نفت ملی شد
به گزارش گروه رسانه ای شرق، ۲۹ اسفند هفتاد و چهارمین سالروز ملی شدن صنعت نفت و گاز ایران در سال ۱۳۲۹ است.
ماجرای استعمار پیر در ایران، سرآغاز تسلط انگلیس بر امور ایران و سرسلسله همه عقبماندگیهای مردم کشورمان از ضعف اجرایی و نظامی شاهان ایران و وابستگیهای مالی آنان به دربار امپراتوری بریتانیا شروع شد.
پا گذاشتن اولین انگلیسی در خاک کشورمان با هدف کمک خواستن شاه ادوارد اول پادشاه بریتانیا از ارغون شاه، پادشاه ایلخانان برای اتحاد علیه ترکان در سال ۶۶۸ شمسی - ۱۲۹۰ میلادی – اتفاق افتاد. این وضعیت تا حضور یک انگلیسی دیگر به نام آنتونی جنکینسون در ایران طی سالهای ۹۳۹ تا ۹۴۱ شمسی - ۱۵۶۱ تا ۱۵۶۳ میلادی – در همین سطح باقی ماند.
سلطه انگلیس
سلطه دولت انگلستان بر چاههای نفت و گاز ایران با امتیازنامه دارسی آغاز شد و با تاسیس شرکت نفت انگلیس و ایران ادامه یافت. سِر جان کِدمن، رییس شرکت نفت انگلیس دولت وقت انگلستان ۲۵ سال بعد از کشف نفت توسط شهروند کشورش با قرارداد ۱۹۳۳ در ۱۱ دی ۱۳۱۲ وارد بازار نفت و گاز و زیرساختهای اقتصادی ایران شد و رضا شاه تن به امضای این قرارداد ننگین داد. این قرارداد ۳۲ سال دیگر به قرارداد دارسی که دوره آن از سال ۱۲۸۷ تا سال ۱۳۴۰ ادامه مییافت، افزود.
دولت انگلستان در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی با حمایت او درصدد برآمد تا با تدوین الحاقیه گس - گلشاییان و اضافه کردن آن به قرارداد ۱۹۳۳ در دولت حاجعلی رزمآرا بهرهمندی از مواهب این امتیاز شیرین را دائمی کند.
در روی دیگر سکه استعمار، امپراتوری جماهیر شوروی روسیه نیز دو قرن بعد از اشغال خاک ایران در منطقه قفقاز و آسیای میانه که در دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار به دست آورد و ۳۵ سال بعد از کشف اولین چاه نفت ایران توسط انگلیسیها در سال ۱۲۸۷، در دولت محمد ساعد در سال ۱۳۲۲ درخواست بهرهمندی از امتیاز چاههای نفت ایران در دریای خزر را از محمدرضای تازه بر تخت سلطنت نشسته طلب کرد.
محمدرضا پهلوی دو سال بعد از اخراج پدرش رضا شاه از ایران در سال ۱۳۲۲ توسط نمایندگان روسیه، آمریکا و انگلیس تحت فشار قرار گرفت تا این کشورها را در بهرهبرداری از چاههای نفت شمال مشارکت دهد و البته دلیل این تصمیم، انتصاب محمد ساعد مراغهای ملقب به ساعدالوزراء، صدراعظم نزدیک به روسها در زمستان ۱۳۲۲ بود. پیام انتصاب ساعد به عنوان نخستوزیر به روسها روشن بود.
قطع دست استعمار
ایده ملی شدن نفت و گاز ایران برای اولین بار توسط حسین فاطمی در جلسات جبهه ملی ایران مطرح شد و غلامحسین رحیمیان، نماینده مردم قوچان در مجلس در جریان مخالفتش با رای اعتماد به مرتضی قلی بیات در چهاردهمین دوره مجلس شورای ملی تکرار شد.
او در ۱۲ آذر ۱۳۲۳ پیشنهاد لغو امتیاز بهرهبرداری از چاههای نفت جنوب از ویلیام ناکس دارسی، کاشف نفت در ایران را مطرح کرد اما برای به جریان افتادن رسمی طرحش در صحن علنی مجلس به امضای ۱۴ نماینده دیگر نیاز داشت.
