سایه ژن خوب بر تبعیض آموزشی
دیگر شعار عدالتمحوری بس است، کاری کنید. چراکه بر همگان پیداست، هم دانشآموزان سیستان و بلوچستان در یک کلاس درس میز و نیمکتی برای گذاشتن دفتر و کتاب خود ندارند و هم دانشآموزان روستای تنگ ساحلی مارگون بویراحمد جانشان در خطر است، چون در روستای خود مدرسه ندارند و مجبورند صخرهها را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارند و برای تحصیل به روستاهای مجاور بروند.
از وضعیت معلمان در مناطق محروم هم که چیزی نگوییم بهتر است، چراکه رقم حقوقشان به حدی ناچیز است که دوباره روسیاهی به مسئولان میماند. حال در این میان بهتر است به اظهارات مجید حسینی، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران رجوع کنیم. به گفته او در سایت وزارت خارجه عنوان شده که اگر فرزندان دیپلمات در داخل ایران تحصیل کنند، ۵۰ درصد هزینههای تحصیل آنها را وزارت خارجه پرداخت میکند. حال سوال اینجاست که چرا عدالت آموزشی تا رسیدن به مرحله عمل فرسنگها فاصله دارد؟
روزهای زیادی از سال تحصیلی جدید نگذشته است، اما هنوز هم ناعدالتی آموزشی در ایران موج میزند. از وضعیت نا هنجار دانشآموزان در مناطق محروم گرفته که بار دیگر با کمکهای مردمی سال تحصیلی را آغاز کردند تا فرزندان مسئولان که باز هم خبرساز شدند. فرزندانی که برخیهایشان با تکیه بر موقعیت پدر بدون آنکه به خود سختی دهند، پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی میکنند، ولو اینکه سزاوار باشند و در این میان کسی هم به فکر کودکان محروم نیست که کجدار و مریز مسیرهای طولانی را در ظل آفتاب یا در برف و بوران پشت سر میگذارند تا حداقل به یک آبادی برسند. کودکانی که حتی نمیتوانند به آرزوهای نصفه و نیمه خود دست یابند. هر چه هست فاصله طبقاتی است که در آموزش هم سایه انداخته و هیچ کس را در جای اصلی خود قرار نداده است. آنچنان که براساس اظهارات مجید حسینی استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، در سایت وزارت خارجه عنوان شده که اگر فرزندان دیپلمات در داخل ایران تحصیل کنند، 50 درصد هزینههای تحصیل آنها را وزارت خارجه پرداخت میکند. مگر سفیران کم حقوق میگیرند؟ این پرداختها چه دلیلی دارد؟ ما در سیستان به معلمان در قالب طرح خرید خدمات آموزشی 585 هزار تومان حقوق میدهیم. اگر پول داریم، چرا باید در آموزش و پرورش این حقوق را به معلمان بدهیم؟ اگر در قانون اساسی کشور آمده که فرزندان دیپلمات در دانشگاه همتراز ایران درس بخواند، آیا آنها کیفیتی برای پزشک شدن دارند؟ مساله که بارها و بارها در فضای مجازی دست به دست شده و افکار عمومی را تشویش کرده است. آنچنان که مردم با بیان مطالبات خود خواستار رفع تبعیضات هستند.
