به گزارش رویداد ایران و به نقل از خبرآنلاین؛ وقتی پیوتر روتکوفسکی قلیزاده را در یک بازی از رقابتهای اروپایی دید، تصمیم گرفت که روزی باید او را به لخ پوزنان بیاورد. علی قلیزاده هزینه هنگفتی داشت و برای مدت طولانی ناامیدکننده ظاهر شد.
او میگوید: «مردم فکر میکردند همین که به لهستان آمدم، با این رزومه همه رقبا را نابود میکنم و آنها را تکهتکه میکنم.»
در گزارش ورزش سه آمده است:این ملیپوش ایرانی توضیح میدهد که چرا به زمان نیاز داشت تا جادوی فوتبالیاش را در زمینهای اکستراکلاسا به نمایش بگذارد. در روایتی طولانی، او به نقطهای بازمیگردد که همهچیز از آنجا آغاز شد.
به نظر میرسید جذب بازیکنی در سطح علی قلیزاده برای یک باشگاه لهستانی، مأموریتی غیرممکن باشد. البته که در لهستان بازیکنان سطح بالایی حضور داشتهاند، اما این لخ پوزنان بود که تصمیم گرفت ۱.۸ میلیون یورو برای یک ملیپوش ثابت ایران هزینه کند.
علی قلیزاده جوانیاش را در سایپا گذراند
وقتی ۱۷ ساله بودم، پیشنهادی از خارج داشتم. نایمخن هلند دنبالم بود، اما سایپا اجازه نداد. منتظر پیشنهاد بهتری بودند. وقتی بازیکنی جاافتاده شدم، شارلروا بلژیک با مالک ایرانیاش آمد. آنجا بازیکنان ایرانی مثل کاوه رضایی، که قبلاً در سایپا بود و ستاره تیم شده بود، حضور داشتند. او مرا پیشنهاد داد.
آن زمان خوبی برایم بود و فکر میکردم پیشرفت بیشتری میکنم. بعد از دو فصل در شارلروا، منتظر انتقال بودم، اما به دلایل مختلف از جمله پیشنهادهایی از نانت و بشیکتاش این اتفاق نیفتاد. در فوتبال شانس هم لازم است.
خانواده فوتبالی
در خانواده ما این را بهتر از هرکس میدانیم. برادرم که ۵ سال از من بزرگتر بود، از من بهتر بود. واقعاً شانس یک حرفه بزرگ را داشت. همه در خانواده فکر میکردند او ستاره میشود. سریع بود، دریبل عالی داشت، با هر دو پا بازی میکرد. اما مصدومیت وحشتناکی رویاهایش را نابود کرد.
پدرم از هر دوی ما بهتر بود، اما او هم زود بازنشسته شد. بازیاش را ندیدم، اما پدربزرگ و مادربزرگ گاهی میگویند: «علی، تو عالی بازی میکنی، اما پدرت بهتر بود.» ولی من بودم که شانس آوردم.
میگویند مصدومیت بدبختی یک فوتبالیست است. اما من میتوانم بگویم همیشه اینطور نیست. یک بار مصدوم شدم و در بیمارستان بودم. اتفاقاً همان موقع دختری زیبا در همان بخش بستری بود. شروع به صحبت کردیم و آنقدر خوب پیش رفت که حالا یک ازدواج خوشبخت داریم.
لهستان مثل خانه خودم
همهچیز در لهستان برایم جذاب است. کشور فوقالعادهای است. لخ را از قبل میشناختم، چون در جامهای اروپایی با هم بازی کرده بودیم. همیشه قبل از بازی درباره حریف و کشورش تحقیق میکنم. لهستان هم کشوری ناشناخته نیست. روبرت لواندوفسکی و وویچک شزنی باعث شدهاند همه در دنیا چیزی درباره لهستان بدانند.
در ایران هم تاریخ مهاجران لهستانی را که در جنگ جهانی دوم به کشورمان آمدند، میشناسیم. پس به پوزنان کاملاً غریبه نیامدم. میدانستم کشوری مدرن و زیباست و لخ باشگاهی بزرگ با جاهطلبی است. وقتی ایجنتم گفت چنین پیشنهادی هست، فکر کردم ارزش امتحان کردن دارد.
اینجا کیفیت بالایی دارد، بازیکنان فوقالعادهای هستند. حالا میتوانم بگویم خوشحالم، رختکن اینجا خانه دوم و خانواده دوم من است. لهستان خیلی خوب ما را پذیرفته، مردم بسیار مثبتاند، اینجا واقعاً زیباست. صادقانه بگویم، حتی از بلژیک هم اینجا بیشتر احساس راحتی میکنم.
این فصل چه شد؟ دلیل ناگهانی تغییر فرم قلیزاده
هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. فقط خودم هستم. کار خارقالعادهای نکردم، همان بازیکنی هستم که انتظارش را داشتند. کارم را انجام میدهم. البته بنری که هواداران مدتی پیش آویزان کردند، کمی انگیزهام را بالا برد. اما گلهای نداشتم. انتقادهایی بود و قطعاً باید نشان دهم که شایسته آنها نیستم و میشود روی من حساب کرد.
رویای دومم به تیم ملی مربوط است. ما به جام جهانی ۲۰۲۶ در آمریکا صعود کردیم و آرزویم این است که از گروه صعود کنیم. خود حضور در جام جهانی هم چیزی باورنکردنی است.
در سال ۲۰۱۸ در تیم ملی بودم، اما به ترکیب جام جهانی نرسیدم. در ۲۰۲۲ در قطر، در همه بازیها فیکس بودم. نمیتوانم آن حس را توصیف کنم، از من نپرسید، چون کلمات را پیدا نمیکنم. ورزشگاه پر، جو باورنکردنی، و روبهرویت بازیکنانی مثل سانچو، بلینگام، استرلینگ، کین و خیلیهای دیگر. این یک رویای در بیداری بود.
251 251