پوپوليسم؛ سبب تضعيف پارلمان
در مورد طرح شفافیت آرای نمایندگان در مجلس ارزیابی شما چیست؟ با توجه به اینکه موافقان و مخالفانی در مورد این طرح وجود داشته است.
اعتقاد بنده بر این است که طرح شفافیت آرای نمایندگان در حال لوث شدن است یعنی جای تاسف دارد که برخی نمایندگان به جای برنامهریزی، دستور کارهایی را تعیین میکنند که خودشان به این دستور کارها اعتقادی ندارند. حتی باعث میشوند که اتهامات جدی به مجلس وارد شود. بنده به شخصه نمایندهای هستم که از دوره مجلس هفتم تاکنون آرا و نظرات بنده مشخص است به این دلیل که در مورد هر موضوعی که رأیگیری میشود، بلافاصله مصاحبه میکنم. بنابراین در مصاحبههای خود، نظر شخصی خود را اعلام میکنم. حتی این طرح را امضا نکردم و جزو امضاکنندگان این طرح نبودم. به نظر بنده مطرح شدن این طرح و رأیگیری برای آن به عنوان یک آسیب جدی برای مجلس بود. اکنون با وجود سایر طرحها، مطرح شدن این طرح در مجلس به نوعی به انحراف بردن مجلس است. در مجلس دهم اقدامات بسیاری صورت گرفت که تمام کارها به نحوی تحت الشعاع یکسری اقدامات شکلی از این نوع قرار میگیرد. مجلس دهم، مجلسی بود که مستمری افراد محروم در این کشور از جمله بهزیستی و کمیته امداد را تا 7 الی 8 برابر افزایش داد. مجلسی که، به حضور بازنشستگانی که نمیتوانند در روز دو ساعت کار کنند اما بیش از 30 شغل دارند. مجلس دهم مجلسی بود که در ترمیم حقوق کارکنان رده پایه یعنی کسانی که زیر دو میلیون حقوق دریافت میکنند و همچنین بازنشستگانی که حقوق پایه میگیرند، اقدامات اساسی صورت داد. همین مجلس، مجلسی بود که در تحریم سال گذشته، مانع از تحمیل گرانیهای سنگین و دردسرساز به جامعه شد. ضمن اینکه به رغم کمبود بودجه در این مجلس، تلاش شد که اقدامات بودجهای منضبطی صورت گیرد. متاسفانه همگان شاهد هستند مجلس در موضوعات نظارتی، سعی کرده است که صدای ملت باشد ولی آن چیزی که بسیار مطرح شده است، بحث شفافیت آرای نمایندگان است و کسانی هم که این طرح را امضا میکنند به آن پایبند نیستند و در نهایت اتهامات و توهینهایی را متوجه مجلس میکنند. اعتقاد بنده بر این است که تنها راه خبرنگاران هستند. یعنی بعد از تصویب هر طرح در مجلس یا قبل از آن، میتوان نظر نمایندگان مجلس را در مورد آن موضوع پرسید و در قالب مصاحبه میتوانند نظر مثبت، منفی یا ممتنع خود را مشخص کنند. طرح شدن بحث شفافیت آرای نمایندگان کاری عبث و بیهوده است. اعتقاد بنده بر این است که اگر صدای مجلس از رادیو پخش نمیشد، مجلس ایران بسیار کاربردیتر عمل میکرد. علت شعاری شدن برخی مسائل مطرح در مجلس، پخش شدن آن از رادیو است. این دلیل مهمی است که برخی برای در اختیار گرفتن تریبون، دست به هر اقدامی میزنند و مواردی را مطرح کنند که باعث افزایش انتظارات در جامعه میشود در حالی که هیچ اثر عملی ندارد. اگر کسی سخنی در مجلس داشته باشد نمیتواند در مجلس مطرح کند زیرا بیشتر نمایندگان در صف نطق سرایی با تریبون مجلس هستند. ضعف در نظام پارلمانی کشور به نوعی ضعف تحزب است. کسانی که با طرح موضوع شفافیت، باعث انحراف در حوزه خبری هستند، اگر در حقیقت به دنبال یک مجلس کارآمد و شفاف هستند باید نظام حزبی را در کشور به قانون تبدیل کنند. در زمینه ضعیف ماندن نظام حزبی در ایران سوال کنند چون در نظامهای حزبی، این حزب است که بیپروا بر آمد و شد نمایندگان و غیره نظارت میکند. برای مثال برخی نمایندگان هستند که جزو غایبترین نمایندگان در کمیسیونها هستند و حضور پیدا نمیکنند. به این دلیل که صدای کمیسیونها از رادیو پخش نمیشود یا تلویزیون، جلسات کمیسیونها را پخش نمیکند، برخی از نمایندگانی که ادعای طرح شفافیت دارند جزو غایبترینها هستند زیرا در کمیسیونها، فضایی برای تبلیغ ندارند. کمیسیونهای مجلس جای بحثهای کارشناسی و تخصصی است. حتی مقام معظم رهبری تذکر دادند که چرا در کمیسیونها، غیبت وجود دارد. لذا بنده بدون تعارف میگویم که نباید با طرح چنین مسائلی، پوپولیسم در مجلس حاکم شود. در نظام حزبی بر حضور و غیاب نمایندگان و همچنین نوع سخن گفتن آنها نظارت وجود دارد. در مجلس برخی نمایندگان بدون اینکه در حوزهای تخصص داشته باشند، شروع به نطق گفتن در مجلس میکنند. برخی نمایندگان مدارک و تحصیلات غیرمرتبط با بحثهای مطرح شده در مجلس دارند. تلاش برخی نمایندگان این است که هر دوربین یا تریبونی به دست آوردند، سخن بگویند. پوپولیسم آفت سیاست در ایران است. موضوع طرح شفافیت آرای نمایندگان نیز گرفتار بازی پوپولیستی شده است.
