جعفر دهقان: تهیهکنندگان سینما تاجر شده اند!
یک بازیگر سینما و تلویزیون در رابطه با سینما گفت: سینمای ما متاسفانه بیشتر دنبال این است که تهیه کننده بتواند جیب خودش را پر کند، الان همه تاجر شدهاند.
جعفر دهقان یکی از بازیگرانی است که در طول فعالیت حرفهای خود، حضور پررنگی در آثار مرتبط با دفاع مقدس داشته و نام او جزو پرکارترین بازیگران در این ژانر ماندگار شده است. این بازیگر پس از مدتی دوری از ژانر دفاع مقدس، با سریال «ایلدا» بار دیگر در اثری با موضوع جنگ تحمیلی حضور داشته و اکنون با این مجموعه در تلویزیون دیده میشود. به بهانه پخش سریال «ایلدا» گفتوگویی با این بازیگر داشتهایم که در ادامه میخوانید. دهقان در این گفتگو، از نحوه فعالیت تهیه کنندگان سینما به تندی انتقاد کرد که قطعا شامل حال تمامی آنها نیست.
کار در فضای کوهستانی خرمآباد، کوههای شیبدار پر از سنگ و صخره، بسیار سخت بود، اما در عین حال دوستی، رفاقت و صمیمیتی که بین بچهها بود، باعث شد که همه دست به دست یکدیگر بدهند. به جرئت میتوانم بگویم بسیاری از بچهها چه بازیگر و چه عوامل دیگر، شاید حقوق چهار ماه را به طور کامل طلبکار باشند. همین الان که سریال دارد پخش میشود، بچهها طلبکار هستند و هنوز یک ریال به ما پرداخت نشده، اما آنها با جان و دل در شرایط سخت ایستادند تا به قولی که به یکدیگر داده بودند که دست به دست هم بدهند و کار را تمام کنند، عمل کنند.
بسیاری از صحنههایی که قرار بود تصویربرداری شود، بسیاری از لوکیشنهایی که قرار بود اتفاقاتی در آنها بیفتد، به دلیل شرایط مالی حذف شدند و نتیجه ۲۴ یا ۲۵ قسمتی شد که میبینید.
من نقش استواری را بازی کردم که رییس یک پاسگاه مرزی است و خود او هم یکی از مرزنشینان غیور و حافظ مرز و بوم کشور است، کسی که تلاش میکند یک وجب از خاک وطن دست دشمن نیفتد. «جمشید کاکاوند» برای من شخصیت جالب و جذابی بود که تا به حال تجربه نکرده بودم.
من به اندازهای فیلم دفاع مقدسی کار کردم که برای سلاح دست گرفتن و سوارکاری مشکلی ندارم. مهرههای گردنم را عمل کرده بودم و خوشبختانه در این سریال نیاز نبود سوار اسب شوم. اسب من جیپ پاسگاه است و با آن رفت و آمد میکنم، اما، چون باید از کوه بالا و پایین میرفتیم، نیاز بود که آمادگی جسمانی بالایی داشته باشیم.
خیلی وقت بود که اثری از سینمای دفاع مقدس نبود، به خصوص در صداوسیما اصلا کاری در زمینه دفاع مقدس ساخته نمیشد. همیشه فریاد زدم جنگ که تمام شد تازه زمان ساخت آثار دفاع مقدس است، چرا جنگ که تمام میشود سینمای جنگ هم تعطیل میشود، چرا نمیروند سراغ این ژانر؟ این ژانر باید ساخته شود و برای نسلها بماند. بعد از چندین سال که از سینمای دفاع مقدس دور بودم، وقتی چنین شخصیتی به من پیشنهاد میشود که کاراکتر متفاوتی است و خود ژانر کار هم به نوعی با کارهای دیگر دفاع مقدسی تفاوت دارد، بیشتر مرزنشینان هستند که از آب و خاک وطنشان دفاع میکنند، یعنی نه ارتشی نه نیرویی وجود دارد، آنها سلاح دست میگیرند و برای دفاع از خاک میروند، این در کار جذابیت ایجاد میکرد.