تبعیض آموزشی پذیرفتنی نیست
سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس در اینباره به خبرنگار «آرمان» میگوید: در ارتباط با موضوع پرداخت هزینههای تحصیل فرزندان دیپلمات توسط وزارت خارجه در کمیسیون آموزش بحثی نشده است. حتی در این باره مدارکی به دست ما نرسیده که نشاندهنده تبعیض آموزشی باشد. میرحمایت میرزاده میافزاید: اگر مدارکی به ما ارائه شود که وزارت خارجه برخلاف ضوابط قانونی این کار را انجام میدهد، قطعا در دستور کار قرار میگیرد و بررسی میشود. او با بیان اینکه تبعیض آموزشی پذیرفتنی نیست، اظهار میکند: متاسفانه در دستگاههای مختلف به فرزندان کارمندان امتیازاتی داده می شود که در سطح وسیعی است. برای مثال فردی به دلیل آنکه پدرش کارمند ادارهای بوده به کار گرفته شده است. میرزاده اضافه میکند: سالیان سال است که برخی افراد پس از بازنشستگی فرزندشان را جای خود میگذارند، بدون اینکه ضابطهای در نظر گرفته شده باشد. آنچنان که این رویکرد نسل در نسل ادامه یافته است. سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس توضیح میدهد: برخی دستگاهها تصمیمات داخلی خود را دارند و برای ما به عنوان نماینده مجلس پذیرفتنی نیست، چرا که دربرگیرنده تبعیض است. بنابراین اگر مدرک و استناداتی برخلاف یک ضابطه و بخشنامه وجود دارد، قابل بررسی است. از این رو افراد میتوانند مدارک مربوطه را به صورت مکتوب به مجلس ارائه کنند تا پس از بررسی تبعیضات مشخص شوند.
معلمان مناطق محروم را دریابید
معلمان مناطق محروم هم در عدالت آموزشی سهمی دارند که نادیده گرفته شده است. آنها با پشت سر گذاشتن سخت ترین مسیرها در روستاهای دورافتاده فرزندان این مرز و بوم را تحت آموزش قرار میدهند، بدون آنکه از حقوق مکفی برخوردار باشند. معلمان که خود عائلهمند هستند و باید نانی را سر سفره خود بگذارند، اما دریغ از آنکه صدایشان شنیده شود. آنچنان که شهریور 97، معاون آموزش متوسطه با اشاره به انتقاداتی مبنی بر نامناسب بودن میزان دستمزد معلمان در مناطق محروم گفت: صرفا با افزایش حقوق معلمان انگیزه آنها افزایش پیدا نمیکند؛ امروز معلمان ما از تبعیض رنج میبرند و انتظار دارند از حقوق و مزایای حداقلی سایر کارمندان بهرهمند شوند. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، علی زرافشان با بیان اینکه مجلس برای رفع تبعیض شرایط معلمان میتواند کمککننده باشد، تصریح کرد: اقدام برای کاهش فاصله بین معلمان و سایر کارمندان به افزایش حداقلی انگیزه آنها کمک میکند. حال در چنین شرایطی باید گفت که شعار بس است. وقت آن رسیده که متولیان امر کمر همت خود را ببندند و معلمان مناطق محروم را مورد حمایت قرار دهند، معلمانی که چشم امیدشان به نگاه مسئولان است و از انواع و اقسام تبعیضها رنج میبرند، چراکه پشت محکمی ندارند که با استطاعت از آن زندگی خود را رونق بخشند، هر چه هست بازوی توانمندشان است که تاکنون آنها را سر پا نگه داشته است.
