کشمکشها برای ممیزی «آقازاده» ادامه دارد
کاوه خداشناس که این روزها سریال «آقازاده» به کارگردانی بهرنگ توفیقی را در نمایش خانگی در حال توزیع دارد، در چند قدمی تجربه بازی در یکی از مهمترین نقشهای کارنامه خود یعنی شهید «مجید شهریاری» دانشمند هستهای است.
سریال «پناه آخر» و «وقت صبح» که این بازیگر در آن نقش یک روحانی را بازی کرده بود، آخرین آثاری است که او با آنها در تلویزیون دیده شده است. به بهانه مجموعه «آقازاده» و بازی در سریال «صبح روز آخر» گفتوگویی با کاوه خداشناس داشتهایم که در ادامه میخوانید.
چطور شد که برای بازی در نقش «علیرضا کیانی» در «آقازاده» انتخاب شدید؟
در سریال «پدر»، تجربه همکاری با گروه سازنده «آقازاده» را داشتم، تجربه دلانگیزی بود و طبیعی بود که دوباره تکرار شود. البته من مشغول بازی در سریال «بوم و بانو» هم بودم و در بخش اول نتوانستم به گروه اضافه شوم، اما بعد از عید و با توجه به تعطیلاتی که به دلیل شیوع کرونا اتفاق افتاد، دو پروژه توانستند در آن وقفه با یکدیگر توافق کنند و خدا را شکر زمان کافی به وجود آمد که بتوانم یک ماه از سریال «بوم و بانو» مرخصی بگیرم و به مجموعه «آقازاده» اضافه شوم.
به نظرتان تکرار گروه سریال «پدر» در «آقازاده» اتفاق خوبی است؟
چون داریم درباره سریال حرف میزنیم، یک ذهنیتی در ذهن مخاطب شکل میگیرد که بد نیست آدم بتواند دوباره از آن استفاده کند، به نفع این که سریال پرمخاطبتری بسازد و چند قدم جلوتر حرکت کند. چون در سریال چند قسمت طول میکشد که شخصیتها به مخاطب معرفی شوند، وقتی تیمی میتواند آدمهایش را تعریف بکند و بر اساس همان تعریف قصه را جلو ببرد، چرا که نه؟!
البته در «آقازاده» به استثنای یکی دو مورد که شباهتهایی وجود دارد، شخصیتها را با فاصله فاحشی از شخصیتی که در «پدر» داشتند میبینیم و وقتی آدم با گروهی کار میکند که نگاه و هرآن چه که لازمه یک همکاری خوب است شکل میگیرد، ترجیح میدهد تجربههای بعدیاش را نیز با همان آدمها تکرار کند و به نظرم ایده خوبی است.
بازخوردهایی که از «آقازاده» گرفتید چطور بوده؟
خیلی خوب، سریال مخاطبان زیادی دارد و به خوبی دیده میشود. نقدهایی که شنیدم در نهایت مثبت و خوب بوده است. حرف زدن درباره مضامینی که سال های سال پشت ابر ماندند، کسی درباره آنها قصه تعریف نکرده و این طور با صراحت در رسانهای پخش نشده، خودش نکته بسیار مثبتی است.
ما در ژانر سیاسی فلج بودیم و مرحبا به تیمی که جسارت و به این بحث ورود میکند، چون ممیزیها و خط قرمزهایش زیاد است. میدانم که همین الان هم گروه تهیه و تولید، در مراحل مختلف چقدر برای حذف سکانسها کشمکش دارند. بنابراین دمشان گرم، «آقازاده» مجموعه قابل دفاع و خوبی شده است. بهرنگ توفیقی به عنوان کارگردان، همیشه در روایت قصه و زیباییشناسی در قاببندی، قابل ستایش است.
از همان ابتدا پیشبینی میکردید سریال مورد استقبال قرار بگیرد؟
به نظرم حامد عنقا دارد تبدیل به کمپانی میشود، یک کمپانی که به لحاظ کیفیت و المانهایی که بلد است برای جذب مخاطب به کار ببرد، امتحانش را پس داده است. بنابراین من به عنوان بازیگر در خصوص همکاری با بعضی دفاتر خیالم از همه بابت راحت است و میدانم کار از نظر کیفیت از استاندارد برخوردار است و همه چیز حرفهای اتفاق خواهد افتاد و اینها برای من که سالهاست در این حرفه هستم نکات مهمی است، چون دیگر حوصله این که به آدمها یاد بدهیم نکات حرفهای را رعایت کنند نداریم. بنابراین کار کردن با این گروه، بسیار لذتبخش است.
