روایت مأموران امنیتی سریال شبکه یک از سردار مبارزه با داعش
سریال این شبهای شبکه یک، "خانه امن" است. سریال راهبردی و استراتژیکی که به تهدیدات داعش و چگونگی طراحی کشورهای غربی و کمکهای مالی منطقهای به این گروه تروریستی میپردازد. این سریال امنیتی و جاسوسی، خط اصلی قصهاش سناریوی آمریکا برای ناامنی خانه امن ما است، همان طرح آمریکایی ــ عربی که در حقیقت برای ناامن کردن خانه امن ما در دستور کارشان قرار دادهاند و جزو اهداف شوم و شیطانیشان بوده است.
"خانه امن" موضوع جاسوسی و امنیتی را در دستور کار قرار داده، بهترین راه در کارهای استراتژیک و پیچیده، عموماً کارهای نمایشی است و "خانه امن" به آن استراتژی اشاره دارد که کمتر بهسراغش میروند. سریال "خانه امن" در این چند قسمت پخش شده بارها به مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و امنیتی پرداخته است. از کنایههایی که به آقازادهها، مفسدین اقتصادی و حتی تروریستی که خبرش را به تازگی اعلام کردند توسط وزارت اطلاعات دستگیر شده است.
فیلم نشست سریال "خانه امن" در تسنیم را اینجا ببینید:
در بخش اول میزگرد تسنیم که با حضور احمد معظمی (کارگردان)، ابوالفضل صفری (تهیهکننده) و امین زندگانی، حمیدرضا پگاه و حمیدرضا عطایی بازیگران یا بهتعبیری مأموران امنیتی سریال "خانه امن" برگزار شد به موضوعات مختلفی پرداختیم. کارگردان "خانه امن" درباره باز شدن جعبه سیاه تروریسمی صحبت کرد که به واکاوی تروریسم علیه مردم اشاره دارد.
عبارتِ معروف احمد معظمی در این نشست این جمله بود: "ما از یک اجماع نامبارک علیه مردم در مجموعه "خانه امن" مطلع میشویم." حمیدرضا پگاه بازیگر نقش کمال درباره ماجرای سکانسِ معروف "خانه امن" در بخش اول میزگرد صحبت کرد؛ در جایی که حاج کمال داستان میگوید: "اولین باری که ترس از "قاسم سلیمانی" را در چشمانتان دیدم یادم میآید...".
پگاه در بخش اول میزگرد تسنیم گفت: بعد از اینکه سردار سلیمانی به شهادت رسیدند این تصمیم گرفته شد در سریال "خانه امن" ادای دِین کنیم، همان تکّهکلامی که در تیزرها مردم دیدهاند و شما به آن اشاره کردید زیاد در داستان داریم. ایشان در خط مقدم مبارزه با داعش بودند و اینجا درباره گوشه خیلی کوچکی از فعالیتهای ایشان صحبت میشود.
در بخش اول این نشست، امین زندگانی علاوه بر پرداختن به موضوع تعطیلی کارهای فرهنگی و هنری، درباره ماجرای کُرکُریهای مأموران امنیتی "خانه امن" صحبت کرد. او گفت: "نیاز بود که این رفاقت بهنوعی نشان داده شود، کنار این رفاقت، سابقه کاری و نوع نگاه به تروریسم نیز نشان داده شود که از چهجهاتی میتوان به تروریسم نگاه کرد."
مشروح بخش دوم میزگردِ سریال "خانه امن" را در ادامه بخوانید:
همهچیز در "خانه امن" برقرار بود
* آقای زندگانی شما بفرمایید چقدر برای ایفای نقش مأمور اطلاعاتی و امنیتی ما به ازای واقعی داشتید؛ در واقع چطور توانستید به این شخصیتپردازی برسید؟
یکسری اطلاعات شخصی بوده که از سر پروژههای مختلف بدست میآید. تعاریف دوستان به صورت شفاهی دیدهام و البته مستندات اصلی من از فیلمنامه است. فیلمنامه به من میگوید که چگونه بازی کنم و وارد چه شخصیتی بشوم. مشاورمان هم آقای اصفهانی بودند که مأخذی از وجوه کاراکتر و شخصیت را در اختیار بازیگر قرار میدادند. البته همه اینها در حالی است که نویسنده، کارگردان و تیم تهیه و تولید به دنبال ساخت اثری ماندگار باشند. خدا را شاکرم که همه این وجوه در "خانه امن" کنار هم قرار گرفت.
