جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > نقد و بررسی فیلم The Ballad of Wallis Island؛ تصنیف رهایی هنرمند

نقد و بررسی فیلم The Ballad of Wallis Island؛ تصنیف رهایی هنرمند

فیلم The Ballad of Wallis Island با نام فارسی «تصنیف جزیرۀ والیس» فیلمی جمع‌و‌جور، ساده و دوست‌داشتنی از سینمای بریتانیاست. از آن دست فیلم‌های خوبی که با بودجۀ محدودی ساخته می‌شوند و به دلیل تبلیغاتی نبودنشان نه در جشنواره‌ها چندان تحویل گرفته می‌شوند و نه در گیشه به درآمدزایی خاصی می‌رسند.

سینمای بریتانیا آثاری از این دست کم ندارد. آثاری که با بودجه‌ای اندک ساخته می‌شوند و داستانی ساده و بدون پیچیدگی خاص را در طبیعتی جذاب از اسکاتلند، ولز و یا نقاط کمتر شناخته شدۀ انگلستان به تصویر می‌کشند. پیش از اینکه به بحث پیرامون خود اثر بپردازیم بد نیست به مهجور بودن چنین فیلمی اشاره کنیم. فیلمی که اولین بار در جشنوارۀ ساندنس آمریکا به نمایش درآمد و با استقبال خوب منتقدان هم روبه‌رو شد. فیلم «تصنیف جزیرۀ والیس» حتی در وبسایت راتن تومیتوز نمرۀ ۹۸ درصد را تا کنون کسب کرده است که نشان می‌دهد همۀ منتقدان از این اثر راضی بوده‌اند. اما به جرئت می‌گویم اگر این اثر کری مولیگان را در خود نداشت همین مقدار توجه اندک هم از سوی مخاطبان سینما نداشت.

در ادامه دربارۀ پروسۀ ساخت این فیلم توضیح خواهم داد و خودتان متوجه عشق و علاقۀ سازندگان اثر به آن خواهید شد. اما پیش از این لازم می‌دانم کمی کری مولیگان را پیش از پرداختن به نقش‌آفرینی‌اش در طول فیلم، ستایش کنم. بازیگری که بدون کوچک‌ترین حاشیه و سر و صدای کاذبی در رسانه‌ها، سال‌های سال است در بالاترین سطح هالیوود و سینمای بریتانیا می‌درخشد. از فیلم an Education (2009) گرفته که نام خودش را بر سر زبان‌ها انداخت تا فیلم Drive (2011)، Shame (2011) و The Great Gatsby (2013) که خود را به عنوان بازیگری در کلاس اول جهانی تثبیت کرد و اخیرا فیلم Maestro (2023) که بزرگترین نقطه قوت فیلم، حضور این بازیگر توانا بود.

کری مولیگان انبوهی از نقش‌های متفاوت و پرچالش را به شکلی درخشان به تصویر کشیده است و بدون شک از بزگترین بازیگران زن حال حاضر جهان است. جالب این است که کری مولیگان هنگام فیلمبرداری فیلم «تصنیف جزیرۀ والیس» به تازگی فرزند سومش -دختر- را به دنیا آورده بود و به همین دلیل، نوزاد خود را هم به سر صحنۀ فیلمبرداری می‌آورد و همین موضوع با نقش او در فیلم قرابت ایجاد کرده بود. همچنین کری مولیگان نقشی فراتر از بازیگری کلیدی در این فیلم دارد و تهیه‌کنندۀ اجرایی فیلم هم بوده است. حتی جالب‌تر اینکه هم‌خوانی او و تام باسدن در استودیوی خانگی مارکوس مامفورد (همسر کری مولیگان که موزیسین و ترانه‌نویس است) ضبط شده است که این موضوع نیز با روایت فیلم قرابت دارد. چنین فضای نزدیک و صمیمانه‌ای باعث ساخت فیلمی گرم و بی‌ادا شده است که در ادامه به آن خواهم پرداخت.

