رنج کاریابی
صورتش سرخ شده، مردد و پژمرده. در ظاهر پیداست این پا و آن پا میکند، مثل آدمی که سر دوراهی وامانده باشد.
همه اینها هست اما بیشتر آشوب برش داشته، او با خودش در جنگ است:«مهندس باشی، مدارک سابقه کاریات نصف وزن خودت باشد، 15سال سابقه کاری مفید هم داشته باشی، اما یکشبه بیکار شوی، آن هم بیکار مطلق. شب بخوابی و از فردایش یکدفعه تلفنات دیگر زنگ نخورد. همه بگویند پروژهها رفتهاند در خواب زمستانی. شاید اتفاقی در این کشور افتاده که من از آن بیخبرم، آقا یکی به من بگوید چرا هیچ جا کار نیست، هر حرفه و هر تخصصی که داشته باشی، جغد شوم بیکاری روی شانههایت مینشیند و بِربِر نگاهت میکند.»
روز شرم
محمود مهندس عمران است، خودش میگویدکه بالای 100تا پل و آسمانخراش ساخته:« این هم مدارکش.» صندوق عقب ماشیناش را باز کرده، اشاره میکند که:« ببین! این کاغذ پارهها تک تکشان مدارک معتبریاند که ثابت میکند سوابق درخشانم را. اما چه فایده!؟» انگار راست میگوید اگر همه آن برگههایی که حالا خود آقای مهندس تمسخرآمیز خطابش میکند:« سوابق درخشان»، نصف مهندس 39ساله، وزن دارد:« از صبح اینجا ایستادهام. دیروز هم همینطور. روز قبلترش هم همینطور. 3روز میآیم اما شرم دارم بروم داخل. 2تا 3ساعت با خودم میجنگم آخر سر هم میروم خانه. تا همین 5 ماه پیش 300-200 کارگر و نیروی متخصص سالها برای من کار میکردند، اما حالا خودم بیکارم. کارم شده ایستادن مقابل یک مرکز کاریابی و حرص خوردن.»
محمود بالاخره روز سوم با خودش کنار آمد و تصمیم گرفت حالا که پای یک خبرنگار هم در میان است برود داخل مرکز کاریابی و شانساش را امتحان کند. مشاور یکی از دفاتر کاریابی شرق تهران، بعد از شنیدن روایت گلایهآمیز مهندس باسابقه، به صندلیاش تکیه میدهد و به او میگوید:«اینکه شما سابقه کار و تخصص داری یک امتیاز بزرگ است. اغلب آدمهایی که مراجعه میکنند به اینجا، از این امتیازات محرومند.»
با این نطق، مهندس باسابقه از آن حالت خشک و مضطرب نشستن بیرون میآید، نفسش را بلند و راحت بیرون میدهد و با رضایتمندی خودش را رها میکند روی کاناپه و برای شنیدن پیشنهادهای کاری مختلف آماده میشود و ژست میگیرد، اما مشاور انقلت میآورد:« البته... البته زمان میبرد. یعنی... معلوم نمیکند.» محمود خیز برمیدارد و نگران میپرسد:«یعنی چی!؟» مشاور پاسخ میدهد:« یعنی مثل شما هم کم نیست. امسال اینطور شده، افراد باسابقه اما بیکار خیلی داریم. باید صبر کنی شاید همین فردا و شاید هم تا 6 ماه دیگر پیشنهاد کاری برای شما پیش آید...» محمود، هم رنگ باخت و هم خودش را. انتظار شنیدن چنین حرفی را نداشت، فیالفور نامنویسی کرد و بیخداحافظی رفت. وقتی او رفت از مشاور پرسیدم، این آقا چقدر شانس شاغل شدن دارد:«راستش اوضاع کار خیلی خراب است. نمیدانم. بسته به شانساش. باید امیدوار بود.»
