سانسور چی؟!
خط مشیها و ضوابط در رسانه ملی
مخاطب وقتی با کلمه ممیزی یا همان سانسور خودمان روبهرو شود، ناخودآگاه نسبت به آن جبهه ذهنی میگیرد و همین باعث میشود یک مساله بسیار کوچک درگیر یک دنیای پر حاشیه شود، بویژه زمانی که دستبهدست میچرخد، حاشیهها شاخ و برگهایی پیدا میکند که در واقعیت اینطور نیست. ممیزی واژه نامآشنایی است که سازندگان آثار مختلف نمایشی و غیرنمایشی بارها با آن برخورد کردهاند، اما همین واژه تعریف خاص خودش را دارد، اما ممیزی چیست؟ آیا به سانسور بیقاعده میگویند؟!
دکتر عبدالکریم خیامی، رئیس مرکز طرح، برنامه و ارزیابی معاونت سیما در این باره توضیح میدهد: سازمان صداوسیما مثل بسیاری از رسانههای بزرگ دنیا راهبردهایی دارد که تبدیل به خطمشیها میشوند. این سیاستها در مراحل بعد به ضوابط و گاه شاخصها تبدیل میشوند (چون در عالم هنر و رسانه تبدیل ضابطه به شاخص بسیار دشوار است)، ضوابط مرحلهای است که ناظر به عملیات است. به همین دلیل بازبینی قبل و بعد از پخش بر اساس ضوابط صورت میگیرد و در برنامهسازیها اعمال میشود. بنابراین ضوابط بر راهبردها و خطمشیهای رسانه ملی تکیه دارند و بدون پایه و اساس و عقبه نیستند.
ضوابط نظارت برنامههای زنده
برخی مواقع هنگام پخش برنامه زنده اتفاقات ناگریزی میافتد که حتی برنامهسازان و مسئولان پخش را در موقعیتهای عجیب و غریب قرار میدهد و همین منجر به شکلگیری حاشیهها میشود. این موقعیتها برای مخاطبان تلویزیون که شاهد یک برنامه هستند، جالب است.
این مدرس دانشگاه در این باره میگوید: بازبینی قبل از برنامههای زنده که مقدور نیست (مگر تعدادی آیتمهای ضبطشده) و تهیهکنندگان، برنامهسازان و مجریان باید خودشان به ضوابط آشنا باشند و آن را در برنامه اعمال کنند.
البته هماهنگی بین مسئولان پخش و برنامهسازان هم وجود دارد. ضمن اینکه برخی برنامههای زنده، ناظران پخش هم دارند که وظیفهشان نظارت در لحظه است. حال ممکن است این سؤال پیش آید که چطور تصمیمات آنی گرفته میشود.
وی ادامه میدهددر این مواقع ناظران پخش با توجه به سابقهای که دارند، با هماهنگی عوامل برنامهساز تصمیمات نهایی را میگیرند. البته مسئولان پخش هم از کسانی انتخاب میشوند که تجربه طولانی در برنامههای تلویزیونی دارند و به ضوابط آشنا هستند.
درجهبندی سنی در آثار نمایشی و غیرنمایشی
در حال حاضر شبکه کودک در مواقع ضروری درجهبندی سنی اعلام میکند و گاهی هم در پخش آثار نمایشی از شبکه نمایش در گوشه فیلم درجه سنی مشخص میشود که مخاطب از چه سنی میتواند این اثر را ببیند، اما این مساله پراکنده اتفاق میافتد. رئیس مرکز طرح، برنامه و ارزیابی معاونت سیما دراینباره عنوان میکند: در حوزه محتوا پژوهشهایی توسط ما و معاونت فضای مجازی انجام شده است.
بخشی از بحث درجهبندی سنی به کارگزاران رسانه مربوط میشود. بهعنوان مثال کشور ما در حوزه بازیهای کامپیوتری درجهبندی انجام داده و روی هر بازی سن مناسب بچهها درج شده و والدین میتوانند با شناخت، بازی را خریداری کنند. این اتفاق در حوزه کتاب کودک و نوجوان هم رخ داده است. در حوزه رسانه هم باید جدیتر انجام شود. اما بخشی دیگر به سواد رسانهای جامعه مربوط میشود که آمادگی این امر را داشته باشد وگرنه اثر معکوسی خواهد داشت.
