(تصاویر) رتبهبندی ۱۰ اجرای برتر در بازی تاجوتخت که باید دید
ویلیام فاکنر، نویسندهی آمریکایی، روزی گفت: «تنها چیزی که ارزش نوشتن دارد، قلب انسانی است که در کشمکش با خودش است.» این جمله در ذهن جرج آر. آر. مارتین طنینانداز شد و او را بر آن داشت تا در رمانهای ترانهی یخ و آتش و اقتباس تلویزیونی بازی تاجوتخت، همواره درام شخصیتها و کشمکشهای انسانی را در مرکز داستانهایش قرار دهد.
دنیای این اثر مملو از جادو، اژدهایان و ارتشهای مردگان است، اما هستهی اصلی آن بر دسیسهها، اتحادها، خیانتها و نبردهای شخصیتها متمرکز است؛ همه در تلاشی بیپایان برای کسب قدرت یا محافظت از خانوادههایشان.
با توجه به ماهیت تصویری تلویزیون، مخاطبان شاهد جان گرفتن این شخصیتها توسط گروهی از بازیگران خارقالعاده بودند. هرچند فصلهای پایانی سریال برخی از بهترین خطوط داستانی را مخدوش کردند، اما بازیگران همچنان با تعهد و درخشش، اجراهایی ماندگار ارائه دادند که در فرهنگ عامه جاودانه شدهاند. در پایین نگاهی میاندازیم بر ۱۰ اجرای برتر در سریال بازی تاجوتخت.
۱۰. ادارد استارک – با بازی شان بین
شور، انتقام و جذابیت را در هم آمیخت، اما در لحظهی پیروزی، بهای سنگینی پرداخت
شاهزاده اوبرین مارتل (پدرو پاسکال)، برادر کوچکتر شاهزاده دوران مارتل (الکساندر صدیق)، آزادی آن را داشت که از لذتهای زندگی بهره ببرد؛ چه در ماجراجوییهایش در جهان، چه در مهارتآموزیهایش، و چه در روابط پرشمار عاشقانهاش. اما بزرگترین شور و اشتیاق او، گرفتن انتقام خواهرشان، پرنسس الیا بود که در پایان شورش رابرت، به دست سر گرگور کلگین (با بازی کنان استیونز، ایان وایت و هفثور یولیوس بیورنسون) مورد تجاوز و قتل قرار گرفت. او سرانجام فرصتی طلایی به دست میآورد: تیریون لنیستر (پیتر دینکلیج) درخواست محاکمه با نبرد میکند، و این یعنی اوبرین میتواند در برابر کوهِ سوارکار بایستد و او را به اعتراف وادار کند.
پدرو پاسکال با کاریزمای شگفتانگیزش، همه را غافلگیر کرد و شخصیت اوبرین را به یکی از محبوبترین کاراکترهای سریال تبدیل ساخت. او میتوانست در یک لحظه از شوخطبعی به اغواگری و از آن به خشمی مرگبار تغییر حالت دهد، که این غیرقابلپیشبینیبودنش را به یکی از جذابترین جنبههای شخصیتش بدل کرد. او کسی بود که هر آنچه میخواست، بیپروا تصاحب میکرد و هیچکس را یارای آن نبود که میان او و خواستههایش بایستد.
۸. جیمی لنیستر – با بازی نیکولای کاستر-والدو
هیولایی لبخند به لب که وحشت را با لذتی کودکانه در هم آمیخته بود
بهعنوان پسر نامشروع روس بولتون (مایکل مکالاتون)، بزرگترین آرزوی رمزی (ایوان رئون) این بود که تایید پدرش را به دست آورد و نام خانوادگی بولتون را از آنِ خود کند. اما این تنها انگیزهی او نبود. رمزی از شکنجهی دیگران لذت میبرد، چه از طریق زندهپوستی، چه با بازیهای روانی پیچیده، و چه با شکار قربانیانش در جنگل به کمک سگهای شکاری. او تیان گریجوی (آلفی آلن) را با شکنجههای بیرحمانه به بردهای مطیع تبدیل میکند و سانسا استارک (سوفی ترنر) را در یکی از بحثبرانگیزترین صحنههای سریال به وحشت میاندازد.
