کارگردان «خانه امن»:نمیخواستیم گاندو باشیم/ کشتن خاوری یک هشدار بود که دلم را خنک کرد
سریال خانه امن، گاندو نیست. سریال گاندو مسئولان را میکوبید. هدف ما چیز دیگری است و درباره این مسائل صحبتی نمیکنیم. من فیلمساز هستم و بحث ما آشنایی با تروریسم و اتفاقاتی است که در این حوزه میافتد. این از همهچیز برای من مهمتر است. ممکن است در یک قسمتهایی اشاراتی داشته باشیم ولی اینها جزئی است. اینطور نیست که مسئولان داخل را بکوبیم.
به گزارش فرهیختگان ، متن کامل گفتوگوی احمد معظمی، کارگردان سریال «خانه امن» با «فرهیختگان» به شرح ذیل است:
سریال خانه امن این شبها پربیننده است و بین خانوادهها هم خوب دیده میشود. این سریال سومین اثر شما از سهگانه امنیتی و اطلاعاتیتان بعد از «سارق روح» و «ترور خاموش» است. از ابتدا هم قرار بود این سهگانه را بسازید یا وقتی که هر سریال پخش شد به این نتیجه رسیدید؟
بله، الحمدلله خیلی از مردم خانه امن را میبینند و چه داخل کشور و چه خارج از کشور بیننده دارد. از ابتدا یک طرح کلی آماده بود که آقای اصفهانی آن را نوشته بود ولی طرح اولیه بود. وقتی کار سارق روح و ترور خاموش هم ساخته میشد این طرح را ایشان کاملتر میکردند که به خانه امن رسید.
یکی از دغدغههایی که در روزنامه «فرهیختگان» پیگیری میکردیم این بود که سریالهای ما سراغ پروندههای واقعی نمیروند و یک امر رویایی را در زندگی فردی یا حتی زندگی اجتماعی میسازند که مابهازای بیرونی ندارد اما سریال خانه امن مستند بر پروندههاست.
کلیت قصه از پروندههای واقعی است ولی در جزئیات تخیل نویسنده است.
مسیر کلی سریال واقعی است.
بله. جزئیات تخیل نویسنده است ولی کلیات، پروندههای واقعی است.
این بهنظر من یک ویژگی مثبت است. اما نکته مهم این است که ما قهرمان بهمعنای سینمای غرب در خانه امن نمیبینیم هرچند در تیتراژ چشمهای شهیدقاسم سلیمانی را میبینیم و شاید همانجا تکلیف مخاطب را روشن کند که قرار است چه چیزی را ببیند. این ایده استفاده از چهره شهیدسلیمانی ایده خودتان بود؟ قرار بود یادی گرامی داشته شود یا ادای دینی شود؟ چقدر نیاز به حضور چهره ایشان بود؟
کلا تصمیم این بود که ادای دینی کنیم. یعنی امیدواریم این کار را بهخوبی انجام داده باشیم. از دریای رشادتهای ایشان قطرهای را اشاره کردیم. امیدوارم این ادای دین بهخوبی انجام شده باشد. درباره ایده باید عنوان کنم تیم ما از ابوالفضل صفری، مرتضی اصفهانی، احمد معظمی و حسین ترابنژاد تشکیل میشود.
اصولا هر کاری که میکنیم اتاق فکری در فیلمنامه و ساختار و غیره داریم. همگی با هم چه در بخش تیتراژ، چه در بخش فیلمنامه، چه در بخش ساختار و انتخاب بازیگر و غیره مشورت داریم. این قسمتها از این اتاق فکر بیرون میآید. تیتراژ اولیه کار مهیار سزاوار است که طرح اولیه را زد و در جلساتی که ما داشتیم به این نتیجه رسیدیم که به چه صورت باشد.
نکتهای که در خانه امن پررنگتر است و در دو کار قبلی هم وجود دارد اینکه گویا از این پرهیز میکنید که یک قهرمان مثبت را معرفی کنید. ترجیح میدهید سیستم یا گروهی را قهرمان نشان دهید. این هم جزء خروجیهای اتاق فکر بوده است؟
همه این موارد وجود دارد ولی اصولا شخصیتی با عنوان قهرمان در کارها نداریم. این امر بد نیست ولی به شرطی که در فیلمنامه تعریف شود. اصولا سعی میکنم تمام بازیگران و عوامل در خدمت فیلمنامه باشند و درواقع در ساختار سعی میکنم بازیگری بالاتر از بقیه نباشد و همگی در یک سطح باشند. به قول معروف کل بازیگران قصه را جلو ببرند و کسی بالا و پایین نرود و همه در خدمت کار باشند، البته در این مجوعه ترکیب آقای پگاه، امین زندگانی، ترکیب جدید و نویی است که قصه را متفاوت کرده و این ترکیب درکنار حمیدرضا پگاه که خیلی متفکر است و بازی خونسردی دارد با امین زندگانی که شلوغکنتر است، خوب جواب داده است.