وی ادامه میدهد: البته برای این مساله شیوههای گوناگونی وجود دارد. درج لوگو یکی از آنهاست. شیوه دیگر، جدول پخش برنامههاست. یعنی برنامههای خاصتر مثلاً برای ساعت 11 شب به بعد پخش شود، مثل برخی برنامههای شبکهدو و آموزش که دیروقت پخش میشوند. ضمن اینکه درجه بندی باعث میشود ممیزی تسهیل شود. به نظرم با ارتقای سواد رسانهای جامعه به نتایج بهتری خواهیم رسید.
موج هشتگهای سانسور در تلویزیون
چندی است برخی نویسندگان و بازیگران تلویزیون مطالبی را مبنی بر ممیزی بدون استاندارد در تلویزیون منتشر کردهاند. دکتر خیامی در این باره میگوید: عرض کردم که یکی از عوامل موثر بر ممیزی ها، شرایط روز است.
برخی هنرمندان درباره مسائلی گفته اند که مربوط به دهههای گذشته است. این در حالی است که شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه تغییرات فراوانی کرده است. آیا ما یا این دوستان مثل دهه 60 زندگی میکنیم یا تغییراتی داشته ایم؟ مسلماً پاسخ به این سوال مثبت است.
بنابراین کار عالمانه این است که ملاحظات روز را در نظر بگیریم. همانطور که سلبریتیها به مرور زمان افکار و رفتارشان تغییر میکند این تغییر شامل حال بقیه افراد جامعه هم میشود. طبیعی است رسانه هم باید تغییرات اجتماعی را در تولیدات خود لحاظ کند. گاهی موضوعی در دهههای گذشته یک هنجار یا ناهنجار بوده اما گذر زمان معنای آن را تغییر داده و در عرف تغییر هویت داده است.
اینکه با شاخصهای فکری و فرهنگی و رسانهای دهه90، محصولات رسانهای چند دهه قبل را قضاوت کنیم غیرعلمی و غیرمنصفانه است. اگر به همین شکل بخواهیم قضاوت کنیم تمام مؤلفههای زندگی و رسانه از جمله خود سوابق این دوستان به شکل دیگری قضاوت خواهند شد. ضمن آنکه گاهی هم این سلیقهها از سوی تهیهکنندگان یا نویسندگان یا کارگردانان اعمال شده و مستقیم متوجه مدیران رسانه نمیشود.
درعینحال خیلی از این موارد هم اگر درست مطرح شوند (و نه با سوگیری) کاملاً قابل دفاع هستند و الزاماً سلیقه برخی افراد خاص که سبک زندگی خاص دارند نمیتواند معیاری برای سنجش سلیقه کل جامعه باشد. هرچند صدایشان بیشتر شنیده شود. چه جانب افراطی آن در جامعه و چه جانب تفریطی.
تغییر ممیزیها در شبکهها و دوران مختلف
قبل از راهاندازی هر شبکه، مأموریتی برای آن تعریف شده و متناسب با آن آثار هم پخش میشود. گاهی یک اثر در یک شبکه سراسری با ممیزی بیشتر پخش میشود و این در حالی است که اگر همان اثر از شبکههای دیگری مانند نمایش یا حتی شبکه چهار روی آنتن برود، ممیزیاش کمتر خواهد بود. خیامی در اینباره میگوید: ضوابط ممیزیها براساس منابع و عوامل متعددی تعریف و اعمال میشود. ضمن اینکه شرایط روز هم در نظر گرفته میشود. ممکن است یک اثر سال 90 پخش نشود، اما سال 97 که شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه تغییر کرده، بدون کمترین ممیزی پخش شود یا برعکس. این امر جهانی است و خاص رسانه ملی نیست. نکته دوم تعریف مأموریت برای هر شبکه است که براساس مخاطبانش راهاندازی شده است. شبکهها در سه دسته عمومی، تخصصی و اختصاصی قابل دستهبندی هستند. به همین دلیل ممیزی متناسب با شبکه و مأموریت و مخاطبانش تنظیم میشود. مثال دیگری میزنم. ممکن است پخش یک قطعه موسیقی از یک شبکه اجازه پخش داشته باشد، اما در شبکه دیگر این اجازه نباشد، چون تعریف و مأموریت آن شبکه و مخاطبانش تفاوت دارد.
