جستجو
رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > ساز به ‌مثابه سلاح

ساز به ‌مثابه سلاح

از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون موسيقي نقش بسزايي در همراهي با مردم و تاثيرگذاري اتفاقات و مسائل سياسي و اجتماعي روز داشته است. هنرمندان همواره با ابزاري كه در دست دارند، سعي كرده‌اند تا بر رسالت خويش كه همراهي با توده مردم و كمك ‌به تشخيص خوبي‌ها از پليدي‌ها بوده است، جامه عمل پوشانده و هنرشان را در خدمت ارتقاي سطح‌ انديشمندي و آگاهي به‌ كار گيرند‌.
ايجاد كانون «چاووش» يكي از نتايج اين همراهي‌ها در اوايل انقلاب بوده است. هنرمندان شاخص آن زمان با اتحاد، همفكري و همراهي يكديگر در اين كانون، مجموعه چاووش را توليد و از موسيقي براي به‌ ثمر‌رسيدن انقلاب استفاده كردند.

پس از آن و با آغاز جنگ تحميلي نيز اين هنر كه از ساليان قبل اندوخته‌اي در توليد و خلق موسيقي انقلابي در قالب مجموعه‌هاي چاووش داشت، اين‌بار با بهره‌مندي از ذهن خلاق هنرمنداني چون مشكاتيان، لطفي و عليزاده، همراه با توده مردم در جبهه‌هاي نبرد جنگ تحميلي هشت‌ساله از خاك ميهن دفاع كردند. با اين حال از آن سال‌ها تاكنون از موسيقي به عنوان ابزاري در مناسبت‌هاي مختلف (با كمترين نگاه هنري) استفاده‌هاي متعددي شده و براي تاثير‌گذاري بيشتر موضوعات و اتفاقات جامعه، بهره‌برداري‌هاي بسياري از آن شده است. در اين ميان، هنرمندان نيز همواره همراه با مردم براي ترسيم آينده‌اي بهتر براي ايران حضوري فعال داشته‌اند. اين حضور هيچگاه به تاريخ و زمان خاصي محدود نشده و در تمام برهه‌هاي زماني شاهد حضور فعال هنرمندان در بدنه جامعه هستيم؛ از همراهي با مردم در به ‌ثمر‌رسيدن انقلاب اسلامي به شيوه‌هاي مختلف همچون ساخت و ارايه سرودهاي انقلابي تا حضور در جبهه‌هاي جنگ و اعتراضات اجتماعي.

اما با وجود آنكه اين قشر از جامعه، در طول ساليان پس از پيروزي انقلاب اسلامي خدمات بسياري را با بهره‌گيري از هنر خود براي سرافرازي پرچم ايران و هويت‌بخشي به كشور ارايه كرده‌اند، اما متاسفانه آن‌چنان‌كه بايد، مورد توجه قرار نگرفته ‌و در مقاطعي نيز برخوردهاي نامطلوب را تجربه كرده‌اند؛ لغو بي‌اندازه و سريالي كنسرت‌ها. اين تناقض در رفتار با موسيقي و موسيقيدان كه پس از آغاز انقلاب اسلامي شكل گرفت حتي پس از گذشت سال‌ها نيز مشاهده مي‌شود؛ اين در حالي است كه برخلاف استفاده ابزاري از هنر موسيقي، اين هنر همواره از سوي برخي مسوولان جزو منهيات، محرمات و امهات خلاف شرع شمرده شده است.

اما برخلاف برخوردهاي نه‌چندان مطلوب با هنرمندان كه همواره نيز به اشكال مختلف شاهد آن هستيم اين گروه از افراد ثابت كرده‌اند كه همراهي با توده مردم و قرار گرفتن در كنار آنها از درجه اولي‌تري برخوردار بوده و از وظايف آنها محسوب مي‌شود. از همين رو موسيقيدانان بدون توجه به ناملايمتي‌ها، آثار ارزشمندي در حيطه‌هاي مختلف خلق كرده‌اند. موسيقي جنگ يا دفاع مقدس نيز جزو مواردي است كه با كنكاش در آن مي‌توان به آثاري دست يافت كه در تاريخ هنر موسيقي اين سرزمين جزو آثار ماندگار و فاخر موسيقي ايران محسوب شده‌اند.

