افشای جزئیات پرونده «ک .الف» از زبان قربانیان
شکستن سکوت، حرف زدن، شکایت کردن و مجازات مجرم را به چشم دیدن یکی از مسائل مهمی است که در اینگونه موارد میتواند به شاکی کمک بسیار بزرگی کند.
سکوت را شکستند. همانهایی که سالها ساکت مانده بودند. ترس از بیان حقیقت آواری عظیمتر بر دوششان گذاشته بود. رواندرمانی آنها را سرپا نگه داشت و زندگی کردند، اما حتی ثانیهای از آن روز و آن ساعت را از ذهنشان پاک نکرد. آن روز شوم، آن ساعت سیاه، آن روزی که میهمان همدانشگاهی موفقشان بودند. میهمانی نحسی که با آزار جنسی و تجاوز گرهخورد.
روح و جسم این دختران فریبخورده تسخیر شد. چربزبانی تنها عاملی بود که این دختران را به خلوتگاه شیطانی مرد متجاوز کشانده بود. پسری با چربزبانی، راهاندازی کانال در تلگرام و اینستاگرام، رایزنی با دختران مختلف و برگزاری تورهای گردشگری و ایرانگردی، دختران دانشجو را اغفال و آنها را برای نوشیدنی الکلی به خانهاش دعوت و پس از بیهوششدن قربانیها به آنها تجاوز میکرد. آنهایی که فریب حرفهای شیرین و دنیای خیالی را خوردند و وارد خانه پسر جوان شدند. مثل تمام قربانیان تجاوز، آنها هم با دلی شکسته و روحی زخمخورده از آن خلوتگاه بیرون آمدند و روزها و ماهها و سالها با این درد بزرگ زندگی کردند؛ دردی مشترک بین تمام قربانیان. گذر تاریخ هم اندوه خاطرات وحشتناکشان را کم و کمرنگ نکرد.
سکانسهای سیاه، فراموش نشدنیاند. موجی از رنج و اندوه همنشین روزهای تاریکشان شد. سخت است قربانی تجاوز باشی و فریاد نزنی آن هم سالها. حالا اما سکوت را شکستهاند. جسارت کردند و حرفزدند. اما هستند کسانی که هنوز مُهر غمگین سکوت را بر لبهایشان زدهاند. تاب و توان شکایت را ندارند، اما در فضای مجازی حرف زدهاند. رسوا کردهاند، پسر فریبکار و خاطرات سیاهشان را. با روایتهایشان راز تجاوزهای سریالی این پسر جوان را فاش کردهاند. اما هنوز هم یکسری از آنها پای رفتن به دادسرا و شکایت را ندارند. هنوز مشخص نیست که قربانیان این پرونده چند نفر هستند. تنها چیزی که مشخص است، آسیب روحی این دختران دانشجو است؛ آسیبی که شاید تا سالیانسال قربانی را تحتتأثیر قرار دهد.
معمولا كسانی كه مورد تجاوز قرار میگیرند، دچار اختلالات هیجانی یا روحی میشوند، حتی اگر بكوشند به زندگی خود ادامه دهند و نسبت به این اتفاق واكنش نشان ندهند و احساسات خود را انكار كنند، اما این اختلالات روحی وجود دارد. از طرف دیگر سکوت، آسیب تجاوز را بیشتر میکند. درد همینجاست. جامعه نباید قربانی را قضاوت کند. باید به فکر درد بود. با سکوت، قربانیان بیشتری در لیست مردان متجاوز قرار میگیرند.
روایتهای دختران قربانی همیشه تلخ بوده و بازگویی آنچه برایشان رخ داده، هم برای خود قربانی و هم برای مردم دردآور است: «سالهاست رواندرمانی میکنم. روزی که به خانه «ک. الف» رفتم، هرگز تصورش را هم نمیکردم که چنین اتفاقی برایم رخ دهد. او پسر بدی نبود. ظاهرش واقعا فریبنده بود. درسخوان و تحصیلکرده بود. کتابفروشی داشت. اهل کتاب و قلم بود. عاشق علم و دانش بود. فکرش را هم نمیکردم پسری مثل او که اهل درس و کتاب است، متجاوز باشد. خوب صحبتمیکرد. بلد بود چطور دختران را فریب دهد. مدتها بود که مرا زیر نظر داشت و از هر فرصتی استفاده میکرد که با من سر صحبت را بازکند. تصور میکردم واقعا عاشق من شده. من هم دلباختهاش شدم تا اینکه یک روز خواست به خانهاش بروم. نمیدانم چه شد که قبول کردم. گول حرفهایش را خوردم. وقتی به خانهاش رفتم بعد از خوردن نوشیدنی بیهوش شدم. دیگر چیزی به یاد ندارم تا اینکه صبح وقتی بیدار شدم، برهنهبودم. باورم نمیشد.»
اینها صحبتهای یکی از شاکیان متهم جنجالی این روزهاست. متجاوزی که در توییتر دستش رو شد و حالا در بند پلیس گرفتار شده است و تحت بازجویی قرار دارد. این دختر که نخواست نامش فاش شود، درباره سکوت چند سالهاش به ما گفت: «چون با پای خودم به خانهاش رفته بودم، میترسیدم شکایت کنم.
