جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > نقد انیمه دویل می کرای (Devil May Cry)؛ فصل اول

نقد انیمه دویل می کرای (Devil May Cry)؛ فصل اول

انیمه Devil May Cry تمامی مواردی که برای تبدیل شدن به یکی از بهترین اقتباس‌های ویدیو گیمی را در اختیار دارد، اما از آن استفاده نکرده است.

این روزها بازار ساخت اقتباس از روی بازی‌های ویدیویی بسیار داغ است و اقتباس‌های موفق زیادی طی سال‌های اخیر تولید و منتشر شده‌اند. حالا نوبت به بازی دویل می کرای رسیده که توسط آدای شانکار، تهیه‌کننده سریال Castlevania دوباره با یک مجموعه انیمیشنی تازه بازگشته است. همکاری دوباره شانکار با نتفلیکس برای ساخت یک اقتباس انیمیشنی دیگر بدون شک می‌تواند هیجان‌انگیز باشد، اما یکی از اهداف احتمالی او این است که نشان دهد او بخشی از موفقیت انیمیشن کسلوانیا بوده است و نباید بیشتر اعتبار آن را به وارن الیس بدهیم.

انیمه Devil May Cry همه‌چیز را برای تبدیل شدن به یک اقتباس با کیفیت را دارد و شروع انیمه هم چنین نویدی را به ما می‌دهد. اکشن‌های جذاب و خشن با داستانی به سبک بازی‌های آن و حفظ برخی از ویژگی‌های بازی از همان ابتدا باعث می‌شود احساس کنیم در حال تماشا یک رقیب درجه یک برای کسلوانیا هستیم. درواقع همه‌چیز خوب به‌نظر می‌رسد و انیمه مسیر درستی را در پیش گرفته است و دانته‌ای را مشاهده می‌کنیم که چیز زیادی از گذشته خود نمی‌داند و تازه اول راه است. همین موضوع باعث می‌شود تا شاهد شخصیتی کم تجربه باشیم و این می‌تواند پتانسیل خوبی برای گفتن داستانی متفاوت باشد.

Netflix

به همین منظور عجیب نیست که دلیل اقدامات خرگوش سفید به‌خاطر گذشته‌ای است که با شخصیت لیدی داشته است. همین موضوع باعث می‌شود حتی تویست‌هایی که انتظارش را داریم هم چندان جذابیتی نداشته باشند و کیفیت کلی آن‌ها از بین برود. حتی عجیب نیست بگویم که نتایج این تصمیمات باعث شد تا بهترین قسمت اول اپیزودی باشد که تمرکز آن روی گذشته دو شخصیت لیدی و خرگوش سفید است. دلیل این موضوع کاهش اهمیت دانته در روند داستان انیمه است و لحظاتی که او دوباره قرار است جایگاه خود را پس بگیرد هم درنهایت به‌خاطر اتفاقات قبلی کمرنگ می‌شود و جذابیت زیادی ندارد.

مشکلی که در انیمه دویل می کرای وجود دارد، دقیقا در فصل اول انیمه Castlevania: Nocturne هم وجود داشته است، اما در آنجا از جایی سازندگان تمرکز اصلی داستان را روی شخصیتی قرار می‌دهند که باید باشد، اما ستاره فصل اول انیمه Devil May Cry درنهایت لیدی است و دانته شخصیت مکمل داستان است. اینکه سازنده تصمیم می‌گیرد تا دنیای یک اثر را گسترش دهد، بدون شک تصمیم اشتباهی نیست و باعث می‌شود تا داستان کشش و جذابیت بیشتری پیدا کند، اما کاری که اینجا انجام شده است مثل این می‌تواند باشد که تمرکز داستان انیمه Solo Leveling روی شخصیت‌های فرعی داستان قرار بگیرد.

اکنون این موضوع باعث افزایش جذابیت اثر می‌شود یا به کلیت آن ضربه می‌زند؟ دقیقا این اتفاقی است که در انیمه دویل می کرای اتفاق افتاده است. همین موضوع باعث می‌شود دانته فضای کمی برای درخشش داشته باشد و بخش سیاسی داستان ضربه زیادی به کلیت داستان و اتفاقات زده است. در مجموع می‌توان گفت انتخاب‌های سازندگان حداقل در فصل اول جذابیت زیادی ندارد و با اینکه در مجموع با اثری سرگرم کننده طرف هستیم، اما بیشتر از یک اثر سرگرم کننده نمی‌تواند باشد. هویت واقعی شخصیت خرگوش سفید با وجود گذشته جالبی که دارد هم درنهایت کمکی به داستان نمی‌کند.