شگفتانگیز است که ایوان رئون با چه مهارتی در قالب مردی فرو میرود که انسانها را چیزی جز اسباببازی نمیبیند. لبخندهای سرخوشانه، طعنههای نیشدار، و روشهای خلاقانهاش برای شکنجهی ذهنی، باعث میشود حتی پس از پایان هر صحنه، تاثیر ترسناک او در ذهن بیننده باقی بماند. اما درخشانترین لحظات بازی او، زمانی است که مهربانی را بهظاهر جعل میکند یا با لحنی آرام صحبت میکند، چرا که مخاطب خوب میداند که پشت آن چهرهی آرام، هیولایی در کمین است.
۶. تیان گریجوی – با بازی آلفی آلن
بانویی زیرک و تیزبین که حتی در آخرین لحظات زندگیاش، بازی را به نفع خود تغییر داد
حتی در سالهای کهنسالی، اولنا تایرل (دِیم دایانا ریگ) زنی تیزهوش و گزندهگو بود، خصوصیتی که لقب «ملکهی خارها» را برایش به ارمغان آورد. او برای پسرش میس تایرل (راجر اشتون-گریفیتس) چندان احترامی قائل نبود، اما رابطهای نزدیک با نوهاش، مارجری (ناتالی دورمر) داشت و او را در بازی قدرت آموزش میداد. هنگامی که برای شرکت در عروسی مارجری و جافری باراثیون (جک گلیسون) به کینگزلندینگ آمد، از طریق سانسا متوجه شد که جافری تا چه حد بیرحم است. پس، شخصاً دست به کار شد تا هم نوهاش ملکه شود و هم از گزند شاه جوان در امان بماند.
دایانا ریگ از برجستهترین بازیگران بریتانیا بود، پس جای تعجب ندارد که اجرای او بینظیر از آب درآمد. او با وقار و تسلطی تحسینبرانگیز در هر شرایطی ظاهر میشد و هر جملهای که بر زبان میآورد، برنده و کوبنده بود. همین ویژگی باعث شد که یکی از معدود شخصیتهایی باشد که از افت کیفیت فصلهای پایانی مصون ماند. آخرین رویاروییاش با جیمی لنیستر، به لطف دیالوگهای قدرتمند و حضور مسلط ریگ، شاید یکی از بهترین خداحافظیهای کل سریال باشد. حتی در واپسین لحظات، او همچنان بیباک و باشکوه بود.
۴. سرسی لنیستر – با بازی لنا هیدی
نماد مطلق فساد قدرت که سقوطش، شیرینترین انتقام برای بینندگان بود
سرسی، پسر نخستش جافری را چون گوهر گرانبهایی میپرستید و او را بینهایت لوس و نازپرورده بار آورد. این تربیت، جافری را به جوانی مغرور، ظالم و خودشیفته تبدیل کرد که از قدرت شاهزادگیاش برای شکنجه و تحقیر دیگران لذت میبرد. با مرگ رابرت و نشستن جافری بر تخت آهنین، این سادیسم کودکانه به سطحی هولناکتر رسید، بهویژه در قبال سانسا استارک، که او را بارها در برابر چشم همگان تحقیر و کتک زد تا پیروزیهای راب استارک را تلافی کند.
بازی درخشان جک گلیسون چنان تأثیری داشت که هنوز هم معیاری برای سنجش شخصیتهای منفی تلویزیونی محسوب میشود. ترکیب بیرحمی بیتفاوت، کجخلقی نازپرورده، و ترسویی تحقیرآمیز، جافری را به نمونهی تمامعیار یک زورگو تبدیل کرد؛ کسی که با داشتن قدرت، دیگران را زیر سلطه میبرد، اما به محض روبهرو شدن با مقاومتی واقعی، از ترس میلرزد و در خود میشکند. دیدن شخصیت واقعی گلیسون در مصاحبهها و مقایسهی آن با جافری، شگفتانگیز است. انگار دو انسان کاملاً متفاوت را میبینیم، و این نشانهی یک بازیگر بینظیر است.