میترسیدم به کسی حرفی بزنم. ترسیدم خودم مجرم شوم و نتوانم چیزی را ثابت کنم. البته آن زمان نمیدانستم که این پسر دختران زیادی را مثل من فریب داده و در تله خودش گرفتار کرده است. با خودم گفتم تنهایی نمیتوانم کاری کنم. الان که فهمیدم با دختران زیادی این کار را کرده است، بیشتر ناراحت شدهام، چون میدانم تحمل این اتفاق خیلی سخت است. من سالهاست رواندرمانی میکنم، ولی هنوز نتوانستهام از لحاظ روحی خوب شوم.»
برخی از قربانیان این پرونده، چتهای «ک. الف» را در تلگرام و اینستاگرام به اشتراک گذاشتهاند. در همه این چتها شدت چربزبانی و استفاده از جملات فریبنده به نمایش گذاشته شده است. قربانیان با انتشار تصاویر چتهای مشترک با او و توییتهایی ثابت کردهاند که او آنها را اغفال میکرد و پس از بیهوشی مورد تعرض قرار گرفتهاند. البته برخی از قربانیان نیز بیهوش نشده و به دلیل جثه کوتاه متهم توانستهاند از شکارگاه او فرار کنند. حالا که دست این پسر متجاوز رو شده است، قربانیان یکبهیک شکایتهای خود را مطرح کردهاند و روایات تلخی از لحظات وحشتناک آن خانه جهنمی دارند. پلیس از آنها خواسته است که سکوت نکنند، حرف بزنند و با جلب اطمینان قربانیان روزبهروز تعداد شاکیان این پسر متجاوز بیشتر میشود.
لرزش صدایش هنگام صحبت درباره این ماجرا کاملا محسوس است. از وقتی حرف زده و سکوت خود را شکسته، کمی دلش آرام گرفته است: «من واقعا دلباخته آن پسر شده بودم. نقش پسرهای عاشقپیشه را خوب بازی میکرد، میگفت از بچگی عاشق کتابخواندن بود. اتفاقا اطلاعات عمومی بسیار بالایی داشت، به طوری که گاهی وقتها از این همه اطلاعات او تعجب میکردم. در زمینه گردشگری هم خیلی مهارت داشت. ظاهر مودب و موجهی داشت. هیچکدام از رفتارهایش به یک پسر متجاوز و فریبکار نمیخورد، برای همین فریب خوردم. تصور میکردم که میتوانم در کنار او آینده خوبی داشته باشم. خودش هم همیشه همین را میگفت.
ولی آن روز کذایی وقتی به خانهاش رفتم، تازه شخصیتش را شناختم. وقتی روی تخت به هوش آمدم، تازه فهمیدم که چه به روزم آمده و با آشنایی و اعتماد به این آدم چه خیانت بزرگی به خودم کردهام، ولی دیگر فایدهای نداشت. تا چندین روز شوکه بودم و باور نمیکردم. حتی دلم نمیخواست به او پیام بدهم و با ناسزا و تهدید خودم را خالی کنم، فقط میخواستم از او و حتی از همه آدمها دور باشم. من بعد از آن میهمانی شوم زندگیام را باختم و تا الان که فهمیدهام دختران زیادی را مثل من قربانی کرده است، حتی به شکایت فکر هم نکردم، ولی حالا میخواهم تا آخرش پیگیر ماجرا باشم. دوست دارم او مجازات شود تا دست از دختران دیگر بردارد. تا مجازات او را نبینم حالم بهتر نمیشود.»
لزوم حمایت از شکستن تابوها
شکستن سکوت، حرف زدن، شکایت کردن و مجازات مجرم را به چشم دیدن یکی از مسائل مهمی است که در اینگونه موارد میتواند به شاکی کمک بسیار بزرگی کند و تسکینی باشد بر دل زخم خوردهاش. اما هستند قربانیانی که بعد از این فاجعه بزرگ لب باز نمیکنند و تا ابد این بار سنگین را به تنهایی به دوش میکشند و به کسی حرفی نمیزنند. دلایل زیادی است که آنها را به سکوت وادار میکند، دلایلی که همه آنها به ترس ختم میشود؛ ترس از خانواده، جامعه و نبود حمایت دستگاه قضائی. دکتر ناصر قاسمزاد، مدیرعامل انجمن حمایت از سلامت بهداشت و روان جامعه این دلایل را بررسی میکند و دراینباره به ما میگوید: «باید از همان دوران کودکی فرآیند رشد جنسی را به فرزندان آموزش داد. این مسأله باید در اجتماع، خانواده، مدرسه و نهادهای فرهنگی در قالب سرفصلهای مشخص و از پیش تعیین شده برای رشد جنسی سالم شهروندان آموزش داده شود. یک کودک باید در دوره کودکی، نوجوانی و جوانی تربیت و آموزش لازم را برای برخورداری از شرایط رشد جنسی سالم داشته باشد، اما متاسفانه ما در جامعهمان چنین چیزی را کم داریم. معمولا در تربیت جنسی پسران کسی دخالت نمیکند. آموزش جنسی به دختران هم بسیار محدود است و بیشتر برای ایجاد تابو و ترس در آنها صورت میگیرد، برای همین بسیاری از فرزندان مجهولات زیادی را در ذهن خود دارند و در آینده دچار مشکلات زیادی میشوند.
