جستجو
رویداد ایران > رویداد > ورزشی > داستان دلخوری محمود یاوری از داوود احمدی‌نژاد

داستان دلخوری محمود یاوری از داوود احمدی‌نژاد

داستان دلخوری محمود یاوری از داوود احمدی‌نژاد
محمود یاوری، سرمربی سابق تیم ملی ایران روز گذشته به دلیل ابتلا به کرونا و البته عفونت شدید ریوی در بیمارستانی در اصفهان درگذشت. مردی که بسیاری او را کارنامه مربیگری فوتبال ایران می‌دانند، آن‌قدر در تیم‌های مختلف باشگاهی و رده‌های ملی کار کرده که می‌گویند همه‌جای ایران را مثل خانه‌اش می‌دانسته است.
یاوری از ابتدایی‌ترین جام‌های برگزار‌شده در عرصه فوتبال ایران، کنار زمین حضور داشت و خودش را با‌سابقه‌ترین مربی ایران می‌دانست؛ اما برخلاف دوران مربیگری، محمود یاوری در زمانی که به‌عنوان بازیکن و در پست مهاجم بازی می‌کرد، تیم زیادی عوض نکرد. او از آموزشگاه‌های اصفهان در رده نوجوانان شروع کرد و بعد به عضویت تیم شاهین درآمد. درخشش در تیم شاهین، چشم سروان صادقی را که بعد‌ها تیمسار صادقی شد و رئیس تربیت بدنی باشگاه پاس و شهربانی آن زمان بود، گرفت و یاوری را به دانشگاه پلیس، آن‌هم بدون کنکور برد.
محمود یاوری به دلیل نظامی‌بودن از آن زمان تا پایان دوران بازی‌اش یعنی در ۳۳‌سالگی برای تیم پاس به میدان رفت. او که فردی نظامی بود، سرانجام به درجه سرهنگی هم رسید.
با وجود آنکه بازیکنی تأثیرگذار در تیم آن زمان باشگاهش بود، برای حضور در تیم ملی شانس زیادی پیدا نکرد و تنها ۱۳ بازی ملی در کارنامه‌اش ثبت شد؛ البته می‌گفت، چون اهل پول، پارتی و پز نبوده نتوانسته بیشتر پیراهن تیم ملی را به تن کند. یاوری دلیل تعداد بازی‌های کم ملی‌اش را نداشتن پارتی می‌دانست و می‌گفت ظلم‌هایی در این زمینه در حقش شده، ولی می‌بخشد و می‌گذرد.
برای محمود یاوری، پایان دوران بازی مصادف با شروع عصری نو شد؛ چون او تازه به توانایی‌هایش در زمینه مربیگری پی برده بود؛ برایش زمان زیادی نیاز نبود تا هنرش را نشان دهد؛ کمی بعد از خداحافظی از دنیای بازیکنی فوتبال، به‌عنوان مربی تیم شهربانی انتخاب و موفق شد آن تیم را از سقوط نجات دهد. می‌گفت از همان زمان به بعد لقب «تیم نگه‌دار» را به او داده‌اند.
یاوری از آن به بعد سرمربیگری تیم‌های ذوب‌آهن اصفهان، سپاهان اصفهان، برق شیراز، تیم جوانان ایران، تیم امید ایران، فجر سپاسی شیراز، پاس تهران، تراکتورسازی تبریز، ابومسلم مشهد، استقلال اهواز، راه‌آهن شهرری، شاهین بوشهر، صبای قم، پاس همدان، استیل‌آذین تهران و مس کرمان را بر‌عهده گرفت و تلاش کرد برای پیشرفت بازیکنان تیم‌های مختلف گامی نو بردارد.
داستان‌های پیچیده سرمربیگری در تیم ملی
برای محمود یاوری، اما حضور در تیم ملی ایران به‌عنوان سرمربی، اوج کار محسوب می‌شود. او دو بار برای نشستن روی نیمکت تیم ملی کاندیدا شد؛ یک بار موفق شد و بار دیگر نتوانست به چیزی که عشقش را داشت، برسد. برای اولین بار، او زمانی که بهروز صحابه ریاست فدراسیون فوتبال را بر‌عهده گرفته بود، سرمربی تیم ملی شد. صحابه پیش‌تر به‌عنوان شاگرد یاوری فعالیت کرده بود و دوست داشت با معرفی‌اش به‌عنوان سرمربی تیم ملی ادای دِین کرده باشد. یاوری آن زمان رئیس نیروی انتظامی یزد بود که پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را پذیرفت و نتایج درخشانی به همراه تیم ملی ثبت کرد.