۲. تیریون لنیستر – با بازی پیتر دینکلیج
مردی که قدرت را به اوج رساند، اما هرگز نتوانست خانوادهاش را کنترل کند
پس از آنکه پدرش، تایتوس لنیستر، با ضعف و بیکفایتی خاندانشان را تا مرز نابودی برد، تایوین سوگند خورد که نام لنیستر را به قدرت و هیبت بازگرداند. او این کار را با قتلعام خاندانهای ریین و تاربک آغاز کرد — رویدادی که در آهنگ «بارانهای کستامیر» جاودانه شد — و بعدها با وادار کردن سرسی به ازدواج با رابرت باراثیون، اطمینان یافت که نوههایش وارثان تاجوتخت وستروس خواهند بود. با اینکه مدعی بود تمام اعمالش را برای شکوه خاندان لنیستر انجام میدهد، اما رابطهاش با فرزندانش سرد و خصمانه بود، آنها را صرفاً ابزارهای سیاسی میدید و انتظار داشت که بیچونوچرا از دستوراتش اطاعت کنند.
هیچ شخصیت دیگری در بازی تاجوتخت چنین هیبت و اقتداری را به نمایش نگذاشت، و هیچ بازیگری جز چارلز دنس نمیتوانست تایوین را با این تسلط و وقار به تصویر بکشد. صدای قدرتمند و نافذ دنس باعث میشد که هر زمان تایوین سخن میگفت، همه سکوت کنند و گوش بسپارند. دیالوگهای او حسابشده، بیابهام و برنده بود، اما چیزی که اجرای او را به اثری اسطورهای تبدیل کرد، زبان بدنش بود؛ با نگاهی سرد و بیاحساس، بدون نیاز به یک کلمه، هر کسی را که جرأت ایستادگی در برابرش داشت، به زانو درمیآورد. تایوین نهتنها برای شخصیتهای سریال، بلکه برای بینندگان نیز یادآور این حقیقت بود که چه کسی واقعاً قدرت را در وستروس در دست دارد.
اجرای موردعلاقهی شما در میان بازیگران سریال بازی تاجوتخت کدام است؟
در دنیای بازی تاجوتخت، جایی که اژدهایان به آسمانها پرواز میکنند و ارتش مردگان از دل تاریکی برمیخیزد، آنچه بیش از همه در ذهن مخاطبان حک شده، نه جادو و نبردهای عظیم، بلکه انسانیت پیچیده و دراماتیک شخصیتهاست. وستروس سرزمینی است که در آن قدرت، خیانت، عشق و انتقام درهمتنیدهاند، و این داستانهای شگفتانگیز، به لطف بازیهای خیرهکننده و عمیق بازیگرانش، جان گرفتهاند.
از وقار و استقامت ند استارک تا سادیسم هولناک رمزی بولتون، از شور انتقام اوبرین مارتل تا سکوت سنگین تایوین لنیستر، هر شخصیت، با اجراهایی بینظیر، به بخشی از حافظهی فرهنگی مخاطبان تبدیل شده است. پیتر دینکلیج، لنا هیدی، چارلز دنس، نیکولای کاستر-والدو، دیانا ریگ و بسیاری دیگر، نهتنها نقشهایی ماندگار خلق کردند، بلکه استانداردهای جدیدی برای هنرنمایی در دنیای تلویزیون بنا نهادند.
حتی زمانی که فیلمنامه در فصلهای پایانی از مسیر خود منحرف شد، این بازیگران همچنان درخشان باقی ماندند، و دیالوگها، نگاهها، و لحظات احساسیای که خلق کردند، برای همیشه در یادها خواهد ماند. بازی تاجوتخت ممکن است پایانی جنجالی داشته باشد، اما میراث بازیگرانش همچنان در وستروس و فراتر از آن زنده خواهد ماند.
منبع: مجله بازار
منبع: faradeed-234943