«چاووش» پيش و پس از انقلاب 

مي‌توان «چاووش» را نمونه‌اي از اين دسته آثار دانست كه خلق آنها كمك شاياني به پيروزي انقلاب مردمي كرده است. موسيقيداناني همچون لطفي، عليزاده و مشكاتيان كه از بطن جريان روشنفكري دهه 1350 برآمده بودند و خود در جريان انقلاب نيز حضور داشتند با خلق آثاري در مجموعه چاووش، باعث شدند تا ترانه‌هاي انقلابي- كه تا قبل از آن تنها نمونه‌هاي كپي‌برداري شده از عارف قزويني بودند- جان تازه‌اي بگيرند و شمايلي نو به موسيقي انقلابي دهند. اما پايه‌گذاران اصلي اين نوع موسيقي، اعضاي گروه شيدا- خاصه محمدرضا لطفي- بودند كه پس از آغاز جنگ تحميلي در سال 1359 به موسيقي دفاع مقدس روي آوردند تا بتوانند با توليد آثاري مناسب با موضوع دفاع مقدس همچون گذشته به رسالت اصلي خود (كه همراهي با مردم بود) جامه عمل بپوشانند. اما موسيقي تغيير شكل يافته كنوني كه مي‌توانست همچون آثار چاووش از ماندگاري بيشتري برخوردار باشد و با هدف حفظ هويت يك ملت نشانه‌هاي فداكاري مردم را براي آيندگان ترسيم كند و منجر به خلق آثار ارزشمندي نيز شود به دليل اوج ضديت برخي افراد با هنر موسيقي در اولين سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي كه مصادف با تعطيلي اركسترها، هنرستان‌هاي موسيقي و اعمال محدوديت‌هاي شديد براي هنرمندان بود آنچنان كه بايد، محقق نشد.

 

«همپاي جلودار» سراج و «ني‌نوا» ي عليزاده

در پي تشديد اين محدوديت‌ها موسيقيدانان بسياري كه تا ديروز همراه انقلاب و مردم بودند، يكي پس از ديگري راه مهاجرت يا اقامت‌هاي طولاني در خارج از كشور را در پيش گرفتند يا در گوشه‌اي گذران عمر كردند تا روند توليد آثار هنري- انقلابي با افت قابل توجه و محسوسي مواجه شود. اما در اين بين برخي از هنرمندان همچون گذشته و با وجود محدوديت‌هاي فراواني كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي موسيقي ايجاد شده بود بر رسالت خود در همراهي با مردم پايبند بوده و آثاري را خلق كردند كه هم‌اكنون نيز به عنوان مجموعه‌هاي فاخر و برگزيده دفاع مقدس ياد مي‌شوند. تصنيف «همپاي جلودار» با صداي حسام‌الدين سراج از جمله مجموعه‌هاي ماندگاري است كه مي‌توان از آن به عنوان نمادي براي موسيقي دفاع مقدس نام برد. اين تصنيف در سال 1360 همزمان با سال‌هاي آغازين جنگ ايران و عراق در قالب آلبوم «نينوا 1» و در دستگاه اصفهان ساخته شد كه سراج آن را روي شعري از حميد سبزواري اجرا كرده و فرج‌الله سلحشور نيز گويندگي اشعار اين آلبوم را انجام داده است. مجموعه آثار نينوا شامل «پنج آلبوم موسيقي» بود كه توسط واحد موسيقي حوزه «انديشه و هنر اسلامي» در دهه 60 توليد شد. نينوا 1 و 2 را كه مي‌توان آن را تا حد زيادي نماينده حال و هوا و شرايط زمان ساخت اثر دانست، جداي از آنكه مي‌تواند به عنوان اثري حماسي در راستاي توليد موسيقي دفاع مقدس قلمداد شود، بيان‌كننده ذهنيتي است كه دغدغه جنگ دارد. سراج درباره توليد اين اثر مي‌گويد: «بخشي از اين آلبوم- تصنيف گلبرگ سرخ لاله‌ها- دقيقا نوحه مردم در تشييع پيكر شهدا بود كه به خود اجازه دادم شعر را براي اجرا تكميل كنم.»