کلیشه به سراغِ بازیگر میآید!
* آیا "خانه امن" مسیر بازیگری امین زندگانی را تغییر میدهد و یا به قولی شما را در انتخاب نقشها، سختگیرتر میکند؟
ما تحتتأثیر جامعهایم. همیشه بازیگر به کارهای کلیشهای متهم میشود اما بیشتر پیشنهادهای کلیشهای به بازیگر میشود تا اینکه بازیگر انتخاب کلیشهای داشته باشد. وقتی شما 10 پیشنهاد کلیشهای داشته باشید قطعاً برای اینکه از فضای کار دور نمانید به دنبال آن پیشنهادی میروید که نقاط اشتراکی با ذهن و ایدهآل شما داشته باشد. من هم مثل آقای پگاه عاشق کارهای اکشن، پلیسی، امنیتی و جاسوسیام.
فکر میکنم بخش عمدهای از خلأ در سینما که باعث شد عده زیادی از مخاطبینمان را از دست بدهیم جای خالی این کار در دهه 1360 مثل کارهایی مثل "تاراج" و کارهای بزرگی که مخاطب را به سینما کشاند. حتی بعضی از این فیلمهای جنگی مثل "کانیمانگا" این ویژگی را داشت که مردم در صفهای طولانی بارها تماشاگر این فیلم بودند.
قهرمانِ ضعیف در سینما و تلویزیون
* در این بخش حمید عطایی به فقدان قهرمان در سینما و تلویزیون اشاره کرد و خبرنگار تسنیم این سؤال را مطرح کرد که چرا قهرمان در سینما و تلویزیون نداریم؟
همانطوریکه در اوایل انقلاب روی سوپراستارها حساسیتی داشتند و آرام آرام شکل گرفت تا به صنعت سینما کمک کند قهرمان در فیلمهای ما آرام آرام کمرنگتر میشود. البته به سمت ژانر دفاعمقدس هدایت شد؛ آنجا ما قهرمانهای خوبی از کارگردانهای خوبی میبینیم. متأسفانه بعد از آن انجمن دفاع مقدس به نوعی منحل میشود. در واقع قهرمان وجود دارد اما خیلی کمرنگ و ضعیف است. به آن تعریف آرمانیام در درام نمیرسد.
روایت حمیدرضا پگاه از اصرار سینما به واقعگرایی!
حمیدرضا پگاه: دلیل اصلیاش این است که خیلی در این سالها اصرار داشتیم بگوییم سینمای واقعگرا. این واقع گرایی در سینما به ما ضربه زده، در صورتیکه وجه اول سینما برای مخاطب، سرگرمی است و اگر میخواهد به وجوه سرگرمسازی برسد نیاز به قهرمان هم دارد. بیجهت اصرار داشتیم به واقعگرایی دست پیدا کنیم و آرام آرام از این سینمای قهرمانانه دور شدیم.
علاقه نوجوانان به صائبِ "مختارنامه"
حمیدرضا عطایی: ما باید خوارک فرهنگی به کودکانمان بدهیم. وقتی فرهنگ آن سوی مرزها را به خُرد کودک و نوجوان ما بدهند خودش خواه ناخواه وارد شرایط و سبک زندگی خاصی میشود. متأسفانه کمتر در فیلمهای ما الگوی مناسبی برای این نسل معرفی میشود. یادم میآید وقتی برای نشست سریال "مختارنامه" به صداوسیما دعوت شدم عدهای از بچههای مدیران تلویزیون آنجا بودند که از میان آن همه نقش بزرگِ سریال، برای صائب بن مالک صف کشیدند.
چرا این اتفاق میافتد؟ چون شمایل قهرمانی را در وجود این نقش دیده و به شدت مورد استقبال پسر بچهها قرار گرفت. باید با کار و آثارهای فرهنگی مناسب، کودکان و نوجوانان را تغذیه کنیم.
از رویاپردازی غافلیم
در بخشی از نشست حمیدرضا پگاه موضوع رویاپردازی در سینما را مطرح کرد. او گفت: نکتهای که ما از آن غافلیم رویاپردازی است و همواره اصرار داریم که رویاپردازی نکنیم. اتفاقاً قهرمان در دلِ رویاپردازی شکل میگیرد و در قصه واقعی نمیتوانیم، قهرمان نشان دهیم. اصرار داریم این کار را نکنیم و از آن فرار میکنیم. دوست داریم همه را راضی کنیم و این رویه درستی در فیلمسازی نیست.