یعنی یک مامور ایرانی خروجی این دو نفر است؟
بهنظر من اینچنین است. خوبی کار این است که وارد زندگی حمید پگاه هم میشویم. بخش خانوادگی آن را میبینیم. خوب است که اختلاف پدر و پسر را میبینیم. روابط او با خواهر و خانواده او را میبینیم و این برای تماشاچی لذت دارد. صرفا اینچنین نیست که ماموری را نشان دهیم که کارهای این تیپی انجام میدهد درحالی که خانواده دارد و زندگی و مشکلاتی در خانه خود دارد. همه اینها برای این فرد هم وجود دارد.
واقعا نگارش مجموعههای این تیپی که از فیلمنامههای پیچیده و مهندسیشده است، کار سختی است و اجرای آن هم کار سختتری است. شخصیتهای زیادی دارید که باید همه را بهسمتی ببرید که شخصیتی بالاتر نزند و همگی در خدمت داستان باشند. حتی بازیگران تکسکانسی هم مهم هستند و نمیتوان از آنها گذشت کرد.
مثلا شخصیتی بهنام بیژن داشتیم که داعشی و ایرانی بود. وارد خانواده فرد میشود. دلیل اینکه این فرد به داعش گرایش پیدا کرد مشخص میشود. اینها مسائل مهمی است که در فیلمنامهها بیان میشود. این دلایل بیان میشود که چطور شد این شخصیت بهسمت داعش رفته است. ناهماهنگی و مشکلاتی را که در خانواده بیژن وجود دارد در دیالوگها از زبان خواهر خانواده میشنویم.
یعنی شخصیتها در سطح معرفی نمیشوند بلکه وارد لایههای زندگی او هم میشویم که علت و معلول کارهای افراد را بفهمیم؟
دقیقا، این را هم در نظر بگیرید با یک خط قصه جلو نمیرویم و گاهی با سه خط قصه جلو میرویم و سه شخصیت قصه موازی با هم جلو میروند. هرچقدر قصه جلو میرود التهاب بیشتر میشود و پیچیدگیها سختتر و عمیقتر میشود.
نکتهای که در قسمتهای اولیه پخش شد و ویژگیهای مثبت را به حاشیه برد تیراندازی علیه خاوری بود که میدانید حاشیه درست کرد و مخالف زیادی داشت، یعنی گفتند این بهضرر دستگاه اطلاعات و امنیت ماست. دلیل ساخت و پخش این سکانس چه بود؟ خروجی آنچه نشان دادید درباره آنچه باید باشد و آرزوها بود یا راجع به آنچه هست را نمایش دادید؟
اصولا از این زاویه نگاه کنید که هشدار میدهیم. به همین راحتی نیست که حق ملت را بردارید و بروید و اتفاقی هم نیوفتد. اواخر هم خبری خواندم که پلیس امنیت درگیر این شده که از کانادا خاوری را به ایران بازگردانند. این هشداری است که میگوید به این راحتی نیست که بخورید و فرار کنید و فکر کنید خبری نمیشود. این اتفاقا احساس مسئولیتهاست.
یعنی اگر بخواهیم میتوانیم خاوری را بزنیم؟
خیر، من در فیلم این را نشان دادم و دلم خنک شد. این صرفا به این علت بود که نشان دهیم به این راحتی نیست که بخورید و بردارید و ببرید. بهنظرم بیشتر هشدار است.
در سریالهای خارجی میبینیم گروهها یا فردی را داریم که علیه بخش فاسد سیستم خود هم مبارزه میکنند و هدفهای اینچنینی دارند. خانه امن هم در یک جاهایی همین مساله را نشان میدهد. خاوری شاید همین بخش فاسدی باشد که متعلق به سیستم داخل کشور است و شاید بخشهای دیگری که در قسمتهای بعدی میبینیم.
اجازه دهید درباره این صحبتی نکنم چون حساسیت دارد. چیزی که در مجموعه خانه امن برای من مهم بود واکاوی تروریسم علیه مردم ایران بود. در خانه امن جعبهسیاه تروریسم را برای مردم باز میکنیم.
با حفظ ملاحظات است؟
بالاخره یکسری ملاحظات وجود دارد.
این ملاحظات در چه حدی است؟ این چیزهایی که در خانه امن نشان میدهید چقدر از واقعیت است؟
خیلی از اینها واقعیت است.
چند درصد از آن جعبهسیاه را بازگو میکنید؟
بالای 70درصد است ولی ملاحظاتی داریم و این طبیعی است. هدف این بود که از اجماع نامبارک علیه مردم صحبت کنیم. هیچ چیزی از این مهمتر نیست. بحث داعش، تروریسم و مطالب دیگر است که وقتی جلوتر میرویم بهشدت جذابتر میشود. همه اینها با تحقیق و پژوهش بوده است.
