تصاویر؛ دفاعیهای بر پایان سریال «بازی تاج و تخت»؛ پاسخ به ۱۰ ایراد طرفداران از فصل هشتم
فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) با واکنشهای بسیار منفی و انتقادهای شدیدی روبهرو شد که هنوز هم در بحثها و فرومهای آنلاین دربارهاش صحبت میشه. بسیاری از بینندهها از جنبههای مختلف پایان سریال شکایت داشته و میگویند به نقطهای رسیده بود که دیگه راه بازگشتی نداشت. و خب، کاملاً قابل درکه. ما هم قبول داریم که فصل هشتم گیم آو ترونز اصلاً همسطح کیفیت سایر فصلهای سریال نبود. ولی از نظر ما، حتی یک فصل ضعیف از Game of Thrones هم از خیلی از چیزهایی که این روزها در تلویزیون پخش میشن، بهتره.
۱۰. «برن بدترین گزینه برای پادشاهی بود»
پاسخ: گزینهی بهتری وجود نداشت، و تایوین غیرمستقیم اینو گفت
خیلیها انتخاب برن استارک (آیزاک همپستد-رایت) بهعنوان پادشاه رو زیر سؤال بردن چون اصلاً در بازی تاجوتخت نقش خیلی مهم و فعالی نداشت. قبول داریم که دلیلی که سریال برای این انتخاب آورد («داستانش بهترینه») خندهدار بود. اما اگر دقیقتر نگاه کنیم، انتخاب برن منطقی به نظر میرسه. تنها راه بردن در بازی تاجوتخت اینه که اصلاً واردش نشی، چون هر کسی واردش بشه، احتمالاً کشته میشه. یادتونه؟ «یا میبری یا میمیری».
علاوه بر این، در مراسم خاکسپاری جافری (جک گلیسون)، تایوین (چارلز دنس) به تامن (دین-چارلز چپمن) میگه که یک پادشاه خوب به شجاعت و زور نیست، به حکمته؛ به توانایی درک اشتباهات پادشاهان قبلی و یادگیری از اوناس. تایوین رک و پوستکنده گفت که جافری به همین دلیل پادشاه خوبی نبود. حالا با این منطق، چه کسی بهتر از کسی که کل تاریخ جهان رو توی ذهنش داره؟ برن همهچیز رو میدونه، اشتباهات گذشتگان رو خبر داره و میتونه ازشون به سود خودش استفاده کنه. اون از مجموع همهی انسان های روی زمین حکمت و دانش بیشتری داره. احتمالاً خود تایوین هم، هرچند با اکراه، قبول میکرد که برن ایده آل ترین انتخاب برای پادشاه وستروسه.
۸. «آریا نمیتونست یواشکی به شاه شب نزدیک بشه»
پاسخ: اون پیش بهترین آدمکش های جهان آموزش دیده بود
آریا استارک (میسی ویلیامز) از همون فصل اول یاد گرفت سبک مبارزهی سبکپا یا «رقص روی آب» رو تمرین کنه و بعدها در خانهی سیاه و سفید آموزش های بیشتری دید. خیلیها معتقدن که لحظهای که آریا ناگهان ظاهر شد و شاه شب (ولادیمیر فوردیک) رو کشت، غیرقابل باور بود و این سکانس رو بدترین و غیرقابل باورترین سکانس کل فصل هشتم می دونن زیرا حس می کنن که غیرممکنه بتونه دزدکی و بدون شناسایی شدن از اون همه زامبی عبور کنه و به پادشاه شب برسه. اما در همون قسمت نشون داده میشه که آریا چقدر سریع و بیصداست؛ از میان زامبی ها در کتابخانه رد میشه بدون اینکه سروصدایی کنه. حتی صدای افتادن یک قطره خون بیشتر از صدایی که اون هنگام راه رفتن و دویدن تولید می کنه.
