جستجو
رویداد ایران > خبرها > روایت بدون سانسور آزیتا لاچینی در هزار داستان

روایت بدون سانسور آزیتا لاچینی در هزار داستان

«یک وقت‌هایی بود که از نداشتن، به‌عنوان هنرمند این مملکت که همه او را می‌شناسند، آفتابه مسی به دست می‌گرفتم، چادر به سر می‌کردم و می‌رفتم بازارچه و آن را می‌فروختم.» مجری می‌زند زیر گریه؛ دنیا مدنی و روبه‌روی او آزیتا لاچینی، بازیگری که سال‌ها در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف از جمله مدرسه مادربزرگ‌ها و پرنده کوچک خوشبختی نقش‌آفرینی کرده است. این حرف‌های اوست که بارها عشق از دست داده، کودک از دست داده و در فقر زندگی کرده است، اما به قول خودش با توکل، همه این اتفاقات تلخ را تحمل کرده است. روایت واقعی از داستان‌‌ زندگی آزیتا لاچینی در برنامه هزار داستان به‌قدری تاثیرگذار بود که به مدت ٦٠ دقیقه تمام مخاطبان را تا آخر برنامه میخکوب کرد.
 بعد هم برخی مخاطبان در صفحات مجازی‌شان از سرگذشت تلخ و ایستادگی ستودنی او حرف زدند. احسان علیخانی، مجری ماه عسل هم یکی از آنها بود که درباره آزیتا لاچینی نوشت: «سلام رفقا، گفت‌وگوی سرکار خانم آزیتا لاچینی (بازیگر و دوبلور) در برنامه هزار داستان رو دیدم، بسیار عمیق و تکان‌دهنده بود.  روایت صادقانه زندگی پرفراز و نشیب این بانو در هشتادسالگی از زندگیشون و این حجم شگفت‌انگیز از پذیرش و صبر در برابر بی‌رحمی زندگی و این همه باور و امید در دل ایشان که برای امثال من غیر قابل تصوره، این اراده برای پذیرفتن، عبور کردن و دوباره ساختن، به احترام ایشان باید کلاه از سر برداشت و تمام‌قد در برابر این بانوی باوقار و متین سرزمینم، این هنرمند گرانقدر ایستاد. ممنون از بچه‌های هزار داستان برای روایت این قصه تاثیر‌گذار در روزگارِ نامردی؛ پیشنهاد می‌کنم این گفت‌وگو رو پیدا کنید و کامل ببینید.» یکی از کاربران فضای مجازی هم که خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بود، این‌طور احساس خود را از دیدن این برنامه بیان کرد: «حلال‌وار این قسمت از برنامه هزار داستان بهترین گفت‌وگوی تلویزیونی بود که دیدم؛ فقط باید ببینید با اینکه خیلی سانسور داشت.» این حرف‌ها البته در شرایطی گفته شده است که عوامل برنامه به «شهروند» می‌گویند هیچ بخشی از گفت‌وگو سانسور نشده است. اغلب کامنت‌های مرتبط با گفت‌و‌گوی آزیتا لاچینی درباره صبر و شکیبایی او است و اینکه چقدر نسبت به سال‌های گذشته پیر شده است.

در ادامه مطلب، نکاتی از زندگی آزیتا لاچینی مرور می‌شود که تا به حال کمتر کسی از آن خبر داشته است:
  در سال ١٣١٦ در یک خانواده متمول، اما متعصب به دنیا آمده است.
  نخستین‌بار در ١١ سالگی ازدواج کرده و در ١٣ سالگی نخستین فرزند خود را به دنیا آورده است.
  سه فرزند از دست داده است؛ یک فرزند را در شیرخوارگی، دو فرزند پسر دیگر هم در سنین چهل و بیست‌وهفت‌سالگی.
  در ١٤سالگی همسر خود را از دست داده است. آزیتا لاچینی دو ازدواج دیگر هم داشت، اما در هیچ کدام از آنها بخت با او یار نبود و هر دو همسر او هم از دنیا رفتند.  
  به مدت یک سال، همسایه دیواربه‌دیوار رویا تیموریان بوده است.
  نام خانوادگی او نیکنام است، اما بعد از سال ١٣٣٤ نام همسر دوم خود، امیر مظفرالدین لاچینی، نویسنده و کارگردان، پسر سرهنگ لاچینی را برای خود انتخاب کرد.
  در سال ٦٥ تشخیص اولیه بیماری سرطان برای او داده شد، اما بررسی‌های بعدی در کشور آلمان نشان داد که سرطانی در کار نیست.
  او می‌گوید که با توکل به خدا تمام این اتفاقات تلخ از دست دادن سه همسر و سه فرزند را تحمل کرده است و حتی در این زمینه الگوی مادران داغداری هم قرار گرفته است.
  به علت مشکلات مالی که سال‌های بیماری و بیکاری برای او ایجاد کرده است، مجبور شده برای حل مشکلات مالی از بانک‌ها وام بگیرد.

برچسب ها
نسخه اصل مطلب