زخم يادگارنويسي بر پيكر گوردخمه «سُماقان»
گوردخمههای صخره ای «سُماقان» شهرستان شاهين دژ استان آذربايجان غربي در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سر می برند. انبوه یادگاری نویسیها با رنگ و خَراش با اشیای نوک تیز در درون گوردخمه های سُماقان به چشم می خورد و چهره زشت و زننده ای را به نمایش گذاشته است. دود مشکی رنگی که بخشی از آن ناشی از روشن کردن آتش از سوی افراد سودجو و نابخرد در درون گوردخمه ها بوده، سراسر اتاق ها و دیوارها به ویژه سقف را در برگرفته و فضای درون اتاق ها را تاریک کرده و به این یادمان ارزشمند ملی آسیب رسانده است.
اما کَند و کاوهای غیرمجاز از سوی سوداگران و قاچاقچیان اموال فرهنگی به انگیزه پوچ و خیال انگیز یافتن گنج که به گونه بسیار گُسترده در جای جای این گوردخمهها به چشم می خورد، افزون بر صحنه زشت و زننده ای که به یادگار گذاشته است، آسیب های فراوان و دلخراشی را به این گوردخمه های صخره ای رسانده که دل هر دوستدار میراث ایرانی را به درد می آورد.
سخن در خور نگرش این است که بیش از 15 کَند و کاو غیرمجاز در درون گوردخمه هایی که بسیار سخت گذر نیز بوده، انجام گرفته و این موضوع بیانگر رها شدن این یادمان ملی در گوشه ای به حال خود است. همچنین در یکی از گورخانه ها که بسیار کوچک تر و سخت گذرتر از دیگر گورخانه ها بوده و سقف آن نیز به اندازه ای است که جای ایستادن هم ندارد، کف اتاقک آن از سوی افراد سودجو و فرومایه با قلم و چکش، نزدیک به یک متر و در چند روز کَنده و گود شده که نشان دهنده نبود سرکشی های پیاپی یگان حفاظت میراث فرهنگی در آن منطقه است. از سویی، این اقدام ساختار و کالبد گورخانه را به هم زده و آسیب های برگشت ناپذیری را برجای گذاشته است.
دست اندازی ها به گوردخمههای صخره ای «سُماقان» به اندازه ای است که نمی توان به تک تک آنها پرداخت! این آسیب های وارده ساختار کلی اثر را از میان برده و در آینده کار را برای بررسیهای باستان شناختی سخت و دشوار خواهد کرد. دردناک تر آنکه تا کنون هیچ گونه پژوهش و بررسی علمی باستان شناختی درباره این یادمان ملی انجام نگرفته است و حتي بیشتر باستان شناسانی که بر روی آثار صخره ای و یادمان های باختر ایران کارهای پژوهشی انجام داده اند، گوردخمه های صخره ای «سُماقان» را تا کنون ندیده اند و دانسته های ما در مورد این یادمان ارزشمند، بسیار اندک و ناچیز است و همین موضوع کار پاسداری و حفاظت از آن را حساس تر و پر اهمیت تر خواهد کرد. هرچند این یادگار باستانی دور از دسترس بوده و در منطقهای ناشناخته و پَرت جای گرفته است.
یکی از موضوع هایی که باید مورد نگرش مدیران و سرپرستان (مسئولان) میراث فرهنگی شهرستان شاهیندژ قرارگرفته و روی آن کار شود، فعال کردن انجمنهای دوستدار میراث فرهنگی در میان روستاییان و بومیان منطقه های پیرامون آن است. همچنین میراث فرهنگی باید کلاس های آموزشی برای توجیه دهیاران و بخشداران روستاها برگزار کند و از آنان بخواهد تا پاسداری و حفاظت از یادگارهای تاریخی و فرهنگی را در برنامه های خود جای داده و هر ماه گزارش عملکرد خود را به میراث فرهنگی دهند. از سویی، برنامه های تشویقی و کارگاه های آموزشی برای علاقه مندی بومیان و روستاییان نسبت به یادمان های تاریخی در دستور کار قرار گیرد زیرا تنها کسانی که می توانند از یادمان های تاریخی به ویژه دور از دسترس و ناشناخته پاسداری و نگهداری کنند، خود مردم آن منطقه و روستاییان هستند. این کار به هیچ روی رخ نخواهد داد مگر اینکه ارزش و اهمیت یادمان های تاریخی برای آنان آشکار و بازگو شود و آگاهی های علمی و دانش مردمان بومی افزایش پیدا کند.
گوردخمه های صخره ای سُماقان
مجموعه اتاق های سنگی سُماقان در روستای کوچک سماقان، از بخشهای شهرستان شاهین دژِ استان آذربایجان غربی و در گوشه جنوبی کوهی نامیده شده (موسوم) به فرهاد تراش و در دامنه نزدیک به 10 متری کوه پدیدار شده اند. مجموعه گوردخمههای سُماقان دارای هفت اتاق سنگی با نقشه مستطیل شکل است که بلندای (ارتفاع) ورودی آن ها کم و نزدیک به نیم متر است. بلندای درونی چهاراتاق کمابیش 1/80 سانتیمتر، دو اتاق دیگر 1/60 سانتی متر و یکی از اتاق ها 1/95 سانتی متر است که با فاصله کمی از یک دیگر در دل کوه کَنده شده اند.