دهه هشتادیها مخاطب "خانهامن"اند
* درباره ریتم سریال هم نکتهای بفرمایید؛ گاهی اوقات به خاطر طرح مسائل مختلفی تمرکز مخاطب از بین میرود. چرا این شیوه را برای نمایشِ موقعیتهای سریال انتخاب کردید؟
احمد معظمی (کارگردان): اتفاقاً باعث میشود همه حواسِ بیننده در سریال باشد که صحنه و موقعیتی را از دست ندهد. جالب است بدانید دهه هشتادیها که بیشتر وقتِشان صرفِ بازیهای کامپیوتری میشد بیننده این سریالاند. همه صحنههای سریال مهم است و نباید مخاطب یک کلمه را از دست بدهد که همان مفهوم مهمی در ادامه داستان سریال به حساب میآید.
یکی از چیزهایی که در این مجموعه سعی کردیم به آن توجه جدّی داشتیم توجه به معرفی بازیگرهای جدید بود. یکسری از بازیگران تئاتر که تا الان به آنها فرصت داده نشده، در این سریال جلوی دوربین قرار گرفتند. هدفمان این بود که بازیگرهای جدیدی به دنیای تصویر معرفی شوند و خوشبختانه این اتفاق افتاد.
روایت مأموران امنیتی سریال شبکه یک از سردار مبارزه با داعش
در بخش دیگری از این نشست تصویر سپهبد شهید قاسم سلیمانی را مقابل دیدگانِ بازیگران و عوامل سریال "خانه امن" قرار دادیم که هرکدامشان، توصیف خودشان را از سردار دلها داشته باشند. اول نوبت به حمید عطایی بازیگر نقش کیان رسید و او با دیدنِ این تصویر گفت:
"روحشان شاد. برای یک بازیگر حضور در این کارها و داستانها مایه مباهات است. رسالتی از جنسِ خدمت بر عهده بازیگر است. از این بابت حضور در این کارها میتواند مایه افتخار هم باشد. درخواستم این است که این ژانر خاص را هم حمایت کنند. ژانری است که حتماً باید به آن رسیدگی شود در جهت هوشیاری عام مردم."
سپس تماشای تصویر به امین زندگانی رسید و او چنین توصیف کرد:
"من معتقدم رسانه خیلی ضعیف عمل کرد. وقتی در دورهای شخصیتی تبدیل به قهرمان ملی شد در زمان رفتنش، جرقهای زدند و خیلی زود تمام شد. این سؤال همچنان در ذهنم مانده است."
ابوالفضل صفری تهیهکننده سریال با دیدنِ تصویر "حاج قاسم سلیمانی" گفت:
"در جریان ساخت سریال "خانه امن" با شهادت حاج قاسم مواجه شدیم. گفتیم باید در این سریال ادای دِینی کنیم به این سردار بزرگ و کسانی که در مبارزه با داعش به شهادت رسیدند. امنیت امروز را مدیون و مرهون خیلیها هستیم. ما داشتیم کاری میساختیم راجع به داعش و فرامتن داعش، به یک باره حاج قاسم به شهادت رسیدند. من امیدوارم به سهم خودمان ادای دِینی کرده باشیم. آمدیم در این سریال بگوییم که میتوانستیم سامرها را در تهران داشته باشیم و سایر تروریستهایی که رفته رفته در داستان دیده میشوند اما با درایت این سرداران و تلاشگران عرصه امنیت پایدار، این عملیاتها یک به یک خنثی شدند."
احمد معظمی کارگردان سریال با دیدن این تصویر، اعلام کرد:
"تیم سازنده خانه امن تمام تلاش و انرژیشان را گذاشتند یک قطره از دریای رشادتهای ایشان را به تصویر بکشند. تمام انرژی و تمام تلاشمان را به کار بستیم، امیدواریم این ادای دِین محقق شده باشد."
حمیدرضا پگاه هم در پایان چنین توصیف کرد:
"کسی که 8 سال در سختترین شرایط میرود سینه سِپر میکند جلوی صدام و بعد دوباره جنگ میشود اولین نفری است که خودش را به خط مقدم میرساند و میجنگدد، طبیعی است که همهمان میدانیم حقشان بیشتر از اینها است که دربارهشان گفته شود تا بیشتر شناسانده شوند. به شکل جذاب و سینمایی اتفاق بیفتد."