در کنار نظرات مثبت، سکانس مربوط به عقد موقت حواشی و نظرات منفی فراوانی به دنبال داشت.
کار رسانه یک سری ظرایف و شیطنتها دارد، مثل یک پوستر ساده گرافیکی که با شیطنت بسیار ساده، ناگهان هزاران چشم را به خودش جلب میکند. بالاخره آقای عنقا سالها دفتر تبلیغاتی داشتهاند و در حوزه تبلیغات و رسانه کار کردهاند، ما چنین تجربهای را در سکانسهای مختلف سریال «پدر» هم داشتیم و بارزترین مثال آن پریدن «حامد» از پنجره بود.
به نظرم همه اینها از شناخت و دانش میآید، جهان امروز جهان رسانهها و فضای مجازی است و قطعا احتیاج به خوراکهایی دارند که در چند ثانیه و درنهایت یک دقیقه بتوانی حرفت را بزنی، کار تبلیغاتیات را انجام دهی و با ذهن مخاطب بازی کنی.
فکر میکنم بعضی چیزها تعمدی نوشته شده برای این که بتوانند از آن بازخورد درست تبلیغاتی بگیرند و این به نظر من یک امتیاز مثبت است که نشان میدهد این تیم دارد به همه جوانب فکر میکند. چون چه بخواهیم و چه نخواهیم 90 درصد مخاطب ما سرگرم تلفن همراه است و همه دنبال اخبار زرد و اتفاقات این چنینی هستند که دهان به دهان بچرخد، با آن دابسمش درست کنند، بعد انیمیشن اش را بسازند و در محافل تعریف کنند و بخندند، بنابراین جای درستی را هدف گرفتهاند. مرحبا!
به نظر شما طرح مسائلی مانند عقد موقت، اتفاق خوبی است؟
باید درباره همه چیز حرف زد. مشکل این است که رسانه درباره آن چه که باید، حرف نمیزند و درباره آن چه نباید، حرف میزند! همه اینها اتفاقاتی است که دارد در این مملکت میافتد، حالا نشان دادن یک سکانس در سریال چرا باید اینقدر عجیب و غریب باشد؟!
شاید به دلیل نوع پرداخت این موضوع
حتما احساس کردند به این شکل میتوانند برد بیشتری به این مسئله بدهند. قاعدتا قرار نیست همه چیز خیلی رئالیستی اتفاق بیفتد. درباره هنرهای نمایشی صحبت میکنیم، جهان نمایشی همیشه روی مسائل ذرهبین میگذارد و درباره آنها اغراق شدهتر صحبت میکند.
هرچقدر درباره مسائل اجتماعی صحبت کنیم، باز هم کم است، چون سالها آنها را کتمان و مخفیکاری کردیم. هزاران موضوع وجود دارد که میترسیم درباره آنها صحبت کنیم و مدام موکول میکنیم به فردا و در نهایت تبدیل به دمل چرکی میشود که دیگر نمیتوان کاری کرد. باید اجازه بدهیم این حرفها زده شود.
شما بیشتر نقشهای مثبت را ایفا کردهاید، پیشنهادها این طور بوده یا سلیقه و تصمیم شخصی خودتان است؟
وقتی درباره مدیوم تلویزیون صحبت میکنیم، طبیعتا باید روی باورهایی که مخاطب دارد بیشتر مانور بدهیم، چون اصولا تولیدکنندگان ترجیح میدهند مسیر خیلی طولانی طی نکنند تا مخاطب را با خود همراه کنند. به همین دلیل شاید با توجه به شرایط ظاهری و فیزیک صورت من، مخاطب در این مدل نقشها بیشتر مرا باور میکند، همچنان که اتفاقا در سریال «پدر» نقش مثبتی نداشتم و جزو کاراکترهای خاکستری رو به سیاه قصه بودم.
مشغول بازی در سریال «صبح روز آخر» هستید، برای آشنایی با شخصیت شهید مجید شهریاری چه کردید؟
خدا را شکر تیمی داریم که درباره این موضوع بسیار دلسوزانه عمل کرده است. آقای مصطفی علمیفرد به عنوان تهیهکننده و آقای تبریزی به عنوان کارگردان، کار را قلبی و دلی جلو میبرند، ما هم خارج از این ماجرا نیستیم و تلاش کردیم از طریق خانواده این عزیز، زندگی نامه ایشان، عکسها و آلبومهایی که به دست ما رسیده، منش و حرکات و رفتارشان که مهمترین منبع آن، همسر عزیز و فرزندان ایشان هستند، به شخصیت ایشان نزدیک شویم. مسئولیت سنگینی بر عهده من است، امیدوارم به خوبی از پس آن بربیایم.