با توجه به همزمان شدن طرح کارگروه اقدام مالی FATF در مجلس با طرح شفافیت آرای نمایندگان، این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
اعتقاد بنده بر این است که نمایندگان در مورد بحث طرح FATF، باید به صورت شفاف نظرات خود را بیان کنند تا به دنبال رأی باشند. نظر شخصی بنده این است که باید در بحث FATF نه به سرنوشت کره شمالی گرفتار شویم و نه به سرنوشت پاکستان گرفتار شویم. کره شمالی با سیاست درهای بسته خود، عملا هر طرح مبتنی بر شکست را میپذیرد حتی مذاکرات تحقیرآمیز آمریکا را پذیرفت. همچنین نباید راه پاکستان را رفت زیرا پاکستانیها با حداقل حقشرطها و تحولها، به این طرح پیوستند اما همگان شاهدند که پاکستانیها هنوز در گیرودار نجات از لیست سیاه هستند زیرا همواره سه اتهام را به پاکستانیها در FATF مطرح میکنند. یکی اقدامات پولی و بانکی که مرتبط با برنامههای هستهای پاکستان است چون پاکستان جزو NPT نیست و گزارشات منفی در مورد برنامههای هستهای آن وجود دارد. دوم، رفتارهای تروریستی که مطرح است، یعنی اتهامات تروریستی که در مورد پاکستان وجود دارد زیرا 2500 مدرسه تربیت تروریست عقیدتی و مسلح در مرزهای پاکستان و افغانستان وجود دارد. سوم، نقش سازمان اطلاعات محرمانه ارتش پاکستان در پولشویی است. اینها مواردی است که در مورد پاکستانیها مطرح میشود و همواره زیر سوال میروند. البته این سه مورد، هیچکدام شامل جمهوری اسلامی ایران نیست زیرا در ایران هم قانون ضدتروریسم وجود دارد. ضمن اینکه رفتار ما نیز در قبال NPT شفاف است و گزارشات ایران نیز مستند است. گزارشات مستند نشاندهنده پایبندی جمهوری اسلامی ایران است. در موضوع دخالت و نظارت نظامی در پولشویی، ادعایی مطرح شده است که این ادعا قابل پذیرش نیست. اعتقاد بنده این است که نباید به سرنوشت پاکستان نیز نباید گرفتار شد. اعتقاد بنده بر این است که در مورد کنوانسیونهای باقی مانده در مجلس مثل پالرمو، پولشویی و مبارزه با تامین مالی تروریسم باید حق شرطها را تقویت کرد. باید به گونهای حق شرطها را مطرح کردکه مانعی برای عضویت ایران نباشد ولی در عین حال بهانهای به دست دشمنان ندهیم تا به سرنوشت کره شمالی گرفتار نشویم. همواره منافع ملی کشور مهم بوده است و به عنوان نماینده مردم تلاش بر این است که باید به بهانهزدایی از دشمنان ایران پرداخت تا با پیوستن به کنوانسیونهای بینالمللی، آسیبی به منافع ملی کشور نرسد.
