جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > شب‌های ماتم‌زده تلویزیون

شب‌های ماتم‌زده تلویزیون

شب‌های ماتم‌زده تلویزیون
یکی از جذاب‌ترین بخش زندگی هر شخصی می‌تواند نگاه کردن به برنامه‌های تلویزیونی باشد؛ اینکه به خانه بیایی، لباس‌هایت را عوض کنی، به پشتی یا کاناپه تکیه بدهی و فارغ از مشکلات و مسائلی که در روز گذرانده‌ای، کنترل تلویزیون را به دستت بگیری و شروع کنی به چرخیدن در میان کانال‌ها تا در نهایت یک برنامه دیدنی یا سریال جذاب را پیدا کنی و آن را ببینی
یکی از جذاب‌ترین بخش زندگی هر شخصی می‌تواند نگاه کردن به برنامه‌های تلویزیونی باشد؛ اینکه به خانه بیایی، لباس‌هایت را عوض کنی، به پشتی یا کاناپه تکیه بدهی و فارغ از مشکلات و مسائلی که در روز گذرانده‌ای، کنترل تلویزیون را به دستت بگیری و شروع کنی به چرخیدن در میان کانال‌ها تا در نهایت یک برنامه دیدنی یا سریال جذاب را پیدا کنی و آن را ببینی. اما مشکل زمانی آغاز می‌شود که شبکه‌‌های تلویزیونی را زیر و رو می‌کنی و در نهایت سریال‌هایی می‌بینی که جز غم و اندوه چیز دیگری به داشته‌هایت اضافه نمی‌کند و آنگاه مجبور می‌شوی که به انبوه کانال‌های ماهواره روی بیاوری تا شاید سریالی را ببینی که کمی از دغدغه‌ها و مشکلات روزمره‌ات کم کند.
امروزه حتی کوچک‌ترین روستاهای دورافتاده ایران که از خیلی امکانات اولیه محروم هستند، از داشتن دیش‌های ماهواره محروم نیستند و شبکه‌های ماهواره‌ای با پخش سریال‌های رنگارنگ توانسته‌اند در خانه‌ها و حتی دل مردم نفوذ کنند. اما در این میان صدا و سیما تا چه اندازه در جذب مخاطبش جذاب بوده است؟
دایره محدود سریال‌سازی
زمانی در میان تولید و پخش سریال‌های تلویزیونی، مجموعه‌های طنزی دیده می‌شد که هم مشکلات اجتماعی را به تصویر می‌کشیدند و هم می‌توانستند مخاطب خود را راضی پای تلویزیون بنشانند و این موضوع در ایام و مناسباتی چون ‌ماه رمضان نیز دیده می‌شد اما امروزه با افت سریال‌های طنز، تلویزیون، هم و غم خود را روی تولید سریال‌هایی می‌گذارد که فضای آنها پر از داستان‌های غم‌انگیز و یاس‌آلود است. به‌نظر بسیاری از منتقدان، تجربه نشان داده که تولید هر چه بیشتر برنامه‌های اندوهگین باعث می‌شود تا گرایش مردم به سمت برنامه‌‌های شبکه‌های ماهواره‌ای افزایش پیدا کند. اما چرا در فضاسازی سریال‌های تلویزیون موفق نیستیم؟
محمدهادی کریمی، فیلمنامه‌نویس و کارگردان دراین باره به همشهری گفت: «متأسفانه دایره تولید سریال‌های ایرانی با حلقه‌های تنگی از عوامل تکراری و البته خوش‌شانس که امکان فعالیت مکرر دارند محدود شده است. حاصل همین تکرار هم چیزی جز ملال و اندوه نبوده و نیست.»
 اما ابراهیم فروزش، فیلمنامه‌نویس و کارگردان نظر دیگری دارد. وی معتقد است که سریال‌سازی و آنچه به‌عنوان سریال نشان داده می‌شود، آیینه تمام‌نمای جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم. فروزش به همشهری توضیح داد: «به‌نظرم همین سریال‌ها، بیانگر نوع زندگی جامعه امروز ماست و تلویزیون نمی‌تواند خلاف جهت جامعه حرکت کند و نباید خودمان را گول بزنیم.»
کارگردان فیلم «خمره» ادامه داد: «همین که تلویزیون تلاش کند مخاطب را پای سریال‌هایش بنشاند خوب است اما باید بپذیریم که شرایط کنونی جامعه و بحران اقتصادی موجود دیگر دل و دماغی برای تماشای سریال‌ها نگذاشته است.»
کارگردانی‌های تصنعی
برای اینکه یک سریال پرمخاطب باشد باید پارامترهای مختلفی در آن رعایت شود. مهم‌ترین پارامتر این است که از دایره بسته سوژه‌ها فراتر برود و ژانرهای مختلف را امتحان کند. برخی مشکل را از فیلمنامه‌های ضعیف می‌دانند اما کریمی مشکل را در اجرا عنوان می‌کند. وی با اشاره به اکثر سریال‌های ساخته‌شده ایرانی یادآور شد: «اجراها و کارگردانی‌ها به‌شدت تصنعی شده است اما اگر به فیلمنامه‌ها هم ایراد وارد می‌شود بیشتر به طرح اولیه نویسنده بازمی‌گردد که نتوانسته است جهان اثرش را به درستی بنا کند.»