حیف این جوان
اسماعیل، کارشناس ارشد رشته مکانیک است. امروز شاغل میشود. در یکی از مراکز کاریابی جنوب تهران نامنویسی کرده، 2 ماه پیش. خوشبختانه الان برایش کار پیدا شده، او 27سالش است و بعد از فارغ التحصیلی 2سال بیکاری مطلق را تجربه کرده است. اسماعیل در پاسخ به این پرسش که کجا مشغول میشود، میگوید:« یک فروشگاه صوتی، تصویری صندوقدار میخواهد با یک میلیون و 200هزار تومان حقوق ماهانه. بیمه دارد اما ناهار نمیدهد. ساعت کاری از 10صبح تا 9شب.»
بابک، امدیاف کار است، استادکار مبل، کابینت، دکوراسیون و... از اسفند پارسال بیکار شده تا الان:«متأهل بودم. بیکار شدم. 3 ماه صبر کرد. کار نبود. درخواست طلاق داد. گفتم با موتورسیکلتم کار میکنم. خندید. رفت. طلاق گرفت.»
مشاور دفتر کاریابی غرب تهران به بابک گفت: «امدیاف کارها خیلی اوضاعشان بدتر از بقیه است. چه کار کنیم!؟ کارهای خدماتی انجام میدهی!؟» بابک گفت:« فرقی نمیکند. زمستان نزدیک است. سنگ کلیه دارم. نمیتوانم روی موتورسیکلت کار کنم. هرچه باشد میروم.»
امیر جوشکار است، استاد جوشکاری. از هفتسالگی در و پنجره جوش میداده، 8 سال در یکی از کارگاههای جاده مخصوص کرج کار کرده، بهاری که گذشت، کارگاه ورشکسته شد و امیر و 14جوشکار دیگر بیکار شدند. امیر میگوید:«صاحبکارمان مرد خوبی بود اما بازار اوضاعش خراب است برادر. بیچاره از پس حقوق ما برنمیآمد. او خیلی سعی کرد سرپا بماند اما تولید در این کشور سودی ندارد، او هم مجبور شد و بالاخره درِ کارگاه را بست، آهنها را فروخت و شمش طلا خرید. یک ماه نشده روی هر شمش 300 میلیون تومان سود کرد. موقعی که در کار تولیدی بود حقوق ما 14نفر را با بدبختی پرداخت میکرد. باز هم خدا امواتش را بیامرزد که بعد از بیکار شدن ما، تا 3 ماه از سود معامله شمشها، حقوقمان را پرداخت میکرد!»
مشاور کاریابی دفتر شرق تهران خطاب به امیر میگوید: «کارگاهی در جاده ساوه، جوشکار ساده میخواهد. ماهانه یک میلیون تومان. بیمه هم دارد. میروی؟»
امیر 25سالش است و یک سالی میشود که متأهل شده: «فقط ماهی یک میلیون و 500 هزار تومان برای یک آپارتمان نقلی در حومه تهران اجاره میدهم!»
مهرداد لیسانس حقوق دارد. 23ساله. امروز میرود رباطکریم. یکی از تعمیرگاههای ماشینآلات راهسازی کارگر ساده میخواهد. مهرداد قرار است آنجا ماشینآلات را گریسکاری و روغنکاری کند: «چارهای نیست. پدرم راننده کامیون است. صاحبکارش گفته برایش نمیصرفد. کامیون را فروخت. الان بیکار است. اجاره خانهمان عقب افتاده، به بقال و میوهفروش بدهکاریم و... داشتم برای آزمون وکالت درس میخواندم، کتاب را بستم، میروم رباطکریم.»
مهرداد 3ماه در صف انتظار بوده تا الان که به گفته مشاور کاریابی شرق تهران بخت با او یار شده تا برود رباطکریم کارگری کند: «جای خواب دارد. حقوق هم متغیر است بین یک تا 1/5 میلیون تومان. واقعا جای تأسف است، حیف این جوان.»