گمان می رود که این مجموعه در آغاز کاربری آرامگاهی داشته، ولی در دوره های پس از آن به منزله جایگاه مسکونی هم مورد بهره جای گرفته است.
مهرداد ملک زاده، باستان شناسی که پژوهش های گسترده ای روی دوره ماد انجام داده است، پس از دیدن نگاره های (عکس ها) آن درباره گاهنگاری این گوردخمهها گفت : « باید با دوراندیشی (احتیاط) گفته شود که این مجموعه سبک آشنای معماری گورخانه های سنگی در نیمه نخست هزاره یکم پیش از میلاد را به نمایش میگذارد. آنچنان که در طول های جغرافیایی غربی تر وابسته و منسوب به اورارتوهاست و در بخش هایی هم میتواند از آنِ مادها شناخته شود».
دکتر ملک زاده در پاسخ به این پرسش که آیا می توان این گورخانه ها را به دوره تازه تر مانند فراهخامنشی نسبت داد، گفت : « در این زمینه کوششهایی شده است، ولی ما به یک بررسی سبک شناسی میدانی بسیار جدی نیازمندیم زیرا وسیله ای به نام «شانه» سنگ تراشی از نیمه دوره هخامنشی و شاید دوره داریوش یکم با آغاز دوره کلاسیک در معماری هخامنشی، جایگزین قلم و تیشه شده و جای آن را میگیرد. از همین روی، در هر کجا که سازههایی با شانه سنگ تراشی ساخته شده باشد، در پیوند با دوره پس از داریوش است. این نیز، دیدگاه برخی از باستان شناسان آلمانی و سوئدی است. به همین انگیزه در تاریخ گذاری برخی از گورخانههای سنگی غربی که پیشتر آن را وابسته به دوره مادها میدانستند، تردیدهایی پدید آمده است. اما این موضوع وابسته به بررسی میدانی و از نزدیک است تا بتوان شیوه سنگتراشی این سازه را شناسایی کرد و رَدِ قلم و تیشه را روی آن ببینیم. یعنی باید دید که آیا خط های موازی با یک دیگر که بر اثر ضربه خوردن پدید میآید در اینجا وجود دارند یا اثر شانه سنگ تراشی است كه روی سازهها دیده میشود. با این همه، ما دقیق و به استواری نمیتوانیم درباره گاهنگاری این مجموعه سخنی را بازگو کنیم، زیرا نیازمند بررسیهای میدانی گُسترده و پژوهشهای باستان شناختی است. همچنین باید با سازههای آشنای هم دوره خود سنجیده شود تا بتوان به یک تاریخ گذاری نِسبی و تقریبی دست یافت».
گوردخمه های صخره ای «سُماقان» یا فرهاد تراش روزگار اندوه باری را سپری می کنند، کاش فریاد رَسی پیدا شود... و ای کاش کمی با آن مهربان باشیم و نگذاریم بیش از این هویت و شناسنامه ملی ما خدشه دارتر شود.
سخن در خور نگرش این است که بیش از 15 کَند و کاو غیرمجاز در درون گوردخمه هایی که بسیار سخت گذر نیز بوده، انجام گرفته و این موضوع بیانگر رها شدن این یادمان ملی در گوشه ای به حال خود است. همچنین در یکی از گورخانه ها که بسیار کوچک تر و سخت گذرتر از دیگر گورخانه ها بوده و سقف آن نیز به اندازه ای است که جای ایستادن هم ندارد، کف اتاقک آن از سوی افراد سودجو و فرومایه با قلم و چکش، نزدیک به یک متر و در چند روز کَنده و گود شده که نشان دهنده نبود سرکشی های پیاپی یگان حفاظت میراث فرهنگی در آن منطقه است. از سویی، این اقدام ساختار و کالبد گورخانه را به هم زده و آسیب های برگشت ناپذیری را برجای گذاشته است.
دست اندازی ها به گوردخمههای صخره ای «سُماقان» به اندازه ای است که نمی توان به تک تک آنها پرداخت! این آسیب های وارده ساختار کلی اثر را از میان برده و در آینده کار را برای بررسیهای باستان شناختی سخت و دشوار خواهد کرد. دردناک تر آنکه تا کنون هیچ گونه پژوهش و بررسی علمی باستان شناختی درباره این یادمان ملی انجام نگرفته است و حتي بیشتر باستان شناسانی که بر روی آثار صخره ای و یادمان های باختر ایران کارهای پژوهشی انجام داده اند، گوردخمه های صخره ای «سُماقان» را تا کنون ندیده اند و دانسته های ما در مورد این یادمان ارزشمند، بسیار اندک و ناچیز است و همین موضوع کار پاسداری و حفاظت از آن را حساس تر و پر اهمیت تر خواهد کرد. هرچند این یادگار باستانی دور از دسترس بوده و در منطقهای ناشناخته و پَرت جای گرفته است.
