پس از تصمیم قاطع رئیسجمهور در توقف پروژه میانکاله
آقای پزشکیان، قلب زایندهرود به احیا نیاز دارد
جناب آقای رئیسجمهور
اکنون، در آنسوی کشور، در حوضه زایندهرود نیز پروژهای نانوشته در جریان است که طی سالها، بخش بزرگی از زمینهای حاصلخیز استان اصفهان را به بیابان بدل کرده و زندگی هزاران خانواده کشاورز را به مرز بحران رسانده است. تهی شدن سفرههای آب زیرزمینی، فرونشست گسترده زمین و فروپاشی چرخههای زیستی منطقه، تنها بخشی از پیامدهای آن است. اما این بحران، برخلاف آنچه گاه در سطح عمومی بازتاب یافته، نه زاییده رفتار مردم منطقه چهارمحال است و نه نتیجه انتخاب کشاورزانی است که برای زنده ماندن، به استفاده از آب روی آوردهاند؛ بلکه حاصل سیاستگذاریهای اشتباه، تصمیمات ناپخته و بیتوجهی به عدالت محیطزیستی در ادوار گذشته است.
همانگونه که مستحضرید، یکی از عوامل کلیدی در ایجاد این بحران، فراخوان نسنجیده یکی از رؤسای پیشین دولت به استفاده حداکثری از منابع آبی چهارمحال بود. این دعوت که بدون ملاحظات فنی و زیستمحیطی مطرح شد، باعث شد برخی افراد فرصتطلب، با نصب پمپهای غیرمجاز، منابع ملی زایندهرود را به مناطق کوهستانی منتقل کنند. متأسفانه برخی نهادهای محلی نیز بهجای جلوگیری از این روند، با اعطای مجوزهای غیرکارشناسی و حمایتهای موضعی، به تعمیق بحران افزودند.
جناب آقای پزشکیان
میانکاله را نجات دادید، اما در زایندهرود بحرانی در جریان است که پیامدهایش، هم اصفهان را میسوزاند و هم چهارمحال را به دوگانگی کشانده است. امروز، مردم هر دو استان، بهویژه کشاورزان و جوامع محلی، درگیر پیامدهای این بیتدبیریها هستند. بنابراین، راهحل باید دو سویه و عدالتمحور باشد:
از یک سو جمعآوری بهرهبرداریهای غیرمجاز و توقف فروش بیرویه آب باید در دستور قرار گیرد، و از سوی دیگر، حمایت معیشتی، آموزش شیوههای نوین کشاورزی کمآببر و ارائه منابع جایگزین آب، برای کشاورزان چهارمحال، باید بخشی از برنامه اصلاحی دولت باشد.
زمان آن رسیده که حاکمیت، مدیریت یکپارچه و منصفانهای را بر حوضه زایندهرود اعمال کند. مدیریتی که آب را نه منبعی برای رقابت که امانتی برای نسلها بداند؛ نه عامل تفرقه، بلکه بستر همدلی و توسعه متوازن.
این شما و این زایندهرود
این شما و این میانکالهای دیگر، اما پیچیدهتر و گستردهتر
چه میفرمایید؟