جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > تصاویر؛ بهترین نقش‌آفرینی‌ها در سریال «بازی تاج و تخت»؛ از اوبرین مارتل تا تایوین لنیستر

تصاویر؛ بهترین نقش‌آفرینی‌ها در سریال «بازی تاج و تخت»؛ از اوبرین مارتل تا تایوین لنیستر

به دلایل بسیاری، به تصویر کشیدن این شخصیت‌های پیچیده دشوار به نظر می‌رسد اما ۱۰ بازیگری که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهیم کرد بهترین نقش‌آفرینی‌های سریال بازی تاج و تخت را داشته‌اند.

ویلیام فالکنر، نویسنده آمریکایی، زمانی گفته است: «تنها چیزی که ارزش نوشتن دارد، قلب انسان در کشمکش با خودش است». این نقل قول برای جورج آر آر مارتین الهام‌بخش بود، نویسنده‌ای که اطمینان حاصل کرد همیشه درام شخصیتی و تقلاهای انسانی را در کانون داستان‌هایش قرار دهد، همانطور که در رمان های  ترانه‌ای از یخ و آتش  و اقتباس تلویزیونی بازی تاج و تخت دیده می شود.

در حالی که دنیای این سریال دنیایی با حضور جادو، اژدها و ارتش مردگان است، تمرکز اصلی بر روی نقشه‌ها، توطئه‌ها، اتحادها و خنجر زدن از پشت‌های مختلف توسط ساکنان وستروس است که در تلاش برای به دست آوردن قدرت بیشتر برای خود یا مبارزه برای محافظت از خانواده‌هایشان باید با دشمنان روبرو شوند.

به دلایل بسیاری، به تصویر کشیدن این شخصیت‌های پیچیده دشوار به نظر می‌رسد اما ۱۰ بازیگری که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهیم کرد بهترین نقش‌آفرینی‌های سریال بازی تاج و تخت را داشته‌اند.

۱۰- شان بین (ادارد استارک)

بعد از اینکه پدر و برادر بزرگ‌ترش توسط پادشاه ایریس تارگرین دوم به قتل رسیدند، ادارد استارک (شان بین) ارباب وینترفل و نگهبان شمال شد. او ارتش خود را در شورش علیه ایریس رهبری کرد و به دوستش، رابرت برثیون کمک کرد تا تاج و تخت را بدست آورد، سپس با همسرش، کاتلین تالی برای بزرگ کردن فرزندانشان و داشتن یک زندگی آرام تر و مستقل تر در وینترفل ساکن شد. سال‌ها بعد، رابرت از او می‌خواهد که نقش وزیر یا همان دست پادشاه را ایفا کند، که او فقط بدین خاطر می پذیرد که توطئه پنهان علیه رابرت را کشف کند.

در کنار پیتر دینکلیج، شان بین اولین انتخاب برای شخصیت خود در سریال بازی تاج و تخت بود و از همان صحنه اول، به راحتی می توان دلیل این انتخاب را فهمید. بین با وقار و آرامشی جذاب نقش ادارد را بازی می‌کند، شخصیت پردازی که به مردی اشاره دارد که از آسیب‌های گذشته زخمی شده، اما موفق شده ایمان خود را به شرافت و احترام حفظ کرده و فرزندانش را برای در پیش گرفتن رویه مشابهی تربیت کند. صداقت و درستکاری زیبایی در بازی بین در نقش این شخصیت وجود داشت: در دنیای دسیسه چینی و فریب سیاسی، او یکی از معدود مردانی بود که بر مهربانی و احترام تمرکز داشت، موضوعی که مرگ او را تکان دهنده تر کرد.

۸- نیکولای کاستر-والدو (جیمی لنیستر)

از دوران نوجوانی، جیمی لنیستر مهارت خود در شمشیرزنی را نشان داده بود، مهارتی که افتخار تبدیل شدن به جوانترین عضو نگهبانان دربار پادشاه در تاریخ را برای او به ارمغان آورد. در روزهای پایانی شورش رابرت، جیمی از پشت به ایریس خنجر زد تا از ویران شدن شهر جلوگیری کند، اما برای بقیه جهان، او به عنوان نگهبانی خائن و بدون افتخار شناخته شد. جیمی کار زیادی برای به چالش کشیدن این ادعاها انجام نداد و با رفتارهای بحث برانگیز و مغرورانه اش و همچنین داشتن یک رابطه عاشقانه پنهانی و غیرقابل قبول با خواهر دوقلویش، سرسی، بر نفرت مردم نسبت به خود افزود.