جدای از اون، آریا قبلاً هم وارد مکانهای محافظتشده بسیاری شده بود؛ کسی سؤال نکرد که چطور وارد قلعهی به شدت محافظت شده خاندان فری شد و خدمتکار رو بدون اینکه کسی متوجه بشه، کشت تا بتونه هویت اون رو بگیره و به والدر نزدیک بشه. آریا با بهترین آدمکش های جهان آموزش دیده بود؛ پس خیلی هم غیرمنطقی نیست که بتونه به شاه شب نزدیک بشه. شاید فقط بعضیها میخواستن شخصیت دیگهای شاه شب رو بکشه، اما مهم نیست چه کسی این کار رو کرد؛ چون اصلاً این شخصیت توی کتابها وجود نداره.
۶. «جان سزاوار پایان بهتری بود»
پاسخ: اون دقیقاً همون چیزی رو بدست آورد که همیشه میخواست
به نظرم این انتقاد بیشتر از این نشأت میگیره که بینندهها به پایانهای خوش هالیوودی عادت کردن، جایی که شخصیت اصلی که همیشه شخصیت کتک خورده و مظلومیه، فراتر از انتظار ظاهر می شه و به بزرگی دست پیدا میکنه. اما افسوس که در دنیای واقعی این اتفاق به ندرت رخ می ده. علیرغم اینکه بارها فرصتش پیش میاد، جان اسنو بارها گفته بود که نمیخواد پادشاه بشه. واقعاً در فصل آخر جان چند بار گفت که علاقهای به تخت آهنین نداره؟
تبعید جان به آنسوی دیوار شاید ناعادلانه بهنظر بیاد، ولی همونطور که رمزی بولتون (ایوان ریون) گفت: «اگه فکر میکنی پایان خوشی در کاره، یعنی اصلاً حواست نبوده.» این بازی تاج و تخته برای یه گریه با صدای بلند، نه انیمیشن دیزنی! قرار نیست همه در پایان زندگی یه شاهدخت دیزنی رو داشته باشن. حتی اگر امکانش بود، جان نمیخواست همچین زندگی تجملی و پادشاه گونه ای داشته باشه. اون طوری بزرگ شده بود که فکر کنه یه حرامزاده س و در دنیایی زندگی کرده بود که افراد مثل اون رو به حاشیه می روندن. جان هرگز با این دنیا کنار نمی اومد اما با آدمهای مطرود اونسوی دیوار بیشتر احساس راحتی میکرد. زندگی در طبیعت وحشی با یه سری انسان های مطرود چیزی بود که جان اسنو از هر چیزی بیشتر دوست داشت. شاید این پایانی نبود که طرفداران بازی تاج و تخت می خواستن و جان دیگه نمیتونه به خونه اش در وینترفل برگرده اما پشت دیوار جاییه که واقعاً بهش تعلق داره.
۴. «ارتش زندگان باید پشت دیوارهای وینترفل میموند»
پاسخ: فیلم «جنگ جهانی زد» رو دیدی؟
خیلیها استراتژی نبرد وینترفل در نیمه راه فصل هشتم رو زیر سؤال بردن. میگن فرستادن نیروها به بیرون قلعه احمقانه و بدون ملاحظه بود. در شرایط عادی شاید این ایده درست باشه، اما اینجا با ارتش مردگان طرفیم!، موجوداتی که از قوانین نبرد بین انسان ها پیروی نمی کنن. اول از همه فرستادن دوتراکیها به میدان باز برای اولین رویارویی با مردگان کاملاً منطقی و هوشمندانه س، چون بارها در طول سریال گفته می شه که وقتی دوثراکی ها سوار بر اسب و در دشت های باز باشن کسی نمیتونه شکستشون بده. این سبک نبردیه که براش آموزش دیدن، پس این استراتژیشون کاملاً طبیعیه. اگر دارایی مثل دوثراکی ها رو داری، منطقیه به همون شکلی که باید ازش استفاده کنی.
