مسئولان و اختراع هزارباره چرخ
راهکار حل بحران ها و مشکلات کشور استفاده از تجربیات دیگران است. اما مدیران ما اصرار بر بازتعریف و اول شدن در هر زمینهای را دارند. مدیران ما هرکدام در مواجه با مشکلات سیاستها و رویکردهایی جدید و بدون پشتوانه عملیاتی شدن ارائه دهند.
مدیران و مسئولان اجرایی کشور برای فرار از نظارت و انتقاد همیشه سعی داشتهاند به جای ترمیم و بازسازی از ابتدا شروع کنند. این تا حدودی یک روال رایج در بین آنها شده است. در واقع این تکرار مکررات یکی از آفات رایج در بین همه مسئولان و مدیران اجرایی است. ترس از اینکه روی عملکرد آنها نظارت صورت گیرد باعث شده آنها همیشه از صفر شروع کنند و دوره مدیریتی خود را با مطالعات و تحقیقات و همچنین بازتعریف واژگان بگذرانند.
ما میبینیم که در سطوح مختلف مدیریتی مسئولان اجرایی از تجربیات و مطالعات صورت گرفته در دورههای قبلی به ندرت استفاده میکنند. این عدم توجه به تجارب و مطالعات صرت گرفته ضربات جبران ناپذیری بر پیکره سیستم و ساختار مدیریتی کشور وارد کرده است، به صورتی که هر مدیر در دوره خود سعی میکند از ابتدا روی طرحی مطالعه کند و بدین صورت دوره مدیریتی خود را با همین حربه به اتمام میرساند و به نوعی خود را از مسئولیتها و جوابگوییها مبرا میسازد. مدیران ما همیشه در تلاش هستند تا خود را شروع کننده یک طرح معرفی کنند و به نوعی میخواهد خود را اولی در آن زمینه معرفی کند. سوال اینجا است که این وقت تلف کردنها و بازتعریف از چه چیزی ناشی میشود؟ آیا برای فرار از نظارت و مورد نقد قرار گرفتن است، یا ترس از قضاوت شدن؟
مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و تئوریسین سیاسی معتقد است دستاوردهای تاریخ بشر در تعریف واژگان و جملهبندیهای مشخص در بیان هر واژه و محتوایی به دلیل نگرشهای خود محوربینانه و فراتاریخی موجب میشود بسیاری از نخبگان موجود در ایران خواهان بازتعریف بسیاری از واژهها در چارچوب معنا و محتوایی باشند که به آنها احتیاج دارند. این فعال سیاسی به «ابتکار» گفت: بسیاری از واژگانی که اکنون در ادبیات متاخر ما وجود دارد واژگان وارداتی است و بر مبنای نیازهای فردی و گروهی و نگرشهای بسته ایدئولوژیک بازتعریف شده است تا بر اساس آن به ساختارها و کنشها شکل و محتوا داده شود. لذا ما میبینیم همواره در یک مسیر پر جنبوجوش برای ایجاد یک معنای جدید و تعریف مناسب و متناسب با دریافتها و ادراکات کاربران این واژهها به آنها وابسته میشوند. در واقع به معنا و تعریف شاخصهها، عملیاتی و ابعادمندی آنها توجه نشده است لذا در پیدرپی انطباق با خواستهها و نیازهای خویش خواهان تعریف و بازتعرف آن هستند. باید این دریافت را مورد توجه قرار داد که در معنای واژگان باقی نماند و در تعریف واژگان خود را منحصر نکرد.
