بازیگران مرگ در جهنم آتش
فاجعه پلاسکو را به یاد دارید؟ مگر میشود مرگ 16 تن از آتشنشانهای تهرانی را فراموش کرد. فاجعهای که بسیاری از ما را یک بار دیگر نسبت به شغل آتشنشانی و هویت این شغل، سختیهایش و کمبود تجهیزات هوشیار کرد.
امروز روز آتشنشان است. انسانهایی که جان بر کف به جنگ آتش میروند. هیچکس نیست که سختی شغل آنها را قبول نداشته باشد اما از دست چه کسانی برای بهتر شدن حال و روزگار آنها کاری برمیآید جز مسئولان بلندپایه سازمان آتسنشانی و مسئولان در شهرداری و مرجعی بالاتر دولت و حکومت! اینروزها مانند سالهای قبل و حتی سالهای بعد آنها مظلومند. مظلومانی که دست خالی به مبارزه با آتش جهنم این دنیا میروند.
وقتی از سختی کار حرف میزنیم، دقیقا یاد چه چیزی خواهید افتاد؟ کارگران معدن یا هنرپیشهها! یا شاید هم شغل خودتان! هرچند این حق را دارید که شغل خود را در مجموعه مشاغل سخت قرار دهید. براساس معیارهای جهانی برخی مشاغل در این کره خاکی از سایر کارها سختتر است و از این رو برای سهولت در گذر این مشاغل، خدماتی به افراد شاغل در این کارها ارائه میشود. شغل آتشنشانی از جمله این مشاغل است که متاسفانه در کشور ما براساس گفتههای خود آتشنشانها آنچنان که باید و شاید دیده نمیشود و نه تنها در بحث حقوق و مزایا بلکه در زمینه امکانات و تجهیزات شغلی نیز چیزی عاید آنها نشده است؛ شاید برای همین است که یک آتشنشان در گفتوگو با «ابتکار» خود را بازیگر مرگ به وسیله آتش میداند.
این آتشنشان که در تهران خدمت میکند، میگوید: «الان تنها موضوعاتی که ممکنه لبخند به لب ما آتشنشانها بیاره، موضوع بازنشستگی در 20 سال و دریافت حقوق 30 روز و همچنین تصویب و اجرایی شدن سختی کار ما است. ما با کمبود تجهیزات سالهاست که کنار اومدیم. با بهانههای مسئولان برای کمبود تجهیزات و یک جورایی بازیگر مرگ شدیم در جهنم آتش!»
این آتشنشان در ادامه با خطاب قرار دادن مسئولان میگوید: «هرچه میکشم از مدیران بالادستی میکشیم. چرا آنها با 20 سال بازنشستگی مخالف هستند یا اگر موافق هستند چرا هیچ قدمی بر نمیدارند؟ به علت داشتن حقوق و مزایای خوب، هیچوقت این افراد پیگیر بازنشستگی پس از بیست سال خدمت نرفتهاند و چشممان آب نمیخورد که بروند.»
او ادامه میدهد: «وضعیت تجهیزات نمیگم عالی شده و نسبت به قبل خوبه. خیلی از تجهیزات را پیش از اینها نداشتیم و در چند سال اخیر امکانات و تجهیزات خوبی در اختیارمان گذاشتهاند. خیلی محدود هستند این تجهیزات اما برای آتشسوزیهای عادی کمک میکند؛ هرچند برای مواجهه با فاجعهای مثل پلاسکو هنوز سازمان آتشنشانی باید روی خودش و تجیهزات کار کند.»
این آتشنشان با اشاره به بیتدبیریهای مسئولانش ادامه میدهد: «خودتان خبرها را چک کنید. معمولا در وقوع یک حادثه، آتشنشان نیروی امدادی اول است اما این هلال احمر است که ازش حرف زده میشود. این دقیقا نشان میدهد که مسئولان ما هم خودشان را به بیراهه زدهاند. آنها برششان بیشتر است و مسئولان ما معلوم نیست به فکر چه چیزی هستند!»
