مسئولان هشتگباز!
فیلترشده، ولی تأثیرگذار؛ بدون شک توییتر در چند سال گذشته یکی از مهمترین رسانههای اجتماعی در ایران بوده که تا حد زیادی بر فضای خبری ایران، رسانههای رسمی و حتی عملکرد مسئولان تأثیرگذار بوده است. رسانهای که با وجود فیلتربودن آن و همچنین جرمانگاری استفاده از فیلترشکن، البته در سالهای گذشته، محل کنش و واکنش بسیاری از مسئولان کشور بوده و همچنان تأثیر فراوانی بر محتوای دیگر شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام دارد.
به گزارش شرق، ماجرای تأثیرگذاری توییتر و در حالت کلی شبکههای اجتماعی در ایران امروز، البته به نوشتههای مسئولان و واکنشهای ضدونقیض کاربران به این نوشتهها خلاصه نمیشود؛ در این سالها آنچه شبکههای اجتماعی را به موضوعی مهم تبدیل کرده، تأثیرپذیری مسئولان از نوشتههای کاربران در این شبکههاست و همین تأثیرپذیری هم محل بحثهای کارشناسی فراوانی شده است.
منتقدان اگرچه این تأثیرپذیری از افکار عمومی را امری مثبت قلمداد میکنند، اما میگویند در چنین شرایطی بخش وسیعی از عملکرد مسئولان عملا واکنشی و در پاسخ به نوشتههای کاربران است که این نادیدهگرفتن حقوق افرادی است که حضور و نمود آشکاری در شبکههای اجتماعی ندارند. علاوهبراین این موج میتواند از مسئولان، رصدکنندگان شبکههای اجتماعی بسازد که بلافاصله به هر نوشتهای واکنش نشان خواهند داد؛ درحالیکه سیاست کلی کنشی ندارند و قرار است با پاسخگویی و فعالیت در شبکههای اجتماعی، محبوبیت و موفقیت کاری برای خود بسازند. شبکههای اجتماعی در ایران تا چه اندازه نماینده خواسته تمام اقشار و طبقات جامعه است و این شبکهها چه تأثیری بر رفتار مسئولان در ایران دارد؟
اثرپذیری مسئولان از شبکههای اجتماعی شمشیر دولبه است
موج تازه واکنش مسئولان به هشتگهای شبکههای اجتماعی تا چه اندازه جدی است و آیا میتوان گفت که مسئولان ایرانی در چند سال گذشته از نوشتههای مردم در شبکههای اجتماعی اثرپذیری بیشتری پیدا کردهاند؟
«محمد رهبری»، پژوهشگر حوزه شبکههای مجازی و نویسنده «شبکههای اجتماعی مجازی و آنومیهای مجازی در ایران» در پاسخ به این پرسش شرق این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را چندان جدی و اثرگذار نمیداند. او دراینباره میگوید: «ما در هر روز دهها و صدها هشتگ در توییتر و اینستاگرام داریم که مورد توجه قرار میگیرند و مطالبات فراوانی هم از مسئولان مطرح میشود، اما اینطور نیست که به همه این هشتگها، انتقادات و درخواستها، پاسخ داده شود. به خیلی از این موارد چندان توجه نمیشود و در هر روز یا هفته موارد کمی پاسخ میگیرند». اما به طور کلی چه هشتگهایی معمولا مورد توجه قرار میگیرند و روند این تأثیرگذاری به چه صورت است؟
رهبری در پاسخ به این پرسش هم میگوید: «دلایل مختلفی در این روند اثرگذار است؛ از دلایل فنی تا محتوایی. مثلا اگر هشتگی در دقایق یا ساعات اول بیشتر مورد توجه قرار گیرد احتمال فراگیری آن فراوان است. یا مثلا مواردی که همچنان مورد توجه مردم است مثل همین هشتگ «اعدام نکنید» که نشان میدهد موضوع آبان همچنان برای مردم مهم است و به همین دلیل بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. منظور این است که دلایل سیاسی و اجتماعی و همچنین دلایل فنی هم در تأثیرگذاری یک نوشته یا هشتگ مؤثر است».