بیکاری دیگر تخصص و حرفه نمیشناسد
اگر این روزها بهصورت رندوم به 4یا 5 مرکز کاریابی مراجعه کنید، حتما غافلگیر میشوید. این دفاتر بهصورت عجیبی خلوتاند: یکی از مشاوران مرکز کاریابی غرب تهران به همشهری میگوید: «خلوتبودن این مراکز به این معنی نیست که بیکار نداریم؛ به این معنی است که ما بیکار ناامید زیاد داریم، بیکار خانهنشین زیاد داریم. بالاخره بیکاران میآیند یکبار نامنویسی میکنند، میروند و منتظر مینشینند تا با آنها تماس گرفته شود. اینجا صف نمیکشند.
مراجعهکنندگانی که میبینید بیکاران تازهای هستند که به جمعیت بزرگ بیکاران اضافه میشوند. روزانه ما در این دفتر کاریابی بین 20تا 50 مراجعهکننده داریم. 10درصد این افراد برای امور بیمه بیکاری مراجعه میکنند. باقی جویای کار هستند. البته آنهایی که برای بیمه بیکاری اقدام میکنند هم در واقع به نوعی جویای کار هستند اما چون میدانند شانس کمی برای اشتغال دارند ترجیح میدهند از بیمه بیکاری استفاده کنند. جویای کارهایی که بیمه بیکاری ندارند در ماه بین 600 تا 900 نفرشان به این دفتر مراجعه میکنند. آنها قشر، سن، جنس، تحصیلات و تخصصهای متفاوتی دارند. تقریبا 80درصد کارجویان جوان هستند و نزدیک به 90درصد این افراد فقط کار میخواهند؛ هر کاری. با وجود این، شانس شاغلشدن آنها زیر 10درصد است.»
به اعتقاد 7مشاوری که در 5 مرکز کاریابی مختلف با همشهری گفتوگو کردند، بیکاری به شکل نگرانکنندهای در همه حرفهها و تخصصها رو به گسترش است. این مشاوران در پاسخ به این پرسش که کدام حرفهها بالاترین میزان بیکاری را دارند، میگویند:«در همه رشتههای تحصیلی و حرفههای فنی و غیرفنی و در کل همه مشاغل و تخصصها ما کارجو داریم.»
سونامی بیکاری از دریچه آمار
آمارها رشد بیکاری در کشور نسبت به سال گذشته را نشان میدهد. طبق نتایج طرح آمارگیری نیرویکار بهار ١٣٩٧، جمعیت بیکاران کشور 3میلیون و ٣٢٢ هزار نفر است. این در حالی است که اسفندماه سال 96 رئیس مرکز آمار ایران خبر داد: ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار بیکار مطلق و حدود ۲میلیون اشتغال ناقص داریم که بهدنبال شغل تماموقت هستند. همچنین براساس گزارش آماری که از سوی مرکز آمار منتشر شده، بخش عمده جمعیت بیکاران ایران را جوانان 15تا 29ساله و زنان تشکیل میدهند. آمارها نشان میدهد که نرخ بیکاری در جوانان 15تا 29ساله در بهار 97، 25.5درصد بوده است. این نرخ بیکاری در مقایسه با زمستان 96، 0.3درصد رشد داشته است. در واقع در 4 فصل اخیر نرخ بیکاری جوانان 15تا 29ساله همواره روند صعودی داشته است. گزارشهای مرکز آمار نشان میدهد که سهم اشتغال ناقص از جمعیت شاغل در بهار 97، 10.2درصد بوده است؛ یعنی 10.2درصد از جمعیت شاغل در بهار 97 به دلایل اقتصادی (فصل غیرکاری، رکود کاری، پیدانکردن با ساعت بیشتر و...) کمتر از 44ساعت در هفته کار کردهاند و آماده برای انجام کار اضافی بودهاند. همچنین مطابق با همین گزارش، بخش خدمات با 50.1درصد بیشترین سهم اشتغال را بهخود اختصاص داده است. گذشته از این، آمارها حاکی از افزایش شمار بیمهبگیران بیکاری است. چندی پیش امیرعباس تقیپور، مشاور مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی درباره بیمهبگیران بیکاری گفت: طبق آخرین آمارها تا پایان سال ۹۶ شمار مقرریبگیران حدود ۲۱۳ هزار نفر بوده اما اکنون ۲۲۰ هزار نفر در سطح کشور بیمه بیکاری دریافت میکنند و ماهانه ۳۳۰ میلیارد تومان مقرری بیمه بیکاری پرداخت میکنیم.
