جستجو
رویداد ایران > رویداد > تصاویر؛ باغ مجسمه‌های یک چوب‌بر بازنشسته که نمی‌دانست چرا مجسمه می‌سازد

تصاویر؛ باغ مجسمه‌های یک چوب‌بر بازنشسته که نمی‌دانست چرا مجسمه می‌سازد

وقتی از این هنرمند درباره آثارش پرسیدند، فقط با خنده پاسخ می‌داد: «هیچ‌کس نمی‌داند چرا آن‌ها را ساختم، حتی خودم!»

فرادید| در سال‌های طلایی زندگی فرِد اِسمیت، هنر به شکل غیرقابل توضیحی از درون او فوران کرد. این چوب‌بر بازنشسته عاشق کار با دستانش بود: با دستانش فکر می‌کرد، با دستانش سخن می‌گفت و روزی شروع به خلق آثار هنری با دستانش کرد. 

به گزارش فرادید، او که به‌دلیل سن و آرتروز خمیده شده بود، ساکن فیلیپس، ویسکانسین، از اواخر دهه ۱۹۴۰ تا اواسط دهه ۱۹۶۰ به ساخت مجسمه‌های بتنی با اندازه طبیعی و بزرگ‌تر از اندازه طبیعی ادامه داد (در مجموع بیش از ۲۰۰ مجسمه) و فرهنگ و افسانه‌های محلی را با دنیای گسترده‌تر و جهان ماورایی ترکیب کرد. 

وقتی درباره یادبودهایش از او می‌پرسیدند، اسمیت که سال ۱۹۷۶ و در ۸۹ سالگی درگذشت، فقط با خنده پاسخ می‌داد: «هیچ‌کس نمی‌داند چرا آن‌ها را ساختم، حتی خودم.» 

امروزه، این نمایش متنوع در «پارک بتنی ویسکانسین» همچنان پابرجاست؛ باغی از مجسمه‌های روباز که در زمینی ۱۶ هکتاری در منطقه کم‌جمعیت جنگل‌های شمالی ایالت واقع شده؛ جایی که شمار درختان از شمار مردم بیشتر است. 

آنچه در آثار اسمیت، حتی پس از نزدیک به نیم قرن از درگذشت او به‌روشنی نمایان است، احترام ژرف او به طبیعت و همچنین ستایش انسان‌ها، مکان‌ها و رویدادهای عادی و خارق‌العاده‌ای است که در هنر او به تصویر کشیده شده‌اند. 

سالی مک‌فادیِن که حالا در دهه هفتم زندگی‌اش است، از دوران کودکی خود یاد می‌کند؛ زمانی که می‌دید اسمیت، دایی بزرگش، این تکه‌های شیشه را تنها با دستان پینه‌بسته‌اش برمی‌داشت؛ دستان زحمتکشی که یک عمر به کار سخت در دل طبیعت و بریدن درختان با ابزارهای عظیم و دستی جنگلداری عادت کرده بودند. او می‌گوید: «دست‌هایش به قدری زبر و محکم بودند که باورکردنی نبود.» 

1000007476

در کتاب «هنر فرد اسمیت» (۱۹۹۱)، نویسندگان مشترک، لیزا استون و جیم زانزی اشاره می‌کنند که این شیشه‌ها به شکلی پویا و زنده به هنری جان می‌بخشند که بیشتر ایستا و تغییرناپذیر تلقی می‌شود. اسمیت تنها از یک جنبه خلاق نبود؛ تعامل نور و شیشه بازتابی از عشق او به موسیقی و رقص است که به گفته‌ی نویسندگان، «مسیر همیشگی ارتباط هنرمند با جهان» بود.

اسمیت اعتراف کرده: «بیانش با واژگان سخت است. شاید منبع الهام چیزی باشد که دوست داری یا می‌شنوی یا ناگهان جلوی چشمانت برق می‌زند، مانند زنی که سوار بر اسب با سرعت بسیار زیاد حرکت میکند. می‌تواند هر چیزی باشد، اما باید در درونت باشد تا انجامش دهی.»

مترجم: زهرا ذوالقدر

منبع: faradeed-248957

برچسب ها
نسخه اصل مطلب