اصولا از قصههای کلیشهای و نخنما فراری هستم. در رزومه من سارق روح است که درباره فرقه ها صحبت می کند. ترور خاموش که مافیای مواد مخدر و ترانزیت مواد مخدر است. نیت اعتیاد کف خیابان نبود. در خانه امن بحث تروریسم را اشاره میکنیم. این شیوهای است که برای مردم جذاب و مهم است.
کارهای این تیپی هم کاری نیست که فکر کنید در 3-2ماه و با چهارتا کتاب بتوانیم این کار را انجام دهیم. این فیلمنامهها طوری است که احتیاج به طراحی مهندسیشدهای دارد. آقای مرتضی اصفهانی سالیانسال استاد دانشگاه هستند و این رشته را تدریس میکنند. شخصیتی کنار فیلم است که دقیقا روی اینها شناخت دارد و آنها را تدریس میکند.
یکسری بحث وجود دارد که برخی افراد کتابهایی را حفظ میکنند و میگویند در نوشتن این فیلمنامهها تجربه داریم. به حفظکردن نیست بلکه به تجربهکردن است. خوشبختانه این تیمی که حضور دارد تحقیق میکند.
فاجعه ترور در اهواز درد دارد و باید چند نفر بیگناه بهخاطر این افراد کشته شوند؟ اینکه تحقیق و پژوهش شده این موارد و نکات جزئی است. یک سریال را نشان دهید که این میزان با دقت کار کرده باشند. امکان ندارد سریالی با چنین ویژگیهایی ساخته شده باشد.
قطعا زحمت زیادی کشیده شده اما ضعفهایی هم دارد، هم در فیلمنامه و هم در شخصیتپردازیها.
تعقیب و مراقبت کف خیابان تهران کار سادهای نیست. در هالیوود کار نمیکنیم که بهراحتی بتوان کار کرد. من میخواهم سریالی بسازم که 4لوکیشن دارد و بیدردسر است. ساختن این کارها سخت نیست. زحمت کارهایی همچون خانه امن زیاد است و تنها بر دوش کارگردان هم نیست بلکه تهیهکننده، نویسنده، تولید، تدارکات، فیلمبرداری و غیره زحمت کشیدهاند.
فیلمبردار وقتی خانه امن را فیلمبرداری میکند میتواند همزمان سر فیلم دیگری هم برود که پول بیشتری هم گیر او میآید. از سر غیرت است کسانی که در این سریال کار کردند و روزهای سختی را فیلمبرداری کردیم. در دل کرونا و سختی کار کردیم.
کل فیلم در سال 99 فیلمبرداری شد؟
یکسال و خردهای فیلمبرداری طول کشید. یکماهونیم بهخاطر کرونا کار خوابید و 4-3ماه در کرونا بود. مثلا فیلمبرداری در ترمینال جنوب شلوغ کار سختی است که هزار نفر به دوربین نگاه میکنند. ما ترور داعشی را در آنجا فیلمبرداری کردیم. به من همین الان 4-3سریال راحت و آپارتمانی پیشنهاد کردهاند. پول این سریالها بیشتر است و زحمت کمتری دارد ولی احساس خودم این است که ژانر اینچنینی مورد علاقه من است و نمیخواهم سمت هر کاری بروم.
شاید درستش هم همین باشد. سال گذشته هم در روزنامه پیشنهاد دادیم که برای شکستن کلیشهها و تنوع در سریالسازی از خانه بیرون بیایید و سراغ پروندههایی بروید که مردم میشناسند و مابهازا دارد و واقعی است. در خانه امن فارغ از تمام ویژگیهای مثبت که من دوست دارم و پیگیری میکنم همچنان نقدی دارم که متوجه آدمهای خوب سریال است. انتخاب آقای پگاه یا انتخاب آقای زندگانی تکلیف را با مخاطب روشن میکند که اینها مثبت هستند و قرار نیست چیز بدی از آنها ببینیم. شاید وقت این رسیده که کاراکتر مامور ایرانی را با تمام ویژگیهای مثبت و منفیاش بسازیم. اینها که ما میبینیم خیلی مثبت هستند. مشکلات شخصی دارند، مشکلات خانوادگی دارند اما انتخاب این دو نفر یعنی ما اینها را سفید و مثبت میخواهیم. مخصوصا چهرههای اینها که آرامش خاصی دارد. این غلو درباره آدمهای خوب قصه لطمه میزند درحالی که آدمهای بد منفی مطلق نیستند.
من مطلق کسی را سیاه نمیبینم.
ولی خوبها سفید مطلق هستند. موافق هستم که آدمهای بد واقعیتر هستند.
بحث این نیست که آدمهای خوب قصه را طوری نشان دهیم که از بهشت آمدهاند ولی امین زندگانی را با آن تیپ نیروی امنیتی ردهبالا قرار دادیم.
پیشزمینه مخاطب منظورم است. زمینه ذهنی مخاطب به امین زندگانی مثبت است.