 

این مشکلات درواقع از قسمت سوم آغاز می‌شوند که شاهد صحنه‌های بی‌کیفیت و ضعیفی هستیم. این مشکلات بیشتر برای شیاطین و هیولاها وجود دارد و مشخص نیست که چرا شاهد چنین طراحی ضعیفی به‌خصوص اثری که از نظر فنی کیفیت بالایی دارد، هستیم. به‌طور مثال صحنه تعقیب و گریز دانته با موتور که در حال دنبال کردن خرگوش سفید است، با اینکه طراحی جذاب و خوب دارد، اما کیفیت پایین جلوه‌های ویژه آن واقعا ناامید کننده است. مشخصا سازندگان وقت و هزینه کافی را داشته‌اند و در مقایسه با کلیت سریال وجود چنین صحنه‌هایی واقعا عجیب است.

یا به‌صورت کلی نسخه شیطانی دانته طراحی جذاب‌تر، ترسناک‌تر و با جلوه‌های ویژه به مراتب بهتری می‌توانست باشد. درواقع انیمه در برخی از صحنه‌های کیفیت خود را خیلی راحت از دست می‌دهد و اگر فصل دومی ساخته شود، امیدوارم این مشکل واقعا برطرف شود. در هر حال بزرگ‌ترین مشکل انیمه پس از داستان آن بدون شک همین موضوع است که باعث می‌شود ضربه زیادی به تجربه ما از تماشا آن وارد کند. البته این مشکلات تقریبا در اواخر آن تقریبا بر طرف می‌شود، اما همچنان باقی است و شاهد انیمیشن کم نقصی از نظر فنی نیستیم.

بخش کمدی و طنز از دیگر نقاط قوت انیمه است که با وجود کاهش تمرکز از روی دانته، اما این موضوع تاثیری روی شوخی‌های این شخصیت نگذاشته است. شوخی‌هایی که البته قرار نیست در آن زیاده‌روی شود و از آن در زمان و مکان مناسب استفاده شده است. ترکیب این موضوع با موسیقی‌های جذاب باعث می‌شود تا کمتر به دیالوگ‌های خسته‌کننده شخصیت‌ها یا شخصیت‌های خسته کننده داستان اهمیتی بدهیم. درواقع انیمه در این بخش‌های عملکرد خوبی دارد و می‌توان گفت که برخلاف بسیاری از بخش‌ها حداقل در این قسمت قرار نیست ما را نامید کند.

8_11zon
 

اما یک مورد دیگر در مورد قدرت دانته است. درست است که دانته شخصیتی قدرتمند محسوب می‌شود، اما در طول داستان شاهد نمایش ضعف‌های او هستیم که می‌توان آن را به پای تجربه کم او گذاشت. بااین‌حال مشکل از جایی آغاز می‌شود که این ضعف او بارها تکرار و در ادامه خسته کننده می‌شود و شاید هدف سازندگان ارائه شخصیتی باور پذیرتر باشد، اما این تکرار باعث از بین رفتن جذابیت این ایده شده است. البته انیمه دویل می کرای هرگز یک اثر ضعیف یا متوسط نیست و اتفاقا کار خوب و جذابی است، اما شخصا انتظار بیشتری از آن داشتم؛ به‌خصوص اینکه پتانسیل تبدیل شدن به کسلوانیا دیگری را دارد و البته هنوز فرصت کافی برای تحقق این موضوع را دارد.

فصل اول انیمه Devil May Cry ترکیبی از بخش‌های نامید کننده و جذاب است که به‌نظر می‌رسد بخشی از هدف آن جذب بینندگان جدید و ناآشنا با مجمومه DMC است. در مجموع فصل اول انیمه سرگرم‌کننده است، اما در راه رسیدن به چیزی که مدنظر طرفداران است، شکست می‌خورد و با آن فاصله زیادی دارد. عدم تمرکز داستان روی دانته و تمرکز بیش از حد روی شخصیت‌هایی مثل لیدی و ضعف شخصیت شرور داستان باعث می‌شود تا از داستان و روایت انیمه تا حدی ناامید شویم، اما پایان‌بندی انیمه نوید فصل‌های جذاب‌تری را می‌دهد که در آن شاید بالاخره تمرکز داستان بیشتر روی دانته باشد تا اینکه شاهد داستان لیدی و نیروهای سیاسی دنیای انیمه باشیم.

منبع: زومجی

منبع: faradeed-236456

برچسب ها
نسخه اصل مطلب