این آتشنشان یکی دیگر از مشکلات این نیرو را دیر حاضر شدن سایر نیروهای امدادی مانند اورژانس، نیرو انتظامی و اداراتی چون آب، برق و گاز که حضورشان واقعا نیاز است، میداند. او میگوید: «در برخی ماموریت ها ما دقایق زیادی معطل ادارات میمانیم تا راجع به موقعیت منطقه گزارش دهند. حال اینکه سوژه آتشسوزی میسوزد و یا در حال سرایت به مناطق دیگر است. بازهم تاکید میکنم تجهیزات نسبت به گذشته بهتر شده است اما از نظر کمی باید تقویت شویم؛ خدا نکند پلاسکوی دیگری به وقوع بپیوندد.»
تجهیزاتی چون «فن فشارقوی»، «نردبان»، «بالابر»، «تشک نجات» و «توربکس» از لوازمی است که در همه ایستگاهها پیدا نمیشود و این بدان معنی است که اگر در آتشسوزی به موارد فوق نیاز شود، باید از ایستگاه دیگری تامین شود که این یعنی اتلاف زمان که یکی از مهمترین مولفهها در مهار یک آتشسوزی است. به گفته بسیاری از آتشنشانها به دلیل کمبود و نبود «کف» در بسیاری از ایستگاها، از این ماده کمتر استفاده میشود. او ادامه میدهد: «شاید باروتان نشود که کلاه مجهز به چراغ قوه نیز نیست! محدود است. همه چیز در سازمان آتشنشانی محدود است. از طرفی در یک آتشسوزی تنها تجهیزات مسئله نیست. ما مشکل بافت فرسوده را داریم. عرض کم کوچه ها و خیابانها و عدم رعایت ساختمان سازی که شهرداری مسئول آن است حتی در بافت جدید. ایمنی رعایت نمیشود. برقدزدی، انبارداری غلط و بسیاری دیگر که اول خود مردم باید رعایت کنند و بعد مسئولان نظارت درستی روی آن داشته باشند چون در نظر گرفته نمیشود، وقوع آتشسوزی را چندین برابر کرده است.»
با وجود مشکلات فراوانی که آتشنشانها با آن دستوپنجه نرم میکنند، عدم پاسخگویی مسئولان در رابطه با وضعیت بازنشستگی 20 ساله و اختصاص سختی کار آنها بیش از هر چیز دیگری نارضایتی آنها را در بر داشته است. موضوعی که پس از چندین سال انتظار میشود، بالاخره به نتیجهای برسد اما همچنان وضعیت آن نامشخص است و آتشنشانان همچنان یک چشمشان به تصویب این قوانین در مجلس و شورای نگهبان و یک چشمدیگرشان به اجرایی شدن قانونها به دولت و شهرداری است.
وقتی از سختی کار حرف میزنیم، دقیقا یاد چه چیزی خواهید افتاد؟ کارگران معدن یا هنرپیشهها! یا شاید هم شغل خودتان! هرچند این حق را دارید که شغل خود را در مجموعه مشاغل سخت قرار دهید. براساس معیارهای جهانی برخی مشاغل در این کره خاکی از سایر کارها سختتر است و از این رو برای سهولت در گذر این مشاغل، خدماتی به افراد شاغل در این کارها ارائه میشود. شغل آتشنشانی از جمله این مشاغل است که متاسفانه در کشور ما براساس گفتههای خود آتشنشانها آنچنان که باید و شاید دیده نمیشود و نه تنها در بحث حقوق و مزایا بلکه در زمینه امکانات و تجهیزات شغلی نیز چیزی عاید آنها نشده است؛ شاید برای همین است که یک آتشنشان در گفتوگو با «ابتکار» خود را بازیگر مرگ به وسیله آتش میداند.
این آتشنشان که در تهران خدمت میکند، میگوید: «الان تنها موضوعاتی که ممکنه لبخند به لب ما آتشنشانها بیاره، موضوع بازنشستگی در 20 سال و دریافت حقوق 30 روز و همچنین تصویب و اجرایی شدن سختی کار ما است. ما با کمبود تجهیزات سالهاست که کنار اومدیم. با بهانههای مسئولان برای کمبود تجهیزات و یک جورایی بازیگر مرگ شدیم در جهنم آتش!»
