جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > آیا ما در یک شبیه‌سازی زندگی می‌کنیم؟ ۱۰ فیلم که این نظریه را بررسی کرده‌اند!

آیا ما در یک شبیه‌سازی زندگی می‌کنیم؟ ۱۰ فیلم که این نظریه را بررسی کرده‌اند!

در مورد شبیه‌سازی‌ها، از اوایل قرن بیست‌ویکم نظریه‌های متعددی مطرح شد که براساس آن‌ها، جهان هستی که بشر در آن زندگی می‌کند، خود تنها یک شبیه‌سازی است. برای مثال در سال ۲۰۲۳، پروفسور ملوین واپسون از دانشگاه پورتسموث بریتانیا در مقاله‌ای علمی یکی از این نظریه‌ها را منتشر کرد. به گفته این فیزیکدان، بسیاری از پدیده‌ها (از تقارن ریاضیاتی تا تکامل ویروس‌ها) در صورتی که کل جهان پیرامون ما یک ساختار شبیه‌سازی‌شده یا یک رایانه غول‌آسا باشد، آسان‌تر توجیه می‌شوند.

دانشمندان و نویسندگان علمی‌تخیلی همواره به کاوش در قابلیت‌های فرضی فناوری‌های جدید و تأثیرشان بر زندگی آینده بشر علاقه‌مند بوده‌اند. یکی از پرتکرارترین مفاهیمی که بررسی کرده‌اند، واقعیت مجازی است. این فناوری طیف بی‌پایانی از چشم‌اندازهای هیجان‌انگیز را پیش روی انسان می‌گشاید: انتقال هوشیاری به آواتارهای دیجیتال، بازی‌هایی که تقریباً از واقعیت غیرقابل تشخیص هستند و شبیه‌سازی‌های عظیم برای آموزش و پژوهش.

در مورد شبیه‌سازی‌ها، از اوایل قرن بیست‌ویکم نظریه‌های متعددی مطرح شد که براساس آن‌ها، جهان هستی که بشر در آن زندگی می‌کند، خود تنها یک شبیه‌سازی است. برای مثال در سال ۲۰۲۳، پروفسور ملوین واپسون از دانشگاه پورتسموث بریتانیا در مقاله‌ای علمی یکی از این نظریه‌ها را منتشر کرد. به گفته این فیزیکدان، بسیاری از پدیده‌ها (از تقارن ریاضیاتی تا تکامل ویروس‌ها) در صورتی که کل جهان پیرامون ما یک ساختار شبیه‌سازی‌شده یا یک رایانه غول‌آسا باشد، آسان‌تر توجیه می‌شوند.

در حالی که فیزیکدان‌ها و فیلسوف‌ها درباره ماهیت واقعیت بحث می‌کنند و به دنبال ردپای شبیه‌سازی در اطرافمان می‌گردند، ما پیشنهاد می‌کنیم سری به فیلم‌ها و سریال‌های علمی‌تخیلی بزنید. خالقان این آثار بارها آینده‌ای را پیش‌بینی کرده‌اند که بعدها به واقعیت تبدیل شده است. شاید هشدار آن‌ها درباره خطرات پنهان جهان‌های مجازی نیز درست باشد؟ در اینجا ۱۰ فیلم و سریال علمی‌تخیلی درباره واقعیت مجازی را گردآوری کرده‌ایم: از کلاسیکِ پیش‌سایبرپانکی مانند «ترون» تا قسمت تازه‌ای از مجموعه «آینه سیاه» با عنوان «یواس‌اس کالیستر: به سوی بی‌نهایت».

ترون

جهان واقع‌گرایانه بازی MMORPG با نام «شهر آزاد» — که در فیلم «فری گای» توسط شرکت خیالی سونامی گیمز ساخته شده — از نظر گرافیکی اصلاً قابل‌مقایسه با گرافیک قدیمی «ترون» نیست. اما حرص و حسادت انسان‌ها در این فیلم هم حضور پررنگی دارد. برای همین آنتوان، صاحب سونامی گیمز، با تقلید از دیلینجِر، کد منبع بازی را از دو برنامه‌نویس اصلی — میلی راسک و والتر مکی — می‌دزدد.

میلی — که در بازی با نام مولوتف گر شناخته می‌شود — برای یافتن مدرکی از این دزدی، گوشه‌وکنار بازی را زیرورو می‌کند. تا اینکه یک روز با یک شخصیت غیربازیکن (NPC) به نام گای مواجه می‌شود که سلیقه‌اش به‌طرز مشکوکی شبیه به خودش است. گای که عاشق میلی شده، رفتار عجیبی از خود نشان می‌دهد: برنامه ازپیش‌تعیین‌شده رفتار NPCها را نادیده می‌گیرد و با انجام کارهای خوب، به‌طرز باورنکردنی‌ای در بازی پیشرفت می‌کند.