۱۸ سال پیش | تصویری از تیم کی و تام باسدن در فیلم کوتاه The One and Only Herb Mcgwyer Plays Wallis Island

«تصنیف جزیرۀ والیس» با چند اینسرت از گرامافون دیجیتال، نوارهای ویدئو و نوارهای کاست گروه موسیقی McGwyer – Mortimer آغاز می‌شود. در مدیوم شات از پشت مردی را می‌بینیم که در حال شنیدن تصنیف‌های این گروه است و به نظر می‌رسد فن دوآتشۀ این گروه موسیقی Folk Song (تصنیف محلی) است. با تدوینی موازی مردی را با عینکی آفتابی بر چشم و سوار بر قایق می‌بینیم که به سوی جزیره در حال حرکت است.

در تصنیف پخش شده در ابتدای فیلم (مک‌گوایر – مورتیمر) داستان کاراکتر هِرب مگوایر روایت می‌شود. مردی که از زندگی خسته شده و بی‌خیال پول، عشق و شهرت شده است تا از ناآرامی شهر فرار کند و به سوی چمنزاری بکر و خالی بگریزد. (متن ترانه) این مورد نه تنها نمود شنوایی در متن ترانه بلکه نمودی تصویری هم دارد. له وسیلۀ نمای اکستریم لانگ‌شاتی که او و قایق را در دل دریا نمایش می‌دهد و او را به شکلی گم‌گشته در دریای زندگی و در حال سفر به ساحل آرامش به تصویر می‌کشد.

سپس تلاقی این دو کاراکتر را شاهد هستیم. جایی که چارلز (تیم کی) به استقبال هِرب مک‌گوایر (تام باسدن)، آهنگساز مشهور، آمده است. چارلز از بدو سخن گفتن، با همان لهجۀ جالب بریتیشش، نمک می‌ریزد و خود را در دل مخاطب جا می‌کند. دیالوگ‌های فیلم از همان ابتدا بسیار کار شده و به‌جا هستند و به خوبی از مخاطب خنده می‌گیرند. با همین افتتاحیه عیار فیلم مشخص می‌شود. فیلمی با کارگردانی یک‌دست و تمیز، بازیگری‌های خوب و کم‌نقص در فضای کمدی-درام با دیالوگ‌هایی حساب‌شده.

تصویری از فیلم The Ballad of Wallis Island (2025) | شخصیت پردازی چارلز و هرب مک‌گوایر به خوبی شکل می‌گیرد و شیمی جذابی میان این دو شکل می‌گیرد. موقعیت‌های حساب‌شدۀ فیلمنامه و نقش‌آفرینی خوب تام باسدن و تیم کی از عوامل اصلی این موفقیت است.

در ادامه هنگامی که هرب کمی با چارلز آشنا می‌شود رخداد اصلی شکل می‌گیرد. آمدن نِل مورتیمر (کری مولیگان) و همسرش ادی به جزیره. هرب به شدت شوکه می‌شود چرا که ۹ سال است با نِل -که شریک کاری و عاطفی- او بوده است کات کرده و دیدار مجدد با او و رودررویی با خاطرات گذشته ترسی بوده که او همواره از آن گریزان بوده است. از بدو ورود کری مولیگان به جلوی دوربین، اجرای او در بالاترین کیفیت ممکن قرار دارد.

مولیگان از همان لحظه‌ای که با عینک آفتابی‌اش وارد صحنه می‌شود کاراکتر را خلق می‌کند. جالب این است که در همان دقایق ابتدایی ورود مولیگان به فیلم، کاراکتر نِل مورتیمر بدون اینکه شخصیت‌پردازی -به شکل رایج و قاعده‌مند آن- شده باشد شکل می‌گیرد و این قدرت بازیگری کری مولیگان و البته نقطه قوت فیلمنامه مبنی بر ساخت شخصیت در موقعیت‌های مناسب است. بازی تام باسدن و کری مولیگان کاملا جور شده است. در چشمان هر دو کاراکتر نِل و هرب می‌توان گذشته‌ای سرکوب شده را دید.