حتی اگر مورد تجاوز قرار نگیرند، در ازدواج هم دچار مشکل میشوند. معمولا دخترانمان اطلاعات کمتری در این زمینه دارند و همین نبود آموزش باعث میشود آنها آمادگی داشته باشند تا مورد سوءاستفاده قرار بگیرند. نبود الگوهای لازم زمینه سوءاستفاده را فراهم میکند. سرنوشتشان یا مثل رومینا اشرفی میشود و از طرف خانواده آسیب میبینند یا عشقهای نپخته و ناکام به آنها این چنین آسیب میزند. نبود اطلاعاتی مبنی بر حقوق شهروندی برای کسانی که مورد تجاوز قرار میگیرند، آسیب بیشتری به آنها وارد میکند. خیلیها نمیدانند که بعد از شکایت چه اتفاقی میافتد. نمیدانند که میتوانند به دستگاه قضائی اعتماد کنند و اطلاعاتشان محفوظ میماند. تصورمیکنند که با بازگویی حقیقت، همه آن را میفهمند و آبرویشان میرود. تابوهایی در این زمینه وجود دارد.
آنها اطلاعات حقوقی در این رابطه ندارند. البته اکنون جامعه درحال رسیدن به بلوغ در این زمینه است و به نظر میرسد که به تابوها حمله میشود. درست است که برخی در این میان تسویه حساب شخصی میکنند، ولی برای آنان هم قانون وجود دارد و درنهایت حق کسی ضایعنمیشود. اما در جامعه مردسالاری که برخی مردان آنها به همین مسأله تکیه کردهاند و درنهایت مثل این آقا، جامعهای از زنان را مورد تعرض قرار میدهند، این تابوشکنیها بسیار کارساز است. از طرف دیگر فضای مجازی هم چنین خوبیهایی دارد که میتواند چالش ایجاد کند که همین چالشها به باز شدن این پروندهها ختم میشود.»مدیر کلینیک روانشناسی بهاران در ادامه نیاز روانشناسان و جامعهشناسان به داشتن یک تریبون را لازم میداند و میگوید: «ما باید تریبون آزاد داشته باشیم که بتوانیم به تمام مردم جامعه اطلاعات را منتقل کنیم.
مثلا همین قربانیان تجاوز باید بدانند که بدون نام بردن هویتشان میتوانند شکایت کنند. ما باید حقوق شهروندی را به آنها آموزش دهیم. باید مسائل تربیت جنسی سالم فرزندان را به خانوادهها یاد بدهیم و به آنها بگوییم از همان بچگی به فرزندانشان آموزش دهند که هنگام برخورد با اینگونه موارد چگونه عمل کنند و مهارت حل مسأله داشته باشند. ما برای پیشگیری به عزم ملی و اراده همگانی نیاز داریم، بهخصوص در نهادهای آموزشی. به نظر میآید که این مسأله در سیستم دولتی باید مجددا بازنگری شود. نهادهای اجتماعی باید با حضور کارشناسان فن براساس مدلهای علمی رایج دنیا و با توجه به آداب و رسوم و عرف و شرع خودمان طرحی را در این زمینه تنظیم کنند و این طرح مرتب رصد شود، تا ما یک شهروند سالم با اطلاعات بالا و یک جامعه سالم داشته باشیم. اگر به حقوق فردی تعرض شد، باید با مشاوره مخصوص بتواند صحبتکند و این تعرض را با جایی در میان بگذارد که پیگیری شود، حتی بتواند به خانواده خودش پناه ببرد تا آسیب کمتری ببیند. به نظر من پلیس مخصوص این کار نیز لازم است. آنهایی که سکوتمیکنند، از نظر روحی آسیب شدیدتری میبینند و در آینده و زندگیشان با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند.
آنها فاجعه را مدتها پنهان میکنند و همین مسأله باعث میشود که شوک قضیه با آنها باقی بماند و راه زندگی را از دست بدهند، در صورتی که اگر در همان ساعتهای اولیه بعد از تجاوز، افرادی باشند که از آنها حمایت و کمکشان کنند، شاید راحتتر بتوانند با این مسأله کنار بیایند. میشود بهترین کمکهای روانشناختی را به آنها داد و حتی خانوادههایشان را هم تحت نظر قرار داد تا با آموزشهای لازم بتوانند به فرد آسیبدیده کمک کنند، برای همین باید آگاهی کل جامعه در این زمینه بالا برود. البته برخورد ریشهای که همان الگوی تربیت جنسی سالم همخوان با فرهنگمان است، بهتر نتیجه خواهد داد.»