روز شرم
محمود مهندس عمران است، خودش میگویدکه بالای 100تا پل و آسمانخراش ساخته:« این هم مدارکش.» صندوق عقب ماشیناش را باز کرده، اشاره میکند که:« ببین! این کاغذ پارهها تک تکشان مدارک معتبریاند که ثابت میکند سوابق درخشانم را. اما چه فایده!؟» انگار راست میگوید اگر همه آن برگههایی که حالا خود آقای مهندس تمسخرآمیز خطابش میکند:« سوابق درخشان»، نصف مهندس 39ساله، وزن دارد:« از صبح اینجا ایستادهام. دیروز هم همینطور. روز قبلترش هم همینطور. 3روز میآیم اما شرم دارم بروم داخل. 2تا 3ساعت با خودم میجنگم آخر سر هم میروم خانه. تا همین 5 ماه پیش 300-200 کارگر و نیروی متخصص سالها برای من کار میکردند، اما حالا خودم بیکارم. کارم شده ایستادن مقابل یک مرکز کاریابی و حرص خوردن.»
محمود بالاخره روز سوم با خودش کنار آمد و تصمیم گرفت حالا که پای یک خبرنگار هم در میان است برود داخل مرکز کاریابی و شانساش را امتحان کند. مشاور یکی از دفاتر کاریابی شرق تهران، بعد از شنیدن روایت گلایهآمیز مهندس باسابقه، به صندلیاش تکیه میدهد و به او میگوید:«اینکه شما سابقه کار و تخصص داری یک امتیاز بزرگ است. اغلب آدمهایی که مراجعه میکنند به اینجا، از این امتیازات محرومند.»
با این نطق، مهندس باسابقه از آن حالت خشک و مضطرب نشستن بیرون میآید، نفسش را بلند و راحت بیرون میدهد و با رضایتمندی خودش را رها میکند روی کاناپه و برای شنیدن پیشنهادهای کاری مختلف آماده میشود و ژست میگیرد، اما مشاور انقلت میآورد:« البته... البته زمان میبرد. یعنی... معلوم نمیکند.» محمود خیز برمیدارد و نگران میپرسد:«یعنی چی!؟» مشاور پاسخ میدهد:« یعنی مثل شما هم کم نیست. امسال اینطور شده، افراد باسابقه اما بیکار خیلی داریم. باید صبر کنی شاید همین فردا و شاید هم تا 6 ماه دیگر پیشنهاد کاری برای شما پیش آید...» محمود، هم رنگ باخت و هم خودش را. انتظار شنیدن چنین حرفی را نداشت، فیالفور نامنویسی کرد و بیخداحافظی رفت. وقتی او رفت از مشاور پرسیدم، این آقا چقدر شانس شاغل شدن دارد:«راستش اوضاع کار خیلی خراب است. نمیدانم. بسته به شانساش. باید امیدوار بود.»
حیف این جوان
اسماعیل، کارشناس ارشد رشته مکانیک است. امروز شاغل میشود. در یکی از مراکز کاریابی جنوب تهران نامنویسی کرده، 2 ماه پیش. خوشبختانه الان برایش کار پیدا شده، او 27سالش است و بعد از فارغ التحصیلی 2سال بیکاری مطلق را تجربه کرده است. اسماعیل در پاسخ به این پرسش که کجا مشغول میشود، میگوید:« یک فروشگاه صوتی، تصویری صندوقدار میخواهد با یک میلیون و 200هزار تومان حقوق ماهانه. بیمه دارد اما ناهار نمیدهد. ساعت کاری از 10صبح تا 9شب.»