کاستر والدو در به تصویر کشیدن تمام جنبه های شخصیت پیچیده جیمی بسیار درخشان عمل کرد. در فصل اول، لبخندهای پرافاده و کنایه‌های تند و تیزش باعث می‌شد که جیمی شخصیتی ناخوشایند در نگاه مخاطبان جلوه کند، اما زمانی که او درباره ریاکاری ذاتی سوگند یاد کردن های فراوان صحبت می کرد نمی توانستید با منطق او مخالفت داشته باشید. در حالی که فصول بعدی با به حاشیه بردن شخصیت جیمی، قوس داستانی او را خراب کرد، ما همیشه اعترافات او را به برین اهل تارث در فصل ۳ را به یاد خواهیم داشت، که در آن کوستر والدو چنان خستگی و درد خود از تمام قضاوت ها را بروز می دهد که انگار دقایقی تا از حال رفتن فاصله دارد.

۶- الفی آلن (ثیون گریجوی)

هنگامی که شورش بیلون گریجوی سرکوب شد، آخرین پسرش، ثیون، توسط ادارد به عنوان یک نگهبان و گروگان سیاسی به وینترفل شد. او در کنار فرزندان ادارد بزرگ شد و با پسر بزرگش، راب رابطه ای صمیمی برقرار کرد، اما ثیون همیشه می‌دانست که اگر پدرش پا را از حد خود فراتر بگذارد، زندگی او به یک مو بند است. بنابراین، هنگامی که پدرش در طول جنگ پنج پادشاه به شمال حمله می کند، ثیون از خانواده اش حمایت می کند که منجر به یک رشته طولانی از انتخاب های بد با عواقب فاجعه بار برای این شخصیت می شود.

همانطور که ثیون یکی از دست کم گرفته‌شده‌ترین قهرمانان سریال بازی تاج و تخت است، آلن تیز اغلب هنگام بحث درباره بهترین بازی های سریال نادیده گرفته می شود. در فصول اولیه، آلن با کبر و خودستایی یک نجیب زاده نازپرورده راه می رود، در عین حال آشفتگی درونی زیادی را نشان می دهد، در حالی که بین دو دنیا و دو خانواده سردرگم بوده و از انتخاب هایش پشیمان می شود. پس از خرد شدن شخصیتش توسط رمزی، استعداد آلن درخشش واقعی خود را نشان می دهد، جایی که او از طریق حرکات صورت و رفتارهای مرعوبانه اش به خوبی یک شخصیت خرد شده را به تصویر کشیده و وحشت واقعی در نگاه و صدایش را هنگام شنیدن یا گفتن کلمه «ریک» می توان حس کرد.

۴- لنا هیدی (سرسی لنیستر)

سرسی با دیدن اینکه چگونه به جیمی وظایف و امتیازات بیشتری نسبت به او داده شده، آرزو داشت قدرت و کنترل وستروس را به دست آورد. او زمانی که با پادشاه رابرت ازدواج کرد به این آرزو رسید، اما ازدواج آنها بدون عشق بود، بنابراین سرسی به جای پادشاه، در جستجوی عشق به جیمی روی آورد و از او صاحب سه فرزند شد. وقتی رابرت می میرد، سرسی سعی می کند از طریق فرزندانش حکومت کند، اما ترکیبی از پارانویا و دست بالا گرفتن توانایی های اش منجر به مشکلاتی بیش از حد انتظار می شود.

بازی هیدی کمک زیادی به پیچیده تر کردن شخصیت سرسی نسبت به همتای خود در کتاب های مارتین می کند. او می‌توانست با یک حرکت ساده احساسات زیادی را منتقل کند، خواه یک پوزخند خودخواهانه در هنگام برنده شدن یا یک لرزش خفیف در هنگام از دست دادن کنترل باشد. بهترین لحظات او زمانی بود که سرسی عشق و دلسوزی اش را به فرزندان خود نشان می داد، مخصوصاً زمانی که کسی می خواست به آن ها آسیب بزند و سرسی خشمی دیوانه وار را تجربه می کرد.