این خوب است. در نظر بگیرید شخصیت کمال در قصه دارید و همه به آن حاجکمال میگویند و نمیتوانید صورتی را که تلخ است برای این نقش بگذارید. حمید پگاه چنان خوشگل و شکلاتپیچ یکسری دیالوگها را درست بیان کرده که شاید قدری شعاری شده است ولی بیرون نمیزند. این نکات مهمی است که در این قصهها بسیار اهمیت دارد. شخصیت حمید پگاه و امین زندگانی و مثبتبودن آنها باعث میشود مردم راحت ارتباط بگیرند.
بر فرض حرف شما درست است ولی بهعنوان مخاطب میخواهم بدانم این آدم چقدر واقعی است؟ مردم شخصیتهای مثبت را دوست دارند اما یک مامور امنیتی ممکن است فحش هم بدهد و اشتباه هم بکند ولی اینها خیلی مودب و پاستوریزه هستند.
برای این قضاوت عجله نکنید.
ممکن است در ادامه این رفتارها را ببینیم؟
بله. اجازه دهید کمی جلوتر برویم.
اینکه کامل بهسراغ سفیدسازی این افراد برویم به کلیت کار لطمه میزند. این افراد هم میتوانند اشتباه کنند.
اشتباهکردن اینها را نشان دادیم. درمورد دستگیری هدایت امنیتیها سوتی دادند و این اشتباه آنها بود.
بعد از خانه امن و با توجه به اینکه مخاطبان خوبی داشته و استقبال شده قرار است سراغ ساخت چهارمین بخش یا طراحی چهارگانه بروید؟
با آقای صفری یک صحبتهایی درباره سریالی میکنیم که بهزودی رسانهای میشود. ژانر ما تقریبا جاسوسی است. چون در حد صحبت است بعد از تصمیمگیری عنوان میکنیم که بتوانیم پیش برویم. این مساله قطعی نیست.
بازخورد داخلی ازسوی مسئولان داشتهاید؟
از سیمافیلم، مدیران راضی هستند و کار را حمایت میکنند.
منظورم وزارت امور خارجه یا وزارت اطلاعات و غیره است؟
درباره این من اطلاعی ندارم.
مسئولی نبوده که تماس بگیرد و اعتراضی کند؟
درباره این تهیهکننده اطلاع دارد. تنها موردی که من اطلاع دارم مدیران سیمافیلم که بسیار زحمت کشیدند، آقای رمضاننژاد و آقای الماسی برای این امر بسیار زحمت کشیدند. از ارگانهای دیگر اطلاعی ندارم.
شما به مسائل مهمی مثل قاضی فاسد یا پرداخت رشوه در دادگاهها که چند سال است درباره آن صحبت میشود در حد دیالوگ اشاره میکنید و شاید بالاتر نرفتهاید. مشخصا درباره قاضیای که وقتی پاکت پول به او میدهند
میگوید میتوانید سراغ قاضیهای دیگری بروید که این پاکتها را میگیرند. این مساله را در حد دیالوگ بیان کردید که قاضی فاسد هم داریم. این در حد دیالوگ باقی میماند یا در قسمتهای بعدی ممکن است این را ببینیم. این در حد دیالوگ بوده و اشارههای کوچکی شده است. در قسمتی عنوان شد 15قاضی فاسد در نوبت محاکمه هستند.
حتی رشوه دادن و غیره را میبینیم.
بله. این در حد اشاره بود که در کار نشان داده شد.
در این حوزه نمونههای دیگری دارید که این تلنگر به مسئولان ما زده شود؟
جزئی است. درمورد مسئولان خودمان سعی کردیم چیزی نگوییم. بحث ما بیشتر داعش و تروریسم است. این مساله متفاوت است. ممکن است در جایی از سریال عنوان شد 15قاضی فاسد محاکمه میشوند ولی درمورد اینکه بخواهیم مسئولان خود را زیرسوال ببریم از اهداف سریال نبوده است. هدف سریال فراتر از این مسائل است. جهانیتر نگاه میکنیم. سریالی بود که مسئولان را میکوبید ولی پایه این سریال این مسائل نیست.
یعنی شما سریال گاندو نیستید؟
درست است. سریال گاندو مسئولان را میکوبید. هدف ما چیز دیگری است و درباره این مسائل صحبتی نمیکنیم. من فیلمساز هستم و بحث ما آشنایی با تروریسم و اتفاقاتی است که در این حوزه میافتد. این از همهچیز برای من مهمتر است. ممکن است در یک قسمتهایی اشاراتی داشته باشیم ولی اینها جزئی است. اینطور نیست که مسئولان داخل را بکوبیم.
و شاید مهمترین نکته این بوده است که تلاش کردید چرایی بهوجود آمدن این خانه امن را نشان دهید.
