(تصاویر) داستان اصلی سفید برفی چه بود؟
کمپانی والت دیزنی Snow White and the Seven Dwarfs را در سال ۱۹۳۷ به عنوان نخستین فیلم انیمیشنی بلند خود منتشر کرد. موفقیت و محبوبیت این ساخته باعث شد تا داستان سفید برفی در دوران مدرن برای مردم شناخته شود. ولی Snow White and the Seven Dwarfs کمپانی دیزنی تنها یک برگردان از داستان اصلی سفید برفی است.
این داستان فولکلور، همچون بسیاری دیگر از روایتهای این دست، نگارشهای فراوانی در همهی جهان دارد. در این نوشتار به سراغ ورژنهای برادران گریم از سفید برفی میرویم. پیش از یاکوب گریم و ویلهلم گریم نگارشهای دیگری از سفید برفی وجود داشت اما خود فیلم انیمیشنی Snow White and the Seven Dwarfs هم به عنوان منبع الهام از نگارش برادران گریم استفاده کرد.
یاکوب گریم و ویلهلم گریم نسخههای متفاوتی از داستان سفید برفی را منتشر کردند که فرقهایی در جزئیات با یکدیگر دارند ولی روی هم رفته این نگارشهای یک سیر روایی یکسان را میپیمایند که در ادامه به آن میپردازیم.
روزی یک پرنس جوان به خانه هفت کوتوله میآید و از آنها میخواهد تا شب را به او پناه دهند. اما زمانی که چشمش به این تابوت میافتد مجذوب زیبایی دختر درون آن میشود. شاهزاده با خواندن نوشتههای روی تابوت متوجه میشود که این دختر، فرزند یک پادشاه بوده است.
پرنس از هفت کوتوله میخواهد تا این تابوت را به او بفروشند اما کوتولهها چنین چیزی را نمیپذیرند. سپس شاهزاده به آنها میگوید که زندگی بدون تماشای این دختر درون تابوت برایش معنایی ندارد. پرنس جوان به کوتولهها میگوید که اگر آنها این تابوت را به او بدهند، کاملاً از آن مراقبت میکند. در انتها دل هفت کوتوله به حال این پسر جوان میسوزد و تابوت سفید برفی کوچولو را به او تحویل میدهند.
پرنس تا جایی که میتوانست تمام مدت این تابوت را جلوی چشمان خود در قصر نگه میداشت. او حتی وقتهایی که نمیتوانست با تابوت سفید برفی باشد، دچار ناراحتی میشد. شماری از خدمتکار کاخ مسئول مراقبت و رسیدگی به وضع این تابوت شده بودند.
روزی یکی از خدمتکارها که از کار شبانه روزی به خاطر این تابوت خسته و خشمگین شده بود، در تابوت را باز و سفید برفی را بلند میکند. این خدمتگذار میگوید که تمام روزشان به خاطر این دختر مرده پر از کار شده است و یک ضربه با دستش به پشت دخترک میزند. در این لحظه بود که تکه سیب گاز-زده-شده از گلوی سفید برفی کوچولو خارج و این دختر جوان دوباره زنده میشود.
خیلی به درازا نکشید تا مراسم عروسی پرنس و سفید برفی برگذار شود. مادر شرور سفید برفی کوچولو نیز به این عروسی دعوت شده بود. صبح روز عروسی، ملکه به سراغ آینه میرود و میفهمد که ملکهی جوانی که قرار است عروسی کند از او هزاران بار زیباتر است.
ملکه دچار خشم میشود ولی حسادتش او را به عروسی میکشاند تا این ملکهی جوان را ببیند. در آن جا بود که ملکهی شرور میفهمد این دختر جوان همان سفید برفی است. برای ملکه پلید نیز یک جفت کفش آهنی درون آتش قرار داده میشود؛ در حدی که از گرما میدرخشند. سپس او را مجبور میکنند تا این کفشها را به پا و شروع به رقص کند. پاهای ملکه به شدت در حال سوختن بودند اما او نمیتوانست از رقصیدن دست بکشد. این مادر شرور به رقصیدن ادامه داد تا این که کشته شد.
نگارش پایانی
واپسین نسخهی برادران گریم از سفید برفی مربوط به سال ۱۸۵۴ میلادی میشود. برجستهترین تغییر یاکوب و ویلهلم در این نگارش تبدیل ملکه از مادر بیولوژیکی سفید برفی به یک نامادری است که پس از مرگ مادرش با پادشاه که پدر سفید برفی بود ازدواج میکند. این تغییر بیشتر برای این ایجاد شد تا داستان برای خوانندگان کم سن و سال مناسبتر باشد.
منبع: faradeed-234811