فرار دختران؛ مسئله حاد اجتماعی در ایران
فرار دختران از منزل در شهر تهران از عمدهترین معضلاتی تلقی میشود که اکثر آسیبشناسان از آن بهعنوان یک مسئله حاد اجتماعی یاد میکنند
فرار دختران از منزل در شهر تهران از عمدهترین معضلاتی تلقی میشود که اکثر آسیبشناسان از آن بهعنوان یک مسئله حاد اجتماعی یاد و چنین اظهارنظر کردهاند که فرار دختران از منزل در شهر تهران بهظاهر یک مسئله فردی و در نهایت مختص یک خانواده تلقی میشود درحالیکه با توجه به پیامدهای منفی نابهنجار بیشتر از یک مسئله و از آن مهمتر آسیب اجتماعی به حساب میآید که برخی از دختران در شرایط بحرانی و تحملناپذیر به آن مبادرت میورزند.
درحالحاضر نهتنها در کشور و در شهر تهران بلکه در بیشتر کشورهای جهان فرار از منزل به یک معضل جدی تبدیل شده است، بهطوریکه هرساله بیش از یک میلیون نفر از خانه فرار میکنند یا خانه را ترک کرده یا از خانه بیرون رانده میشوند. در شهر تهران این مسئله براساس هنجارها و ارزشهای دینی، خانوادگی و اجتماعی از آسیبهای اجتماعی تلقی میشود.
دختران فراری دخترانی هستند که به دلایل گوناگون مانند نابسامانیهای خانوادگی و اعتقاد به اینکه در خانواده به آنها بیتوجهی شده است یا تحت تأثیر سازوکارهای روانی و ذهنی برای رسیدن به امنیت روانی و رهایی از سلطه والدین، فقر و... از خانه فرار میکنند.
تهدید سلامت اخلاقی و بهداشت روانی در شهر تهران از پیامدهای اجتماعی فرار دختران از منزل است که در کنار آن وضعیت ناامن و مغشوش خانواده، اختلاف بین والدین، رفتار خشونتآمیز والدین ازجمله علل خانوادگی مؤثر در فرار دختران از منزل است که آنها را دچار ناامنی کرده و به کنارهگیری از دیگران بهویژه والدین میکشاند.
پدیده فرار دختران در شهر تهران اگرچه یک اقدام فردی به شمار میآید ولی پیامدها و عواقب آن گریبانگیر خانواده و اجتماع پیرامون نیز میشود. بزرگترین نگرانی درباره دختران فراری و بیخانمان خطر افزایش عفونت ایدز است که دلیل آن شیوع مصرف مواد مخدر تزریقی و رفتارهای جنسی پرخطر در دختران فراری و خیابانی است.
بیشتر این افراد متواری فعالیت جنسی را برای کسب غذا، پناهگاه یا پیداکردن امنیت انجام میدهند و یکی از عوامل درگیری این افراد در رفتارهای انحرافی همین عامل است. محیط نامناسب خانه و عدم تناسب فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی والدین و شیوههای تربیتی متفاوت آنها با همدیگر و دستورات ضدونقیضی که به فرزند داده میشود، نوجوان را دچار تضاد کرده و باعث میشود دختران بهترین راهحل برای خلاصی از این محیط را در فرار ببینند.
ناپایداری خانوادگی و وجود مشکلات خانوادگی، جدایی و طلاق والدین، مشکلات ارتباطی در محیط خانواده، وجود عامل خشونت در خانه، سابقه مصرف مواد مخدر، ضعف روحی و تقلیل سطح عزت نفس در افراد متواری، وجود نامادری یا ناپدری، ناسازگاری و تشنج در خانواده، اعتیاد و فقر، مشکلات مالی، سوءاستفادههای جسمی و جنسی، فقدان محبت و روابط صمیمی در محیط خانه، کثرت اولاد و عائله، ازدواجهای زودهنگام، حمایتنشدن، بیتوجهی و عدم نظارت والدین از عوامل تشدیدکننده فرار دختران از منزل است.