هرب به شکلی سطحی‌تر و ظاهری سعی در سرکوب آن خاطرات و بغض در گلو مانده می‌کند و نل به شکلی زنانه‌تر! در حقیقت هرب به شکلی هیجان‌زده در ابتدا از تمرین با نل سر باز می‌زند و حتی دعوایی به راه می‌اندازد و خواستار خروج از جزیره و بازگشت به شهر می‌شود. اما نل در ظاهر چیزی را بروز نمی‌دهد. او به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویا هیچ گذشته‌ای وجود نداشته و یا اگر هم وجود داشته اکنون دیگر هیچ اهمیتی ندارد.

گویا او فقط آمده تا با چارلز اجرا داشته باشد و ۳۰۰ هزار پوند ناقابل بگیرد و به زندگی خود با همسرش ادی بپردازد! اما در ادامه کنش و واکنش‌های ما بین این دو نفر در لحظات تمرین و رفتن به کنار اسکله، آن گذشتۀ سرکوب شده را باری دیگر به منصۀ ظهور می‌گذارد. این دو هر چقدر هم که نیت کار به شکل حرفه‌ای و به دور از احساسات و عواطف داشته باشند باز هم در مقابل عشق تسلیمند. این چنین می‌شود که هرب شروع به ابراز احساسات خود می‌کند و نقطه پایانی می‌شود بر این دیدار.

وقتی صحبت از یک فیلم جمع‌و‌جور سادۀ فکر شدۀ غیرهالیوودی می‌شود دقیقا منظور همین است. برخلاف انتظار شرطی‌شدۀ ما، صبح روز بعد نِل با چارلز خداحافظی کرده، سوار قایق می‌شود و از جزیره می‌رود. نکته‌ای که کمتر در سینمای هالیوود و حتی سینمای اروپا می‌بینیم. پایبندی به ازدواج و خانواده و کنار زدن عشقِ قدیمی. بحث من ارزش‌گذاری نیست؛ بحث این است که این سینما لایق احترام، اعتبار و دیده شدن است.

حضور کری مولیگان در نقش نِل مورتیمر به لحاظ فرامتن هم جذابیت‌های خاصی به فیلم افزوده است. مخصوصا وقتی که بدانیم او در هنگام فیلمبرداری، تازه نوزادی به دنیا آورده بود و به همین علت نوزادش را با خود به سر صحنۀ فیلمبرداری می‌آورد. (مقایسه شود با شکم در بچۀ نل در فیلم) همچنین همسر او استودیوی خانگی خود را در اختیار عوامل فیلم قرار می‌دهد تا همخوانی‌های کری مولیگان و تام باسدن (مورتیمر – مک‌گوایر) رنگ صمیمانه‌تری به خود بگیرد. (مقایسه شود با همسر نِل، ادی در طول فیلم که با او به این جزیره سفر کرده است اما او را برای تمرین اجرا با هرب تنها می‌گذارد.)

همچنین صحنه‌ای در طول فیلم وجود دارد که کری مولیگان، به هرب بابت کاور آلبوم جدیدش طعنه می‎‌زند چرا که دندان‌های او با ادیت سفید شده است. در صحنه‌ای دیگر هرب، مدیر برنامه‌اش، زب، را به همین دلیل شماتت می‌کند و می‌گوید: «هنرمندان هیچوقت دندان‎‌هایشان را سفید نمی‌کنند.» جمله‌ای که ذهن مرا به سمت خود کری مولیگان برد. ستاره‌ای که در سال ۲۰۲۵ و با وجود همه‌گیری انواع و اقسام عمل‌ها، جراحی‌ها و ترفند‌های زیبایی کاملا خودش است.