دقیقا همین است. مثلا سکانس اول سریال سارق روح کاملا واقعی بود. یک داعش 17ساله زیر چادر انتحاری میخواست بازار تهران را بزند. اگر این موضوع را سوار نمیشدند که صحبت 4-3ماه کار است که سوار شدند و فرد را زیرنظر گرفتند، اگر انفجار صورت میگرفت چندین نفر کشته میشدند؟ هدف ما نشان دادن تلاشهایی بوده که باعث شده این خانه امن باشد.
سریال خانه امن این شبها پربیننده است و بین خانوادهها هم خوب دیده میشود. این سریال سومین اثر شما از سهگانه امنیتی و اطلاعاتیتان بعد از «سارق روح» و «ترور خاموش» است. از ابتدا هم قرار بود این سهگانه را بسازید یا وقتی که هر سریال پخش شد به این نتیجه رسیدید؟
بله، الحمدلله خیلی از مردم خانه امن را میبینند و چه داخل کشور و چه خارج از کشور بیننده دارد. از ابتدا یک طرح کلی آماده بود که آقای اصفهانی آن را نوشته بود ولی طرح اولیه بود. وقتی کار سارق روح و ترور خاموش هم ساخته میشد این طرح را ایشان کاملتر میکردند که به خانه امن رسید.
یکی از دغدغههایی که در روزنامه «فرهیختگان» پیگیری میکردیم این بود که سریالهای ما سراغ پروندههای واقعی نمیروند و یک امر رویایی را در زندگی فردی یا حتی زندگی اجتماعی میسازند که مابهازای بیرونی ندارد اما سریال خانه امن مستند بر پروندههاست.
کلیت قصه از پروندههای واقعی است ولی در جزئیات تخیل نویسنده است.
مسیر کلی سریال واقعی است.
بله. جزئیات تخیل نویسنده است ولی کلیات، پروندههای واقعی است.
این بهنظر من یک ویژگی مثبت است. اما نکته مهم این است که ما قهرمان بهمعنای سینمای غرب در خانه امن نمیبینیم هرچند در تیتراژ چشمهای شهیدقاسم سلیمانی را میبینیم و شاید همانجا تکلیف مخاطب را روشن کند که قرار است چه چیزی را ببیند. این ایده استفاده از چهره شهیدسلیمانی ایده خودتان بود؟ قرار بود یادی گرامی داشته شود یا ادای دینی شود؟ چقدر نیاز به حضور چهره ایشان بود؟
کلا تصمیم این بود که ادای دینی کنیم. یعنی امیدواریم این کار را بهخوبی انجام داده باشیم. از دریای رشادتهای ایشان قطرهای را اشاره کردیم. امیدوارم این ادای دین بهخوبی انجام شده باشد. درباره ایده باید عنوان کنم تیم ما از ابوالفضل صفری، مرتضی اصفهانی، احمد معظمی و حسین ترابنژاد تشکیل میشود.
اصولا هر کاری که میکنیم اتاق فکری در فیلمنامه و ساختار و غیره داریم. همگی با هم چه در بخش تیتراژ، چه در بخش فیلمنامه، چه در بخش ساختار و انتخاب بازیگر و غیره مشورت داریم. این قسمتها از این اتاق فکر بیرون میآید. تیتراژ اولیه کار مهیار سزاوار است که طرح اولیه را زد و در جلساتی که ما داشتیم به این نتیجه رسیدیم که به چه صورت باشد.
نکتهای که در خانه امن پررنگتر است و در دو کار قبلی هم وجود دارد اینکه گویا از این پرهیز میکنید که یک قهرمان مثبت را معرفی کنید. ترجیح میدهید سیستم یا گروهی را قهرمان نشان دهید. این هم جزء خروجیهای اتاق فکر بوده است؟
همه این موارد وجود دارد ولی اصولا شخصیتی با عنوان قهرمان در کارها نداریم. این امر بد نیست ولی به شرطی که در فیلمنامه تعریف شود. اصولا سعی میکنم تمام بازیگران و عوامل در خدمت فیلمنامه باشند و درواقع در ساختار سعی میکنم بازیگری بالاتر از بقیه نباشد و همگی در یک سطح باشند. به قول معروف کل بازیگران قصه را جلو ببرند و کسی بالا و پایین نرود و همه در خدمت کار باشند، البته در این مجوعه ترکیب آقای پگاه، امین زندگانی، ترکیب جدید و نویی است که قصه را متفاوت کرده و این ترکیب درکنار حمیدرضا پگاه که خیلی متفکر است و بازی خونسردی دارد با امین زندگانی که شلوغکنتر است، خوب جواب داده است.
یعنی یک مامور ایرانی خروجی این دو نفر است؟
بهنظر من اینچنین است. خوبی کار این است که وارد زندگی حمید پگاه هم میشویم. بخش خانوادگی آن را میبینیم. خوب است که اختلاف پدر و پسر را میبینیم. روابط او با خواهر و خانواده او را میبینیم و این برای تماشاچی لذت دارد. صرفا اینچنین نیست که ماموری را نشان دهیم که کارهای این تیپی انجام میدهد درحالی که خانواده دارد و زندگی و مشکلاتی در خانه خود دارد. همه اینها برای این فرد هم وجود دارد.