برخی تصویب طرح FATF را در تعارض با اقتصاد مقاومتی دانستهاند، علت واهمه برخی از تصویب این طرح در مجلس را چه میدانید؟
دو مورد از کنوانسیونهایی که در حال مطرح شدن است یکی لایحه اصلاح قانون پولشویی در ایران، این موارد، کنوانسیونها، قوانین و لوایح مربوط به FATF هستند زیرا FATF در 49 توصیهای که به ایران داشته است، بخشی از توصیههای آن، تصویب چنین قوانین و لوایحی است. FATF گروه اقدام مالی است. اغلب افرادی که در تصویب کنوانسیونهای مرتبط با FATF ، ادعاهایی را مطرح میکنند، افراد دلسوز هستند. اعتقاد بنده بر این است که نمیتوان کشور را در وضعیت بیتصمیمی رها کرد. باید موضوعات بررسی شود، رد شود، تایید یا تصویب شود. بنابراین همگان باید شجاعت داشته باشند و مسائل خود را در مجلس مطرح کنند تا این کار به سرانجام برسد. رد این لوایح نیز بدین معنا نیست که ایران در لیست سیاه قرار گیرد. 49 توصیه شده است که دو مورد آن کنوانسیونی است. تایید آنها نیز بدین معنا نیست که بازی سیاسی آمریکاییها به پایان برسد. بنابراین بدینگونه نیست که اگر این کنوانسیونها تایید شود، اروپاییها در تحریمها با ایران همراهی میکنند. همگان شاهد هستند که اروپاییها همراهی لازم را با ایران نکردند. بنابراین باید به منافع ایران توجه کرد و از حالت بیتصمیمی خارج شد و نظرات بیان شود.
با توجه به مشکلات ارزی و همچنین مشکلاتی که در سیستم بانکی به ویژه مراودات با بانکهای خارجی پیش آمد، برخی نمایندگان از مزایای این طرح برای ارتباط بانکی با سایر کشورها سخن گفتهاند، نظر شما در این مورد چیست؟
واقعیتی که وجود دارد این است که طرحهای کنوانسیونهای بینالمللی مثل داروهایی است که اثر درمانی دارند ولی بیضرر هم نیستند. بنابراین باید مجموعه اقدامات صیانتی را در قالب حق شرط به کار ببریم. تنها اثری که تصویب این طرحهای کنوانسیونهای بینالمللی میتواند داشته باشد این است که میتواند از برخی کشورهای اروپایی بهانهزدایی کند که به نوعی در مقابل آمریکا ایستادهاند که در نشست اخیر FATF همگان شاهد بودند که سه کشور اروپایی بودند که در مقابل آمریکا ایستادگی کردند تا مانع ورود پرونده ایران به لیست سیاه آمریکا شوند.
حق شرطها را مطرح کردید، حق شرطها چه چیزهایی میتواند باشد؟
حداقل حق شرطها در کنوانسیونها متفاوت است. یکی از حق شرطها مربوط به گروه تروریستی است. ایران شرط گذاشت مبنی بر اینکه مرجع معرفی گروههای تروریستی، شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. طبق این حق شرط، هر گروهی که شورای امنیت ملی آن را تروریست بداند، تامین مالی نمیشود. یک حق شرط دیگر در مورد حقوق مقابله به مثل است یعنی ایران اطلاعات را به کشورهایی ارائه میکند که آن کشورها نیز متقابلا، اطلاعات خود را در اختیار ایران قرار دهند. یک حق شرط دیگر، صیانتی است. یعنی ایران، اطلاعات را در شرایطی ارائه میدهد که خلاف قانون اساسی ایران نباشد یا اطلاعات حساسی که به کشور، صدمه و آسیب امنیتی وارد نشود. به طور کلی در حقوق شرط، در زمان تعارض قوانین، گفته شده است که قوانین جمهوری اسلامی در اولویت قرار دارد.
برخی عدم تصویب این طرح را بهانه آمریکا و کشورهای متخاصم علیه ایران دانستهاند که به نوعی باعث افزایش تحریمها میشود، به ویژه اینکه اکنون نیز در شرایط تحریم قرار داریم، برداشت شما از این موضوع چیست؟
به هرحال آمریکاییها تمام تلاش خود را در زمینه تحریم ایران انجام داده و وضعیت جدیدی ایجاد کردهاند. اصل این است که کشورهای اروپایی، بانکها و شرکتهای اروپایی و همچنین برخی کشورها از جمله چین و روسیه به ایران اعلام کردند که عضویت ایران در FATF باعث میشود که این کشورها بتوانند مراودات خود را با ایران ادامه دهند.