در ابتدا والتر و میلی فکر می‌کنند گای یک هکر مرموز است که استادانه خودش را به جای یک NPC جا زده. اما به‌زودی متوجه می‌شوند که با یک معجزه روبه‌رو هستند: اولین موجود دیجیتالی که به خودآگاهی رسیده است. آن‌ها با هم علیه آنتوان متحد می‌شوند — کسی که قصد نابودی «شهر آزاد» را دارد — و بازی را به پلتفرمی منحصربه‌فرد تبدیل می‌کنند؛ جایی که هوش‌های مصنوعی و انسان‌ها می‌توانند آزادانه با هم تعامل داشته باشند.

عشق، مرگ و ربات‌ها: فراتر از شکاف آکیلا

سال ۲۰۴۵. بحران آب‌وهوا، کمبود غذا و ازدیاد جمعیت به واقعیت‌های غم‌انگیزی تبدیل شده‌اند که مردم را بیش‌ازپیش به سمت جهان مجازی سوق می‌دهند. قهرمان داستان، نوجوان یتیمی به نام وید واتزز به همراه عمه‌اش در یک تریلر قدیمی در میان زاغه‌های واقعی زندگی می‌کند. پس تنها شادی وید، بازی عظیم واقعیت مجازی به نام OASIS است که مدتهاست به یک فراجهان واقعی تبدیل شده؛ جایی که بیشتر مردم ۹۰ درصد وقت خود را در آن می‌گذرانند.

در OASIS نه‌تنها می‌توان بازی کرد، بلکه می‌توان دوست یافت، درس خواند، شغل داشت و با تبدیل ارز بازی به پول واقعی، درآمد خوبی کسب کرد. اما در این دنیای به‌ظاهر ایده‌آل هم یک مشکل اساسی وجود دارد: پول، لباس، تجهیزات و آرتیفکت‌هایی که در بازی به دست می‌آیند، با مرگ آواتار از بین می‌روند. و وقتی با چشم‌انداز شروع دوباره از صفر روبه‌رو می‌شوند، بسیاری از بازیکنان ترجیح می‌دهند به زندگی خود پایان دهند.

OASIS توسط یک میلیونر عجیب‌وغریب و عاشق فرهنگ پاپ به نام جیمز هالیدی ساخته شده است. متأسفانه او در سال ۲۰۴۰ درگذشت و این دنیای مجازی را بدون مالک رها کرد. اما پیش از مرگ، آواتار خود را — مردی مسن به نام آنوراک — در بازی آپلود کرد که خبری تکان‌دهنده به بازیکنان داد: سه کلید و یک «ایستر‌اِگ» ویژه در بازی پنهان شده‌اند. هر بازیکنی که بتواند آن را پیدا کند، کنترل کامل OASIS و ۵۰۰ میلیارد دلار پول اضافی را به دست خواهد آورد.

جای تعجب نیست که جنگ بر سر میراث هالیدی بلافاصله آغاز می‌شود. از یک سو میلیون‌ها بازیکن معمولی و از سوی دیگر شرکت نولان سورنتو — شریک سابق هالیدی — که هزاران بدهکار خود را به شکل عاملان «شیشِه» در OASIS به دنبال گنج می‌فرستد.

وید با نام کاربری پِرسیوال و بهترین دوستش اِیچ نیز به این جست‌وجو می‌پیوندند. هدف آن‌ها حل تمام معماهای به‌جا مانده از هالیدی است تا نگذارند سورنتو بر این جهان مجازی مسلط شود. دوباره با همان تقابل آشنا از «ترون» و «فری گای» روبه‌رو هستیم: علاقه‌مندان واقعی که عاشق بازی هستند در برابر شرکت حریصی که برای سود بیشتر می‌خواهد روح بازی را نابود کند.

پِریفِرال ( پیرامونی یا محیطی)

اگر واقعیت مجازی می‌تواند ابزاری برای ارتکاب جرم باشد، منطقی است که از آن برای تحقیق در مورد جرم هم استفاده کرد. شاید همین ایده الهام‌بخش دانکن جونز — پسر موزیسین دیوید بویی و کارگردان فیلم محبوب «ماه» — برای ساخت «کد منبع» بوده است.

این فیلم به‌طرز استادانه‌ای حلقه زمانی چرخه‌ای، یک داستان کارآگاهی در سبک «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» و قابلیت‌های واقعیت مجازی را ترکیب می‌کند. داستان با بیدار شدن خلبان نظامی کولتر استیونز در بدن مردی ناشناس آغاز می‌شود؛ جایی که مأموریت می‌یابد بمب‌گذار یک قطار حومه‌شیکاگو را پیدا کند.

قطار منفجر می‌شود، اما کولتر دوباره در همان نقطه اول بیدار می‌شود: او بخشی از یک شبیه‌سازی مجازی است و مجبور است همان هشت دقیقه را بارها و بارها تکرار کند تا راهی برای جلوگیری از فاجعه بیابد. در نهایت قهرمان موفق می‌شود، اما حالا به چیز بیشتری فکر می‌کند: نه‌تنها جلوگیری از حمله تروریستی، بلکه زنده ماندن به همراه دختری که دوستش دارد.