او در ادامه میگوید: «اگر هشتگ یا نوشتهای پربیننده شود ممکن است مورد توجه مسئولان قرار میگیرد، اما اطلاعات موجود میگوید که همچنان توجه مسئولان چشمگیر نیست. من از عبارت «کنشگری هشتگی» برای این اثرگذاری و اثرپذیری در مقالهای استفاده کردم که البته این کنشگری را پژوهشگرانی نقد کرده و بیاثر میدانند». اما در چند سال گذشته بارها شاهد تأثیرپذیری مطبوعات و رسانههای رسمی از شبکههای اجتماعی بودهایم و همچنین در همین چند سال گذشته مطالبی از رسانههای تأثیرگذار و پربیننده منتشر شده که در شبکههای اجتماعی دستبهدست شدهاند. نسبت شبکههای اجتماعی و رسانههای رسمی چگونه است؟
این پژوهشگر حوزه شبکههای مجازی دراینباره هم میگوید: «به طور کلی باید مطبوعات رسمی را از شبکههای اجتماعی تفکیک کرد. مهمترین عامل تفکیک همین خطر قرمز و محدودیت رسانههای رسمی است که دست آنها را برای پرداختن به برخی موضوعات میبندد، اما در شبکههای اجتماعی افراد آزادانه به هر موضوعی که میخواهند، میپردازند و به همین دلیل هم حساسیت ایجاد میکنند. به نظر من الان مطبوعات به دلایل مختلف از جمله همین مورد، توان حساسیتبرانگیزی ندارند. علاوهبراین رسانههای رسمی آن سرعت و خلاقیت شبکههای اجتماعی را ندارند و به همین دلایل شاید اثرگذاری کمتری نسبت به شبکههای اجتماعی دارند».
اما این اثرپذیری مسئولان از شبکههای اجتماعی تا چه اندازه ممکن است خواستههای گروهی خاص را به عنوان خواسته بخش بزرگی از جامعه به مسئولان معرفی کند یا اینکه ممکن است در این فرایند خواسته و حقوق اقشار کمتر فعال در شبکههای اجتماعی نادیده گرفته شود؟
این دانشجوی دکترای جامعهشناسی سیاسی در پاسخ به این پرسش هم میگوید: «اثرپذیری از شبکههای اجتماعی شمشیر دولبه است. به این دلیل که از یک سو گروههای خاص مثلا سیاسی یا اجتماعی و... فضا را به نفع خواستههای خود جهتدهی کنند و مطالبات اصلی مردم که پراکنده هستند در لابهلای مطالبات متمرکز و منسجم گروههای سیاسی گم شود. الان در توییتر هم از سمت خارج از کشور و هم داخل کشور این فعالیت ساماندهیشده را میبینیم که میتواند این خطر را داشته باشد که توجه مسئولان به مسائل دستچندم جلب شود. در لبه دیگر خود مردم و کاربران عادی گاهی به یک مطالبه یا خواسته واکنش نشان میدهند و آن خواسته را تبدیل به مطالبهای اساسی میکنند که مسئولان هم مجبور به واکنش میشوند».
شبکههای اجتماعی و امکان جهتدهی افکار عمومی
این تأثیرپذیری مسئولان از شبکههای اجتماعی و تلاش آنها برای تأثیر بر محتوای این شبکهها، چه تأثیر اجتماعیای دارد؟ «مصطفی آبروشن»، جامعهشناس، دراینباره و در پاسخ میگوید: «تأثیر شبکههای اجتماعی در شکلدهی افکار و مطالبات عمومی واقعیتی تردیدناپذیر است. ما در عصری زندگی میکنیم که سرعت انتقال اطلاعات در فضای مجازی روند تغییرات اجتماعی را به شدت افزایش داده است. امروزه به یمن وجود شبکههای اجتماعی و روشنگری نخبگان اجتماعی و سیاسی در فضای مجازی، خوشبختانه افکار عمومی به تراز فکری بالاتری ارتقا پیدا کرده است». او دراینباره ادامه میدهد: «وقتی یک فکر، ایده یا انتخابی در گروهها یا فضای مجازی با واکنشهای مشترکی روبهرو شده و در شبکههای اجتماعی در گردش قرار میگیرد.