بله، درست است که پرکارترین بازیگر سینمای دفاع مقدس بودم، اما به زعم خودم هنوز هیچ کاری انجام ندادم، نتوانستم کاری بکنم که بگویم توفیقی حاصل کردم. خیلی علاقه دارم، اما مساله دیگری هم که وجود دارد این است که سنم بالا رفته و دیگر توان و فیزیک دوران جوانیام را ندارم که بتوانم از خاکریز بپرم یا آرپیجی بزنم. اگر هم بخواهم کارهایی در زمینه دفاع مقدس انجام دهم، باید مناسب با شرایط سنوسال و فیزیک الانم باشد.
هیچ کدام نسبت به یکدیگر برتری ندارند. تلویزیون در حوزه دفاع مقدس چه کرده، سینماگران ما در سینما چه کردهاند. آثار دفاع مقدسی که ما بدون ویژوال و حقههای سینمایی به صورت واقعی انجام میدادیم کجا، سینمای ویژوال امروز که زمین تا آسمان متفاوتتر شده کجا. بله ممکن است از جهت ساخت و رنگ و لعاب با آثار آن زمان بسیار متفاوت باشد، اما این کجا و آن کجا. نه تلویزیون نه وزارت ارشاد، هیچ کدام به صورت جدی قدمی برای سینمای دفاع مقدس برنداشتهاند.
خیلی وقت است. بعد از این که جنگ تمام شد، متأسفانه این اتفاق افتاد. سینمای جنگ به مرور زمان کمرنگ و آرامآرام به دست فراموشی سپرده شد.
من جایی در سینمای فعلی ندارم، کارهای سخیف و نازلی دارد ساخته میشود. من اصلا تا به حال از این طور کارها بازی نکردم که الان بخواهم تن به چنین آثاری بدهم. برایم سخت است. نمیتوانم. نمیخواهم بگویم کارهایی که من انجام دادم خیلی خوب و بینقص بوده، نه. در زمان خودش اشکالاتی داشته، اما تعهدی پشت کار بود که آن تعهد الان در سینما وجود ندارد. سینمای ما متاسفانه بیشتر دنبال این است که تهیهکننده بتواند جیب خودش را پر کند. اصلا دنبال تعهد، معنا و مفهومی که بگوید از ساخت این فیلم چه چیزی نصیب من میشود و چنین مسایلی نیستند. الان همه تاجر شدهاند و دنبال این هستند که ببینند کدام قصه را میتوانند بیاورند بسازند و تماشاگر را به وسیله آن قصه بکشانند به سینما، هرچند پیامی به او ندهند و پیام آموزندهای برای بیننده نداشته باشد.
مشکل تلویزیون بودجه است، پول باشد همه اینها ساخته میشود. من نمیدانم دعوای دولت و تلویزیون تا کی میخواهد ادامه داشته باشد، چرا همیشه خدا آتش این دعوا باید دامن ما بازیگران را بگیرد. میگوییم یک سال است که سر فلان کار هستیم چرا پول ما را نمیدهید، تلویزیون میگوید دولت به ما پول نداده! اگر قرار است کاری ساخته شود، بودجه آن را هم دولت باید تامین کند، چرا این اتفاق نمیافتد؟
بله پیشنهاد داشتم، اما حقیقتش نپذیرفتم، حالم بد میشود از سریالهای سخیف و بیارزشی که در نمایش خانگی تولید میشود. من نمیدانم ما چرا داریم از سینمای ترکیه تقلید میکنیم، نمیدانم این سریالهای آبکی که دارند از طریق شبکههای مجازی پخش میشوند چطور ساخته میشوند.
بله، چرا باید کارهای سخیف و بیارزش به خورد مخاطب بدهیم، چرا مردم را گول میزنیم؟ فرهنگ ما با فرهنگ غربی فرق میکند. فرهنگی که در آثار رسانههای تصویری نشان داده میشود، فرهنگ ما ایرانیها و مسلمانهاست؟ خیلی فاصله دارد.