حساسیت بیشتر در تحقیقات
قاضی حسینپور با بررسی حقوقی این پرونده ابعاد تازهتری درباره نوع جرم و مجازات این پسر جوان روایت کرد و به ما گفت: «در اینگونه پروندهها که جرم بسیار سنگین است، معمولا قاضی و دستگاه قضائی با دقت و حساسیت بیشتری آن را بررسیمیکنند. تجاوز سریالی به چندین دختر جوان آن هم طی سالهای متوالی جرم کمی نیست، پس مطمئنا قاضی پرونده تحقیقات گستردهای در اینباره انجام خواهد داد. اما معمولا قضات به هیچ عنوان تحتتأثیر جو ایجادشده قرار نمیگیرند. اینکه حالا یک جامعه علیه این متهم هستند و اکثر آنها سنگینترین مجازات را برای این پسر جوان میخواهند، صرفا نمیتواند دلیلی باشد برای صدور حکم سنگین؛ قاضی نباید تحتتأثیر این موج ایجادشده قرار بگیرد و باید به صورت قانونی تحقیقات خود را انجام دهد و آن را به سرانجام برساند.
در این پرونده هم چون تعداد شکات زیاد است و همگی یک روایت مشابه را دارند، باز هم دلیلی بر اثبات وقوع جرم نیست. این مسأله فقط میتواند قاضی و دستگاه قضائی را به دقت بیشتر و تحقیقات و تجسسهای بیشتر ترغیب کند. مثلا وقتی هر روز تعداد شاکیان بیشتر میشود، قاضی برای اثبات گفتههای آنان به دنبال دلیلهای بیشتر میگردد و تحقیقات در این زمینه با دقت بیشتری انجام می شود. اما همه اینها منوط به اثبات جرم تجاوز است. اگر این جرم ثابتشود که سنگینترین مجازات یعنی همان اعدام برای متهم در نظر گرفته میشود، ولی اگر تجاور ثابت نشود، جرم دیگری متوجه این متهم نیست. البته ما از جزئیات پرونده چیزی نمیدانیم و همه اینها از روی شواهد و صحبتهایی است که تا الان مطرح شده؛ ممکن است جرمهای دیگری هم باشد که از آن بیخبریم. درحال حاضر بحث تجاوز مطرح است که باید اثبات شود.»
مدت طولانی از وقوع جرم در این پرونده گذشته؛ بعضی از شکات میگویند که سالها پیش قربانی توطئه شوم این پسر جوان شدهاند. قاضی حسینپور حق شکایت برای این دختران را محفوظمیداند: «اگر مدت طولانی از وقوع جرم بگذرد، باز هم شاکی حق شکایت دارد، ولی در اینگونه موارد گذشت زمان باعث میشود اثبات جرم دشوارتر شود، چون بسیاری از مدارک با گذشت زمان طولانی از بین میرود، ولی باز هم میتوان به تحقیق پرداخت و درنهایت نیز جرم را ثابت کرد. معمولا در موضوع تجاوز مدارک کمتری وجود دارد، چون این جرم در محیطی پنهانی و بدون حضور شاهد و بین شاکی و متهم رخ میدهد، برای همین اگر زمان طولانی از وقوع آن بگذرد، تحقیقات هم دشوارتر خواهد بود، ولی به این معنا نیست که شکایت شاکی بعد از گذشت مدت طولانی به نتیجه نخواهد رسید. از طرف دیگر اگر موضوع تجاوز اثبات نشود، بحث اغفال و فریب معنایی ندارد، چون شکات همگی از صحت عقل و سلامت روان برخوردار هستند و با میل و اراده خود با این پسر وارد رابطه شدهاند.
حتی در قانون اگر فردی با وعده و وعید دروغین طرف مقابل وارد رابطهای شده و طرف مقابل به وعدههایش عمل نکرده باشد، باز هم موضوع اغفال منتفی است، چون فرد با میل و اراده خود رابطه را آغاز کرده است. اما بحث مقابل این هم وجود دارد، اینکه چون شاکی با میل و اراده خود به خانه متهم رفته است، موضوع تجاوز را منتفی نمیکند. اگر زور و اجباری در کار بوده یا داروی بیهوشی استفادهشده، بحث تجاوز قطعی است. از طرف دیگر حتی اگر بر اثر مصرف مشروبات الکلی رابطه جنسی صورت گرفته باشد، اگر شاکی از حالت عادی خارج شده باشد، جرم تجاوز صورت گرفته است. با این حال، همه اینها بستگی به شواهد و مدارک در پرونده و جزئیات آن دارد و قطعا قاضی پرونده در صورت تکمیل تحقیقات شایستهترین حکم را صادر خواهد کرد.»
تجاوزهای سریالی برای هیجان
چندی قبل هشتگی در فضای مجازی به راه افتاد که در آن دختران و زنانی که مورد تعرض و آزار جنسی قرار گرفته بودند، تشویقکرد پرده از این ماجرا بردارند.
به دنبال این هشتگ بود که سریال آزار و اذیتهای مردی به نام «ک. الف» از سوی قربانیان یکییکی برملا شد و هر دختر با انتشار ماجرایی راز آزارهای خود از سوی این جوان را فاش کرد. آنها مدعی شدند پس از آشنایی با این پسر و رفتن به خانه او با خوردن مشروبات الکلی بیهوش و قربانی جنایت سیاه او شدهاند. به این ترتیب پروندهای در شعبه سوم دادسرای امنیت اخلاقی تشکیل شد و به دستور بازپرس روحالله رضاپور گتابی، متهم دستگیر شد. این متهم سیوسه ساله لیسانس باستانشناسی دارد و در مغازه کتابفروشی دوستش مشغول به کار بود.