بهطور قطع افکار و مطلوبیتهای اعضای گروه را تحت تأثیر خود قرار میدهد؛ بهطوریکه در گستره اجتماعی افکار عمومی را به جهت خاصی سوق میدهد؛ بنابراین در دنیای امروزی نهتنها افکار عمومی در شبکههای اجتماعی شکل میگیرد بلکه این قدرت بالقوه رفتار سیاستمداران را به نفع مطالبات عمومی تغییر میدهد.
به عبارتی جوامع بشری در عصر ارتباطات و شبکههای اجتماعی دموکراتیکتر از قبل شدهاند؛ زیرا شبکههای اجتماعی دائما مسئولان را در وضعیت پاسخگو نگه میدارند». این تأثیرپذیری آیا به همین پاسخگوکردن مسئولان خلاصه میشود یا اینکه میتواند آسیبهایی برای جامعه هم داشته باشد؟
آبروشن دراینباره میگوید: «در گذشته صرفا پدر و مادر فرزندان را اجتماعی بار میآوردند، اما در عصری که لازمه زندگیکردن در آن، داشتن سواد رسانهای و دیجیتالی است، مشاهده میکنیم که این روند خطی تغییرات بنیادینی را تجربه کرده است. در واقع نهتنها والدین در حوزههای اجتماعی از سوی فرزندان اجتماعی میشوند بلکه رویکرد سیاسی والدین عموما انعکاس رویکرد فرزندان است؛ بنابراین مشاهده میکنیم که رأی و مطلوبیتهای نسل گذشته یا کمتر فعال در شبکههای اجتماعی عموما همسو با مطالبات فرزندان یا نسل جدید شکل میگیرد».
او ادامه میدهد: «اگر بخواهیم مطالبات واقعی قشر کمتر فعال جامعه را شناسایی کنیم باید زمینههای شکلگیری و فعالیت احزاب، سندیکاها و اصناف را به معنای واقعی نهادینه کنیم تا ساختارهای رسمی به نمایندگی از افراد، مطالباتشان را در جامعه پیگیری کنند».
منتقدان اگرچه این تأثیرپذیری از افکار عمومی را امری مثبت قلمداد میکنند، اما میگویند در چنین شرایطی بخش وسیعی از عملکرد مسئولان عملا واکنشی و در پاسخ به نوشتههای کاربران است که این نادیدهگرفتن حقوق افرادی است که حضور و نمود آشکاری در شبکههای اجتماعی ندارند. علاوهبراین این موج میتواند از مسئولان، رصدکنندگان شبکههای اجتماعی بسازد که بلافاصله به هر نوشتهای واکنش نشان خواهند داد؛ درحالیکه سیاست کلی کنشی ندارند و قرار است با پاسخگویی و فعالیت در شبکههای اجتماعی، محبوبیت و موفقیت کاری برای خود بسازند. شبکههای اجتماعی در ایران تا چه اندازه نماینده خواسته تمام اقشار و طبقات جامعه است و این شبکهها چه تأثیری بر رفتار مسئولان در ایران دارد؟
اثرپذیری مسئولان از شبکههای اجتماعی شمشیر دولبه است
موج تازه واکنش مسئولان به هشتگهای شبکههای اجتماعی تا چه اندازه جدی است و آیا میتوان گفت که مسئولان ایرانی در چند سال گذشته از نوشتههای مردم در شبکههای اجتماعی اثرپذیری بیشتری پیدا کردهاند؟
