جستجو
رویداد ایران > رویداد > عطریانفر: نبرد اصلاح طلبان در عالم سیاست شبه پارتیزانی است

عطریانفر: نبرد اصلاح طلبان در عالم سیاست شبه پارتیزانی است

عطریانفر: نبرد اصلاح طلبان در عالم سیاست شبه پارتیزانی است
محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی می‌گوید: دامنه بسیار وسیع بین پیروزی و شکست مطلق، فضا را برای اصلاح طلبان در امر سیاست ورزی غیرقابل پیش‌بینی کرده است.
محمد عطریانفر با اشاره به اینکه، اصلاح طلبان در دوران حیرت و سردرگمی هستند، گفت: اصلاح طلبان به موجب این که از فرصت برابر برای مقابله با جناح سیاسی رقیب برخوردار نیستند، نمی‌توانند یک آرایش منظم سیاسی به خود بگیرند .

او گفت: اندیشه اصلاحات در ایران ریشه و پایه نهادی دارد و جامعه ایرانی هیچگاه با مقوله اصلاحات خداحافظی نکرده و نخواهد کرد.
بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛
آقای عطریانفر! در آستانه انتخابات سال ۱۴۰۰ مطالبی از سوی برخی اصلاح طلبان به گوش می‌رسد که حاکی از قهر سیاسی یا خروج از فعالیت سیاسی است. در چنین فضایی چه آینده‌ای را برای این جناح سیاسی که روزگاری آرای میلیونی را به جلب می‌کرد، پیش‌بینی می‌کنید؟
ابتدا باید بین گفتمان «اصلاحات» و نقش آفرینی فعالان سیاسی این جریان تفکیک قائل شد. گاهی برخی اصلاح طلبان در مواقعی که به بن بست سیاسی می‌رسند، این فرضیه را مطرح می‌کنند که اندیشه اصلاحات در ایران مرده است و جامعه ایرانی اقبالی به اصلاحات ندارد.
اندیشه اصلاحات در ایران ریشه و پایه نهادی دارد و جامعه ایرانی هیچگاه با مقوله اصلاحات خداحافظی نکرده و نخواهد کرد. اصلاحات به این معناست که در حوزه‌هایی همچون «معیشت»، «سیاست داخلی»، « دیپلماسی خارجی»، «آزادیهای اجتماعی» «آینده نگری برای خود و نسل‌های بعدی»، «اقتصاد ملی»،«توسعه صنعتی» و سایر مقولات، همواره به دنبال بهبود خواهی است. 
از جمله مشکلات جریان اصلاحات این است که برخی از نمایندگان این تفکر سیاسی به دلایل شخصی و یا نا برابری در فرصت‌های سیاسی  که از سوی نهادهای حاکمیتی و حقوقی ایجاد می‌شود، خود را در راه رسیدن به اهداف اصلاح طلبی ناکام می‌بینند. چرا که برخی نهادهای قدرت غیرانتخابی رقبای اصلاح طلبان را در جایگاه رفیع‌تری می‌نشانند و با زاویه ای بدبینانه و باسوءتفاهم به این جریان سیاسی نگاه می‌کنند.

نبرد شبه پارتیزانی اصلاح طلبان در عالم سیاست

اصلاح طلبان در روزگار کنونی در حیرت بزرگ و سردرگمی قراردارند. آنها پس از رحلت امام خمینی (ره) تا به امروز درفضای ترس و نگرانی پایدار به کنش سیاسی می‌پردازند. اصلاح طلبان به موجب این که از فرصت برابر برای مقابله با جناح سیاسی رقیب برخوردار نیستند، نمی‌توانند یک آرایش منظم سیاسی به خود بگیرند و همواره از فرصت‌های پیش آمده  برای نبرد شبه پارتیزانی در عالم سیاست، بهره می‌گیرند.
* منظور شما این است که اصلاحات طلبان یک مدل مبارزه پارتیزانی را در قبال مشکلات خود برگزیده‌اند؟
رفتار، معادلات و مبارزات سیاسی اصلاح طلبان در سه دهه اخیر با این مدل انجام شده است. اما اصولگرایان در نقطه مقابل به دلیل حمایت‌های موجود چنین گرفتاری را نداشته‌اند. به همین دلیل است که در این سبک از مبارزه اصلاح طلبان هربار که شکست می‌خورند احساس ناکامی مطلق می‌کنند و هربار که به پیروزی می‌رسند، توفیق به دست آمده راحادثه ای عظیم تلقی می‌نمایند. انتخابات ۷۶ نوعی پیروزی ناباورانه و غیرقابل پیش‌بینی برای آنها بود و شکست انتخابات ۸۸ نیز خلاف توقع و انتظارشان رقم خورد. 
دامنه بسیار وسیع بین پیروزی و شکست مطلق، فضا را برای اصلاح طلبان در امر سیاست ورزی غیرقابل پیش‌بینی کرده است. اما اصوگرایان چنین نوسانی را در کار سیاست ندارند، زیرا آنها می‌توانند با کمک حاکمیت؛ موقعیت خود را پیش‌بینی کرده و برای هر شرایطی خود را آماده کنند.

حزب کارگزاران باور دارد با توهم و تخیل نباید تصمیم سیاسی گرفت

* حزب گارگزاران سازندگی در شرایط موجود این قدرت را دارد که علم اصلاحات را در دست گرفته و کار انتخاباتی را در سال ۱۴۰۰ را به پیش ببرد؟
کارگزاران یکی از احزاب محوری و تعیین کننده جریان اصلاحات است. کارگزاران  اصلاحات را قرین با «واقعیت گرایی» می‌داند و باورش این است که نباید بر اساس تخیلات و توهمات تصمیم بگیرد، چرا که نتیجه‌ای جز شکست و ناامیدی به دست نخواهد آمد. این حزب سیاسی مسائل را واقع بینانه و زمینی دنبال می‌کند و با دیدگاه آرمان‌گرایی افراطی زاویه دارد.
در جریان اصلاحات نیروها و گروه‌های سیاسی قابل توجهی به تفکر کارگزاران نزدیک هستند،  کارگزاران در درون جبهه اصلاحات محور تعادل بخش است و بعضا «جبهه مشارکت» دیروز و حزب «اتحاد ملت» امروز با آن در درون جبهه رقابت می‎کند. رقیب کارگزاران به مسائل با نگاهی آرمانی و تمناهای دور از دسترس می‌نگرد. البته این تفاوت دیدگاه محدود به جریان اصلاحات نیست و اصولگرایان نیز درعالم سیاست، این دو دیدگاه متفاوت را دارند.

احمدی نژاد طلایه دار نظریه رادیکال شده است

هیچ فردی نمی‌تواند در عالم سیاست با چشم بستن بر واقعیات مدعی این باشد که با طرح شعارهای دل فریب می‌تواند جماعتی را جذب و برای یک سیر زمانی طولانی آنها را به دنبال خود بکشاند. آقای احمدی نژاد از نردبان جریان اصولگرایی بالا رفت و اما مدتی بعد با شعارهای عجیب و تهی، خود را به عنوان طلایه دار نظریه رادیکال مطرح کرد و همچنان قصد دارد انبوهی از جامعه جوان اصولگرا را با خود همراه کند. در حالی که موفق نمی‌شود. 
برچسب ها
نسخه اصل مطلب