او همچنین علاوه بر باستانشناسی علاقه زیادی به بومگردی دارد و تورهای گردشگری نیز برگزار میکرد. متهم در بازجوییها مدعی شده که با قربانیانش در فضای مجازی آشنا شده است و آنها با پای خود به خانهاش آمدهاند و فقط به خاطر هیجان این کارها را انجام داده و هیچ تنفری از زنان نداشته است.
روح و جسم این دختران فریبخورده تسخیر شد. چربزبانی تنها عاملی بود که این دختران را به خلوتگاه شیطانی مرد متجاوز کشانده بود. پسری با چربزبانی، راهاندازی کانال در تلگرام و اینستاگرام، رایزنی با دختران مختلف و برگزاری تورهای گردشگری و ایرانگردی، دختران دانشجو را اغفال و آنها را برای نوشیدنی الکلی به خانهاش دعوت و پس از بیهوششدن قربانیها به آنها تجاوز میکرد. آنهایی که فریب حرفهای شیرین و دنیای خیالی را خوردند و وارد خانه پسر جوان شدند. مثل تمام قربانیان تجاوز، آنها هم با دلی شکسته و روحی زخمخورده از آن خلوتگاه بیرون آمدند و روزها و ماهها و سالها با این درد بزرگ زندگی کردند؛ دردی مشترک بین تمام قربانیان. گذر تاریخ هم اندوه خاطرات وحشتناکشان را کم و کمرنگ نکرد.
سکانسهای سیاه، فراموش نشدنیاند. موجی از رنج و اندوه همنشین روزهای تاریکشان شد. سخت است قربانی تجاوز باشی و فریاد نزنی آن هم سالها. حالا اما سکوت را شکستهاند. جسارت کردند و حرفزدند. اما هستند کسانی که هنوز مُهر غمگین سکوت را بر لبهایشان زدهاند. تاب و توان شکایت را ندارند، اما در فضای مجازی حرف زدهاند. رسوا کردهاند، پسر فریبکار و خاطرات سیاهشان را. با روایتهایشان راز تجاوزهای سریالی این پسر جوان را فاش کردهاند. اما هنوز هم یکسری از آنها پای رفتن به دادسرا و شکایت را ندارند. هنوز مشخص نیست که قربانیان این پرونده چند نفر هستند. تنها چیزی که مشخص است، آسیب روحی این دختران دانشجو است؛ آسیبی که شاید تا سالیانسال قربانی را تحتتأثیر قرار دهد.
معمولا كسانی كه مورد تجاوز قرار میگیرند، دچار اختلالات هیجانی یا روحی میشوند، حتی اگر بكوشند به زندگی خود ادامه دهند و نسبت به این اتفاق واكنش نشان ندهند و احساسات خود را انكار كنند، اما این اختلالات روحی وجود دارد. از طرف دیگر سکوت، آسیب تجاوز را بیشتر میکند. درد همینجاست. جامعه نباید قربانی را قضاوت کند. باید به فکر درد بود. با سکوت، قربانیان بیشتری در لیست مردان متجاوز قرار میگیرند.
روایتهای دختران قربانی همیشه تلخ بوده و بازگویی آنچه برایشان رخ داده، هم برای خود قربانی و هم برای مردم دردآور است: «سالهاست رواندرمانی میکنم. روزی که به خانه «ک. الف» رفتم، هرگز تصورش را هم نمیکردم که چنین اتفاقی برایم رخ دهد. او پسر بدی نبود. ظاهرش واقعا فریبنده بود. درسخوان و تحصیلکرده بود. کتابفروشی داشت. اهل کتاب و قلم بود. عاشق علم و دانش بود. فکرش را هم نمیکردم پسری مثل او که اهل درس و کتاب است، متجاوز باشد. خوب صحبتمیکرد. بلد بود چطور دختران را فریب دهد. مدتها بود که مرا زیر نظر داشت و از هر فرصتی استفاده میکرد که با من سر صحبت را بازکند. تصور میکردم واقعا عاشق من شده. من هم دلباختهاش شدم تا اینکه یک روز خواست به خانهاش بروم. نمیدانم چه شد که قبول کردم. گول حرفهایش را خوردم. وقتی به خانهاش رفتم بعد از خوردن نوشیدنی بیهوش شدم. دیگر چیزی به یاد ندارم تا اینکه صبح وقتی بیدار شدم، برهنهبودم. باورم نمیشد.»
اینها صحبتهای یکی از شاکیان متهم جنجالی این روزهاست. متجاوزی که در توییتر دستش رو شد و حالا در بند پلیس گرفتار شده است و تحت بازجویی قرار دارد. این دختر که نخواست نامش فاش شود، درباره سکوت چند سالهاش به ما گفت: «چون با پای خودم به خانهاش رفته بودم، میترسیدم شکایت کنم.
میترسیدم به کسی حرفی بزنم. ترسیدم خودم مجرم شوم و نتوانم چیزی را ثابت کنم. البته آن زمان نمیدانستم که این پسر دختران زیادی را مثل من فریب داده و در تله خودش گرفتار کرده است. با خودم گفتم تنهایی نمیتوانم کاری کنم. الان که فهمیدم با دختران زیادی این کار را کرده است، بیشتر ناراحت شدهام، چون میدانم تحمل این اتفاق خیلی سخت است. من سالهاست رواندرمانی میکنم، ولی هنوز نتوانستهام از لحاظ روحی خوب شوم.»