شايد بتوان ماندگارترين اثر متاثر از روزهاي تلخ و سياه جنگ را آلبوم ماندگار و ارزشمند «ني‌نوا» اثر حسين عليزاده دانست. اين آلبوم بي‌كلام كه براي ني و اركستر نوشته شده، طبق گفته‌هاي صاحب اثر براي حال و هواي روزهاي جنگ نوشته شده است. او در مصاحبه‌اي با نشريه «فرهنگ و آهنگ» در سال 85 درباره ايده خلق «ني‌‌نوا» چنين گفت: «ني‌نوا‌ قطعه‌اي است كه هيچ مـوضوع به‌خصوصي را دنبال نمي‌كند و فقط يك‌ حس است. اين‌ حس‌ در هر قطعه‌اي براساس شرايط زمان پيدايش خود شكل مي‌گيرد. اين اثر در‌ سال‌ 62 ضبط شد. حقيقتا سال‌هاي سختي‌ بود. جنگ جريان داشت و همه‌چيز رنگ تيره به خود‌ گرفته‌ بود. همه‌چيز در تاريكي اتفاق مي‌افتاد چرا كه جنگ در آن برهه زماني‌‌ از‌ لحاظ‌ تكنيكي با امروز متفاوت بود. در آن زمان شب‌ها و هنگام‌ حملات هوايي همه چراغ‌ها خاموش‌ مي‌شد‌، هيچ‌كس نبايد سيگار روشن مي‌كرد و حتي ماشين‌ها با چراغ خاموش تردد‌ مي‌كردند‌. اين شرايط، فضاي تيره رنگي را در ذهن من تداعي مي‌كرد.» با اين حال، ميزان تاثيرگذاري اين اثر به اندازه‌اي عميق است كه در مناسبت‌هاي اندوهناك مختلف به كرات از آن استفاده مي‌شود.

 

از «كجاييد ‌اي شهيدان خدايي»
تا سمفوني‌هاي جنگ

در اين بين، آثار گوناگون ديگر از آهنگسازان موسيقي ايران نيز توليد شده‌اند كه هريك به نوبه خود از آثار خاطره‌انگيز سال‌هاي جنگ قلمداد مي‌شوند. تصنيف «كجاييد‌ اي شهيدان خدايي» از ساخته‌هاي ارزشمند هوشنگ كامكار در زمره اين آثار است؛ گرچه اين تصنيف براي شهداي هفتم تير ساخته شده است اما همزماني وقوع اين حادثه تلخ با ايام جنگ تحميلي باعث شد تا از آن به عنوان يكي از آثار دوران دفاع مقدس ياد شود و مورد استقبال مردم قرار گيرد. قطعه فوق الذكر براي نخستين‌بار توسط اركستر سمفونيك به رهبري مرحوم حشمت سنجري و با صداي «بيژن كامكار» در سالن كوچك تالار وحدت اجرا شد. اما بسياري از مردم، محمد علي گلپايگاني ملقب به گلريز را به عنوان خواننده جنگ مي‌شناسند، او كه در آن ايام لباس رزم بر تن كرده و در كنار جنگ در جبهه‌ها با اركستري فعال، حضوري مستمر داشت، به گفته خود بيش از 40 اثر موسيقي در حوزه دفاع مقدس ارايه كرده كه بسياري از آنها همچون «خجسته باد اين پيروزي»، «پيروزي وطن»، «اي بسيجي»، «من ايراني‌ام آرمانم شهادت» بيش از ساير آثار شنيده شده و ماندگار شدند. برادر كوچك‌تر اكبر گلپايگاني (خواننده موسيقي پاپ قبل از انقلاب) كه صدايش نيز از سوي سازمان ميراث فرهنگي به عنوان ميراث شفاهي ايران ثبت شده است در مصاحبه‌اي با نشريه حفظ و دفاع از آثار دفاع مقدس مي‌گويد: «بعد از انقلاب اسلامي موسيقي‌هاي كم‌نظيري در حوزه دفاع مقدس آفريده شدند، زماني كه سرود «معلم» را توليد كرديم و به مناسبت شهادت استاد مطهري پخش شد، تاييد و تاكيد امام بر اين سرود، نقطه عطفي در اين موسيقي ايجاد كرد. پس از اين اثر، آثار ارزنده‌اي توسط هنرمندان توليد شد كه از لحاظ فني مورد تاييد اساتيد قرار گرفتند.» اين درحالي است كه همان‌طور كه ذكر شد محدوديت‌ها و ممنوعيت‌هاي شديدي كه در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي گريبان موسيقي را گرفته بود مانع از ارايه آثار فاخر موسيقي شد و اين هنر در اوج بلوغ و پختگي، ابتر ماند.