وی در ادامه افزود: باید تعاریف واژگان را در هر حوزهای قبول کرد و نقدهای موجود در تعریف آنها را فورا بیان کرد و براساس آن نقدها بازتعریف عملیاتی آنها صورت بپذیرد. باید شاخصههایی مشخص شود تا در پرتو آن بتوان زمینههای اجرایی شدن کارها و اقدامات شایسته و بایستهای که مردم در انتظار آن هستند انجام شود. مطهرنیا در ادامه خاطر نشان کرد: جامعه ما دچار بحران واژگان شده است چرا که اگر واژگان شفاف و درست تعریف شود و مردم نسبت به آن واژگان آگاهی پیدا کنند مبنای سنجش درستی برای ارزشیابی، بازیابی و ارزیابی و در واقع بازخورد و اصلاح آن بازمییابد. اگر مفاهیم به خوبی برای مردم بازتعریف شود و جامعه نسبت به آن آگاه شود در آن صورت تعریف عملیاتی عرضه میشود و این تعریف عملیاتی است که زمینهساز ایجاد ارزشیابی عملکردها بر اساس شاخص بازرسی در حین عمل و بعد از عمل است. در نهایت یک قضاوت عادلانه در اجرای مسائل صورت میگیرد. وی با بیان اینکه اگر در اجرا شفافیت ایجاد شود بسیاری از رانتها و گریزناهای نفع شخصی رفع میشود، گفت: اگر گریزناهای نفع شخصی بسته شود، مدیران و مسئولان پاسخگوی افکار عمومی هستند و در صورت عدم پاسخگویی باید هزینههای گزافی به ملتهای خود پرداخت کنند. لذا در محیطهایی که مردم را دچار بحران مفاهیم و تعریف واژگان بر اساس نیازها و خواستههای فردی و جناحی ببنیم باید آن نقطه تردید نسبت به عملکردها را در ذهن خود زنده نگه داریم. این استاد دانشگاه افزود: دلیل این مساله که مدیران و مسئولان اجرایی سعی دارند هر کدام تعریفی خاص از حوزه اجرایی خود داشته و هرکدام مطالعات خود را از ابتدا آغاز میکنند این است که بسیاری از مدیران ما در رسیدن به جایگاه و مقدمات حوزه مدیریتی خود به خوبی وقوف ندارند. ما همچنان فرق مدیر و کارمند و مسئول را در جایگاه خود درک نکردهایم. لذا فقدان آگاهی از این علم و تخصص موجب میشود که وقتی روی کار آمدند تازه بخواهند بازآموزی مقدماتی را داشته باشند که به عنوان یک نیروی انسانی برتر جهت مدیریت آن گماشته شوند. لذا برای اینکه خود بیشتر بیاموزند طراحی سوال میکنند تا در سایه این طراحی سوال بتوانند بیشتر بفهمند. از طرف دیگر باید به این نکته اشاره داشته باشیم که این شفاف شدن مفاهیم و برجسته شدنها امکان نظارت سیاسی جامعه ملی را بیشتر فراهم میکند. در واقع آنها نگران آن هستد که با روشن شدن مفاهیم و دانشواژهها زمینههای ارزیابی عملکردهای آنها فراهم شود. ترس از اینکه روی عملکردها آنها نظارت صورت گیرد باعث شده آنها همیشه از صفر شروع کنند و دوره مدیریتی خود را با مطالعات و تحقیقات و همچنین بازتعریف واژگان بگذرانند.
ما میبینیم که در سطوح مختلف مدیریتی مسئولان اجرایی از تجربیات و مطالعات صورت گرفته در دورههای قبلی به ندرت استفاده میکنند. این عدم توجه به تجارب و مطالعات صرت گرفته ضربات جبران ناپذیری بر پیکره سیستم و ساختار مدیریتی کشور وارد کرده است، به صورتی که هر مدیر در دوره خود سعی میکند از ابتدا روی طرحی مطالعه کند و بدین صورت دوره مدیریتی خود را با همین حربه به اتمام میرساند و به نوعی خود را از مسئولیتها و جوابگوییها مبرا میسازد. مدیران ما همیشه در تلاش هستند تا خود را شروع کننده یک طرح معرفی کنند و به نوعی میخواهد خود را اولی در آن زمینه معرفی کند. سوال اینجا است که این وقت تلف کردنها و بازتعریف از چه چیزی ناشی میشود؟ آیا برای فرار از نظارت و مورد نقد قرار گرفتن است، یا ترس از قضاوت شدن؟
مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و تئوریسین سیاسی معتقد است دستاوردهای تاریخ بشر در تعریف واژگان و جملهبندیهای مشخص در بیان هر واژه و محتوایی به دلیل نگرشهای خود محوربینانه و فراتاریخی موجب میشود بسیاری از نخبگان موجود در ایران خواهان بازتعریف بسیاری از واژهها در چارچوب معنا و محتوایی باشند که به آنها احتیاج دارند. این فعال سیاسی به «ابتکار» گفت: بسیاری از واژگانی که اکنون در ادبیات متاخر ما وجود دارد واژگان وارداتی است و بر مبنای نیازهای فردی و گروهی و نگرشهای بسته ایدئولوژیک بازتعریف شده است تا بر اساس آن به ساختارها و کنشها شکل و محتوا داده شود. لذا ما میبینیم همواره در یک مسیر پر جنبوجوش برای ایجاد یک معنای جدید و تعریف مناسب و متناسب با دریافتها و ادراکات کاربران این واژهها به آنها وابسته میشوند. در واقع به معنا و تعریف شاخصهها، عملیاتی و ابعادمندی آنها توجه نشده است لذا در پیدرپی انطباق با خواستهها و نیازهای خویش خواهان تعریف و بازتعرف آن هستند. باید این دریافت را مورد توجه قرار داد که در معنای واژگان باقی نماند و در تعریف واژگان خود را منحصر نکرد.
