جستجو
رویداد ایران > رویداد > ورزشی > شما سرپيكو نيستي آقاي داور

شما سرپيكو نيستي آقاي داور

شما سرپيكو نيستي آقاي داور
مصاحبه محسن قهرماني داور قديمي فوتبال با برنامه فرمول١ با اجراي علي ضيا هياهوي زيادي به راه انداخته. اعتراف عجيب قهرماني مبني بر قبول گل مردود راه‌آهن به استقلال تهران با علم بر به ثمر رسيدن گل در شرايط خطا، جو محافل فوتبالي را حسابي به هم ريخته و اظهارنظرهاي متعددي را به دنبال داشته.

مصاحبه محسن قهرماني داور قديمي فوتبال با برنامه فرمول١ با اجراي علي ضيا هياهوي زيادي به راه انداخته. اعتراف عجيب قهرماني مبني بر قبول گل مردود راه‌آهن به استقلال تهران با علم بر به ثمر رسيدن گل در شرايط خطا، جو محافل فوتبالي را حسابي به هم ريخته و اظهارنظرهاي متعددي را به دنبال داشته. قهرماني ادعا مي‌كند به دليل فحاشي هواداران استقلال در آن بازي تصميم گرفته گل مردود راه‌آهن را بپذيرد تا تماشاچيان استقلال را ادب كرده باشد. كاري كه فدراسيون و كميته انضباطي در انجام آن كوتاهي كرده و مي‌كند. قهرماني بعد از جنجالي كه به راه انداخت، در مصاحبه با ورزش ٣ گفت: من وقتي مي‌بينم همكارانم در ورزشگاه‌ها با بدترين فحاشي‌ها و الفاظ مواجه مي‌شوند اما هيچ برخوردي نمي‌شود ناراحت مي‌شوم. خواستم حرف‌هايم باعث شود كه فدراسيون فوتبال به داورانش بيشتر توجه كند. او در ادامه توضيح مي‌دهد كه كميته انضباطي براي فحاشي تماشاچيان احكام لازم را صادر نمي‌كند و همين امر باعث شده كه داوران امنيت رواني نداشته باشند. در واقع مي‌توان از صحبت‌هاي قهرماني چنين برداشت كرد كه او وقتي ديده كه سيستم و قانون نمي‌تواند جلوي معضل فحاشي را بگيرد، شخصا تصميم گرفته كه عدالت را اجرا كند تا حق داوران را بستاند.

ژستي كه قهرماني به خودش گرفته، ژست كسي است كه از اجراي عدالت توسط سيستم و قانون نااميد شده و به همين دليل خودش تصميم گرفته فساد را از بين ببرد. از اين شخصيت‌ها در طول تاريخ كم نداشته‌ايم. يكي از معروف‌ترين اين آدم‌ها كه فيلمي هم بر اساس نامش در دهه هفتاد ميلادي ساخته شد سرپيكو بود. كسي كه احتمالا اسمش به گوش‌تان خورده. پليس جواني كه بعد از وارد شدن به دايره جنايي با انبوهي از فساد و ناكارآمدي سيستم مواجه مي‌شود و در نهايت به اين نتيجه مي‌رسد كه بايد خودش كاري بكند. شخصيتي محبوب و دوست‌داشتني كه هر آدم عدالت‌طلبي را قلقلك مي‌دهد. هنگامي كه فيلم سيدني لومت بر پرده سينماها اكران شد، جوانان زيادي تحت تاثير منش سرپيكو قرار گرفتند و او را همچون قديسي ارج نهادند. نه فقط در جامعه امريكا؛ بلكه در تمام جهان. هر جا ظلم و بي‌عدالتي ديده مي‌شد، هرجا مردم از اصلاح امور نااميد بودند و اين احساس به آنها دست داده بود كه نمي‌توانند براي رسيدن به حق‌شان از حكومت كمك بگيرند، چرا كه حكومت يا خودش فاسد است يا اهميتي به فساد نمي‌دهد، سرپيكو مي‌شد مظهر عدالت‌خواهي. با آن آنارشيسم خاص. با آن دل و جرات مثال زدني. اما در كنار احساس خوبي كه سرپيكو و ساير آدم‌هاي شبيه او به ما مي‌دهند، همچنان بايد برگرديم به پرسش‌هاي قديمي بشر در مورد قانون، عدالت و قراردادهاي اجتماعي. بحث‌هايي كه پيشينه آن برمي‌گردد به آتن و بحث‌هاي عميق سقراط و همكاران و شاگردانش پيرامون اين موارد. مي‌خواهيم ببينيم كه آيا ورود هر شخصي با فرديت به صحنه اجراي عدالت مي‌تواند جامعه را به مسير درستي ببرد يا نه؟ اگر هر شخصي در هر جايگاهي تصميم بگيرد خودش عدالت را در جامعه به معناي خاص و عام آن اجرا كند چه اتفاقي خواهد افتاد؟ آيا اين مساله همان‌طور كه قديمي‌ترها مي‌گفتند باعث نمي‌شود كه سنگ روي سنگ بند نشود؟