بازیگری ۳۹ ساله که وقتی او را در قاب دوربین می‌بینیم چین و چروک‌های صورتش کاملا عیان است. اما برای کری مولیگان چین و چروک پوستی فاقد اهمیت است. گویا جملۀ فیلم جمله‌ای در باب خود کری مولیگان هم هست؛ او حاضر نیست برای جلب توجه دست به کاری جلف (سفید کردن دندان / جوانسازی غیرعادی پوست) بزند؛ چرا که او حقیقتا هنرمند است.

تصویری از فیلم The Ballad of Wallis Island | یکی از صحنه‌های مهیج فیلم سکانس غرق شدن در دریاست. جیمز گریفیث موفق به ساخت تعلیق خوبی می‌شود. اگرچه این سکانس اشتباه راکوردی (continuity error) دارد.

در این میان خرده پیرنگ‌هایی هم حول کاراکتر چارلز وجود دارد که موجب سرگرم‌کننده‌تر شدن فیلم می‌شوند. ماجرای همسر فقید او و همچنین ارتباط ما بین او و آماندا، زن صاحب مغازه. در کنار اینها اما خط اصلی روایت روبه‌رو شدن هرب با گذشتۀ خود است. او در ابتدا از دست چارلز به شدت خشمگین است چرا که اقدام او، فکرش را به شدت مشوّش کرده است. اما در ادامه متوجه می‌شود که این بزرگترین خدمتی بوده که یک انسان و یک رفیق می‌توانسته به او بکند؛ باز کردن گره‌های گذشته‌ای که با سرکوب آنها در طی این ۹ سال آنها را به گره‌هایی کور تبدیل کرده بود که مدام فکر و ذهن او را تحت فشار قرار داده بودند.

در حقیقت هرب ۹ سال است که در کما است. او از وقتی با نِل به هم زده است واقعا زندگی نکرده است و مدام به فکر او بوده است. شاید سعی داشته است همواره این خاطرات را پس بزند اما این موضوع ناخودآگاه او را فرا گرفته بوده و هر اقدامی که می‌کرده صرفا برای پس زدن آن خاطرات بوده است نه باز کردن صفحه‎‌ای تازه در زندگی! (آلبوم موسیقی منتشر شدۀ جدیدی که او در ابتدا به آن می‌بالد و آن را دلیل برتری‌اش نسبت به نل می‌داند، از کاور گرفته تا سبک و محتوایش در کیفیتی پایین قرار دارد که خود او در انتهای فیلم پی می‌برد که چقدر نازل است و حقیقتا برای او نیست!)

در حقیقت Character’s Journey فیلم «تصنیف جزیرۀ والیس» به شکلی پرداخت شده و کامل اتفاق می‌افتاد. سفر هرب به جزیرۀ والیس نه فقط سفری مکانی بلکه سفری ذهنی است که او را از دریای خروشان افکار گذشته‌اش، به ساحل آرام جزیرۀ والیس می‌رساند.

40

تصویری از فیلم The Ballad of Wallis Island (2025) | سفر هرب مک‌گوایر به جزیرۀ والیس نه تنها موجب رهایی او می‌شود بلکه سر و سامانی هم به زندگی راکد چارلز می‌دهد.

پایان‌بندی همراه با غافلگیری و جذاب فیلم هم برگرفته از همان فیلم کوتاه منبع اقتباس است. در آنجا هم هرب مک‌گوایر در طبیعت بکر جزیرۀ والیس، یک اجرای طولانی برای چارلز ترتیب می‌دهد و سپس روز بعد در کنار دریا او را به آغوش می‌کشد و از او خداحافظی می‌کند. به کیف ۵۰۰ هزار پوندی اشاره می‌شود و در نهایت می‌فهمیم که هرب همان چند عدد سیب قرمز را با خود می‌برد و پول را برای چارلز باقی می‌گذارد. چرا که او هدیه‌ای به مراتب فراتر از نیم میلیون پوند از چارلز دریافت کرده و آن هم رهایی یک هنرمند از بند گذشته بوده است.

منبع: گیمفا

منبع: faradeed-243188

برچسب ها
نسخه اصل مطلب