وی در ادامه افزود: باید تعاریف واژگان را در هر حوزهای قبول کرد و نقدهای موجود در تعریف آنها را فورا بیان کرد و براساس آن نقدها بازتعریف عملیاتی آنها صورت بپذیرد. باید شاخصههایی مشخص شود تا در پرتو آن بتوان زمینههای اجرایی شدن کارها و اقدامات شایسته و بایستهای که مردم در انتظار آن هستند انجام شود. مطهرنیا در ادامه خاطر نشان کرد: جامعه ما دچار بحران واژگان شده است چرا که اگر واژگان شفاف و درست تعریف شود و مردم نسبت به آن واژگان آگاهی پیدا کنند مبنای سنجش درستی برای ارزشیابی، بازیابی و ارزیابی و در واقع بازخورد و اصلاح آن بازمییابد. اگر مفاهیم به خوبی برای مردم بازتعریف شود و جامعه نسبت به آن آگاه شود در آن صورت تعریف عملیاتی عرضه میشود و این تعریف عملیاتی است که زمینهساز ایجاد ارزشیابی عملکردها بر اساس شاخص بازرسی در حین عمل و بعد از عمل است. در نهایت یک قضاوت عادلانه در اجرای مسائل صورت میگیرد. وی با بیان اینکه اگر در اجرا شفافیت ایجاد شود بسیاری از رانتها و گریزناهای نفع شخصی رفع میشود، گفت: اگر گریزناهای نفع شخصی بسته شود، مدیران و مسئولان پاسخگوی افکار عمومی هستند و در صورت عدم پاسخگویی باید هزینههای گزافی به ملتهای خود پرداخت کنند. لذا در محیطهایی که مردم را دچار بحران مفاهیم و تعریف واژگان بر اساس نیازها و خواستههای فردی و جناحی ببنیم باید آن نقطه تردید نسبت به عملکردها را در ذهن خود زنده نگه داریم. این استاد دانشگاه افزود: دلیل این مساله که مدیران و مسئولان اجرایی سعی دارند هر کدام تعریفی خاص از حوزه اجرایی خود داشته و هرکدام مطالعات خود را از ابتدا آغاز میکنند این است که بسیاری از مدیران ما در رسیدن به جایگاه و مقدمات حوزه مدیریتی خود به خوبی وقوف ندارند. ما همچنان فرق مدیر و کارمند و مسئول را در جایگاه خود درک نکردهایم. لذا فقدان آگاهی از این علم و تخصص موجب میشود که وقتی روی کار آمدند تازه بخواهند بازآموزی مقدماتی را داشته باشند که به عنوان یک نیروی انسانی برتر جهت مدیریت آن گماشته شوند. لذا برای اینکه خود بیشتر بیاموزند طراحی سوال میکنند تا در سایه این طراحی سوال بتوانند بیشتر بفهمند. از طرف دیگر باید به این نکته اشاره داشته باشیم که این شفاف شدن مفاهیم و برجسته شدنها امکان نظارت سیاسی جامعه ملی را بیشتر فراهم میکند. در واقع آنها نگران آن هستد که با روشن شدن مفاهیم و دانشواژهها زمینههای ارزیابی عملکردهای آنها فراهم شود. ترس از اینکه روی عملکردها آنها نظارت صورت گیرد باعث شده آنها همیشه از صفر شروع کنند و دوره مدیریتی خود را با مطالعات و تحقیقات و همچنین بازتعریف واژگان بگذرانند.