تقريبا اكثر انديشمندان بر اين باورند كه قوانين اجتماعي تلاش دارند كه هر چه بيشتر به مفهوم عدالت نزديك شوند. البته هميشه كاستي‌هايي وجود دارد. اما پيشرفت جوامع بشري باعث شده كه روز به روز از ضعف قوانين كم بشود تا مردم احساس امنيت بيشتري داشته باشند. فوتبال هم از اين قاعده مستثني نيست. گرچه هنوز هم مي‌توان باگ‌هايي در قوانين فوتبال پيدا كرد، اما برآيند پيشرفت‌هاي قوانين فوتبال نشان مي‌دهد كه تلاش شده تا حد امكان بي‌عدالتي‌ها در اين بازي پرطرفدار كاهش پيدا بكند. اما رسيدن به حد اعلاي عدالتي كه قوانين فوتبال مي‌خواهند متضمن آن باشند، در يك نكته مهم نهفته است: الزام به انجام قوانين. امكان ندارد كسي بتواند در سيستم فوتبال سرپيكو بازي در‌بياورد و به نتيجه برسد. امكان ندارد داور، بازيكن، مربي يا تماشاگري باشد كه بخواهد خودش عدالت را در زمين بازي اجرا كند و به موفقيت برسد. زيرا همان‌طور كه سقراط مي‌گفت: مردم اگر به حال خويش رها شوند از روي غريزه گرايش به انجام بي‌عدالتي دارند. زيرا آنان به طور طبيعي به اين غريزه كشش به سوي منافع شخصي و حفظ وجود شخصي آغشته شده‌اند. كدام تيمي است كه نخواهد خودش برنده باشد؟ كدام هواداري است كه نخواهد تيم مورد علاقه‌اش قهرمان شود؟ كدام داوري است كه آن قدر وارسته باشد كه منافع شخصي خودش را ارجح نداند؟

محسن قهرماني وقتي گل مردود راه‌آهن را مي‌پذيرد، نمي‌تواند ادعاي اجراي عدالت را داشته باشد. چون عمل او كه بر خلاف قوانين و قراردادهاي پذيرفته شده توسط خودش و دو تيم حاضر در زمين فوتبال بوده به گفته سقراط بي‌انصافي است و اين بي‌انصافي خودش به بي‌عدالتي منجر مي‌شود. اگر بيست هزار نفر در استاديوم فحش مي‌دادند تكليف ميليون‌ها هوادار ديگر استقلال كه فحش نمي‌دادند چه مي‌شود؟ استقلال فقط مال آن بيست هزار نفر بوده؟ اصلا گيرم تمام آن چند ميليون هوادار استقلال فحش مي‌دادند، تكليف بازيكنان و كادر فني چيست؟ تكليف تيم‌هاي ديگري كه در رقابت با اين تيم‌ها بوده‌اند چه مي‌شود؟ اگر تيمي براي فرار از سقوط با راه‌آهن رقابت داشته، اگر با آن امتياز ناحقي كه راه‌آهن گرفته عقب بيفتد چه؟ اين عدالت است؟ اگر گفته مي‌شود كه داور فقط بايد قوانين را در زمين بازي اجرا كند براي اين است كه كلي آدم به اين نتيجه رسيده‌اند كه مسير رسيدن به عدالت از اجراي صحيح قوانين مي‌گذرد. به عبارت ديگر بايد بگوييم ما در مستطيل سبز نيازي به سرپيكوها نداريم. اگر هم روزي نياز باشد، شما آن سرپيكو نيستي آقاي قهرماني! تنها كاري كه يك داور مي‌تواند در تقابل با فحاشي انجام دهد باز هم طبق قوانين گزارش تخلف تماشاچيان يا قطع بازي است. باقي امر به كميته انضباطي مربوط مي‌شود. اينكه كميته انضباطي به وظايفش عمل نمي‌كند دليل منطقي براي اقدام خودسرانه نيست.

محسن قهرماني يد طولايي در ساختن حاشيه داشته و حالا هم نشان مي‌دهد كه از روزهاي اوجش فاصله نگرفته. بازي معروف پرسپوليس و سپاهان در فولادشهر را يادمان نرفته. يا آن بازي معروفي كه با لب‌خواني متوجه شديم آقاي قهرماني با اشاره به تماشاچيان ملوان مي‌گويد تا وقتي اينها فحش بدهند خطا روي بازيكنان ملوان را اعلام نمي‌كنم! اين يك خصيصه شخصي است كه محسن قهرماني دارد. اما سوال اينجاست كه با اين وضعيت چرا او سال‌هاي سال در داوري ايران حضور داشته و آيا نهادي نبوده كه با نظارت بر رفتار قهرماني متوجه بشود كه او صلاحيت قضاوت در فوتبال را ندارد؟ چراكه اين داور با رفتارهاي فراقانوني بارها موجب جنجال شده بود.

برچسب ها
نسخه اصل مطلب