برخی از قربانیان این پرونده، چتهای «ک. الف» را در تلگرام و اینستاگرام به اشتراک گذاشتهاند. در همه این چتها شدت چربزبانی و استفاده از جملات فریبنده به نمایش گذاشته شده است. قربانیان با انتشار تصاویر چتهای مشترک با او و توییتهایی ثابت کردهاند که او آنها را اغفال میکرد و پس از بیهوشی مورد تعرض قرار گرفتهاند. البته برخی از قربانیان نیز بیهوش نشده و به دلیل جثه کوتاه متهم توانستهاند از شکارگاه او فرار کنند. حالا که دست این پسر متجاوز رو شده است، قربانیان یکبهیک شکایتهای خود را مطرح کردهاند و روایات تلخی از لحظات وحشتناک آن خانه جهنمی دارند. پلیس از آنها خواسته است که سکوت نکنند، حرف بزنند و با جلب اطمینان قربانیان روزبهروز تعداد شاکیان این پسر متجاوز بیشتر میشود.
لرزش صدایش هنگام صحبت درباره این ماجرا کاملا محسوس است. از وقتی حرف زده و سکوت خود را شکسته، کمی دلش آرام گرفته است: «من واقعا دلباخته آن پسر شده بودم. نقش پسرهای عاشقپیشه را خوب بازی میکرد، میگفت از بچگی عاشق کتابخواندن بود. اتفاقا اطلاعات عمومی بسیار بالایی داشت، به طوری که گاهی وقتها از این همه اطلاعات او تعجب میکردم. در زمینه گردشگری هم خیلی مهارت داشت. ظاهر مودب و موجهی داشت. هیچکدام از رفتارهایش به یک پسر متجاوز و فریبکار نمیخورد، برای همین فریب خوردم. تصور میکردم که میتوانم در کنار او آینده خوبی داشته باشم. خودش هم همیشه همین را میگفت.
ولی آن روز کذایی وقتی به خانهاش رفتم، تازه شخصیتش را شناختم. وقتی روی تخت به هوش آمدم، تازه فهمیدم که چه به روزم آمده و با آشنایی و اعتماد به این آدم چه خیانت بزرگی به خودم کردهام، ولی دیگر فایدهای نداشت. تا چندین روز شوکه بودم و باور نمیکردم. حتی دلم نمیخواست به او پیام بدهم و با ناسزا و تهدید خودم را خالی کنم، فقط میخواستم از او و حتی از همه آدمها دور باشم. من بعد از آن میهمانی شوم زندگیام را باختم و تا الان که فهمیدهام دختران زیادی را مثل من قربانی کرده است، حتی به شکایت فکر هم نکردم، ولی حالا میخواهم تا آخرش پیگیر ماجرا باشم. دوست دارم او مجازات شود تا دست از دختران دیگر بردارد. تا مجازات او را نبینم حالم بهتر نمیشود.»
لزوم حمایت از شکستن تابوها
شکستن سکوت، حرف زدن، شکایت کردن و مجازات مجرم را به چشم دیدن یکی از مسائل مهمی است که در اینگونه موارد میتواند به شاکی کمک بسیار بزرگی کند و تسکینی باشد بر دل زخم خوردهاش. اما هستند قربانیانی که بعد از این فاجعه بزرگ لب باز نمیکنند و تا ابد این بار سنگین را به تنهایی به دوش میکشند و به کسی حرفی نمیزنند. دلایل زیادی است که آنها را به سکوت وادار میکند، دلایلی که همه آنها به ترس ختم میشود؛ ترس از خانواده، جامعه و نبود حمایت دستگاه قضائی. دکتر ناصر قاسمزاد، مدیرعامل انجمن حمایت از سلامت بهداشت و روان جامعه این دلایل را بررسی میکند و دراینباره به ما میگوید: «باید از همان دوران کودکی فرآیند رشد جنسی را به فرزندان آموزش داد. این مسأله باید در اجتماع، خانواده، مدرسه و نهادهای فرهنگی در قالب سرفصلهای مشخص و از پیش تعیین شده برای رشد جنسی سالم شهروندان آموزش داده شود. یک کودک باید در دوره کودکی، نوجوانی و جوانی تربیت و آموزش لازم را برای برخورداری از شرایط رشد جنسی سالم داشته باشد، اما متاسفانه ما در جامعهمان چنین چیزی را کم داریم. معمولا در تربیت جنسی پسران کسی دخالت نمیکند. آموزش جنسی به دختران هم بسیار محدود است و بیشتر برای ایجاد تابو و ترس در آنها صورت میگیرد، برای همین بسیاری از فرزندان مجهولات زیادی را در ذهن خود دارند و در آینده دچار مشکلات زیادی میشوند.