فکر میکنید میتوانید از عهده بازی در نقش ایشان بربیایید؟
اصولا تفکرم این است که وقتی داریم کار بیوگرافی یا پرتره که معاصر است میسازیم، این که همه چیز واو به واو اجرا شود، بیشتر صدمه و لطمه میزند. مهم این است که بتوانیم شاکله کلی و قابل قبول یک شخصیت را طبق استانداردها و چیزهایی که اطرافیانشان به ما میگویند و در فیلمنامه هم آمده ارائه بدهیم. نه فقط برای این نقش، همیشه برای همه نقشها تلاش میکنم بهترین تصویر را ارائه بدهم و تاثیرگذاری لازم را به وجود بیاورم.
در فضای مجازی درباره این موضوع که چرا آقای تبریزی که سابقه ساخت سریال «موچین» را دارند، به عنوان کارگردان سریال انتخاب شدهاند انتقادهایی مطرح شده است. نظر شما چیست؟
تیم سازنده اعم از تهیهکننده که در رأس کار است حتما بررسی کرده، خب تجربه کار طنز داشته باشند، این موضوع چه ارتباطی به سریال شهید شهریاری دارد؟!
شوخیهایی که در این سریال وجود دارد، واکنشهای منفی و حاشیههایی به دنبال داشته است.
شاید همین موضوع خودش یک آلترناتیو مثبت است که ایشان بیاید و با حال و احوال متفاوت و ویژهتر، اثری را ارائه بدهد که به نوعی آن ذهنیت قبلی را از بین ببرد. با توجه به چیزی که من دیدم، آقای تبریزی با انرژی و انگیزه مضاعف سراغ این کار آمدند، امیدوارم که سریال در هنگام پخش، جواب مسائلی را که برای دوستان سوال بوده بدهد و باعث شود که قضاوتهایمان را کمی شمردهتر و دستبهعصاتر ارائه دهیم.
به نظرم فیلمنامه بسیار زیبا نوشته شده است و سعی کردند قصه را با فلشبک، فلش فوروارد و تعلیقهایی که دارد به زیبایی روایت کنند. قطعا آقای تبریزی هم کار را با کیفیت بسیار خوبی ارائه خواهند داد و امیدوارم که کار خروجی قابل قبولی داشته باشد.
چطور شد که برای بازی در نقش «علیرضا کیانی» در «آقازاده» انتخاب شدید؟
در سریال «پدر»، تجربه همکاری با گروه سازنده «آقازاده» را داشتم، تجربه دلانگیزی بود و طبیعی بود که دوباره تکرار شود. البته من مشغول بازی در سریال «بوم و بانو» هم بودم و در بخش اول نتوانستم به گروه اضافه شوم، اما بعد از عید و با توجه به تعطیلاتی که به دلیل شیوع کرونا اتفاق افتاد، دو پروژه توانستند در آن وقفه با یکدیگر توافق کنند و خدا را شکر زمان کافی به وجود آمد که بتوانم یک ماه از سریال «بوم و بانو» مرخصی بگیرم و به مجموعه «آقازاده» اضافه شوم.
به نظرتان تکرار گروه سریال «پدر» در «آقازاده» اتفاق خوبی است؟
چون داریم درباره سریال حرف میزنیم، یک ذهنیتی در ذهن مخاطب شکل میگیرد که بد نیست آدم بتواند دوباره از آن استفاده کند، به نفع این که سریال پرمخاطبتری بسازد و چند قدم جلوتر حرکت کند. چون در سریال چند قسمت طول میکشد که شخصیتها به مخاطب معرفی شوند، وقتی تیمی میتواند آدمهایش را تعریف بکند و بر اساس همان تعریف قصه را جلو ببرد، چرا که نه؟!
البته در «آقازاده» به استثنای یکی دو مورد که شباهتهایی وجود دارد، شخصیتها را با فاصله فاحشی از شخصیتی که در «پدر» داشتند میبینیم و وقتی آدم با گروهی کار میکند که نگاه و هرآن چه که لازمه یک همکاری خوب است شکل میگیرد، ترجیح میدهد تجربههای بعدیاش را نیز با همان آدمها تکرار کند و به نظرم ایده خوبی است.