بابک، امدیاف کار است، استادکار مبل، کابینت، دکوراسیون و... از اسفند پارسال بیکار شده تا الان:«متأهل بودم. بیکار شدم. 3 ماه صبر کرد. کار نبود. درخواست طلاق داد. گفتم با موتورسیکلتم کار میکنم. خندید. رفت. طلاق گرفت.»
مشاور دفتر کاریابی غرب تهران به بابک گفت: «امدیاف کارها خیلی اوضاعشان بدتر از بقیه است. چه کار کنیم!؟ کارهای خدماتی انجام میدهی!؟» بابک گفت:« فرقی نمیکند. زمستان نزدیک است. سنگ کلیه دارم. نمیتوانم روی موتورسیکلت کار کنم. هرچه باشد میروم.»
امیر جوشکار است، استاد جوشکاری. از هفتسالگی در و پنجره جوش میداده، 8 سال در یکی از کارگاههای جاده مخصوص کرج کار کرده، بهاری که گذشت، کارگاه ورشکسته شد و امیر و 14جوشکار دیگر بیکار شدند. امیر میگوید:«صاحبکارمان مرد خوبی بود اما بازار اوضاعش خراب است برادر. بیچاره از پس حقوق ما برنمیآمد. او خیلی سعی کرد سرپا بماند اما تولید در این کشور سودی ندارد، او هم مجبور شد و بالاخره درِ کارگاه را بست، آهنها را فروخت و شمش طلا خرید. یک ماه نشده روی هر شمش 300 میلیون تومان سود کرد. موقعی که در کار تولیدی بود حقوق ما 14نفر را با بدبختی پرداخت میکرد. باز هم خدا امواتش را بیامرزد که بعد از بیکار شدن ما، تا 3 ماه از سود معامله شمشها، حقوقمان را پرداخت میکرد!»
مشاور کاریابی دفتر شرق تهران خطاب به امیر میگوید: «کارگاهی در جاده ساوه، جوشکار ساده میخواهد. ماهانه یک میلیون تومان. بیمه هم دارد. میروی؟»
امیر 25سالش است و یک سالی میشود که متأهل شده: «فقط ماهی یک میلیون و 500 هزار تومان برای یک آپارتمان نقلی در حومه تهران اجاره میدهم!»
مهرداد لیسانس حقوق دارد. 23ساله. امروز میرود رباطکریم. یکی از تعمیرگاههای ماشینآلات راهسازی کارگر ساده میخواهد. مهرداد قرار است آنجا ماشینآلات را گریسکاری و روغنکاری کند: «چارهای نیست. پدرم راننده کامیون است. صاحبکارش گفته برایش نمیصرفد. کامیون را فروخت. الان بیکار است. اجاره خانهمان عقب افتاده، به بقال و میوهفروش بدهکاریم و... داشتم برای آزمون وکالت درس میخواندم، کتاب را بستم، میروم رباطکریم.»
مهرداد 3ماه در صف انتظار بوده تا الان که به گفته مشاور کاریابی شرق تهران بخت با او یار شده تا برود رباطکریم کارگری کند: «جای خواب دارد. حقوق هم متغیر است بین یک تا 1/5 میلیون تومان. واقعا جای تأسف است، حیف این جوان.»
بیکاری دیگر تخصص و حرفه نمیشناسد
اگر این روزها بهصورت رندوم به 4یا 5 مرکز کاریابی مراجعه کنید، حتما غافلگیر میشوید. این دفاتر بهصورت عجیبی خلوتاند: یکی از مشاوران مرکز کاریابی غرب تهران به همشهری میگوید: «خلوتبودن این مراکز به این معنی نیست که بیکار نداریم؛ به این معنی است که ما بیکار ناامید زیاد داریم، بیکار خانهنشین زیاد داریم. بالاخره بیکاران میآیند یکبار نامنویسی میکنند، میروند و منتظر مینشینند تا با آنها تماس گرفته شود. اینجا صف نمیکشند.