«محمد رهبری»، پژوهشگر حوزه شبکههای مجازی و نویسنده «شبکههای اجتماعی مجازی و آنومیهای مجازی در ایران» در پاسخ به این پرسش شرق این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را چندان جدی و اثرگذار نمیداند. او دراینباره میگوید: «ما در هر روز دهها و صدها هشتگ در توییتر و اینستاگرام داریم که مورد توجه قرار میگیرند و مطالبات فراوانی هم از مسئولان مطرح میشود، اما اینطور نیست که به همه این هشتگها، انتقادات و درخواستها، پاسخ داده شود. به خیلی از این موارد چندان توجه نمیشود و در هر روز یا هفته موارد کمی پاسخ میگیرند». اما به طور کلی چه هشتگهایی معمولا مورد توجه قرار میگیرند و روند این تأثیرگذاری به چه صورت است؟
رهبری در پاسخ به این پرسش هم میگوید: «دلایل مختلفی در این روند اثرگذار است؛ از دلایل فنی تا محتوایی. مثلا اگر هشتگی در دقایق یا ساعات اول بیشتر مورد توجه قرار گیرد احتمال فراگیری آن فراوان است. یا مثلا مواردی که همچنان مورد توجه مردم است مثل همین هشتگ «اعدام نکنید» که نشان میدهد موضوع آبان همچنان برای مردم مهم است و به همین دلیل بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. منظور این است که دلایل سیاسی و اجتماعی و همچنین دلایل فنی هم در تأثیرگذاری یک نوشته یا هشتگ مؤثر است».
او در ادامه میگوید: «اگر هشتگ یا نوشتهای پربیننده شود ممکن است مورد توجه مسئولان قرار میگیرد، اما اطلاعات موجود میگوید که همچنان توجه مسئولان چشمگیر نیست. من از عبارت «کنشگری هشتگی» برای این اثرگذاری و اثرپذیری در مقالهای استفاده کردم که البته این کنشگری را پژوهشگرانی نقد کرده و بیاثر میدانند». اما در چند سال گذشته بارها شاهد تأثیرپذیری مطبوعات و رسانههای رسمی از شبکههای اجتماعی بودهایم و همچنین در همین چند سال گذشته مطالبی از رسانههای تأثیرگذار و پربیننده منتشر شده که در شبکههای اجتماعی دستبهدست شدهاند. نسبت شبکههای اجتماعی و رسانههای رسمی چگونه است؟
این پژوهشگر حوزه شبکههای مجازی دراینباره هم میگوید: «به طور کلی باید مطبوعات رسمی را از شبکههای اجتماعی تفکیک کرد. مهمترین عامل تفکیک همین خطر قرمز و محدودیت رسانههای رسمی است که دست آنها را برای پرداختن به برخی موضوعات میبندد، اما در شبکههای اجتماعی افراد آزادانه به هر موضوعی که میخواهند، میپردازند و به همین دلیل هم حساسیت ایجاد میکنند. به نظر من الان مطبوعات به دلایل مختلف از جمله همین مورد، توان حساسیتبرانگیزی ندارند. علاوهبراین رسانههای رسمی آن سرعت و خلاقیت شبکههای اجتماعی را ندارند و به همین دلایل شاید اثرگذاری کمتری نسبت به شبکههای اجتماعی دارند».
