده باشم و این کار تیمی است که تعیین کننده است. ما راهی طولانی در پیش داریم. دوران بازیگری من پس از المپیک توکیو تمام نمیشود.
دریافت کننده تیم ملی والیبال ایران در مورد قطع همکاری ناگهانی ایگور کولاکوویچ با فدراسیون ایران تصریح کرد: من به این موضوع فکر نکردم، چون این مسئله کاملاً به فدراسیون مربوط می شود. قرارداد ایگور تا سال 2020 بود اما در همین سال با شیوع گسترده کرونا مواجه شدیم. آنها نمیخواستند به همکاری ادامه دهند و کسی هم در این مورد با ما صحبت نکرد. در هر حال ما به مربی خود احترام میگذاریم و با حضور آلکنو در ایران هم با تمام جود برای تیم ملی بازی خواهیم کرد. هم بازیکنان و هم مربی تیم ملی، کاملاً حرفهای هستند.
عبادیپور در مورد تنش بالای دیدارهای تیم ملی ایران و لهستان گفت: این اتفاق برخی اوقات میافتد و برای من جالب و خندهدار است. ما در طول مسابقه با حرارت و انرژی بالا با هم مبارزه میکنیم اما بعد از بازی به آن میخندیم. این حساسیت در مورد سایر تیمها هم وجود دارد. به نظر من در یک مسابقه، دو حالت وجود دارد. حالت اول، احترام به حریف است و در حالت دوم، شما احترامی به حریف نمیگذارید. حالت دوم، بدترین شکل رقابت است. هر بار که تیم ملی ایران با لهستان دیدار میکند، شرایط برای من خیلی سخت میشود، چون من در لهستان زندگی میکنم. من نمیتوانم برای یک تیم لهستانی بازی کنم اما در بازیهای ملی به تیم ملی این کشور احترام نگذارم. ما باید نحوه کنترل احساسات خود در بازی را باید بگیریم.
او در مورد آینده خود گفت: من یک سال دیگر با تیم اسکرا قرارداد دارم اما مشخص نیست چه پیش خواهد آمد. شاید تمام عمرم در لهستان بمانم یا پس از پایان قراردادم این کشور را ترک کنم. لهستان خانه دوم من است. سرچکو لیسینیاک (ملیپوش صربستانی)، مدت زیادی در تیم اسکرا بازی کرد اما به ایتالیا رفت. او به هیچوجه از لهستان ناراضی نبود اما میخواست تجربه بازی در ایتالیا را هم کسب کند. او یک بار من گفت که بهترین تماشاگران دنیا در لهستان هستند. محمد موسوی هم دقیقا همین را به من میگفت.