۲- پیتر دینکلیج (تیریون لنیستر)

پسر سوم تایوین، تیریون، به دلیل کوتوله بودن و کشتن مادرش در بدو تولد مورد بی مهری و بی توجهی پدرش قرار گرفت، حتی در شرایطی که تیریون از نظر حیله گری و هوش، نزدیک ترین فرد به پدرش بود. تیریون به جای تبدیل شدن به یک ظالم، هر چه می توانست برای کمک به همنوعان معلول، حرامزاده ها و انسان های بیچاره انجام داد، در حالی که سعی می کرد ناملایمتی های زندگی را با پناه بردن به شراب و همخوابه شدن با روسپی ها تعدیل کند. با این حال، مهم نیست که او چقدر تلاش می کرد تا کارهای خوب انجام دهد، تیریون همیشه توسط خانواده و اطرافیانش در قالب یک هیولا دیده می شد.

تیریون ابتدای سریال بازی تاج و تخت به لطف بازی خارق‌العاده و ظریف دینکلیج، یک رقیب قوی برای بهترین شخصیت در سریال بود، اگرچه او با ادامه سریال، مانند بقیه از کانون اصلی داستان خارج شد. دیالوگ های به یاد ماندنی به بهترین شکل و در بهترین زمان به زبان او می آمدند، که بسته به موقعیت، میزان مناسبی از شوخ طبعی، شفقت نرم یا خشم سرد را منتقل می کرد. اپیزود “قوانین خدایان و انسان ها” در فصل چهارم سریال اوج بازی دینکلیج در نقش تیریون است: دینکلیج در طول سخنرانی خود، دهه ها خشم فروخورده را آزاد می کند، در حالی که دورویی و رذالت همه حاضران را در بزرگترین نمایش احساسات مطلق در تمام سریال بازی تاج و تخت، فریاد می زند.

تایوین لنیستر

۱- چارلز دنس (تایوین لنیستر)

تایوین پس از اینکه شاهد بود پدرش خاندان خود را تا مرز نابودی برد، به خود قول که خاندان لنیستر را به خانواده ای مورد احترام و ترسناک تبدیل کند. او این کار را با از بین بردن خاندان های سرکش رین و تاربک انجام داد – رویدادی که در آهنگ «باران‌های کاستامر» جاودانه شد – شروع کرد و بعدتر طوری برنامه ریزی کرد که سرسی با رابرت ازدواج خواهد کرد و به این ترتیب نوه‌هایش را به حاکمان آینده وستروس تبدیل نمود. اگرچه ادعا می کرد که هر کاری که کرده را به خاطر خانواده اش انجام داده، اما تایوین با همه فرزندانش رابطه خصمانه ای داشت و آنها را ابزارهایی سیاسی دیده و از آنها می خواست که به خاطر میراث خانوادگی، در خدمت نقشه های او باشند.

هیچ شخصیت دیگری نمی توانست به اندازه تایوین احترام و تمرکز را به نمایش بگذارد و هیچ بازیگر دیگری غیر از چارلز دنس نمی توانست نقش او را بازی کند. صدای قدرتمند و آمرانه دنس تضمین می‌کرد که هر بار که تایوین صحبت می‌کرد، مردم سراپا گوش شده و کلمات او به خوبی انتخاب و بیان می‌شدند، به طوری که هیچ راهی وجود نداشت که بتوانید معنای آنها را اشتباه تفسیر کنید. با این حال، این رفتارها و حرکات غیرکلامی او بود که بازی اش را به جایگاهی افسانه‌ای ارتقا می داد: تایوین تنها با یک نگاه سرد و بدون پلک زدن، هر کسی که می خواست در برابرش بایستد را منکوب می کرد، و به شخصیت ها و مخاطبانش یادآوری می کرد که چه کسی قدرت واقعی را در وستروس در اختیار دارد.

منبع: روزیاتو

منبع: faradeed-238293

برچسب ها
نسخه اصل مطلب