اما این اثرپذیری مسئولان از شبکههای اجتماعی تا چه اندازه ممکن است خواستههای گروهی خاص را به عنوان خواسته بخش بزرگی از جامعه به مسئولان معرفی کند یا اینکه ممکن است در این فرایند خواسته و حقوق اقشار کمتر فعال در شبکههای اجتماعی نادیده گرفته شود؟
این دانشجوی دکترای جامعهشناسی سیاسی در پاسخ به این پرسش هم میگوید: «اثرپذیری از شبکههای اجتماعی شمشیر دولبه است. به این دلیل که از یک سو گروههای خاص مثلا سیاسی یا اجتماعی و... فضا را به نفع خواستههای خود جهتدهی کنند و مطالبات اصلی مردم که پراکنده هستند در لابهلای مطالبات متمرکز و منسجم گروههای سیاسی گم شود. الان در توییتر هم از سمت خارج از کشور و هم داخل کشور این فعالیت ساماندهیشده را میبینیم که میتواند این خطر را داشته باشد که توجه مسئولان به مسائل دستچندم جلب شود. در لبه دیگر خود مردم و کاربران عادی گاهی به یک مطالبه یا خواسته واکنش نشان میدهند و آن خواسته را تبدیل به مطالبهای اساسی میکنند که مسئولان هم مجبور به واکنش میشوند».
شبکههای اجتماعی و امکان جهتدهی افکار عمومی
این تأثیرپذیری مسئولان از شبکههای اجتماعی و تلاش آنها برای تأثیر بر محتوای این شبکهها، چه تأثیر اجتماعیای دارد؟ «مصطفی آبروشن»، جامعهشناس، دراینباره و در پاسخ میگوید: «تأثیر شبکههای اجتماعی در شکلدهی افکار و مطالبات عمومی واقعیتی تردیدناپذیر است. ما در عصری زندگی میکنیم که سرعت انتقال اطلاعات در فضای مجازی روند تغییرات اجتماعی را به شدت افزایش داده است. امروزه به یمن وجود شبکههای اجتماعی و روشنگری نخبگان اجتماعی و سیاسی در فضای مجازی، خوشبختانه افکار عمومی به تراز فکری بالاتری ارتقا پیدا کرده است». او دراینباره ادامه میدهد: «وقتی یک فکر، ایده یا انتخابی در گروهها یا فضای مجازی با واکنشهای مشترکی روبهرو شده و در شبکههای اجتماعی در گردش قرار میگیرد.
بهطور قطع افکار و مطلوبیتهای اعضای گروه را تحت تأثیر خود قرار میدهد؛ بهطوریکه در گستره اجتماعی افکار عمومی را به جهت خاصی سوق میدهد؛ بنابراین در دنیای امروزی نهتنها افکار عمومی در شبکههای اجتماعی شکل میگیرد بلکه این قدرت بالقوه رفتار سیاستمداران را به نفع مطالبات عمومی تغییر میدهد.
به عبارتی جوامع بشری در عصر ارتباطات و شبکههای اجتماعی دموکراتیکتر از قبل شدهاند؛ زیرا شبکههای اجتماعی دائما مسئولان را در وضعیت پاسخگو نگه میدارند». این تأثیرپذیری آیا به همین پاسخگوکردن مسئولان خلاصه میشود یا اینکه میتواند آسیبهایی برای جامعه هم داشته باشد؟
آبروشن دراینباره میگوید: «در گذشته صرفا پدر و مادر فرزندان را اجتماعی بار میآوردند، اما در عصری که لازمه زندگیکردن در آن، داشتن سواد رسانهای و دیجیتالی است، مشاهده میکنیم که این روند خطی تغییرات بنیادینی را تجربه کرده است. در واقع نهتنها والدین در حوزههای اجتماعی از سوی فرزندان اجتماعی میشوند بلکه رویکرد سیاسی والدین عموما انعکاس رویکرد فرزندان است؛ بنابراین مشاهده میکنیم که رأی و مطلوبیتهای نسل گذشته یا کمتر فعال در شبکههای اجتماعی عموما همسو با مطالبات فرزندان یا نسل جدید شکل میگیرد».
او ادامه میدهد: «اگر بخواهیم مطالبات واقعی قشر کمتر فعال جامعه را شناسایی کنیم باید زمینههای شکلگیری و فعالیت احزاب، سندیکاها و اصناف را به معنای واقعی نهادینه کنیم تا ساختارهای رسمی به نمایندگی از افراد، مطالباتشان را در جامعه پیگیری کنند».