جستجو

ایمنی تحصیل

ایمنی تحصیل
تکرار حوادث متعدد برای دانش‌آموزان از واژگونی اتوبوس اردوهای دانش‌آموزی تا ریزش دیوار مدرسه و گرفتن آزمایش جعلی قند خون با سرنگ مشترک، نگرانی‌هایی را در میان خانواده‌ها به وجود آورده است
می‌گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست، حال مدارس در سال تحصیلی جدید نیز از همین ابتدا طوری ناخوشایند است و به قدری اتفاقات بد در آن رقم می‌خورد که خانواده 13میلیون دانش‌آموز و یک میلیون مربی، نگران و مضطرب ‌8ماه باقی مانده سال تحصیلی هستند. هنوز یک هفته از نواختن زنگ مهر نگذشته بود که دو معلم در روستای بهارشیراز توسط شاگردانشان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، بعد از آن مدیر مدرسه‌ای در خراسان رضوی از والدین یکی از دانش‌آموزان کتک خورد، هنوز این 2 اتفاق تمام نشده بود که «دنیا ویسی» دانش‌آموز 7ساله گرماشی کردستان زیر آوار دیوار مخروبه مدرسه فوت شد و بعد از آن هم دو دانش‌آموز و یک مربی در اتوبوس اردوی راهیان نور تبریز کشته و 38نفر دیگر زخمی شدند و حالا در آخرین مورد، خبر رسید فردی ناشناس با هویت جعلی مأمور هلال احمر در تاکستان استان قزوین با سرنگ مشترک از 40دانش‌آموز دختر تست قند خون گرفته و جان آنها را به خطر انداخته است. البته اتفاقاتی از این دست مخصوص سال تحصیلی جاری نیست و در سال‌های گذشته نیز موارد مشابه‌ای مانند تنبیه دانش‌آموز توسط معلم، آزار و اذیت جنسی یکی از مربیان مدرسه غرب تهران به برخی شاگردانش، چپ کردن اتوبوس دانش‌آموزان هرمزگانی در مسیر داراب و... نیز رخ داده بود که تأثیر منفی در افکار عمومی داشت.

فضای یأس و ناامیدی علیه مدارس

اما حوادث 2هفته گذشته در مدارس کشور بذری از ناامیدی در افکار عمومی کاشت و به تبع آن در شبکه‌های مجازی اجتماعی می‌شود ابعاد این نگاه مایوس را دید. یکی از فعالان توییتر نوشته است: «واقعا هر روز صبح که پسرم را به مدرسه می‌فرستم یک احساس نگرانی شدید سراغم می‌آید که نکند در سرویس مدرسه، در کلاس، در راهرو، در اردو و... اتفاقی برایش بیفتد. مدرسه تبدیل شده به یک معضل تمام نشدنی و ربطی هم به دولتی و خصوصی و... ندارد. ‌ای کاش فکری برای این حال بد مدارس بکنند.»یک نفر دیگر حتی به تمسخر پیشنهاد داده که مدرسه را تعطیل کنند و وظیفه آموزش علم را هم خانواده‌ها به‌عهده بگیرند؛ «‌ای کاش مدرسه رو مثل 3‌ماه تابستون تعطیل کنن، خودمون یه فکری می‌کنیم، وضعیت مدارس خیلی خطرناک شده، اتفاقات عجیب و غریب گویا تمومی نداره، این مورد مدرسه تاکستان که واقعا پدیده عجیبی بود؛ چطور یک پدر وارد مدرسه که میخاد بشه کارت شناسایی می‌خوان بعد طرف گفته من مأمور هلال احمرم و رفته و راحت تست خون گرفته، چطور ممکنه؟»دامنه انتقادات و گلایه‌ها از آموزش و پرورش به‌دلیل نداشتن مدیریت صحیح و کارآمد فقط مخصوص فضای مجازی نیست و بسیاری از والدین این روزها مضطرب و نگران، رابطه فرزندانشان با مدرسه را محدود به ساعت‌های آموزشی می‌کنند اما در مقابل آموزش و پرورش برای رفع این حس مستمر ناامنی و ایجاد محیطی آرام و ایمن برای دانش‌آموزان و خانواده‌های آنها چه کرده است؟

حوادث تلخ مدارس؛ زنگ هشدار برای مسئولان

مهدی بهلولی، کارشناس آموزشی و فعال صنفی در این‌باره به همشهری می‌گوید: متأسفانه آموزش و پرورش به‌دلیل ضعف عملکرد نمی‌تواند احساس امنیت و آرامش را به خانواده‌ها القا کند در واقع مسئولان این نهاد آموزشی و تربیتی هیچ توانی در پیشگیری ندارند و فقط برخوردهای توبیخی و اداری را پس از بروز اتفاق دنبال می‌کنند درحالی‌که باوجود حوادث بسیار زیاد مردم خواستار جلوگیری از تکرار آنها و ایجاد فضای امن برای تحصیل دانش‌آموزانشان هستند.
او با بیان اینکه نگاه موردی و تصمیم‌گیری‌های مقطعی چاره این اتفاقات نیست، افزود: حاکمیت و دولت باید این اتفاقات را به مثابه یک زنگ هشدار به دقت گوش دهند؛ زنگ هشداری برای پایان بی‌توجهی‌های مکرر به این نهاد بزرگ اما شکننده که نیاز به یک برنامه واقعی، سرمایه‌گذاری اساسی و توجه چندین برابر دارد.