در ميان تصانيف و قطعات موسيقايي كه هر يك به نحوي با دفاع مقدس در ارتباط بودند آثار ديگري نيز در حوزه موسيقي كلاسيك و مرتبط با جنگ در قالب سمفونيك ساخته شدند و موسيقيدانان فعال در اين حوزه همراه با ساير هنرمندان، آثار هرچند اندكي را در قالب موسيقي دفاع مقدس تهيه و ارايه كردند. حجم اندك اين آثار اما نشانه بي‌ارزش بودن آنها قلمداد نشد و مجموعه توليد شده آثار اركسترال با مضمون دفاع مقدس جزو فاخرترين مجموعه‌هاي توليدي در اين حوزه شدند؛ سمفوني‌هاي «ايثار»، «انقلاب اسلامي»، «مقاومت» و «خرمشهر» از ساخته‌هاي مجيد انتظامي، سمفوني «شهيد» از ساخته‌هاي شاهين فرهت و «فلك الافلاك» ساخته كامبيز روشن روان نمونه‌هاي ارزشمند قابل اشاره‌اند كه توسط موسيقيدانان بزرگ فعال در اين حوزه ارايه شدند.

 

نوازندگان رزمنده در جبهه‌هاي جنگ 

در كنار توليد آثار ارزشمند مرتبط با دفاع مقدس توسط هنرمندان، بسياري از موسيقيدانان نيز با حضور در جبهه‌ها و برگزاري كنسرت‌هاي موسيقي، جداي از آنكه در تقويت روحيه رزمندگان و سربازان كوشش كردند، محيط خشك و غم‌زده نظامي را اندكي تلطيف كرده و توسط هنر خويش فضايي عرفاني و معنوي به جبهه‌هاي جنگ تزريق كردند. اين عده از هنرمندان، برخلاف ساير موسيقي‌دانان مورد اشاره كه نام‌شان در حوزه توليد آثار موسيقي دفاع مقدس مطرح شد، آنچنان كه بايد و شايد مورد توجه و تقدير قرار نگرفتند و فعاليت‌شان در ميان صداي گلوله و شليك‌هاي نظاميان، گم شد. كيهان كلهر، آهنگساز و نوازنده نامدار كمانچه از جمله اين موسيقيدانان است كه در ايام جنگ، با همراهي گروهي متشكل از تنبورنوازان آغازگر حركتي نو و بديع بود. او در مصاحبه‌اي كه با ماهنامه مهر در شهريور 1382 انجام داد در رابطه با چگونگي حضور در جبهه‌ها و برگزاري اين كنسرت‌ها چنين بيان كرد: «سال 59 در جبهه‌هاي غرب فضاي خوبي بود، حدود بيست بار كنسرت داديم، همان نغمه‌هايي كه در نوار «سخن عشق» است؛ البته آن زمان آقاي ناظري با ما نبود، آقاي مرادي بود و آقاي كيخسرو پورناظري. تلفيق دو مقوله متفاوت كنسرت موسيقي و جنگ چيز جديدي بود. من هم جوان بودم - حدود پانزده، شانزده سال- و برادرم نيز همراه ما بود كه دف مي‌زد. يك گروهِ ده، دوازده نفره بوديم كه بدون هيچ چشمداشتي تصميم گرفتيم اين كارها را در جبهه‌ها كنسرت بدهيم.» اركستر سمفونيك تهران نيز از جمله گروه‌هاي موسيقي بود كه در سال 65 براي اجراي موسيقي در جبهه‌ها حضور يافت. ارسلان كامكار از اعضاي اين گروه در خاطره‌اي از اين حضور اين‌چنين مي‌گويد: «به چند پايگاه نظامي در دارخوين و اهواز رفتيم. از اين رو مي‌گويم اهواز كه به خاطر دارم روي كارون قايق‌سواري‌ كرديم، چون وارد شهر نمي‌شديم، دقيق يادم نيست. واكنش رزمندگان خوب بود. مي‌دانستند كه آمده‌ايم براي‌ آنها اجرا كنيم. با ما عكس مي‌گرفتند، حتي‌ بسيجي‌ها هيچ واكنش منفي‌ نشان ندادند.»

