اقبال صدا و سیما خیلی کمتر از اینهاست
شاید عجیب باشد که دو نظرسنجی از سوی دو مرکز افکار سنجی تا این حد جوابهای متفاوتی داشته باشند؛ کدامیک به واقعیت نزدیکتر است؟ اگر نتایج نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان درست باشد، باز هم این سوال به وجود میآید که چرا صداوسیما با کاهش اقبال عمومی روبهرو بوده است؟ اسماعیل قدیمی استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی به این سوالها جواب میدهد.
در مورد میزان اعتماد عمومی به اخبار و برنامههای صداوسیما به کدام آمارها میتوان اعتماد کرد؟
اگر نظر من را بخواهید، نه نظرسنجی صداوسیما درست و نشاندهنده واقعیت است و نه نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان، من فکر میکنم اقبال عمومی به صداوسیما خیلی کمتر از این حرفها است. اصلا همین که صداوسیما اعلام میکند ٨٣درصد از مردم من را قبول دارند، خودش ثابت میکند که خیلی هم نباید به بقیه حرفهای رسانه ملی اعتماد کرد. ضمن اینکه واقعا بسیاری از تحقیقات در کشور ما استاندارد تعمیمدهی ندارند. بنابراین ما باید علاوه بر نتایجی که یک تحقیق ادعا میکند به دست آورده است، به بقیه نشانهها هم توجه کنیم؛ مثلا عضویت مردم در شبکههای مجازی که روزبهروز بیشتر میشود و نفوذ این شبکهها و همچنین شبکههای ماهوارهای بر کنش مردم هم همینطور. در مورد اتفاقی مانند قیمت دلار مردم به کدامیک از رسانهها اعتماد کردند؟ استفاده مردم از ماهواره و شبکههای ماهوارهای هم دایم در حال افزایش است. اینها را نمیشود کتمان کرد.
اگر اینطور فرض کنیم که نتیجه نظرسنجی ایسپا قابل اتکا است، آیا کسب رضایت ٤١درصدی دستاورد خوبی برای رسانه ملی محسوب میشود؟
قطعا نه؛ ما میگوییم رسانه ملی، پس باید تعداد بسیار بیشتری را به خود جلب کند؛ آن هم در شرایطی که کانال تلویزیونی دیگری وجود ندارد. اگر یک کانال تلویزیونی مانند بیبیسی بگوید که ما اعتماد ٤١درصدی داریم، دستاورد خوبی است، چون این کانال ملی نیست و یکی از میان صدها کانال دیگر است ولی برای صداوسیمایی که به صورت رسمی یکهتازی میکند، این سطح از اعتماد واقعا خوب نیست. ضمن اینکه با بودجه و درآمدهای صداوسیما هم هیچ تناسبی ندارد. وقتی رسانهای درآمد سرسامآوری دارد و از طرفی رقیبی ندارد که در سطح او از امکانات و درآمد بهرهمند باشد، نباید چنین دستاوردی داشته باشد.
این نتیجه غیرمطلوب به چه چیزی برمیگردد؟
مستقیما به خطمشی و نحوه مدیریت این نهاد برمیگردد. سالهاست که کارشناسها میگویند صداوسیما حداقلیترین استانداردها را هم رعایت نمیکند. این رسانه حتی در مورد جریانهای داخلی هم بیطرفی نشان نمیدهد، نمایش بیطرفی هم ندارد که حداقل دستهای از مخاطبها اعتماد کنند. از اصلیترین الزامات حرفهای یک رسانه که نام ملی را یدک میکشد و باید منعکسکننده خواست و نظر تمام مردم از تمام گروهها و جریانها باشد، بیطرفی، عینیبودن، واقعی بودن و... است که صداوسیما متاسفانه خودش را به این الزامات مقید نمیداند. وقتی رسانه ملی جامعه هدف خودش را دستهای از مردم در نظر میگیرد و نسبت به بقیه آنها بیتفاوتی نشان میدهد، طبیعی است که نتواند نمره خوبی در زمینه اعتماد عمومی کسب کند.