واقعا نگارش مجموعههای این تیپی که از فیلمنامههای پیچیده و مهندسیشده است، کار سختی است و اجرای آن هم کار سختتری است. شخصیتهای زیادی دارید که باید همه را بهسمتی ببرید که شخصیتی بالاتر نزند و همگی در خدمت داستان باشند. حتی بازیگران تکسکانسی هم مهم هستند و نمیتوان از آنها گذشت کرد.
مثلا شخصیتی بهنام بیژن داشتیم که داعشی و ایرانی بود. وارد خانواده فرد میشود. دلیل اینکه این فرد به داعش گرایش پیدا کرد مشخص میشود. اینها مسائل مهمی است که در فیلمنامهها بیان میشود. این دلایل بیان میشود که چطور شد این شخصیت بهسمت داعش رفته است. ناهماهنگی و مشکلاتی را که در خانواده بیژن وجود دارد در دیالوگها از زبان خواهر خانواده میشنویم.
یعنی شخصیتها در سطح معرفی نمیشوند بلکه وارد لایههای زندگی او هم میشویم که علت و معلول کارهای افراد را بفهمیم؟
دقیقا، این را هم در نظر بگیرید با یک خط قصه جلو نمیرویم و گاهی با سه خط قصه جلو میرویم و سه شخصیت قصه موازی با هم جلو میروند. هرچقدر قصه جلو میرود التهاب بیشتر میشود و پیچیدگیها سختتر و عمیقتر میشود.
نکتهای که در قسمتهای اولیه پخش شد و ویژگیهای مثبت را به حاشیه برد تیراندازی علیه خاوری بود که میدانید حاشیه درست کرد و مخالف زیادی داشت، یعنی گفتند این بهضرر دستگاه اطلاعات و امنیت ماست. دلیل ساخت و پخش این سکانس چه بود؟ خروجی آنچه نشان دادید درباره آنچه باید باشد و آرزوها بود یا راجع به آنچه هست را نمایش دادید؟
اصولا از این زاویه نگاه کنید که هشدار میدهیم. به همین راحتی نیست که حق ملت را بردارید و بروید و اتفاقی هم نیوفتد. اواخر هم خبری خواندم که پلیس امنیت درگیر این شده که از کانادا خاوری را به ایران بازگردانند. این هشداری است که میگوید به این راحتی نیست که بخورید و فرار کنید و فکر کنید خبری نمیشود. این اتفاقا احساس مسئولیتهاست.
یعنی اگر بخواهیم میتوانیم خاوری را بزنیم؟
خیر، من در فیلم این را نشان دادم و دلم خنک شد. این صرفا به این علت بود که نشان دهیم به این راحتی نیست که بخورید و بردارید و ببرید. بهنظرم بیشتر هشدار است.
در سریالهای خارجی میبینیم گروهها یا فردی را داریم که علیه بخش فاسد سیستم خود هم مبارزه میکنند و هدفهای اینچنینی دارند. خانه امن هم در یک جاهایی همین مساله را نشان میدهد. خاوری شاید همین بخش فاسدی باشد که متعلق به سیستم داخل کشور است و شاید بخشهای دیگری که در قسمتهای بعدی میبینیم.
اجازه دهید درباره این صحبتی نکنم چون حساسیت دارد. چیزی که در مجموعه خانه امن برای من مهم بود واکاوی تروریسم علیه مردم ایران بود. در خانه امن جعبهسیاه تروریسم را برای مردم باز میکنیم.
با حفظ ملاحظات است؟
بالاخره یکسری ملاحظات وجود دارد.
این ملاحظات در چه حدی است؟ این چیزهایی که در خانه امن نشان میدهید چقدر از واقعیت است؟
خیلی از اینها واقعیت است.
چند درصد از آن جعبهسیاه را بازگو میکنید؟
بالای 70درصد است ولی ملاحظاتی داریم و این طبیعی است. هدف این بود که از اجماع نامبارک علیه مردم صحبت کنیم. هیچ چیزی از این مهمتر نیست. بحث داعش، تروریسم و مطالب دیگر است که وقتی جلوتر میرویم بهشدت جذابتر میشود. همه اینها با تحقیق و پژوهش بوده است.
اصولا از قصههای کلیشهای و نخنما فراری هستم. در رزومه من سارق روح است که درباره فرقه ها صحبت می کند. ترور خاموش که مافیای مواد مخدر و ترانزیت مواد مخدر است. نیت اعتیاد کف خیابان نبود. در خانه امن بحث تروریسم را اشاره میکنیم. این شیوهای است که برای مردم جذاب و مهم است.