کوه مشکلات روی شخصیت‌های سریال
مخاطبان سریال‌های تلویزیونی معمولا تنها یک شبکه را برای تماشا انتخاب نمی‌کنند، بلکه همیشه ساعت پخش سریال‌های مختلف را به‌خاطر دارند و همواره برای پیدا کردن مجموعه‌ای که بتواند لحظات خوبی را برای آنان در پی داشته باشد به تماشای تلویزیون می‌نشینند. اما وقتی مخاطب انتظار دیدن یک سریال را می‌کشد و با پخش آن وارد جریان اصلی داستان هم می‌شود، در نهایت به نقطه غم و اندوه می‌رسد. در واقع مخاطب امروز تلویزیون نمی‌تواند دنبال مجموعه و سریال ایرانی باشد که اوقات خوب و سرگرم‌کننده‌ای را برایش فراهم کند. اکثر شخصیت‌های حاضر در سریال‌ها انبوهی از مشکلات را بردوش می‌کشند؛ مشکلاتی که مخاطب خارج از قاب تلویزیون هم آنها را می‌بیند. این است که گاه ترجیح می‌دهد تلویزیون را خاموش کند.
البته در این میان هراز گاهی سریالی طنز روی آنتن شبکه‌ها می‌رود که ممکن است حال و هوای جدول مجموعه‌های نمایشی را عوض کند اما مجموعه‌های طنز هم گاهی با موضوعات تکراری همراه هستند.
دادگاه، بیمارستان وقبرستان؛ لوکیشن‌های اصلی سریال‌ها
تلویزیون برای نگه داشتن مخاطبش پای گیرنده‌های تلویزیون لازم نیست او را با انواع بدبختی‌های موجود در جامعه سرگرم کند. اساسا نقش و کارکرد ذاتی رسانه فراگیری مانند تلویزیون، ارائه راه‌های بهتر برای زندگی مطلوب اجتماعی و آگاهی‌بخشی است اما اکثر مجموعه‌های تلویزیونی، مانند سریال «پدر» که پخش آن هم تمام شده، اتفاقاتشان در قبرستان، بیمارستان یا زندان می‌گذرد؛ یعنی فضاهایی یاس‌آلود که مخاطب خسته امروز را غمگین‌تر از همیشه می‌کند.
جهانی شدن؛ شرط اصلی موفقیت سریال‌ها
نمی‌توان محبوبیت شبکه‌های ماهواره‌ای را در ایران انکار کرد؛ محبوبیتی که بعد از پخش سریال‌های ترکیه‌ای از این شبکه‌ها شدت گرفته و حتی زنان خانه‌دار را به مؤسسات آموزش زبان ترکی استانبولی کشانده است تا بتوانند این سریال‌ها را به زبان اصلی تماشا کنند. این اتفاق علاوه‌بر درآمدزایی برای سازندگان این سریال‌ها و شبکه‌های پخش‌کننده، تأثیرات جانبی فراوانی داشته؛ از تأثیرات فرهنگی گرفته تا تغییراتی در سبک زندگی ایرانیان. محمدهادی کریمی، فیلمنامه‌نویس معتقد است که سریال‌سازی می‌تواند یک صنعت پرسود باشد؛ «از ترکیه تا کلمبیا همه آن را آزموده‌اند و در این زمینه هم موفق شده‌اند. سود مادی به کنار، سبک زندگی و فرهنگ و تاریخ خود را هم به دیگران شناسانده و الگوسازی کرده‌اند و نمی‌دانم چرا فکر می‌کنیم ما از آنها ناتوان‌تر هستیم.»  نویسنده فیلمنامه «شمعی در باد» شرط رقابت سریال‌های ایرانی با دیگر سریال‌ها را جهانی شدن می‌داند. وی به همشهری گفت: «امروزه شرط جهانی شدن در عرصه فرهنگ در گرو بومی بودن است. اگر در زیست‌بوم خود داستان‌هایی را بسازیم که جدای از زیست فرهنگی خودمان نباشد و خودمان را با همه نیک و بدمان به تصویر بکشیم، شخصیت‌هایمان هم آدم‌های آن سوی آبی نباشند که فقط اسم و پوشش ایرانی به‌خود گرفته‌اند، می‌توانیم در این زمینه موفق عمل کنیم.»
این جدول، مجموعه «پدر» را در نظر گرفته  است و نشان می‌دهد این سریال در پخش 45 دقیقه‌ای خود، به جز صحنه‌های همراه با غم و اندوه در خانه، چه اندازه در لوکیشن‌هایی چون قبرستان، بیمارستان ، دادگاه و زندان ضبط شده است.
برچسب ها
نسخه اصل مطلب