طبقه سیزدهم

اگر پس از تماشای «طبقه سیزدهم» شروع به جست‌وجوی نشانه‌های شبیه‌سازی در اطرافتان کردید، «اثر ماندلا» پارانویای شما را به اوج می‌رساند. در این فیلم، سَم — دختر برنامه‌نویس بااستعداد برندن — هنگام تلاش برای نجات عروسک محبوبش از امواج دریا غرق می‌شود. پدر داغدیده پس از مدتی متوجه چیزهای عجیبی می‌شود.

به‌نظر چیزهای کوچکی می‌آیند: عنوان کتاب دخترش آن چیزی نیست که او قسم می‌خورد قبلاً بوده و عروسک انگار دُم داشته که حالا نیست. ابتدا برندن همه این تناقضات را به استرس نسبت می‌دهد. اما بعد با نمونه‌هایی از «خاطرات نادرست مشترک» — موسوم به «اثر ماندلا» — آشنا می‌شود. معمولاً این پدیده را به خطوط زمانی جایگزین یا جهان‌های موازی نسبت می‌دهند. نام آن از اینجا آمده که هزاران نفر به‌اشتباه فکر می‌کنند نلسون ماندلا در زندان درگذشته است.

برندن به این نتیجه می‌رسد که دنیای ما بخشی از یک شبیه‌سازی است و «اثر ماندلا» در نتیجه خطاهای ایجادشده هنگام اعمال تغییرات در کد برنامه واقعیت به وجود می‌آید. راه‌حل او ساخت یک برنامه ویژه است که پس از اجرا روی یک رایانه کوانتومی، شبیه‌سازی را متوقف و به آخرین نقطه ذخیره بازمی‌گرداند — جایی که سَم هنوز زنده است.

ماتریکس

در ابتدای این اپیزود، صحنه‌ای نوستالژیک در سبک سریال «پیشتازان فضا» می‌بینیم که در آن کاپیتان رابرت دیلی (جسی پلمونس) و خدمه یواس‌اس کالیستر با یک دزد فضایی به نام والدک نبرد می‌کنند. اما خیلی زود مشخص می‌شود که تصویر قهرمانانه و مطمئن کاپیتان دیلی تنها یک نمایش است — بخشی از یک شبیه‌سازی واقع‌گرایانه که او کنترلش می‌کند.

در دنیای واقعی، دیلی یک برنامه‌نویس بااستعداد و مدیر فنی شرکت کالیستر است. او بازی فوق‌محبوب VR با نام «بی‌نهایت» را طراحی کرده که رویدادهای آن در هزاران سیاره در سراسر جهان اتفاق می‌افتد. اما تمام افتخارات آن توسط مدیرعامل حیله‌گر شرکت — والتون (باز هم تاجر در برابر برنامه‌نویس) — به سرقت رفته و رابرت با تمسخرهای بی‌پایان و تحقیر پنهان همکارانش تنها مانده است.

اما عجله نکنید که به او همدردی کنید. دیلی آنقدرها هم ساده نیست. برای تسویه حساب با کارمندانی که او را عصبانی کرده‌اند، با استفاده از یک کلون‌ساز DNA، نسخه‌های دیجیتالی آن‌ها را ساخته و در مد شخصی‌اش از بازی — با نام «ناوگان فضایی» — ساکن کرده است. در این واقعیت مجازی ایزوله، دیلی نه یک خوره کمرو، بلکه یک خدای بازی ترسناک است که بی‌رحمانه از آزاردهندگان سابقش انتقام می‌گیرد و حتی اگر به اندازه کافی از بازی او حمایت نکنند، شکنجه‌شان می‌کند.

مانند برنامه‌های به‌بردگی‌کشیده در «ترون»، خدمه سفینه کالیستر مدت‌ها منتظر قهرمانی بودند که رهبری شورش علیه این مستبد را برعهده بگیرد. این نقش به نانت کول (کریستین میلیوتی) — تازه‌وارد شرکت — می‌رسد. او بلافاصله پس از ورود به شبیه‌سازی، از بازی طبق قوانین دیلی سر باز می‌زند و راهی برای ارسال پیام (درود به سریال «پریفرال») به نسخه بیرونی خود پیدا می‌کند.

یادآوری می‌کنیم که «یواس‌اس کالیستر» در سال ۲۰۱۷ به عنوان اولین قسمت از فصل چهارم «آینه سیاه» در نتفلیکس منتشر شد. هشت سال بعد، سازندگان مجموعه تحت نظر چارلی بروکر تصمیم گرفتند ادامه این داستان — که در میان طرفداران علمی‌تخیلی به وضعیت کالت رسیده بود — را بسازند. این دنباله با عنوان فرعی «به سوی بی‌نهایت» در فصل هفتم «آینه سیاه» قرار گرفت که در ۱۰ آوریل ۲۰۲۵ روی آنتن رفت.

منبع: خبرآنلاین

منبع: faradeed-240175

برچسب ها
نسخه اصل مطلب