انگیزه عجیب یک سارق از سرقت؛ دزدی کردم که به زندان برون و تتلو را از نزدیک ببینم!
هفته گذشته پلیس از دستگیری ۲۶۴ سارق و مالخر خبر داد. «عباسعلی محمدیان»، فرمانده انتظامی تهران در این باره گفت: «در این مرحله از طرح، ۳۷۰ تلفن همراه سالم و ۱۰۰ دستگاه تلفن همراه که تکهتکه شده و از قطعات آنها استفاده میشد، کشف شد. یکی از گروههایی که ما مرتبا رصد میکنیم، سارقانی هستند که دارای پابند الکترونیک هستند و حالا یکی از آنها دستگیر شده است. اخیرا موتورسیکلتها به خاطر افزایش قیمت بیشتر مورد هدف سارقان قرار میگیرد.»
حالا «اعتماد» در این گزارش با برخی سارقانی که توسط پلیس دستگیر شدهاند، گفتوگو کرده است.
سرقت کردم تا تتلو را ببینم
در میان سارقانی که دستگیر شدهاند، سارقی حضور دارد که مدعی است سرقت میکرده تا به زندان بیفتد و خواننده مورد علاقهاش را که آنجاست، ببیند. این سارق به سوالات «اعتماد» پاسخ میدهد.
چرا دست به دزدی زدید؟
به تتلو خیلی علاقه داشتم و تمام کارهایی که او میکرد را انجام میدادم. میخواستم روی صورتم هم خالکوبی کنم، اما مادرم اجازه نداد. من هم روی حرف مادرم حرف نمیزنم. خیلی دوست داشتم تتلو را از نزدیک ببینم. این سرقتها را انجام دادم تا به زندان بروم و تتلو را از نزدیک ببینم. شنیده بودم تتلو در زندان اوین است. من میخواهم به زندان اوین بروم.
چطور سرقت میکردید؟
با چند خلافکار کار میکردم و گوشی موبایل میقاپیدم، چون میخواستم به زندان بیفتم، ترسی از دستگیری نداشتم، اما همه فکر میکردند که چقدر شجاعم. برای همین از من تعریف میکردند و من که مدام گل مصرف میکردم بیشتر جوگیر میشدم و سرقتهای بیشتری انجام میدادم.
مجبور شدم از خانه شما سرقت کنم، اگر شرایطم خوب شد پولتان را برمیگردانم
یکی دیگر از باندهایی که شناسایی و دستگیر شدهاند، سارقی جوان به همراه همدستش است که اسفند ماه سال ۱۴۰۲ از زندان آزاد شده است. این سارقان از ابتدای امسال از بالکن وارد برخی ساختمانها در شمال و شمال غرب تهران میشدند. آنها طلا، سکه، دلار و اموال قیمتی صاحب خانه را میدزدیدند. یکی از آنها به «اعتماد» میگوید: وقتی از خانهها سرقت میکردیم برای صاحب خانه یادداشت میگذاشتم: «مجبور شدم از خانه شما سرقت کنم، اگر شرایطم خوب شد پولتان را برمیگردانم. مرا ببخشید از طرف آقای...»
چرا در خانهها یادداشت میگذاشتید؟
هر بار عذاب وجدان سراغم میآمد. دلم میخواست سرقت نکنم، اما وقتی همدستم به من یادآوری میکرد که موعد چک نزدیک است، پا روی وجدانم میگذاشتم و دست به سرقت میزدم، اما یا با ماژیک روی آیینهها یا روی کاغذ با خودکار مینوشتم و از آنها طلب بخشش میکردم. آخر یادداشت هم مینوشتم از طرف آقای «...»
شگردتان برای سرقت چه بود؟
شماره پلاک موتور را مخدوش کرده و صورتهایمان را با ماسک میپوشاندیم. سپس از طریق بالکن وارد خانهها میشدیم. شبی که پلیس به ما مشکوک شد و دستگیر شدیم، در واقع آخرین شبی بود که قصد سرقت داشتیم. تقریبا پول چک جور شده بود و همان شب به دوستم گفتم، بیا پرونده این دزدی را ببندیم، اما خب بدشانسی آوردیم و همان شب گیر افتادیم. حالا هم نهتنها اوضاعم بهتر نشده، بلکه دوباره به زندان میروم و پروندهام سنگینتر شده است.
اسفند ماه ۱۴۰۲ از زندان آزاد شدید، به چه جرمی زندان بودید؟
درگیری. من تا به حال نان حرام وارد زندگیام نشده بود، اما ناچار شدم به خاطر پرداخت پول دیه، دست به سرقت بزنم.
ماجرای دیه چیست؟
اواسط سال گذشته، اتفاق تلخی برایم رخ داد. آن هم درست در روز خواستگاری. رفته بودم آرایشگاه که به خاطر کوتاهی موهایم با آرایشگر درگیر شدم. در جریان درگیری ناگهان چشمم افتاد به قیچی و با آن ضرباتی به دست و پای مرد آرایشگر زدم. بعد با شکایت او راهی زندان و محکوم به پرداخت دیه شدم.
چطور از زندان آزاد شدید؟
بارها از زندان با شاکی تماس گرفتم و از او طلب بخشش کردم. در نهایت او شب عید راضی شد تا پول دیه را به صورت چک دریافت کند و رضایت بدهد که تحویل سال کنار خانوادهام باشم. من آزاد شدم، اما سررسید چک، دوماه بعد بود. برای همین پیشنهاد همبندیام که با من آزاد میشد را پذیرفتم و قرار شد با هم سرقت کنیم.