این یک امر طبیعی است که اتفاقاً خلافش اشکال دارد. هرچند راهبردها و خطمشیهای کلان یکی است.
سلیقه مدیران پخش
ماجرای شطرنجی شدن آرم باشگاه آ.اس.رم را به خاطر میآورید؟ خیامی آن اتفاق را حاصل اعمال سلیقه میداند و میگوید: فرمایش شما درست است. گاهی اعمال ممیزی سلیقه یک فرد است و حتی تصمیم شبکه هم نیست، چه برسد به اینکه تصمیم سازمان صدا و سیما باشد.
البته این اتفاق در همه رسانههای دنیا کم یا زیاد جاری است و نمیشود چنین اتفاقی را در رسانهها صفر کرد. گاهی اعتراضاتی هم از سوی اصناف مختلف -چه در کشور ما چه در کشورهای جهان - نسبت به رسانهها شکل میگیرد. برای حل این مشکل باید سراغ آموزشهای مستمر رفت.
قبول دارم گاهی آموزشها پررنگ و برخی مواقع کمرنگتر میشود. البته شما این را هم باید مورد توجه قرار بدهید که رسانه ملی با تعداد زیادی شبکه که در طول یک شبانه روز صدها ساعت و در ماه هزاران ساعت برنامه روانه آنتن میکند، چنین خطاهایی ناگریز بوده و نسبت به حجم پخش میزان بزرگی نیست.
منظور این نیست که توقع ما نباید بالا باشد. ما همیشه باید به بهترینها فکر کنیم و آموزش را بین بدنه و مدیران، هم افزایش دهیم و هم تقویت کنیم و از نقدهای منصفانه هم بهره ببریم ولی نسبت به رسانههای معادل که حجم آنتن بسیار کمتری دارند یا نسبت به انواع رسانههایی مثل سینما، چاپ، مطبوعات و... در ایران و جهان اصلاً آمار بالایی نیست.
از سوی دیگر وظیفه ما و دستگاههای مسئول، ارتقای سواد رسانهای و قدرت تحلیل رسانهای در جامعه هم است تا رخ دادن چنین حوادثی در رسانههای کشور اعم از مکتوب و سینما و تلویزیون و... به تصمیمها یا اظهارنظرهای مطلق و عجیب و غریب نینجامد.
#من_و_سانسورچی
هشتگ من و سانسورچی را امیرمهدی ژوله راه انداخت و با ذکر خاطرهای از همکارانش خواست که آنها هم تجربههای خود از سانسور در رسانههای داخلی را به اشتراک بگذارند. جالب این که بسیاری از کسانی که به این هشتگ پیوستند و از جمله آغازگر آن، کارشان را با تلویزیون آغاز کرده یا در این قاب شناحته شدهاند. ژوله کارش را با نوشتن برای مطبوعات شروع کرد اما با نگارش سریالهای کمدی و همکاری با برادران قاسمخانی در آثار مهران مدیری مثل مجموعههای پاورچین و نقطهچین وارد تلویزیون شد.
چهره او با اجرای استندآپ کمدی در خندوانه برای مردم شناخته شد و این شهرت گشایشگر راه او در بازیگری بود تا بعد از آن در تلویزیون، تئاتر و سینما به نقشآفرینی بپردازد. بعد از او، مهراب قاسمخانی و پرستو صالحی هم با انتشار این هشتگ به بحث سانسور در تلویزیون دامن زدند. کسانی که خود نیز کارشان را با تلویزیون آغاز کرده یا از این طریق به شهرت رسیدهاند. پرستو صالحی با بازی در زیر آسمان شهر بود که بیشتر میان مردم شناخته شد و کارنامه قاسمخانی هم غیر از دو مورد شاخص سینمایی، یک کارنامه کاملا تلویزیونی است. بهاره رهنما هم که در اقدامی عجولانه عدمپخش قسمتی از شبی با عبدی را دلیل حضورش در این برنامه عنوان و از سانسور گلایه کرد، جزو کسانی است که سالها در تلویزیون حضور پررنگی داشته است. این ادعای او البته با تکذیب تهیهکننده شبی با عبدی مواجه شد. در میان این اسامی، نام چند چهره سینمایی چون میترا حجار و مصطفی کیایی هم دیده میشود که تجربههای اندکی از حضور در قاب جادو دارند.