 

تغيير نوحه‌خواني؛ از عزا تا حماسه

اما در گرماگرم جنگ 8 ساله درك اين نكته كه استفاده از موسيقي‌هاي حماسي و رزمي مي‌تواند به عنوان ضرورتي براي روحيه بخشيدن به سربازان ايران تلقي شود، برخي از مداحان و نوحه‌خوانان وارد عرصه شدند و فرم جديدي از نوحه‌خواني را ارايه كردند. تغيير شكل نوحه‌خواني از حالت عزا و اندوه به شكل حماسي، سبب ورود فرمي نوين در اين عرصه شد كه در آن نوحه‌خوانان آهنگي مهيج و برانگيزاننده با هدف ايجاد شور در بين رزمندگان اجرا مي‌كردند؛ به گونه‌اي كه حتي كاركرد سينه زدن در اين مراسم نيز با آنچه قبل‌تر مشاهده شده بود، متفاوت بود و سينه‌زنان كه عمدتا متشكل از رزمندگان و سربازان بودند به واسطه اين كار
سر ضرب‌ها را حفظ كرده و نقش يك ساز كوبه‌اي را بازي مي‌كردند. نمونه بارز اين مدعا، نوحه «اي لشكر صاحب زمان» است كه ويژگي‌هاي يك اثر حماسي را به‌طور كامل دارا است. ورود مداحان و نوحه‌خوانان به عرصه و حضور آنها در پشت صحنه جبهه‌هاي جنگ به بهانه ترغيب، تشويق و تهييج رزمندگان باعث شد تا آثاري ماندگار در اين حوزه توليد شده و نوحه‌خوانان سهم برابري با موسيقيدانان و هنرمنداني داشته باشند كه آثاري را با مضمون انقلابي در قالب دفاع مقدس توليد كرده‌اند. «صادق آهنگران»، «غلامرضا كويتي‌پور» و «حسين فخري» از مداحان پيشتاز در اين حيطه بودند كه تاثير حضورشان در كنار رزمندگان جنگ، در دوره هشت‌ساله دفاع مقدس غير قابل انكار است. ماحصل اين حضور و فعاليت در كنار رزمندگان توليد نوحه‌هاي ارزشمندي چون «اي لشكر صاحب زمان»، «سرزمين نينوا يادش بخير»، «جاده و اسب مهياست بيا تا برويم»، «ياران چه غريبانه»، «محمد نبودي ببيني شهر آزاد گشته» بود. شيوه اجراي اين افراد به دليل نزديكي ملودي‌هاي اجرايي‌شان به مدايح و مناقب ائمه اطهار و همچنين اجراي نغماتي كه نيازي به همراهي با ساز ندارند، فراگيرتر بوده و از تاثير‌گذاري بيشتري نزد عامه مردم برخوردار بود.

با اين وجود و با وجود سپري شدن 38 سال از پايان جنگ تحميلي، موسيقي دفاع مقدس شكل تازه‌اي به خود گرفته و آثار توليد شده در اين حوزه بيشتر در قالب فيلم‌هاي دفاع مقدس نمايان شده است. در اين سال‌ها نيز همچون گذشته هنرمندان و موسيقيدان، آثار ارزشمندي را در زمينه دفاع مقدس توليد كرده و سپس در قالب مجموعه‌هاي صوتي ارايه كرده‌اند. از «كاني‌مانگا»ي سيف‌الله داد و «آژانس شيشه‌اي» ابراهيم حاتمي كيا كه نام مجيد انتظامي به عنوان آهنگساز در هر دو اثر با كوله‌باري از تجربه مي‌درخشد، تا «ملكه» محمد‌علي باشه‌آهنگر كه حسين عليزاده آهنگسازي آن را بر عهده داشته و «ايستاده در غبار» محمدحسين مهدويان كه با موسيقي حبيب خزايي‌فر درخشان‌تر شده است. موارد بيان شده اين مدعا را ثابت مي‌كند كه هنرمندان در تمام ادوار تاريخ ايران، همراه مردم و در كنار آنها بوده و هستند و به‌وسيله ابزار موسيقي، زبان گوياي جامعه خويش محسوب مي‌شوند. اين همراهي هيچگاه معطوف به زمان و موضوعي خاص نشده است؛ از حوادث دوران مشروطه تا به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي و از همراهي موسيقيدانان با مردم در اعتراضات سياسي تا حضور در جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل تا به انحاي مختلف، هنر خويش را در قالب موسيقي دفاع مقدس يا موسيقي مذهبي يا موسيقي انقلابي ارايه كرده‌اند. ثمره اين معيت و همراهي توليد و نشر آثاري ماندگار بوده است تا به عنوان ميراثي براي آيندگان به يادگار بماند؛ ميراثي چند صدساله از درد و رنج‌هايي كه همراه اين مردم بوده است. از «خون جوانان وطن لاله دميده» و «اي برادرها خبر چون مي‌بريد» تا «وقت است تا برگ سفر بر باره بنديم» تا «تفنگت را زمين بگذار».

برچسب ها
نسخه اصل مطلب