برخی تصویب طرحهای مرتبط با کنوانسیون بینالمللی را به برجام ربط دادهاند ولی در عین حال برخی آن را بی ربط به برجام دانستهاند، نظر شما در این مورد چیست؟
کنوانسیونهای FATF به یکدیگر بیربط نیستند. جمهوری اسلامی ایران پس از اینکه عضو برجام شد، نوعی گشایش در مناسبات خارجیاش صورت گرفت. در همان زمان نیز در زمینه کنوانسیونهایی که در دولت قبل پاراف شده بود یا کنوانسیونهایی که بعدا پاراف شد، تسریع صورت گرفت. بنابراین نوعی رویکرد مشارکتجویانه با جهان شکل گرفت. ضربهای که با خروج از برجام توسط ترامپ به ایران وارد شد، باعث تعلل، تاخیر و تردید به حق ایرانیان شد که این مسائل شکل گرفت. به هرحال در این شرایط بینالمللی نمیتوان اذعان کرد که این طرح بیارتباط به برجام است. اروپاییها برای ادامه همکاری، نیازمند این موضوع هستند که به گونهای این موضوع یعنی عدم تصویب کنوانسیونهای FATFباعث خودتحریمی ایرانیها نشود.
به نظر شما این طرح در مجلس تصویب میشود یا خیر؟
اعتقاد بنده بر این است که با حق شرطها و حق تحولهای قوی، کنوانسیونهای مرتبط با FATF به احتمال زیاد رأی میآورند. FATF گروه اقدام مالی است که شامل کنوانسیونهای پالرمو(مقابله با جرائم سازمانیافته)، CFT(مقابله با تامین مالی تروریسم)، این دو، دو معاهده بینالمللی هستند. دو قانون FATF بود که ایرادات یا ابهاماتی داشته است یکی قانون مبارزه با تروریسم در ایران است که اصلاحاتی در آن صورت گرفته و در شورای نگهبان مورد تایید قرار گرفت. دیگری در واقع مبارزه با قانون پولشویی بود که دولت اصلاحیه آن را ارائه داده است که اصلاحیه آن را، شورای نگهبان مغایر اعلام کرده است و در فرایند تصمیمگیری است.
تحلیل شما از اقدامات ایران در مقابله با تروریسم چیست؟ به ویژه حمله گروهک تروریستی به اهواز را در چه راستایی ارزیابی میکنید؟ حامی تروریسم و گروههای تروریستی چه کسانی و چه کشورهایی هستند؟
همواره دشمنان منطقهای و فرامنطقهای تهدیدات خود را علیه ایران ادامه میدهند که طی این مدت ایرانیان به فراخور این تهدیدات، توان دفاعی خود را شکل دادند که به نوعی توان بازدارندگی پشیمانکننده را از خود نشان دادند به عبارت دیگر کشور ایران از نوعی توان دفاعی برخوردار است که کشورهای عربی منطقه فاقد چنین توانی هستند. بنابراین در مورد این حملات تروریستی فقط یک تروریسم کور، پشت این حملات وجود ندارد بلکه برخی بازیگران که دارای تفکرات ارتجاعی هستند و همچنین قدرت و اقتصاد آنها در جهان و به ویژه منطقه غرب آسیا دچار نزول و افت شده است، عامل پشت پرده علیه ایران محسوب میشوند. گروههای تروریستی با توجه به شکستی که ایران برای مقابله با تروریسم به آنها وارد کرده است، اکنون به سیاستهای ضد ایرانی روی آوردهاند. به طور طبیعی نتیجه این حملات، باعث آمادگی بیشتر ایرانیهاست. یکسری جریانات ارتجاعی با هزینه و پول برخی کشورهای مرتجع شکل گرفتهاند. این گروهها به نوعی تفکرات تجزیهطلبانه دارند. چه گروههای تروریستی و چه کشورها و قدرتهای بزرگتر از آنها، آرزوی تجزیه ایران را به گور بردند و اکنون نیز خواهند برد. در گذشته همگان شاهد بودند که دشمنان ایران، موضوع اهواز یا طرح جداسازی بخشی از خاک کشور را در دستور قرار دادند، این گروههای تروریستی، گروههایی هستند که با موجهای تروریستی روز همراه میشوند. زمانی با موجهای سلفی و اکنون نیز با موجهای داعشی و غیره همراه میشوند. بنابراین کشورهای حامی تروریست در منطقه که برخی کشورهای مشخص نیز هستند را باید در نظر داشت که این گروههای تروریستی نیز بازیچه دست این کشورها میشوند که در نهایت هیچگاه نتوانستند به اهداف خود نائل شوند و نخواهند شد.