سارق ۷۰ سالهای که برای بیستمین بارددستگیر شد
مسنترین سارقی که در حیاط آگاهی ایستاده، ۷۰ سال دارد. او برای بیستمین بار است که دستگیر میشود. این سارق به سوالات «اعتماد» پاسخ میدهد.
چرا با وجود اینکه ۷۰ سال دارید هنوز دست به سرقت میزنید؟
به من میگویند اژدها. هر وقت شیشه میکشم، توهم میزنم و تصور میکنم اژدها هستم. وارد خانهها میشوم و هر چه داخل خانه باشد جارو میکنم.
چطور وارد خانهها میشدید؟
با روش توپیزنی و تخریب قفل.
همدست هم داشتید؟
نه، من همیشه تنها سرقت میکردم و کسی را با خودم نمیبردم. حوصله ندارم کسی در سرقتها همراهم باشد و حواسم را پرت کند.
چند سال است که سرقت میکنید؟
چهل و پنج سالی میشود. فکر میکنم از ۲۵ سالگی وارد این کار شدم. کلکسیونی از انواع سرقت در پروندهام دارم از سرقت موتور و ماشین گرفته تا کیفقاپی، موبایلقاپی و دستبرد به خانهها.
به خاطر تفریح و هیجان سرقت کردیم
کم سن و سالترین باندی که در محوطه آگاهی قرار دارد، باندی است به نام «شکار» همه آنها ۱۸ سال دارند. سرکرده باند به سوالات «اعتماد» پاسخ میدهد.
چطور اسم باند را شکار گذاشتید؟
اگر بخواهیم بین خلافکارها گنده شویم، باید لقبی داشته باشیم که دیگران از ما حساب ببرند. برای همین من لقب شکار را روی باند خودمان گذاشتم که بتوانیم وارد جمع گندهلاتها و خلافکاران بشویم.
چرا با این سن و سال کم تصمیم به سرقت گرفتید؟
به خاطر تفریح و هیجان دزد شدیم. البته بهتر بگویم میخواستیم جا پای گندهلاتها بگذاریم. میخواستیم خودی نشان بدهیم و بگوییم که شجاع و نترس هستیم. نخستین طعمهمان دوست خودم بود. وقتی شنیدم گوشی مدل بالا خریده، سر و صورتمان را پوشاندیم و از او سرقت کردیم. بعد از هیجان سرقت خوشمان آمد و ادامه دادیم.
چگونه سرقت میکردید؟
در خیابان میگشتم و به محض دیدن کسی که موبایل دستش بود به او حملهور میشدم و موبایلش را سرقت میکردم.
سارقانی که در قیطریه موبایل دختر جوان را دزدیدند
این سارقان قبل از دستگیری در یکی از خیابانهای قیطریه از پشت سر گوشی دختر جوانی را دزدیده و سوار موتور همدستش شده و فرار میکنند. او به سوالات «اعتماد» پاسخ میدهد.
سابقهدار هستید؟
نه، اولینباری است که سرقت میکردیم. من و دوستم ۱۸ سال داریم و دو نفر دیگر باندمان زیر 18سال سن دارند.
انگیزهتان از سرقت چه بود؟
هر وقت روانگردان مصرف میکردیم دچار توهم میشدیم و حال خودمان نبودیم و دست به سرقت میزدیم.
ماجرای سرقت از دختر جوان در قیطریه چه بود؟
اولین سرقتی بود که آن روز انجام دادیم. گوشی آن دختر آیفون 11پرومکس بود که آن را ۱۰ میلیون تومان فروختم و نفری ۲ و نیم میلیون تومان به هر کداممان رسید و هر چه گیرمان آمد هم خرج کردیم. 2 تا گوشی دیگر هم سرقت کردیم که هنگام سرقت سومین گوشی، دستگیر شدیم.
هفت، هشت میلیارد طلا و سکه در لیف حمام و گلدان یک خانه
یکی دیگر از سارقان که بین سارقان دیگر حضور دارد ۲۵ ساله است. او سالها قبل قهرمان کشتی بوده است. این سارق نیز به سوالات «اعتماد» پاسخ میدهد.
چه شد که اقدام به سرقت کردید؟
من با افراد نامناسبی نشست و برخاست داشتم و شروع کردم به مصرف تریاک و شیشه. کمکم متوجه شدم که آنها سرقت هم انجام میدهند. چند مرتبه همراهشان رفتم و بعد این کار را یاد گرفتم.
شگردتان برای سرقت چه بود؟
از طریق بالکن وارد خانهها میشدم و اموال قیمتی میدزدیدم. البته در همه سرقتها خودم تنها بودم.
شما که گفتید با دوستانتان سرقت میکردید پس چه شد که تنها اقدام به دزدی کردید؟
قبلا با باند کار میکردم، اما هر چه طلا به دست میآوردم بین اعضای گروه تقسیم میشد. در حالی که اصل کار را خودم انجام میدادم. یعنی بالکنروی و سرقت طلاها کار من بود، اما به بقیه یکسان میرسید. همین شد که چند ماه قبل پس از آزادی از زندان، تصمیم گرفتم به تنهایی سرقت کنم.
بیشترین پولی که در سرقتها به دست آوردید، چقدر بود؟
اکثرا وارد هر خانهای میشدم دست خالی برمیگشتم. در آخرین سرقت، وقتی وارد یک خانه شدم، آنقدر گشتم تا اینکه به گنج رسیدم. صاحبخانه، طلاهایش را در جاهای عجیبی جاساز کرده بود. داخل لیف حمام و گلدان. بیش از هفت، هشت میلیارد طلا و سکه بود. خیلی خوشحال شده بودم، اما ۲۴ ساعت بعد از این سرقت گیر افتادم و اصلا فرصت نشد طلاها را بفروشم.
منبع: etemadonline-711788