حتی اگر مورد تجاوز قرار نگیرند، در ازدواج هم دچار مشکل میشوند. معمولا دخترانمان اطلاعات کمتری در این زمینه دارند و همین نبود آموزش باعث میشود آنها آمادگی داشته باشند تا مورد سوءاستفاده قرار بگیرند. نبود الگوهای لازم زمینه سوءاستفاده را فراهم میکند. سرنوشتشان یا مثل رومینا اشرفی میشود و از طرف خانواده آسیب میبینند یا عشقهای نپخته و ناکام به آنها این چنین آسیب میزند. نبود اطلاعاتی مبنی بر حقوق شهروندی برای کسانی که مورد تجاوز قرار میگیرند، آسیب بیشتری به آنها وارد میکند. خیلیها نمیدانند که بعد از شکایت چه اتفاقی میافتد. نمیدانند که میتوانند به دستگاه قضائی اعتماد کنند و اطلاعاتشان محفوظ میماند. تصورمیکنند که با بازگویی حقیقت، همه آن را میفهمند و آبرویشان میرود. تابوهایی در این زمینه وجود دارد.
آنها اطلاعات حقوقی در این رابطه ندارند. البته اکنون جامعه درحال رسیدن به بلوغ در این زمینه است و به نظر میرسد که به تابوها حمله میشود. درست است که برخی در این میان تسویه حساب شخصی میکنند، ولی برای آنان هم قانون وجود دارد و درنهایت حق کسی ضایعنمیشود. اما در جامعه مردسالاری که برخی مردان آنها به همین مسأله تکیه کردهاند و درنهایت مثل این آقا، جامعهای از زنان را مورد تعرض قرار میدهند، این تابوشکنیها بسیار کارساز است. از طرف دیگر فضای مجازی هم چنین خوبیهایی دارد که میتواند چالش ایجاد کند که همین چالشها به باز شدن این پروندهها ختم میشود.»مدیر کلینیک روانشناسی بهاران در ادامه نیاز روانشناسان و جامعهشناسان به داشتن یک تریبون را لازم میداند و میگوید: «ما باید تریبون آزاد داشته باشیم که بتوانیم به تمام مردم جامعه اطلاعات را منتقل کنیم.
مثلا همین قربانیان تجاوز باید بدانند که بدون نام بردن هویتشان میتوانند شکایت کنند. ما باید حقوق شهروندی را به آنها آموزش دهیم. باید مسائل تربیت جنسی سالم فرزندان را به خانوادهها یاد بدهیم و به آنها بگوییم از همان بچگی به فرزندانشان آموزش دهند که هنگام برخورد با اینگونه موارد چگونه عمل کنند و مهارت حل مسأله داشته باشند. ما برای پیشگیری به عزم ملی و اراده همگانی نیاز داریم، بهخصوص در نهادهای آموزشی. به نظر میآید که این مسأله در سیستم دولتی باید مجددا بازنگری شود. نهادهای اجتماعی باید با حضور کارشناسان فن براساس مدلهای علمی رایج دنیا و با توجه به آداب و رسوم و عرف و شرع خودمان طرحی را در این زمینه تنظیم کنند و این طرح مرتب رصد شود، تا ما یک شهروند سالم با اطلاعات بالا و یک جامعه سالم داشته باشیم. اگر به حقوق فردی تعرض شد، باید با مشاوره مخصوص بتواند صحبتکند و این تعرض را با جایی در میان بگذارد که پیگیری شود، حتی بتواند به خانواده خودش پناه ببرد تا آسیب کمتری ببیند. به نظر من پلیس مخصوص این کار نیز لازم است. آنهایی که سکوتمیکنند، از نظر روحی آسیب شدیدتری میبینند و در آینده و زندگیشان با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند.
آنها فاجعه را مدتها پنهان میکنند و همین مسأله باعث میشود که شوک قضیه با آنها باقی بماند و راه زندگی را از دست بدهند، در صورتی که اگر در همان ساعتهای اولیه بعد از تجاوز، افرادی باشند که از آنها حمایت و کمکشان کنند، شاید راحتتر بتوانند با این مسأله کنار بیایند. میشود بهترین کمکهای روانشناختی را به آنها داد و حتی خانوادههایشان را هم تحت نظر قرار داد تا با آموزشهای لازم بتوانند به فرد آسیبدیده کمک کنند، برای همین باید آگاهی کل جامعه در این زمینه بالا برود. البته برخورد ریشهای که همان الگوی تربیت جنسی سالم همخوان با فرهنگمان است، بهتر نتیجه خواهد داد.»
حساسیت بیشتر در تحقیقات
قاضی حسینپور با بررسی حقوقی این پرونده ابعاد تازهتری درباره نوع جرم و مجازات این پسر جوان روایت کرد و به ما گفت: «در اینگونه پروندهها که جرم بسیار سنگین است، معمولا قاضی و دستگاه قضائی با دقت و حساسیت بیشتری آن را بررسیمیکنند. تجاوز سریالی به چندین دختر جوان آن هم طی سالهای متوالی جرم کمی نیست، پس مطمئنا قاضی پرونده تحقیقات گستردهای در اینباره انجام خواهد داد. اما معمولا قضات به هیچ عنوان تحتتأثیر جو ایجادشده قرار نمیگیرند. اینکه حالا یک جامعه علیه این متهم هستند و اکثر آنها سنگینترین مجازات را برای این پسر جوان میخواهند، صرفا نمیتواند دلیلی باشد برای صدور حکم سنگین؛ قاضی نباید تحتتأثیر این موج ایجادشده قرار بگیرد و باید به صورت قانونی تحقیقات خود را انجام دهد و آن را به سرانجام برساند.