بازخوردهایی که از «آقازاده» گرفتید چطور بوده؟
خیلی خوب، سریال مخاطبان زیادی دارد و به خوبی دیده میشود. نقدهایی که شنیدم در نهایت مثبت و خوب بوده است. حرف زدن درباره مضامینی که سال های سال پشت ابر ماندند، کسی درباره آنها قصه تعریف نکرده و این طور با صراحت در رسانهای پخش نشده، خودش نکته بسیار مثبتی است.
ما در ژانر سیاسی فلج بودیم و مرحبا به تیمی که جسارت و به این بحث ورود میکند، چون ممیزیها و خط قرمزهایش زیاد است. میدانم که همین الان هم گروه تهیه و تولید، در مراحل مختلف چقدر برای حذف سکانسها کشمکش دارند. بنابراین دمشان گرم، «آقازاده» مجموعه قابل دفاع و خوبی شده است. بهرنگ توفیقی به عنوان کارگردان، همیشه در روایت قصه و زیباییشناسی در قاببندی، قابل ستایش است.
از همان ابتدا پیشبینی میکردید سریال مورد استقبال قرار بگیرد؟
به نظرم حامد عنقا دارد تبدیل به کمپانی میشود، یک کمپانی که به لحاظ کیفیت و المانهایی که بلد است برای جذب مخاطب به کار ببرد، امتحانش را پس داده است. بنابراین من به عنوان بازیگر در خصوص همکاری با بعضی دفاتر خیالم از همه بابت راحت است و میدانم کار از نظر کیفیت از استاندارد برخوردار است و همه چیز حرفهای اتفاق خواهد افتاد و اینها برای من که سالهاست در این حرفه هستم نکات مهمی است، چون دیگر حوصله این که به آدمها یاد بدهیم نکات حرفهای را رعایت کنند نداریم. بنابراین کار کردن با این گروه، بسیار لذتبخش است.
در کنار نظرات مثبت، سکانس مربوط به عقد موقت حواشی و نظرات منفی فراوانی به دنبال داشت.
کار رسانه یک سری ظرایف و شیطنتها دارد، مثل یک پوستر ساده گرافیکی که با شیطنت بسیار ساده، ناگهان هزاران چشم را به خودش جلب میکند. بالاخره آقای عنقا سالها دفتر تبلیغاتی داشتهاند و در حوزه تبلیغات و رسانه کار کردهاند، ما چنین تجربهای را در سکانسهای مختلف سریال «پدر» هم داشتیم و بارزترین مثال آن پریدن «حامد» از پنجره بود.
به نظرم همه اینها از شناخت و دانش میآید، جهان امروز جهان رسانهها و فضای مجازی است و قطعا احتیاج به خوراکهایی دارند که در چند ثانیه و درنهایت یک دقیقه بتوانی حرفت را بزنی، کار تبلیغاتیات را انجام دهی و با ذهن مخاطب بازی کنی.
فکر میکنم بعضی چیزها تعمدی نوشته شده برای این که بتوانند از آن بازخورد درست تبلیغاتی بگیرند و این به نظر من یک امتیاز مثبت است که نشان میدهد این تیم دارد به همه جوانب فکر میکند. چون چه بخواهیم و چه نخواهیم 90 درصد مخاطب ما سرگرم تلفن همراه است و همه دنبال اخبار زرد و اتفاقات این چنینی هستند که دهان به دهان بچرخد، با آن دابسمش درست کنند، بعد انیمیشن اش را بسازند و در محافل تعریف کنند و بخندند، بنابراین جای درستی را هدف گرفتهاند. مرحبا!
به نظر شما طرح مسائلی مانند عقد موقت، اتفاق خوبی است؟
باید درباره همه چیز حرف زد. مشکل این است که رسانه درباره آن چه که باید، حرف نمیزند و درباره آن چه نباید، حرف میزند! همه اینها اتفاقاتی است که دارد در این مملکت میافتد، حالا نشان دادن یک سکانس در سریال چرا باید اینقدر عجیب و غریب باشد؟!
شاید به دلیل نوع پرداخت این موضوع
حتما احساس کردند به این شکل میتوانند برد بیشتری به این مسئله بدهند. قاعدتا قرار نیست همه چیز خیلی رئالیستی اتفاق بیفتد. درباره هنرهای نمایشی صحبت میکنیم، جهان نمایشی همیشه روی مسائل ذرهبین میگذارد و درباره آنها اغراق شدهتر صحبت میکند.