با این اوصاف فرار دختران از منزل در شهر تهران میتواند واکنشی در برابر شرایط آشفته خانواده و اعتراض به بیعدالتیها در درون خانواده یا رفتاری حاکی از ترس، یأس، خشم، انتقامجویی از بزرگترها یا رفتاری به تقلید از رفتارهای فرهنگهای دیگر باشد که با اشکال متفاوت از طریق رسانههای جمعی و... جاذبههای خود را عرضه میکند.
درحالحاضر فرار دختران از منزل با توجه به هنجارها و ارزشهای اخلاقی و رفتاری حاکم بر فرهنگ و خانواده بازتاب نامطلوب و نگرانکنندهای داشته است. در مطالعهای موردی نظر کارشناسان اجتماعی و فرهنگی نیز آورده شده و نتایج بهدستآمده از مصاحبه با متهمان و مطالعه خلاصه پروندههای آنان مشخص کرد: مهمترین عامل ترک منزل دختران، بیسرپرستی یا بدسرپرستی و خشونتهای خانگی است و سایر عوامل در رتبههای بعدی قرار میگیرد.
از مهمترین مشکلاتی که این دختران هنگام خروج از خانه تجربه میکنند میتوان به خشونتهای جنسی، آزار و اذیت، گرسنگی، خودزنی، افسردگی و برچسبزنی اشاره کرد. یکی از مهمترین چالشها، ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی است که به بازتولید خشونتهای خانوادگی و اجتماعی منجر میشود و در نتیجه توانبخشی دختران را با دشواریهای متعددی همراه کرده است،
زیرا خدمات ارائهشده نیز نهتنها تناسبی با وضعیت درمان و بازتوانی این دختران ندارد، بلکه در نهایت نتیجه به دلیل ساختارهای ناکارآمد به افزایش فرار این دختران از منزل منجر میشود. نتایج بهدستآمده از مصاحبه اولیه مشخص کرد هرکدام از عوامل تا چه میزان در این آسیب اجتماعی مؤثر است. نقش عوامل اجتماعی 38 درصد، عوامل فرهنگی 10 درصد، عوامل اقتصادی هشت درصد، عوامل روانشناختی 35 درصد و عوامل انتظامی و امنیتی شش درصد است که نشان میدهد عوامل اجتماعی [بیسرپرستی و بدسرپرستی (تکوالدی)] بیشترین تأثیر در گرایش افراد به معضل فرار دختران از منزل را دارد.
سرگرد لیلا پنجهحیدری. کارشناس اداره برآورد معاونت اجتماعی پلیس تهران
درحالحاضر نهتنها در کشور و در شهر تهران بلکه در بیشتر کشورهای جهان فرار از منزل به یک معضل جدی تبدیل شده است، بهطوریکه هرساله بیش از یک میلیون نفر از خانه فرار میکنند یا خانه را ترک کرده یا از خانه بیرون رانده میشوند. در شهر تهران این مسئله براساس هنجارها و ارزشهای دینی، خانوادگی و اجتماعی از آسیبهای اجتماعی تلقی میشود.
دختران فراری دخترانی هستند که به دلایل گوناگون مانند نابسامانیهای خانوادگی و اعتقاد به اینکه در خانواده به آنها بیتوجهی شده است یا تحت تأثیر سازوکارهای روانی و ذهنی برای رسیدن به امنیت روانی و رهایی از سلطه والدین، فقر و... از خانه فرار میکنند.
تهدید سلامت اخلاقی و بهداشت روانی در شهر تهران از پیامدهای اجتماعی فرار دختران از منزل است که در کنار آن وضعیت ناامن و مغشوش خانواده، اختلاف بین والدین، رفتار خشونتآمیز والدین ازجمله علل خانوادگی مؤثر در فرار دختران از منزل است که آنها را دچار ناامنی کرده و به کنارهگیری از دیگران بهویژه والدین میکشاند.
پدیده فرار دختران در شهر تهران اگرچه یک اقدام فردی به شمار میآید ولی پیامدها و عواقب آن گریبانگیر خانواده و اجتماع پیرامون نیز میشود. بزرگترین نگرانی درباره دختران فراری و بیخانمان خطر افزایش عفونت ایدز است که دلیل آن شیوع مصرف مواد مخدر تزریقی و رفتارهای جنسی پرخطر در دختران فراری و خیابانی است.