او سال ۱۳۶۲ هدایت تیم ملی ایران را بر‌عهده گرفت که با ستاره‌های زیادی در بازی‌های آسیایی ۱۹۸۲ نتوانسته به فینال برسد. یاوری در شش بازی مقدماتی جام ملت‌های ۱۹۸۴ روی نیمکت تیم ملی ایران نشست و برد‌هایی برابر بنگلادش، سوریه، اندونزی (میزبان)، فیلیپین و تایلند همراه یکی از بهترین تیم‌های ملی ایران از نظر تعداد ستاره‌ها به دست آورد. آماری که او بر جا گذاشت خارق‌العاده بود: ۲۲ گل زده و دو گل خورده!
با ثبت چنین نتایج درخشانی به نظر می‌رسید تیم ملی کار دشواری برای رسیدن به عنوان قهرمانی نداشته باشد، ولی بازگشت از آن بازی‌ها و سفر صحابه به حج، همه‌چیز را به هم ریخت. یاوری می‌گوید نمی‌خواست زیر بار پیشنهاد دبیر فدراسیون وقت برود و بازیکنانی را که پیشنهاد داده بود، قبول کند. دست آخر دبیر وقت فدراسیون به یاوری می‌گوید به کار ادامه دهد تا صحابه برگردد، ولی او از سر لجبازی استعفایش را می‌نویسد و از تیم ملی کنار می‌رود.
خودش بعد‌ها گفت که اگر زمان به عقب برمی‌گشت آن کار را نمی‌کرد و منتظر صحابه می‌ماند؛ چون می‌دانست صحابه با او راه می‌آید.
یاوری برای رسیدن به نیمکت تیم ملی نزدیک به بیست‌و‌اندی سال منتظر ماند! در دوره اول ریاست علی کفاشیان بر فدراسیون فوتبال، کمیته فنی فدراسیون با حضور کفاشیان، نبی، تاج، محصص، حاج‌رضایی و معینی تشکیل جلسه دادند و درحالی‌که خود محمود یاوری هم عضوی از آن کمیته بود، رأی بر سرمربیگری‌اش دادند. یاوری پیشنهاد را می‌پذیرد و حشمت مهاجرانی را به‌عنوان مدیر فنی تیم ملی و منصور ابراهیم‌زاده را به‌عنوان دستیارش معرفی می‌کند، ولی طولی نکشید که زیرآبش را زدند!
او خودش این داستان را در گفتگو با «زیبابا» این‌طور توضیح داد: «جلسه‌ای تشکیل داد و بحث به انتخاب سرمربی تیم ملی رسید و قرار شد بر روی گزینه‌ای به توافق برسیم. من برای کاری چند دقیقه از جلسه بیرون رفتم و زمانی که برگشتم، کفاشیان گفت در زمانی که در جلسه نبودید، ما به جمع‌بندی رسیدیم که شما را برای سرمربیگری تیم ملی انتخاب کنیم، اما فردی که به یک مربی نزدیک بود، این وسط شیطانی کرده و خبر را به گوش داوود احمدی‌نژاد رساند که چه نشسته‌اید، می‌خواهند فلانی را برای تیم ملی انتخاب کنند. او هم این اتفاق را به اطلاع علی‌آبادی رساند و علی‌آبادی فردی را برای مربیگری معرفی کرد که منتفی شد و بعد بحث سرمربیگری افشین قطبی به وجود آمد و او در شیراز با شاگردانش خداحافظی کرد، اما مربیگری قطبی هم منتفی شد و در نهایت هم علی دایی را انتخاب کردند».
شاید اگر محمود یاوری در آن برهه، نزدیک به حلقه قدرت، فردی را داشت که حمایت اندکی از او می‌کرد، به فرصت دوباره‌ای که انتظارش را می‌کشید می‌رسید، ولی او فقط محمود یاوری بود و بس. «من نه قیصر هستم و نه سلطان و نه ژنرال؛ من فقط محمود یاوری هستم، یک مربی با اخلاقیات و اصول خاص خودش».


برچسب ها
نسخه اصل مطلب