هرچقدر درباره مسائل اجتماعی صحبت کنیم، باز هم کم است، چون سالها آنها را کتمان و مخفیکاری کردیم. هزاران موضوع وجود دارد که میترسیم درباره آنها صحبت کنیم و مدام موکول میکنیم به فردا و در نهایت تبدیل به دمل چرکی میشود که دیگر نمیتوان کاری کرد. باید اجازه بدهیم این حرفها زده شود.
شما بیشتر نقشهای مثبت را ایفا کردهاید، پیشنهادها این طور بوده یا سلیقه و تصمیم شخصی خودتان است؟
وقتی درباره مدیوم تلویزیون صحبت میکنیم، طبیعتا باید روی باورهایی که مخاطب دارد بیشتر مانور بدهیم، چون اصولا تولیدکنندگان ترجیح میدهند مسیر خیلی طولانی طی نکنند تا مخاطب را با خود همراه کنند. به همین دلیل شاید با توجه به شرایط ظاهری و فیزیک صورت من، مخاطب در این مدل نقشها بیشتر مرا باور میکند، همچنان که اتفاقا در سریال «پدر» نقش مثبتی نداشتم و جزو کاراکترهای خاکستری رو به سیاه قصه بودم.
مشغول بازی در سریال «صبح روز آخر» هستید، برای آشنایی با شخصیت شهید مجید شهریاری چه کردید؟
خدا را شکر تیمی داریم که درباره این موضوع بسیار دلسوزانه عمل کرده است. آقای مصطفی علمیفرد به عنوان تهیهکننده و آقای تبریزی به عنوان کارگردان، کار را قلبی و دلی جلو میبرند، ما هم خارج از این ماجرا نیستیم و تلاش کردیم از طریق خانواده این عزیز، زندگی نامه ایشان، عکسها و آلبومهایی که به دست ما رسیده، منش و حرکات و رفتارشان که مهمترین منبع آن، همسر عزیز و فرزندان ایشان هستند، به شخصیت ایشان نزدیک شویم. مسئولیت سنگینی بر عهده من است، امیدوارم به خوبی از پس آن بربیایم.
فکر میکنید میتوانید از عهده بازی در نقش ایشان بربیایید؟
اصولا تفکرم این است که وقتی داریم کار بیوگرافی یا پرتره که معاصر است میسازیم، این که همه چیز واو به واو اجرا شود، بیشتر صدمه و لطمه میزند. مهم این است که بتوانیم شاکله کلی و قابل قبول یک شخصیت را طبق استانداردها و چیزهایی که اطرافیانشان به ما میگویند و در فیلمنامه هم آمده ارائه بدهیم. نه فقط برای این نقش، همیشه برای همه نقشها تلاش میکنم بهترین تصویر را ارائه بدهم و تاثیرگذاری لازم را به وجود بیاورم.
در فضای مجازی درباره این موضوع که چرا آقای تبریزی که سابقه ساخت سریال «موچین» را دارند، به عنوان کارگردان سریال انتخاب شدهاند انتقادهایی مطرح شده است. نظر شما چیست؟
تیم سازنده اعم از تهیهکننده که در رأس کار است حتما بررسی کرده، خب تجربه کار طنز داشته باشند، این موضوع چه ارتباطی به سریال شهید شهریاری دارد؟!
شوخیهایی که در این سریال وجود دارد، واکنشهای منفی و حاشیههایی به دنبال داشته است.
شاید همین موضوع خودش یک آلترناتیو مثبت است که ایشان بیاید و با حال و احوال متفاوت و ویژهتر، اثری را ارائه بدهد که به نوعی آن ذهنیت قبلی را از بین ببرد. با توجه به چیزی که من دیدم، آقای تبریزی با انرژی و انگیزه مضاعف سراغ این کار آمدند، امیدوارم که سریال در هنگام پخش، جواب مسائلی را که برای دوستان سوال بوده بدهد و باعث شود که قضاوتهایمان را کمی شمردهتر و دستبهعصاتر ارائه دهیم.
به نظرم فیلمنامه بسیار زیبا نوشته شده است و سعی کردند قصه را با فلشبک، فلش فوروارد و تعلیقهایی که دارد به زیبایی روایت کنند. قطعا آقای تبریزی هم کار را با کیفیت بسیار خوبی ارائه خواهند داد و امیدوارم که کار خروجی قابل قبولی داشته باشد.