در این پرونده هم چون تعداد شکات زیاد است و همگی یک روایت مشابه را دارند، باز هم دلیلی بر اثبات وقوع جرم نیست. این مسأله فقط میتواند قاضی و دستگاه قضائی را به دقت بیشتر و تحقیقات و تجسسهای بیشتر ترغیب کند. مثلا وقتی هر روز تعداد شاکیان بیشتر میشود، قاضی برای اثبات گفتههای آنان به دنبال دلیلهای بیشتر میگردد و تحقیقات در این زمینه با دقت بیشتری انجام می شود. اما همه اینها منوط به اثبات جرم تجاوز است. اگر این جرم ثابتشود که سنگینترین مجازات یعنی همان اعدام برای متهم در نظر گرفته میشود، ولی اگر تجاور ثابت نشود، جرم دیگری متوجه این متهم نیست. البته ما از جزئیات پرونده چیزی نمیدانیم و همه اینها از روی شواهد و صحبتهایی است که تا الان مطرح شده؛ ممکن است جرمهای دیگری هم باشد که از آن بیخبریم. درحال حاضر بحث تجاوز مطرح است که باید اثبات شود.»
مدت طولانی از وقوع جرم در این پرونده گذشته؛ بعضی از شکات میگویند که سالها پیش قربانی توطئه شوم این پسر جوان شدهاند. قاضی حسینپور حق شکایت برای این دختران را محفوظمیداند: «اگر مدت طولانی از وقوع جرم بگذرد، باز هم شاکی حق شکایت دارد، ولی در اینگونه موارد گذشت زمان باعث میشود اثبات جرم دشوارتر شود، چون بسیاری از مدارک با گذشت زمان طولانی از بین میرود، ولی باز هم میتوان به تحقیق پرداخت و درنهایت نیز جرم را ثابت کرد. معمولا در موضوع تجاوز مدارک کمتری وجود دارد، چون این جرم در محیطی پنهانی و بدون حضور شاهد و بین شاکی و متهم رخ میدهد، برای همین اگر زمان طولانی از وقوع آن بگذرد، تحقیقات هم دشوارتر خواهد بود، ولی به این معنا نیست که شکایت شاکی بعد از گذشت مدت طولانی به نتیجه نخواهد رسید. از طرف دیگر اگر موضوع تجاوز اثبات نشود، بحث اغفال و فریب معنایی ندارد، چون شکات همگی از صحت عقل و سلامت روان برخوردار هستند و با میل و اراده خود با این پسر وارد رابطه شدهاند.
حتی در قانون اگر فردی با وعده و وعید دروغین طرف مقابل وارد رابطهای شده و طرف مقابل به وعدههایش عمل نکرده باشد، باز هم موضوع اغفال منتفی است، چون فرد با میل و اراده خود رابطه را آغاز کرده است. اما بحث مقابل این هم وجود دارد، اینکه چون شاکی با میل و اراده خود به خانه متهم رفته است، موضوع تجاوز را منتفی نمیکند. اگر زور و اجباری در کار بوده یا داروی بیهوشی استفادهشده، بحث تجاوز قطعی است. از طرف دیگر حتی اگر بر اثر مصرف مشروبات الکلی رابطه جنسی صورت گرفته باشد، اگر شاکی از حالت عادی خارج شده باشد، جرم تجاوز صورت گرفته است. با این حال، همه اینها بستگی به شواهد و مدارک در پرونده و جزئیات آن دارد و قطعا قاضی پرونده در صورت تکمیل تحقیقات شایستهترین حکم را صادر خواهد کرد.»
تجاوزهای سریالی برای هیجان
چندی قبل هشتگی در فضای مجازی به راه افتاد که در آن دختران و زنانی که مورد تعرض و آزار جنسی قرار گرفته بودند، تشویقکرد پرده از این ماجرا بردارند.
به دنبال این هشتگ بود که سریال آزار و اذیتهای مردی به نام «ک. الف» از سوی قربانیان یکییکی برملا شد و هر دختر با انتشار ماجرایی راز آزارهای خود از سوی این جوان را فاش کرد. آنها مدعی شدند پس از آشنایی با این پسر و رفتن به خانه او با خوردن مشروبات الکلی بیهوش و قربانی جنایت سیاه او شدهاند. به این ترتیب پروندهای در شعبه سوم دادسرای امنیت اخلاقی تشکیل شد و به دستور بازپرس روحالله رضاپور گتابی، متهم دستگیر شد. این متهم سیوسه ساله لیسانس باستانشناسی دارد و در مغازه کتابفروشی دوستش مشغول به کار بود.
او همچنین علاوه بر باستانشناسی علاقه زیادی به بومگردی دارد و تورهای گردشگری نیز برگزار میکرد. متهم در بازجوییها مدعی شده که با قربانیانش در فضای مجازی آشنا شده است و آنها با پای خود به خانهاش آمدهاند و فقط به خاطر هیجان این کارها را انجام داده و هیچ تنفری از زنان نداشته است.