سهمیهها باید اضافه بر ظرفیت باشند
«وقتی میگویم جامعه برمبنای عدالت اجتماعی است؛ طبیعتا در بحث کلی عدالت اجتماعی عدالت آموزشی هم مطرح میشود. آنچنان که بارها مساله تبعیض آموزشی مطرح شده و برخی صاحبنظران هم نظرات خود را ارائه کردهاند.» این جملات محمد زاهدیاصل، پژوهشگر مسائل اجتماعی و استاد دانشگاه به خبرنگار «آرمان» است. به گفته او ما باید فضای آموزشی را به صورت عادلانه در کشورمان آماده کنیم و مانع هر نوع تبعیضی شویم که در این زمینه وجود دارد. بنابراین وقتی برای برخی گروهها سهمیه گذاشته و شرایطی را فراهم میکنیم، به عدالت آموزشی لطمه وارد میشود، چراکه ممکن است کیفیت را در دانشگاهها زیر سوال ببرد و افرادی که براساس سهمیه وارد شدهاند، ضعیفتر از بقیه باشند. این استاد دانشگاه با ذکر مثالی اظهار میکند: برای افرادی که در خارج از کشور ماموریت و مسئولیت دارند و فرزندانشان در خارج از کشور تحصیل کرده و تحت شرایطی به داخل کشور انتقال پیدا میکنند، تسهیلاتی در نظر گرفته شده است. گرچه شرایطی برای فرزندان مسئولان و اساتید در داخل کشور مهیاست و بنده نمیخواهم بگویم که این شرایط شامل حال فرزندان دیپلمات نشود، اما حتما باید ضوابط، قانون و مقررات و مصوباتی در نظر گرفته شده باشد. پژوهشگر مسائل اجتماعی عنوان میکند: از سوی دیگر، برای برخی از گروهها مثل خانواده معظم شهدا، جانبازان و امثالهم نیز سهمیههایی در نظر گرفته شده است؛ بنده به عنوان فردی که 48 سال تجربه دانشگاهی دارم، مخالف این مساله نیستم، اما عدالت باید در نظر گرفته شود. زاهدیاصل بیان میکند: اگر قرار است سهمیهای داده شود، باید اضافه بر سازمان باشد و جای دیگران را محدود نکند. این پژوهشگر مسائل اجتماعی خاطرنشان میکند: فرض کنید 25 دانشجوی روزانه و 25 دانشجوی شبانه ظرفیت دوره کارشناسی و 10 دانشجوی روزانه و 10 دانشجوی شبانه ظرفیت دوره کارشناسیارشد است؛ نباید این ظرفیت را محدود کنیم و بگوییم دو مورد برای فلان سهمیه و چهار مورد برای فلان سهمیه است. حتی ما در گروه و شوراهای دانشکده هم گفتیم که استعدادهای درخشان هم از طریق کنکور وارد شوند و آنجا استعداد خود را نشان دهند، چراکه نباید کاری کنیم که عدالت اجتماعی دچار خدشه شود. او بیان میکند: ما نباید نیمی از ظرفیت را به سهمیهها اختصاص دهیم و بقیه برای سایرین بماند. باید سهمیهها مازاد بر ظرفیت باشند. در غیر این صورت عدالت مخدوش میشود. این استاد دانشگاه اظهار میکند: انبوهی از جوانان در کنکور شرکت میکنند و در نهایت دو دانشجوی دکتری پذیرش میشوند، خوب سرنوشت بقیه داوطلبان چه میشود؟ همانطور که گفتم اگر قرار است اتفافی بیفتد، باید اضافه بر ظرفیت باشد که عرصه برای داوطلبان اصلی که زحمت کشیده و درس خواندهاند تا در یک مسابقه سخت شرکت کنند، تنگ نشود. پژوهشگر مسائل اجتماعی بیان میکند: نباید فضای دانشگاه را به بهانههای مختلف محدود کنیم و از عدالت خارج شویم. نباید سوءتفاهماتی ایجاد شود، چون به تبع آن دانشجویان سهمیهای نیز اذیت میشوند و بعدا در دانشگاه به آنها میگویند که «تو کنکور ندادی و از طریق سهمیه وارد دانشگاه شدی» زاهدیاصل ابراز میکند: باید کف امتیاز بگذارند. برای مثال در مورد فرزندان اساتید لحاظ شده که باید 80 تا 90 درصد میزان قبولی نفر آخر را در دانشگاهی که میخواهند منتقل شود، به دست آورند. این مساله ارتباطی هم با سهمیه نداشته و ندارد. این استاد دانشگاه عنوان میکند: در واقع اگر فرزندان اساتید براساس آییننامه به دانشگاههای محل تحصیل و کار والدینشان منتقل میشوند، عدالت در آن رعایت شده است، چراکه انتقال اضافه بر ظرفیت است و هیچ مشکلی را ایجاد نمیکند. پژوهشگر مسائل اجتماعی ادامه میدهد: چنین رویکردی باید برای سایر سهمیهها نیز لحاظ شود تا اینگونه دانشجویان معذب نشده و خدایینکرده با آنها رفتاری نشود که اصلا برازنده فضائل دانشگاهی و کشور ما نیست.