ماجرای با نمک آباژور
عزتا... ضرغامی رئیس اسبق سازمان صدا و سیما بتازگی در مراسم پنجمین جشن برنامه سلام دکتر با لحنی طنز تاکید کرده که مردم او را به شکل آباژور میبینند و حالا ماجرای آباژور از این قرار است که در تلویزیون هر زمان قرار است یک فیلم خارجی سانسور شود، پای یک آباژور به وسط ماجرا کشیده میشود تا به قول معروف بدحجابی هنرمند خانم فیلم را پوشش بدهد، به همین دلیل این آباژورها مرتب در فیلمهای خارجی در حال تحرک است و در صحنههای مختلف میچرخد. به همین دلیل ضرغامی اخیرا به شوخی به این ماجرا اشاره کرده است.
البته فقط ماجرا به آباژور ختم نمیشود و گاهی این نقش اصلی به یک شیء دیگر همچون پارچ واگذار میشود و مرتب در صحنههای مختلف نقشآفرینی میکند که این اتفاقات به نمک سانسور فیلمهای خارجی اضافه کرده است. گاهی هم ممیزی خیلی شخصی میشود و در این باره میتوان به شطرنجی شدن لوگوی ورزشی باشگاه آ.اس.رم در مسابقات اشاره کرد که بیدلیل آرم این باشگاه شطرنجی شد. البته بازار ممیزی در مسابقات فوتبال به دلیل پوشش وضعیت خانمهای حاضر در استادیوم همیشه داغ است و مسئولان پخش گاهی به ناچار مجبور هستند صحنهها را آهسته کنند تا دوربین از آن فضا دور شود.
اختلاف نظر بین مدیران گروه و مدیران پخش
گاهی یک برنامه یا سریال پخش میشود، اما بخشهایی از آنها ممیزی میشود، آنوقت پای مدیران گروه و مسئولان پخش به میان میآید و باز هم یک حاشیه دیگر شکل میگیرد و رسانهها به نقل از خودشان مینویسند که اختلاف میان مدیران گروه و پخش به چنین اتفاقی منجر شده است. همه ما سریال «رهایم نکن» را به خاطر داریم. یکی از سکانسهای این سریال تجاوز به دختر خانواده بود که حذف شد.
این اتفاق به دلخوری عسگرپور، کارگردان این سریال منجر شد و در فضای مجازی هم در اینباره حاشیههایی شکل گرفت. خیامی با اشاره به اینکه مدیریت پخش و مدیریت گروه برنامهسازی مستقل هستند؛ توضیح میدهد: این دو واحد مستقل از هم هستند، ولی اگر کار به اختلافنظر برسد، تصمیم نهایی را مدیر شبکه میگیرد.
از سوی دیگر مؤلف یک اثر تمام نگاهش به متنی که مینویسد متمرکز است، به همین دلیل نمیتواند به عنوان یک فرد مستقل از بیرون متن و اثر به ماجرا نگاه کند و متوجه اشکالات کار شود. اما مسئول پخش و ناظر پخش نگاهشان از بیرون به ماجراست. به عبارتی، از منظر علمی نگاههای درونی و بیرونی مکمل هم هستند.
بگذارید برایتان مثالی بزنم. این اتفاق مثل یک ماهی است که اطلاعات زیادی از ویژگیهای آبی که درون آن است دارد، اما نمیتواند درباره ساحل و ابعاد حجمی و نیز احساس یک ناظر به رودخانه نظر بدهد و مقیاس رودخانه را از منظر بیرونی درک کند، بنابراین باید با سعهصدر به مسائل نگاه کرد و هر دو منظر را در کنار هم استفاده کرد. این امر در نهایت کمک به ارتقای اثر و محصول نهایی است.