کارهای این تیپی هم کاری نیست که فکر کنید در 3-2ماه و با چهارتا کتاب بتوانیم این کار را انجام دهیم. این فیلمنامهها طوری است که احتیاج به طراحی مهندسیشدهای دارد. آقای مرتضی اصفهانی سالیانسال استاد دانشگاه هستند و این رشته را تدریس میکنند. شخصیتی کنار فیلم است که دقیقا روی اینها شناخت دارد و آنها را تدریس میکند.
یکسری بحث وجود دارد که برخی افراد کتابهایی را حفظ میکنند و میگویند در نوشتن این فیلمنامهها تجربه داریم. به حفظکردن نیست بلکه به تجربهکردن است. خوشبختانه این تیمی که حضور دارد تحقیق میکند.
فاجعه ترور در اهواز درد دارد و باید چند نفر بیگناه بهخاطر این افراد کشته شوند؟ اینکه تحقیق و پژوهش شده این موارد و نکات جزئی است. یک سریال را نشان دهید که این میزان با دقت کار کرده باشند. امکان ندارد سریالی با چنین ویژگیهایی ساخته شده باشد.
قطعا زحمت زیادی کشیده شده اما ضعفهایی هم دارد، هم در فیلمنامه و هم در شخصیتپردازیها.
تعقیب و مراقبت کف خیابان تهران کار سادهای نیست. در هالیوود کار نمیکنیم که بهراحتی بتوان کار کرد. من میخواهم سریالی بسازم که 4لوکیشن دارد و بیدردسر است. ساختن این کارها سخت نیست. زحمت کارهایی همچون خانه امن زیاد است و تنها بر دوش کارگردان هم نیست بلکه تهیهکننده، نویسنده، تولید، تدارکات، فیلمبرداری و غیره زحمت کشیدهاند.
فیلمبردار وقتی خانه امن را فیلمبرداری میکند میتواند همزمان سر فیلم دیگری هم برود که پول بیشتری هم گیر او میآید. از سر غیرت است کسانی که در این سریال کار کردند و روزهای سختی را فیلمبرداری کردیم. در دل کرونا و سختی کار کردیم.
کل فیلم در سال 99 فیلمبرداری شد؟
یکسال و خردهای فیلمبرداری طول کشید. یکماهونیم بهخاطر کرونا کار خوابید و 4-3ماه در کرونا بود. مثلا فیلمبرداری در ترمینال جنوب شلوغ کار سختی است که هزار نفر به دوربین نگاه میکنند. ما ترور داعشی را در آنجا فیلمبرداری کردیم. به من همین الان 4-3سریال راحت و آپارتمانی پیشنهاد کردهاند. پول این سریالها بیشتر است و زحمت کمتری دارد ولی احساس خودم این است که ژانر اینچنینی مورد علاقه من است و نمیخواهم سمت هر کاری بروم.
شاید درستش هم همین باشد. سال گذشته هم در روزنامه پیشنهاد دادیم که برای شکستن کلیشهها و تنوع در سریالسازی از خانه بیرون بیایید و سراغ پروندههایی بروید که مردم میشناسند و مابهازا دارد و واقعی است. در خانه امن فارغ از تمام ویژگیهای مثبت که من دوست دارم و پیگیری میکنم همچنان نقدی دارم که متوجه آدمهای خوب سریال است. انتخاب آقای پگاه یا انتخاب آقای زندگانی تکلیف را با مخاطب روشن میکند که اینها مثبت هستند و قرار نیست چیز بدی از آنها ببینیم. شاید وقت این رسیده که کاراکتر مامور ایرانی را با تمام ویژگیهای مثبت و منفیاش بسازیم. اینها که ما میبینیم خیلی مثبت هستند. مشکلات شخصی دارند، مشکلات خانوادگی دارند اما انتخاب این دو نفر یعنی ما اینها را سفید و مثبت میخواهیم. مخصوصا چهرههای اینها که آرامش خاصی دارد. این غلو درباره آدمهای خوب قصه لطمه میزند درحالی که آدمهای بد منفی مطلق نیستند.
من مطلق کسی را سیاه نمیبینم.
ولی خوبها سفید مطلق هستند. موافق هستم که آدمهای بد واقعیتر هستند.
بحث این نیست که آدمهای خوب قصه را طوری نشان دهیم که از بهشت آمدهاند ولی امین زندگانی را با آن تیپ نیروی امنیتی ردهبالا قرار دادیم.
پیشزمینه مخاطب منظورم است. زمینه ذهنی مخاطب به امین زندگانی مثبت است.
این خوب است. در نظر بگیرید شخصیت کمال در قصه دارید و همه به آن حاجکمال میگویند و نمیتوانید صورتی را که تلخ است برای این نقش بگذارید. حمید پگاه چنان خوشگل و شکلاتپیچ یکسری دیالوگها را درست بیان کرده که شاید قدری شعاری شده است ولی بیرون نمیزند. این نکات مهمی است که در این قصهها بسیار اهمیت دارد. شخصیت حمید پگاه و امین زندگانی و مثبتبودن آنها باعث میشود مردم راحت ارتباط بگیرند.