او پس از پایین آمدن از پشت تریبون مجلس، طرحش را مکتوب کرد و نزد محمد مصدق رییس فراکسیون اکثریت مجلس چهاردهم برد اما مصدق آن را امضا نکرد و سایر نمایندگان هم به تبعیت از مصدق آن را امضا نکردند.
نماینده مردم قوچان در مجلس شورای ملی در کتاب عملیات چکمه به شرح دلیل استنکاف مصدق از امضای طرحش و حواشی بعدی پرداخت و نوشت: «روزی که طرح را در مجلس خواندم، رو کردم به مصدق و گفتم آقا شما که طرح مفید دیروز را که راجع به عدم اعطای هر گونه امتیاز به خارجیها پیشنهاد کردید و تصویب شد، اکنون باید اولین کسی باشید که این طرح را امضاء میکنید. این را گفتم و از پشت تریبون پایین آمدم و یکسره رفتم کنار مصدق و طرح را پیش روی او گرفتم که آن را امضاء کند.
مصدق در جوابم گفت: من این طرح را امضاء نمیکنم اما خواهش میکنم فردا بیا به خانه من تا در این باره با هم گفتوگو کنیم.» من حرفی نزدم و فردای آن روز رفتم به خانه مصدق. همین که من را دید از جایش پرید و صورت من را بوسید و گفت: «تو دیروز کار شجاعانه و وطنپرستانه کردی آفرین.» گفتم پس چرا شما کار من را تایید نکردید؟ مصدق گفت: «جان کلام همین جاست. تو که دیروز کار میهنپرستانهای کردی حالا باید با یک کار میهنی دیگر آن را تکمیل کنی» گفتم چکار کنم؟ گفت: «اصرار در بردن این طرح به جلسه علنی مجلس نداشته باشی.
با تحیر پرسیدم چرا؟ گفت: اگر تو دیدی که دیروز مجلس طرح پیشنهادی من را با فوریت تصویب کرد، برای آن بود که طرح من در عین حالی که به روسها یا دولتهای دیگر لطمه میزند و دست آنها را از نفت ایران کوتاه میکند، به منافع انگلیسیها زیانی نمیرساند چون آنها امتیاز خودشان را داشتند و خوشحال هم میشدند که رقیب از سر راه برداشته شده است و به همین خاطر، کلیه نمایندگان طرفدار انگلیس طرح من را صمیمانه پذیرفتند و به آن رای موافقت دادند ولی طرحی که تو آوردهای با طرح من خیلی فرق دارد. تو مستقیما دست رد بر سینه انگلیس گذاشتهای و محال است که نمایندگان انگلیسی مجلس که متأسفانه عدهشان هم زیاد است، بگذارند طرح تو به تصویب برسد.
بعد گفت: «حالا فهمیدی من چرا دیروز از امضای طرح تو خودداری کردم؟» سخنان مصدق به دلم نشست و قلبا آنها را تایید کردم.»
این اتفاق، تنشهای اجتماعی گستردهای در تهران به وجود آورد. با فراخوان آیتالله کاشانی و همراهی حجتالاسلام سید مجتبی نوابصفوی هزاران نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و عموم مردم بر علیه شرکت نفت انگلیس و ایران و دولت رزمآرا به میدان بهارستان ریختند و با سر دادن شعار «نفت ایران باید ملی شود» خواستار استعفای سپهبد رزمآرا شدند اما او بدون توجه به خشم دانشجویان و جریانهای سیاسی به حمایتش از منافع دولت انگلستان در ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس ادامه داد.
این رفتار رزمآرا موجب بیشتر شدن تنفر عمومی از او شد. این نخستوزیر منفور پهلوی اعتقاد داشت: «ایرانیها توان فنی و مهندسی اداره صنعت نفت کشور را ندارند.» او از نمایندگان خواست «به افزایش سهم ایران از سود شرکت نفت انگلیس و ایران به ۵۰ درصد» بسنده کنند.