چرا برخی برنامههای زنده ناظر پخش دارند؟
ممکن است برای هر مخاطبی این سوال بهوجود بیاید که چرا برخی برنامههای زنده ناظران پخش دارند و این شامل حال بعضی برنامههای دیگر نمیشود؟ آیا پارتی برخی برنامهسازان به قول معروف زیاد است؟ رئیس مرکز طرح، برنامه و ارزیابی معاونت سیما در این باره عنوان میکند: برخی برنامهها حساسیت کمتری دارد و با توجه به محتوای این برنامه پیشبینی میشود که درگیر مشکلات عدیده نشود.
به همین دلیل مسئول پخش برای نظارت کافی است. اما ریسک برخی برنامهها بالاست، چراکه آیتمهای پیشبینینشده زیادی برایش تدارک دیدهاند؛ به همین دلیل حضور ناظر کیفی اهمیت زیادی دارد. اما مثلا وقتی یک برنامه گفتوگومحور به مناسبتی خاص مانند میلاد یا شهادت یکی از ائمه اطهار(ع) میپردازد، حضور عوامل پخش کافی است.
بنابراین ناظر پخش برای برنامههایی با مضامین اجتماعی و فرهنگی که به مسائل متنوع روز میپردازد و مهمانان مختلفی در عرصههای گوناگون دارد و آیتمها هم از تکثر و تنوع بالایی برخوردار هستند ضروری مینماید، نه همه برنامهها.
ماجرای گوش یکی از هنرمندان!
یکی از بازیگران زن در فضای مجازی اعلام کرده که بهخاطر بازی در تلویزیون گوش بزرگش را عمل کرده تا در تصویر و زیر پوشش روسری مشخص نشود.
خیامی در این باره میگوید: درباره چند و چون این مساله باید بررسی کرد. ممکن است این مساله در آن زمان ابعاد دیگری هم داشته باشد که به دلیل کم سن بودن راوی این داستان در آن تاریخ، از قلم افتاده باشد، حتی ممکن است یک دلیل هنری یا حرفهای و زیباییشناختی داشته باشد.
وی ادامه میدهد: بالاخره بهتر است یکطرفه به قاضی نرویم. ضمن آنکه شرایط اجتماعی آن سالها را باید در نظر گرفت. بعد از همه اینها میتوانیم قضاوت منصفانهای داشته باشیم و اگر سلیقه فردی یا تدبیر درستی بوده، اعلام کنیم؛ اما یک نکته را هم در نظر بگیرید و آن اینکه اگر ممیزها هم گاهی اشتباه کنند، نیت و دغدغهشان اخلاق اجتماعی بوده و خبری از منفعت سیاسی. یا موجسواری در جامعه یا شهرت نبوده است.
این استاد ارتباطات عنوان میکند: ضمن اینکه اقتضائات و مخاطب تلویزیون با سینما، تئاتر و ... تفاوت دارد و این تفاوت در کتابهای رسانه و ارتباطات هم به وضوح آمده و تدریس میشود. در برخی اظهارنظرها احساس میشد قواعد سینما و تئاتر با تلویزیون یکسان پنداشته شده است.
خیامی با اشاره به اینکه تلویزیون رسانهای فراگیر است، میگوید: حتی آزادی عمل روزنامه جامجم با شبکههای رادیویی و تلویزیونی رسانه ملی فرق دارد، چون مخاطبش متفاوت است؛ حتی نحوه مصرف رسانهای سینما با تلویزیون، مطبوعات، تئاتر و...
وی اشاره میکند: در عینحال اگر اشکالی با بیان دلسوزانه گفته شود به نتایج مطلوبتر ختم میشود. مردم هم تفاوت نقد دلسوزانه را با غیر آن تشخیص میدهند و البته ما نقدهای عالمانه و دلسوزانه را یک فرصت مغتنم میدانیم.