بر فرض حرف شما درست است ولی بهعنوان مخاطب میخواهم بدانم این آدم چقدر واقعی است؟ مردم شخصیتهای مثبت را دوست دارند اما یک مامور امنیتی ممکن است فحش هم بدهد و اشتباه هم بکند ولی اینها خیلی مودب و پاستوریزه هستند.
برای این قضاوت عجله نکنید.
ممکن است در ادامه این رفتارها را ببینیم؟
بله. اجازه دهید کمی جلوتر برویم.
اینکه کامل بهسراغ سفیدسازی این افراد برویم به کلیت کار لطمه میزند. این افراد هم میتوانند اشتباه کنند.
اشتباهکردن اینها را نشان دادیم. درمورد دستگیری هدایت امنیتیها سوتی دادند و این اشتباه آنها بود.
بعد از خانه امن و با توجه به اینکه مخاطبان خوبی داشته و استقبال شده قرار است سراغ ساخت چهارمین بخش یا طراحی چهارگانه بروید؟
با آقای صفری یک صحبتهایی درباره سریالی میکنیم که بهزودی رسانهای میشود. ژانر ما تقریبا جاسوسی است. چون در حد صحبت است بعد از تصمیمگیری عنوان میکنیم که بتوانیم پیش برویم. این مساله قطعی نیست.
بازخورد داخلی ازسوی مسئولان داشتهاید؟
از سیمافیلم، مدیران راضی هستند و کار را حمایت میکنند.
منظورم وزارت امور خارجه یا وزارت اطلاعات و غیره است؟
درباره این من اطلاعی ندارم.
مسئولی نبوده که تماس بگیرد و اعتراضی کند؟
درباره این تهیهکننده اطلاع دارد. تنها موردی که من اطلاع دارم مدیران سیمافیلم که بسیار زحمت کشیدند، آقای رمضاننژاد و آقای الماسی برای این امر بسیار زحمت کشیدند. از ارگانهای دیگر اطلاعی ندارم.
شما به مسائل مهمی مثل قاضی فاسد یا پرداخت رشوه در دادگاهها که چند سال است درباره آن صحبت میشود در حد دیالوگ اشاره میکنید و شاید بالاتر نرفتهاید. مشخصا درباره قاضیای که وقتی پاکت پول به او میدهند
میگوید میتوانید سراغ قاضیهای دیگری بروید که این پاکتها را میگیرند. این مساله را در حد دیالوگ بیان کردید که قاضی فاسد هم داریم. این در حد دیالوگ باقی میماند یا در قسمتهای بعدی ممکن است این را ببینیم. این در حد دیالوگ بوده و اشارههای کوچکی شده است. در قسمتی عنوان شد 15قاضی فاسد در نوبت محاکمه هستند.
حتی رشوه دادن و غیره را میبینیم.
بله. این در حد اشاره بود که در کار نشان داده شد.
در این حوزه نمونههای دیگری دارید که این تلنگر به مسئولان ما زده شود؟
جزئی است. درمورد مسئولان خودمان سعی کردیم چیزی نگوییم. بحث ما بیشتر داعش و تروریسم است. این مساله متفاوت است. ممکن است در جایی از سریال عنوان شد 15قاضی فاسد محاکمه میشوند ولی درمورد اینکه بخواهیم مسئولان خود را زیرسوال ببریم از اهداف سریال نبوده است. هدف سریال فراتر از این مسائل است. جهانیتر نگاه میکنیم. سریالی بود که مسئولان را میکوبید ولی پایه این سریال این مسائل نیست.
یعنی شما سریال گاندو نیستید؟
درست است. سریال گاندو مسئولان را میکوبید. هدف ما چیز دیگری است و درباره این مسائل صحبتی نمیکنیم. من فیلمساز هستم و بحث ما آشنایی با تروریسم و اتفاقاتی است که در این حوزه میافتد. این از همهچیز برای من مهمتر است. ممکن است در یک قسمتهایی اشاراتی داشته باشیم ولی اینها جزئی است. اینطور نیست که مسئولان داخل را بکوبیم.
و شاید مهمترین نکته این بوده است که تلاش کردید چرایی بهوجود آمدن این خانه امن را نشان دهید.
دقیقا همین است. مثلا سکانس اول سریال سارق روح کاملا واقعی بود. یک داعش 17ساله زیر چادر انتحاری میخواست بازار تهران را بزند. اگر این موضوع را سوار نمیشدند که صحبت 4-3ماه کار است که سوار شدند و فرد را زیرنظر گرفتند، اگر انفجار صورت میگرفت چندین نفر کشته میشدند؟ هدف ما نشان دادن تلاشهایی بوده که باعث شده این خانه امن باشد.