مراجعهکنندگانی که میبینید بیکاران تازهای هستند که به جمعیت بزرگ بیکاران اضافه میشوند. روزانه ما در این دفتر کاریابی بین 20تا 50 مراجعهکننده داریم. 10درصد این افراد برای امور بیمه بیکاری مراجعه میکنند. باقی جویای کار هستند. البته آنهایی که برای بیمه بیکاری اقدام میکنند هم در واقع به نوعی جویای کار هستند اما چون میدانند شانس کمی برای اشتغال دارند ترجیح میدهند از بیمه بیکاری استفاده کنند. جویای کارهایی که بیمه بیکاری ندارند در ماه بین 600 تا 900 نفرشان به این دفتر مراجعه میکنند. آنها قشر، سن، جنس، تحصیلات و تخصصهای متفاوتی دارند. تقریبا 80درصد کارجویان جوان هستند و نزدیک به 90درصد این افراد فقط کار میخواهند؛ هر کاری. با وجود این، شانس شاغلشدن آنها زیر 10درصد است.»
به اعتقاد 7مشاوری که در 5 مرکز کاریابی مختلف با همشهری گفتوگو کردند، بیکاری به شکل نگرانکنندهای در همه حرفهها و تخصصها رو به گسترش است. این مشاوران در پاسخ به این پرسش که کدام حرفهها بالاترین میزان بیکاری را دارند، میگویند:«در همه رشتههای تحصیلی و حرفههای فنی و غیرفنی و در کل همه مشاغل و تخصصها ما کارجو داریم.»
سونامی بیکاری از دریچه آمار
آمارها رشد بیکاری در کشور نسبت به سال گذشته را نشان میدهد. طبق نتایج طرح آمارگیری نیرویکار بهار ١٣٩٧، جمعیت بیکاران کشور 3میلیون و ٣٢٢ هزار نفر است. این در حالی است که اسفندماه سال 96 رئیس مرکز آمار ایران خبر داد: ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار بیکار مطلق و حدود ۲میلیون اشتغال ناقص داریم که بهدنبال شغل تماموقت هستند. همچنین براساس گزارش آماری که از سوی مرکز آمار منتشر شده، بخش عمده جمعیت بیکاران ایران را جوانان 15تا 29ساله و زنان تشکیل میدهند. آمارها نشان میدهد که نرخ بیکاری در جوانان 15تا 29ساله در بهار 97، 25.5درصد بوده است. این نرخ بیکاری در مقایسه با زمستان 96، 0.3درصد رشد داشته است. در واقع در 4 فصل اخیر نرخ بیکاری جوانان 15تا 29ساله همواره روند صعودی داشته است. گزارشهای مرکز آمار نشان میدهد که سهم اشتغال ناقص از جمعیت شاغل در بهار 97، 10.2درصد بوده است؛ یعنی 10.2درصد از جمعیت شاغل در بهار 97 به دلایل اقتصادی (فصل غیرکاری، رکود کاری، پیدانکردن با ساعت بیشتر و...) کمتر از 44ساعت در هفته کار کردهاند و آماده برای انجام کار اضافی بودهاند. همچنین مطابق با همین گزارش، بخش خدمات با 50.1درصد بیشترین سهم اشتغال را بهخود اختصاص داده است. گذشته از این، آمارها حاکی از افزایش شمار بیمهبگیران بیکاری است. چندی پیش امیرعباس تقیپور، مشاور مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی درباره بیمهبگیران بیکاری گفت: طبق آخرین آمارها تا پایان سال ۹۶ شمار مقرریبگیران حدود ۲۱۳ هزار نفر بوده اما اکنون ۲۲۰ هزار نفر در سطح کشور بیمه بیکاری دریافت میکنند و ماهانه ۳۳۰ میلیارد تومان مقرری بیمه بیکاری پرداخت میکنیم.