بیشتر این افراد متواری فعالیت جنسی را برای کسب غذا، پناهگاه یا پیداکردن امنیت انجام میدهند و یکی از عوامل درگیری این افراد در رفتارهای انحرافی همین عامل است. محیط نامناسب خانه و عدم تناسب فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی والدین و شیوههای تربیتی متفاوت آنها با همدیگر و دستورات ضدونقیضی که به فرزند داده میشود، نوجوان را دچار تضاد کرده و باعث میشود دختران بهترین راهحل برای خلاصی از این محیط را در فرار ببینند.
ناپایداری خانوادگی و وجود مشکلات خانوادگی، جدایی و طلاق والدین، مشکلات ارتباطی در محیط خانواده، وجود عامل خشونت در خانه، سابقه مصرف مواد مخدر، ضعف روحی و تقلیل سطح عزت نفس در افراد متواری، وجود نامادری یا ناپدری، ناسازگاری و تشنج در خانواده، اعتیاد و فقر، مشکلات مالی، سوءاستفادههای جسمی و جنسی، فقدان محبت و روابط صمیمی در محیط خانه، کثرت اولاد و عائله، ازدواجهای زودهنگام، حمایتنشدن، بیتوجهی و عدم نظارت والدین از عوامل تشدیدکننده فرار دختران از منزل است.
با این اوصاف فرار دختران از منزل در شهر تهران میتواند واکنشی در برابر شرایط آشفته خانواده و اعتراض به بیعدالتیها در درون خانواده یا رفتاری حاکی از ترس، یأس، خشم، انتقامجویی از بزرگترها یا رفتاری به تقلید از رفتارهای فرهنگهای دیگر باشد که با اشکال متفاوت از طریق رسانههای جمعی و... جاذبههای خود را عرضه میکند.
درحالحاضر فرار دختران از منزل با توجه به هنجارها و ارزشهای اخلاقی و رفتاری حاکم بر فرهنگ و خانواده بازتاب نامطلوب و نگرانکنندهای داشته است. در مطالعهای موردی نظر کارشناسان اجتماعی و فرهنگی نیز آورده شده و نتایج بهدستآمده از مصاحبه با متهمان و مطالعه خلاصه پروندههای آنان مشخص کرد: مهمترین عامل ترک منزل دختران، بیسرپرستی یا بدسرپرستی و خشونتهای خانگی است و سایر عوامل در رتبههای بعدی قرار میگیرد.
از مهمترین مشکلاتی که این دختران هنگام خروج از خانه تجربه میکنند میتوان به خشونتهای جنسی، آزار و اذیت، گرسنگی، خودزنی، افسردگی و برچسبزنی اشاره کرد. یکی از مهمترین چالشها، ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی است که به بازتولید خشونتهای خانوادگی و اجتماعی منجر میشود و در نتیجه توانبخشی دختران را با دشواریهای متعددی همراه کرده است،
زیرا خدمات ارائهشده نیز نهتنها تناسبی با وضعیت درمان و بازتوانی این دختران ندارد، بلکه در نهایت نتیجه به دلیل ساختارهای ناکارآمد به افزایش فرار این دختران از منزل منجر میشود. نتایج بهدستآمده از مصاحبه اولیه مشخص کرد هرکدام از عوامل تا چه میزان در این آسیب اجتماعی مؤثر است. نقش عوامل اجتماعی 38 درصد، عوامل فرهنگی 10 درصد، عوامل اقتصادی هشت درصد، عوامل روانشناختی 35 درصد و عوامل انتظامی و امنیتی شش درصد است که نشان میدهد عوامل اجتماعی [بیسرپرستی و بدسرپرستی (تکوالدی)] بیشترین تأثیر در گرایش افراد به معضل فرار دختران از منزل را دارد.
سرگرد لیلا پنجهحیدری. کارشناس اداره برآورد معاونت اجتماعی پلیس تهران