افول ستاره مدرسه در جامعه

بهلولی ادامه داد: قطعا این اتفاقات پیش از این نیز در مدارس کشور رخ می‌داد ولی به‌دلیل گسترده نبودن فضای ارتباطی بسیاری از آنها در نطفه خفه می‌شد اما فضای وسیع رسانه‌ای جدید باعث شده که این حوادث به سرعت منتشر شود و کمک کند تا خانواده‌ها با حساسیت بیشتری روی مدرسه و آموزش و پرورش تمرکز کنند و این اتفاق را باید به فال نیک گرفت چون باعث می‌شود در نهایت فکری به حال آموزش و پرورش بکنند. بهلولی معتقد است که مسئولان آموزش و پرورش دست از گفتار درمانی‌های مکرر بردارند و نظارت و رصد خود را در امور اجرایی مدرسه مانند استخدام معلمان سالم، نظارت دقیق‌تر روی اردوها و افزایش کیفیت خدمات ارائه شده در مدارس بیشتر کنند. «متأسفانه هم‌اکنون جایگاه مدرسه در بین خانواده‌ها به‌شدت کاهش پیدا کرده و تصویر مخدوشی از خود به‌جا گذاشته است که باید هرچه سریع‌تر اصلاح شود.»

«مدرسه امن» یک‌ رؤیا

«ایجاد مدرسه امن» از اهداف سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است که در سال1385 مصوب شد؛ سندی که قرار است مبنای تحول در آموزش و پرورش باشد. طبق این سند باید مدارس تبدیل به کانون تربیتی و آموزشی در محلات و شهر شوند که در آن «سلامت جسمانی، نشاط و تقویت اراده دانش‌آموزان» از مهم‌ترین اهداف 30گانه است.بهرام محمدیان، معاون سابق وزیر آموزش و پرورش که یکی از اعضای هیأت تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است، درباره اتفاقات اخیر در مدارس کشور می‌گوید: «امیدواریم مسئولان دستگاه بزرگ آموزش‌ و پرورش با حساسیت بیشتر نسبت به ایمن‌سازی‌ مدارس و تحقق شعار «مدرسه امن» اهتمام ورزند؛ مدرسه امن نه‌تنها باید امنیت و بهداشت جسمی و روانی دانش‌آموز و معلم را تأمین و تضمین کند بلکه تأمین‌کننده آرامش روانی، عاطفی، فکری، شغلی و امنیت اجتماعی معلمان و دانش‌آموزان و تنظیم‌کننده توأم با احترام رابطه خانه و مدرسه باشد.»رئیس سابق سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی افزود: «امروز نگرانی ما به‌مراتب بیشتر شده و متأسفانه آستانه تحمل آحاد مردم کمتر و متأثر از فرهنگ زرسالاری و اقتصادمداری، رابطه تربیتی اولیا و مربیان مخدوش شده است، باید برای آن فکری کرد.»

داشتن امنیت حق دانش‌آموزان

اما برای ایجاد یک مدرسه امن چه لوازمی نیاز است و چطور وجهه آموزش و پرورش نزد افکار عمومی را باید بازسازی کرد؟ آموزش و پرورش نزدیک به 100هزار مدرسه دارد و حضور حداکثری در پهنه جغرافیای کشور دارد. لطف‌الله صمدی، استادیار دانشگاه و دکترای مدیریت آموزشی در این‌باره گفت: آموزش و پرورش جزو بزرگ‌ترین دستگاه‌های اجرایی کشور است که 13میلیون مخاطب مستقیم و بی‌واسطه دارد؛ امکان بزرگی که در اختیار سایر نهادهای دولتی نیست. اما این دسترسی مانند یک تیغ دولبه عمل می‌کند که اگر طرز کار با آن را ندانیم خطراتش بیشتر از فواید آن است.

این استاد دانشگاه افزود: بدیهی‌ترین حق این مخاطب بزرگ، داشتن امنیت روانی و جسمی است. آموزش و پرورش باید تحت هر شرایطی این امنیت را فراهم کند و اگر در این امر کوتاهی کند قطعا محکوم به شکست است.

صمدی با بیان اینکه التهاب در آموزش و پرورش یعنی پایین آمدن نرخ سواد و در نهایت کاهش نرخ توسعه‌یافتگی، تأکید کرد: چرا آموزش و پرورش ما هر روز خود را ناتوان‌تر از قبل نشان می‌دهد؟ چرا با بستن مدارس روستایی و تجمیع آن در یک روستا، استخدام معلمان بدون صلاحیت حرفه‌ای و اخلاقی، مدارس ناایمن و غیراستاندارد، برگزاری اردوهای پرخطر و پرریسک و اجرای برنامه‌های بی‌محتوا و غیرضروری تلاش می‌کند به این ناامنی دامن بزند؟

او با بیان اینکه بسیاری از این مسائل راه‌حل‌های ساده و کم‌هزینه‌ای دارد، گفت: به‌طور مثال در زمینه اردوهای دانش‌آموزی، استفاده از رانندگان مجرب و آموزش مربی به‌عنوان لیدر گروه کار سختی است؟ یا گرفتن تست‌های روانشناسی بالینی و صلاحیت حرفه‌ای حین استخدام آنقدر غیرممکن و غیرقابل دسترس است؟ چرا چهره یک نماد مقدس و شریف را با رعایت نکردن موارد ساده خدشه‌دار می‌کنیم؟

مدرسه این روزها واژه‌ای دووجهی شده که به قول صمدی هم علم و استمرار یادگیری را در ذهن تداعی می‌کند و هم یک دلهره و استرس پنهان را در ذهن شکل می‌دهد. جایی که نه توان نرفتن به آن هست و نه تصمیم برای ترک آن کار درستی است؛ «تنها راه‌حل اصلاح این ساختار است و بس.»
برچسب ها
نسخه اصل مطلب