نخستوزیر وقت پهلوی در سخنان تحقیرآمیز و تند خطاب به نمایندگان مجلس شانزدهم گفت: «ما ایرانیها یک لولهنگ – آفتابه گلی - هم نمیتوانیم بسازیم. چه طور میخواهید نفت را ملی کنید؟ بگذارید نفت دست انگلیسیها باشد. هر چه میگویند گوش کنید. این چه کاری است که شما میکنید؟»
چهارم آذر ۱۳۲۹ کمیسیون تخصصی نفت مجلس شورای ملی قرارداد الحاقی گس-گلشاییان به قرارداد ۱۹۳۳ را خلاف منافع ملت تشخیص داد و رد کرد.
البته نوابصفوی برای حذف فیزیکی رزمآرا و همراهی با دکتر مصدق و جبهه ملی ایران چهار شرط گذاشت از جمله محاکمه و مجازات کسانی که در جنایات دوره رضا خان مانند واقعه مسجد گوهرشاد، شهادت مدرس، قتل عام روحانیون دخالت داشتند و هنوز در قید حیات بودند، تلاش برای برقراری فرهنگ اسلامی در کشور، محاکمه و مجازات خوانین ظالم که کمترین اعتنایی به حقوق مردم نداشتند و برقراری عدالت اجتماعی در جامعه.
حاضران در جلسه همه شروط را پذیرفتند و چون دکتر مصدق که در جلسه حضور نداشت، متعهد شده بود که تصمیمات جلسه برای او هم لازمالاجرا باشد، توافقات نشست مورد قبول و پذیرش او هم قرار گرفت.»
حذف رزمآرا
ساعت ۱۰:۳۰ صبح ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ اسدالله عَلَم وزیر دربار و سپهبد حاجعلی رزمآرا نخستوزیر پهلوی برای شرکت در مجلس ترحیم آیتالله فیضی قمی از مراجع قم وارد مسجد سلطانی – مسجد شاه – در بازار بزرگ تهران شدند. به فاصله کوتاهی از پیاده شدن رزمآرا و عَلَم سه گلوله شلیک شد و رزمآرا از ناحیه سر، کتف و سینه قرار گرفت و به زمین افتاد.
با وجودی که ضارب رزمآرا خلیل طهماسبی اعلام شد و او از روز ترور تا تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ در زندان محبوس شد اما دادگاه رسیدگی کننده به عملکرد اسدالله علم با طرح این ابهام که «رزمآرا با شلیک کُلت یکی از گروهبانهای حاضر در صحنه به قتل رسید» مرگ او را به دسیسه اسدالله عَلَم و دربار محمدرضا پهلوی نسبت دادند.

با دستگیری خلیل طهماسبی، حجتالاسلام سید شمسالدین قناتآبادی نماینده حامی آیتالله کاشانی در ماده واحدهای که با قید سه فوریت به تصویب مجلس شانزدهم رسید خواستار آزادی او شد.
قناتآبادی در این ماده واحده پیشنهاد داد: «چون خیانت حاجعلی رزمآرا بر ملت ایران ثابت گردیده هرگاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد به موجب این قانون مورد عفو قرار میگیرد و آزاد میشود.»
با مرگ رزمآرا زمینه برای به جریان افتادن مجدد طرح ملی شدن صنعت نفت ایران هموار شد. این طرح ۱۳ روز بعد از مرگ رزمآرا در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ بار دیگر در دستور کار صحن علنی مجلس قرار گرفت و با رای اکثریت قاطع نمایندگان به تصویب رسید.
منابع:
زندگی و مبارزه نواب صفوی، هادی خسروشاهی، اطلاعات، ۱۳۸۶
نجاتی، غلام رضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۳، ص ۱۱۷
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره چهاردهم، جلسه هفتاد و نهم، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۲۳
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره شانزدهم، جلسه صد و چهل و پنجم، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰
گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران در اروپا، روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند ۸، صص ۵۴-۵۵
منبع: sharghdaily-986546