یکی از موضوع هایی که باید مورد نگرش مدیران و سرپرستان (مسئولان) میراث فرهنگی شهرستان شاهیندژ قرارگرفته و روی آن کار شود، فعال کردن انجمنهای دوستدار میراث فرهنگی در میان روستاییان و بومیان منطقه های پیرامون آن است. همچنین میراث فرهنگی باید کلاس های آموزشی برای توجیه دهیاران و بخشداران روستاها برگزار کند و از آنان بخواهد تا پاسداری و حفاظت از یادگارهای تاریخی و فرهنگی را در برنامه های خود جای داده و هر ماه گزارش عملکرد خود را به میراث فرهنگی دهند. از سویی، برنامه های تشویقی و کارگاه های آموزشی برای علاقه مندی بومیان و روستاییان نسبت به یادمان های تاریخی در دستور کار قرار گیرد زیرا تنها کسانی که می توانند از یادمان های تاریخی به ویژه دور از دسترس و ناشناخته پاسداری و نگهداری کنند، خود مردم آن منطقه و روستاییان هستند. این کار به هیچ روی رخ نخواهد داد مگر اینکه ارزش و اهمیت یادمان های تاریخی برای آنان آشکار و بازگو شود و آگاهی های علمی و دانش مردمان بومی افزایش پیدا کند.
گوردخمه های صخره ای سُماقان
مجموعه اتاق های سنگی سُماقان در روستای کوچک سماقان، از بخشهای شهرستان شاهین دژِ استان آذربایجان غربی و در گوشه جنوبی کوهی نامیده شده (موسوم) به فرهاد تراش و در دامنه نزدیک به 10 متری کوه پدیدار شده اند. مجموعه گوردخمههای سُماقان دارای هفت اتاق سنگی با نقشه مستطیل شکل است که بلندای (ارتفاع) ورودی آن ها کم و نزدیک به نیم متر است. بلندای درونی چهاراتاق کمابیش 1/80 سانتیمتر، دو اتاق دیگر 1/60 سانتی متر و یکی از اتاق ها 1/95 سانتی متر است که با فاصله کمی از یک دیگر در دل کوه کَنده شده اند.
گمان می رود که این مجموعه در آغاز کاربری آرامگاهی داشته، ولی در دوره های پس از آن به منزله جایگاه مسکونی هم مورد بهره جای گرفته است.
مهرداد ملک زاده، باستان شناسی که پژوهش های گسترده ای روی دوره ماد انجام داده است، پس از دیدن نگاره های (عکس ها) آن درباره گاهنگاری این گوردخمهها گفت : « باید با دوراندیشی (احتیاط) گفته شود که این مجموعه سبک آشنای معماری گورخانه های سنگی در نیمه نخست هزاره یکم پیش از میلاد را به نمایش میگذارد. آنچنان که در طول های جغرافیایی غربی تر وابسته و منسوب به اورارتوهاست و در بخش هایی هم میتواند از آنِ مادها شناخته شود».
دکتر ملک زاده در پاسخ به این پرسش که آیا می توان این گورخانه ها را به دوره تازه تر مانند فراهخامنشی نسبت داد، گفت : « در این زمینه کوششهایی شده است، ولی ما به یک بررسی سبک شناسی میدانی بسیار جدی نیازمندیم زیرا وسیله ای به نام «شانه» سنگ تراشی از نیمه دوره هخامنشی و شاید دوره داریوش یکم با آغاز دوره کلاسیک در معماری هخامنشی، جایگزین قلم و تیشه شده و جای آن را میگیرد. از همین روی، در هر کجا که سازههایی با شانه سنگ تراشی ساخته شده باشد، در پیوند با دوره پس از داریوش است. این نیز، دیدگاه برخی از باستان شناسان آلمانی و سوئدی است. به همین انگیزه در تاریخ گذاری برخی از گورخانههای سنگی غربی که پیشتر آن را وابسته به دوره مادها میدانستند، تردیدهایی پدید آمده است. اما این موضوع وابسته به بررسی میدانی و از نزدیک است تا بتوان شیوه سنگتراشی این سازه را شناسایی کرد و رَدِ قلم و تیشه را روی آن ببینیم. یعنی باید دید که آیا خط های موازی با یک دیگر که بر اثر ضربه خوردن پدید میآید در اینجا وجود دارند یا اثر شانه سنگ تراشی است كه روی سازهها دیده میشود. با این همه، ما دقیق و به استواری نمیتوانیم درباره گاهنگاری این مجموعه سخنی را بازگو کنیم، زیرا نیازمند بررسیهای میدانی گُسترده و پژوهشهای باستان شناختی است. همچنین باید با سازههای آشنای هم دوره خود سنجیده شود تا بتوان به یک تاریخ گذاری نِسبی و تقریبی دست یافت».
گوردخمه های صخره ای «سُماقان» یا فرهاد تراش روزگار اندوه باری را سپری می کنند، کاش فریاد رَسی پیدا شود... و ای کاش کمی با آن مهربان باشیم و نگذاریم بیش از این هویت و شناسنامه ملی ما خدشه دارتر شود.