معمولاً گفته میشود که آثار ژانر دفاع مقدس به واسطه اتفاقات جنگ، سختیهایی در تولید دارد. «ایلدا» هم همینگونه بود؟
کار در فضای کوهستانی خرمآباد، کوههای شیبدار پر از سنگ و صخره، بسیار سخت بود، اما در عین حال دوستی، رفاقت و صمیمیتی که بین بچهها بود، باعث شد که همه دست به دست یکدیگر بدهند. به جرئت میتوانم بگویم بسیاری از بچهها چه بازیگر و چه عوامل دیگر، شاید حقوق چهار ماه را به طور کامل طلبکار باشند. همین الان که سریال دارد پخش میشود، بچهها طلبکار هستند و هنوز یک ریال به ما پرداخت نشده، اما آنها با جان و دل در شرایط سخت ایستادند تا به قولی که به یکدیگر داده بودند که دست به دست هم بدهند و کار را تمام کنند، عمل کنند.
مشکلات مالی تغییراتی هم در سریال ایجاد کرد؟
بسیاری از صحنههایی که قرار بود تصویربرداری شود، بسیاری از لوکیشنهایی که قرار بود اتفاقاتی در آنها بیفتد، به دلیل شرایط مالی حذف شدند و نتیجه ۲۴ یا ۲۵ قسمتی شد که میبینید.
درباره قصه یا کاراکتر «جمشید کاکاوند» چه چیزی برای شما جذاب بود؟
من نقش استواری را بازی کردم که رییس یک پاسگاه مرزی است و خود او هم یکی از مرزنشینان غیور و حافظ مرز و بوم کشور است، کسی که تلاش میکند یک وجب از خاک وطن دست دشمن نیفتد. «جمشید کاکاوند» برای من شخصیت جالب و جذابی بود که تا به حال تجربه نکرده بودم.
برای بازی در سریال لازم نبود مهارت خاصی مانند سوارکاری یا تیراندازی یاد بگیرید؟
من به اندازهای فیلم دفاع مقدسی کار کردم که برای سلاح دست گرفتن و سوارکاری مشکلی ندارم. مهرههای گردنم را عمل کرده بودم و خوشبختانه در این سریال نیاز نبود سوار اسب شوم. اسب من جیپ پاسگاه است و با آن رفت و آمد میکنم، اما، چون باید از کوه بالا و پایین میرفتیم، نیاز بود که آمادگی جسمانی بالایی داشته باشیم.
سابقه زیادی در زمینه بازی در آثار دفاع مقدس دارید، جذابیت این آثار برای شما چیست؟
خیلی وقت بود که اثری از سینمای دفاع مقدس نبود، به خصوص در صداوسیما اصلا کاری در زمینه دفاع مقدس ساخته نمیشد. همیشه فریاد زدم جنگ که تمام شد تازه زمان ساخت آثار دفاع مقدس است، چرا جنگ که تمام میشود سینمای جنگ هم تعطیل میشود، چرا نمیروند سراغ این ژانر؟ این ژانر باید ساخته شود و برای نسلها بماند. بعد از چندین سال که از سینمای دفاع مقدس دور بودم، وقتی چنین شخصیتی به من پیشنهاد میشود که کاراکتر متفاوتی است و خود ژانر کار هم به نوعی با کارهای دیگر دفاع مقدسی تفاوت دارد، بیشتر مرزنشینان هستند که از آب و خاک وطنشان دفاع میکنند، یعنی نه ارتشی نه نیرویی وجود دارد، آنها سلاح دست میگیرند و برای دفاع از خاک میروند، این در کار جذابیت ایجاد میکرد.
با وجود بازی در آثار متعدد دفاع مقدسی، نسبت به این ژانر احساس مسوولیت میکنید؟
بله، درست است که پرکارترین بازیگر سینمای دفاع مقدس بودم، اما به زعم خودم هنوز هیچ کاری انجام ندادم، نتوانستم کاری بکنم که بگویم توفیقی حاصل کردم. خیلی علاقه دارم، اما مساله دیگری هم که وجود دارد این است که سنم بالا رفته و دیگر توان و فیزیک دوران جوانیام را ندارم که بتوانم از خاکریز بپرم یا آرپیجی بزنم. اگر هم بخواهم کارهایی در زمینه دفاع مقدس انجام دهم، باید مناسب با شرایط سنوسال و فیزیک الانم باشد.