این آتشنشان در ادامه با خطاب قرار دادن مسئولان میگوید: «هرچه میکشم از مدیران بالادستی میکشیم. چرا آنها با 20 سال بازنشستگی مخالف هستند یا اگر موافق هستند چرا هیچ قدمی بر نمیدارند؟ به علت داشتن حقوق و مزایای خوب، هیچوقت این افراد پیگیر بازنشستگی پس از بیست سال خدمت نرفتهاند و چشممان آب نمیخورد که بروند.»
او ادامه میدهد: «وضعیت تجهیزات نمیگم عالی شده و نسبت به قبل خوبه. خیلی از تجهیزات را پیش از اینها نداشتیم و در چند سال اخیر امکانات و تجهیزات خوبی در اختیارمان گذاشتهاند. خیلی محدود هستند این تجهیزات اما برای آتشسوزیهای عادی کمک میکند؛ هرچند برای مواجهه با فاجعهای مثل پلاسکو هنوز سازمان آتشنشانی باید روی خودش و تجیهزات کار کند.»
این آتشنشان با اشاره به بیتدبیریهای مسئولانش ادامه میدهد: «خودتان خبرها را چک کنید. معمولا در وقوع یک حادثه، آتشنشان نیروی امدادی اول است اما این هلال احمر است که ازش حرف زده میشود. این دقیقا نشان میدهد که مسئولان ما هم خودشان را به بیراهه زدهاند. آنها برششان بیشتر است و مسئولان ما معلوم نیست به فکر چه چیزی هستند!»
این آتشنشان یکی دیگر از مشکلات این نیرو را دیر حاضر شدن سایر نیروهای امدادی مانند اورژانس، نیرو انتظامی و اداراتی چون آب، برق و گاز که حضورشان واقعا نیاز است، میداند. او میگوید: «در برخی ماموریت ها ما دقایق زیادی معطل ادارات میمانیم تا راجع به موقعیت منطقه گزارش دهند. حال اینکه سوژه آتشسوزی میسوزد و یا در حال سرایت به مناطق دیگر است. بازهم تاکید میکنم تجهیزات نسبت به گذشته بهتر شده است اما از نظر کمی باید تقویت شویم؛ خدا نکند پلاسکوی دیگری به وقوع بپیوندد.»
تجهیزاتی چون «فن فشارقوی»، «نردبان»، «بالابر»، «تشک نجات» و «توربکس» از لوازمی است که در همه ایستگاهها پیدا نمیشود و این بدان معنی است که اگر در آتشسوزی به موارد فوق نیاز شود، باید از ایستگاه دیگری تامین شود که این یعنی اتلاف زمان که یکی از مهمترین مولفهها در مهار یک آتشسوزی است. به گفته بسیاری از آتشنشانها به دلیل کمبود و نبود «کف» در بسیاری از ایستگاها، از این ماده کمتر استفاده میشود. او ادامه میدهد: «شاید باروتان نشود که کلاه مجهز به چراغ قوه نیز نیست! محدود است. همه چیز در سازمان آتشنشانی محدود است. از طرفی در یک آتشسوزی تنها تجهیزات مسئله نیست. ما مشکل بافت فرسوده را داریم. عرض کم کوچه ها و خیابانها و عدم رعایت ساختمان سازی که شهرداری مسئول آن است حتی در بافت جدید. ایمنی رعایت نمیشود. برقدزدی، انبارداری غلط و بسیاری دیگر که اول خود مردم باید رعایت کنند و بعد مسئولان نظارت درستی روی آن داشته باشند چون در نظر گرفته نمیشود، وقوع آتشسوزی را چندین برابر کرده است.»
با وجود مشکلات فراوانی که آتشنشانها با آن دستوپنجه نرم میکنند، عدم پاسخگویی مسئولان در رابطه با وضعیت بازنشستگی 20 ساله و اختصاص سختی کار آنها بیش از هر چیز دیگری نارضایتی آنها را در بر داشته است. موضوعی که پس از چندین سال انتظار میشود، بالاخره به نتیجهای برسد اما همچنان وضعیت آن نامشخص است و آتشنشانان همچنان یک چشمشان به تصویب این قوانین در مجلس و شورای نگهبان و یک چشمدیگرشان به اجرایی شدن قانونها به دولت و شهرداری است.