از طرف دیگه، مردگان زنده شده مثل انسانها نیستن؛ بهجای استفاده از نردبون یا ماشین محاصره، رو هم تلنبار میشن و از دیوار بالا میرن. مثل صحنهای از فیلم «جنگ جهانی زد» در اسرائیله. شاید موندن پشت دیوار در ابتدا ایده خوبی باشه اما وقتی مرده های زنده شده در عرض چند ثانیه خودشون رو به اون طرف دیوار می رسونن، اگه پشت دیوار بمونی، فقط خودتو توی یک قفس گیر انداختی و منتظر قتل عام شدنی. بله، بعضی جنبههای این نبرد میتونست بهتر طراحی بشه، ولی این یکی نه.
۲. «هیچوقت نفهمیدیم پادشاه شب کی بود یا چی میخواست»
پاسخ: چرا، فهمیدیم
با نزدیک شدن به زمان انتشار فصل هشتم، تئوریهای زیادی در مورد سریال بازی تاج و تخت شکل گرفت؛ بعضی فکر میکردن شاه شب همون برنه یا یه تارگرین یا استارک یا هر چیز دیگه. اما واقعیت اینه که این تئوری ها و گمانه زنی ها از همون ابتدا هم بیفایده بودن چون سریال از قبل نشون داده بود که شاه شب کیه و چرا وجود داره. در فصل ششم، از طریق یه سکانس فلش بک، برن گذشته رو میبینه و می فهمه که وایت واکرها چگونه خلق شدن؛ شاه شب اولین وایتواکره که توسط کودکان جنگل و با فرو کردن یک خنجر جادویی در قلب یکی از مردان نخستین ایجاد شد تا با انسانها بجنگن.
اون هیچ هویت یا نام خاصی نداره، یکی از اولین مردانه که هزاران سال قبل می زیسته، فقط یه قربانیه که توسط کودکان جنگل تبدیل به ماشین کشتار شده تا جلوی انسان ها رو بگیرن. این موضوع به وضوح به نمایش درمیاد و نمیتونیم به راحتی انکارش کنیم. تنها هدف وایتواکرها نابودی انسانهاست، چون دقیقاً برای همین ساخته شدن. ضمناً این شخصیت توی کتابها هم وجود نداره، پس قرار نبود کسی خاص باشه.
۱. «خیلی از روایت های فرعی بینتیجه موندن»
پاسخ: واقعاً میخواین شش ساعت سریال خستهکننده ببینی که همه چی رو توضیح بده؟
قبوله، خیلی از داستانهای فرعی Game of Thrones بینتیجه موندن، ولی گاهی اوقات این موضوع اشکالی نداره. اونقدر داستان و شخصیت در این سریال وجود داشت که بستن تمام خطهای داستانی باعث میشد سریال کشدار و کسلکننده بشه. واقعاً لازمه سرنوشت تکتک شخصیتها، مکان ها یا اشیائی که اهمیت زیادی نداشتن توضیح داده بشه؟ قابل درکه که بینندگان بخوان جواب سوالا و ابهاماتشون رو داشته باشن و از اینکه به سوالاشون پاسخ داده نشه متنفرن اما اقتباس های تلویزیونی از کتاب ها به ندرت میتونن این کار رو بدون کسل کننده بودن انجام بدن.
اگه کتابها یا اسپینآفهای آینده بخوان توضیح بدن، میدن. اما قرار نیست بازی تاج و تخت همه سؤالها رو جواب بده، اون هم وقتی خیلی از جوابها خستهکننده و ساده ن. مثلاً: کوایث چی شد؟ احتمالاً رفت پی کار خودش زیرا داستانش تموم شده بود و دیگه چیز مهمی نمونده بود که مرتبط با شخصیت اون باشه. اما اگر سریال اینو نشون میداد باید یه شخصیت فراموششده از فصل دوم برگرده فقط برای اینکه معلوم بشه کار خاصی نداره، و این کار برای دنیای تلویزیون خیلی خوشایند و موثر نیست.
منبع: روزیاتو
منبع: faradeed-245665