در زمینه تولید آثار دفاع مقدسی سینما بهتر عمل کرده یا تلویزیون؟
هیچ کدام نسبت به یکدیگر برتری ندارند. تلویزیون در حوزه دفاع مقدس چه کرده، سینماگران ما در سینما چه کردهاند. آثار دفاع مقدسی که ما بدون ویژوال و حقههای سینمایی به صورت واقعی انجام میدادیم کجا، سینمای ویژوال امروز که زمین تا آسمان متفاوتتر شده کجا. بله ممکن است از جهت ساخت و رنگ و لعاب با آثار آن زمان بسیار متفاوت باشد، اما این کجا و آن کجا. نه تلویزیون نه وزارت ارشاد، هیچ کدام به صورت جدی قدمی برای سینمای دفاع مقدس برنداشتهاند.
منظورتان سالهای اخیر است؟
خیلی وقت است. بعد از این که جنگ تمام شد، متأسفانه این اتفاق افتاد. سینمای جنگ به مرور زمان کمرنگ و آرامآرام به دست فراموشی سپرده شد.
چرا سالهای اخیر، حضور کمرنگی در سینما داشتید؟
من جایی در سینمای فعلی ندارم، کارهای سخیف و نازلی دارد ساخته میشود. من اصلا تا به حال از این طور کارها بازی نکردم که الان بخواهم تن به چنین آثاری بدهم. برایم سخت است. نمیتوانم. نمیخواهم بگویم کارهایی که من انجام دادم خیلی خوب و بینقص بوده، نه. در زمان خودش اشکالاتی داشته، اما تعهدی پشت کار بود که آن تعهد الان در سینما وجود ندارد. سینمای ما متاسفانه بیشتر دنبال این است که تهیهکننده بتواند جیب خودش را پر کند. اصلا دنبال تعهد، معنا و مفهومی که بگوید از ساخت این فیلم چه چیزی نصیب من میشود و چنین مسایلی نیستند. الان همه تاجر شدهاند و دنبال این هستند که ببینند کدام قصه را میتوانند بیاورند بسازند و تماشاگر را به وسیله آن قصه بکشانند به سینما، هرچند پیامی به او ندهند و پیام آموزندهای برای بیننده نداشته باشد.
به نظرتان چرا کیفیت سریالهای تلویزیونی نسبت به سریالهای ماندگاری که در قدیم ساخته میشد، افت کرده است؟
مشکل تلویزیون بودجه است، پول باشد همه اینها ساخته میشود. من نمیدانم دعوای دولت و تلویزیون تا کی میخواهد ادامه داشته باشد، چرا همیشه خدا آتش این دعوا باید دامن ما بازیگران را بگیرد. میگوییم یک سال است که سر فلان کار هستیم چرا پول ما را نمیدهید، تلویزیون میگوید دولت به ما پول نداده! اگر قرار است کاری ساخته شود، بودجه آن را هم دولت باید تامین کند، چرا این اتفاق نمیافتد؟
پیشنهاد بازی در نمایش خانگی هم داشتهاید؟
بله پیشنهاد داشتم، اما حقیقتش نپذیرفتم، حالم بد میشود از سریالهای سخیف و بیارزشی که در نمایش خانگی تولید میشود. من نمیدانم ما چرا داریم از سینمای ترکیه تقلید میکنیم، نمیدانم این سریالهای آبکی که دارند از طریق شبکههای مجازی پخش میشوند چطور ساخته میشوند.
امروزه مخاطبان زیادی به سمت نمایش خانگی آمدهاند
بله، چرا باید کارهای سخیف و بیارزش به خورد مخاطب بدهیم، چرا مردم را گول میزنیم؟ فرهنگ ما با فرهنگ غربی فرق میکند. فرهنگی که در آثار رسانههای تصویری نشان داده میشود، فرهنگ ما ایرانیها و مسلمانهاست؟ خیلی فاصله دارد.